انديشگان کاستن از شتاب اُفت کارايي سرزمين و مهار جريان ويرانگر بيابانزايي در ايران
آيا طبيعتستيزي عين حقطلبي است؟ !
در كامفيروز فارس، يك ايستگاه تحقيقات منابع طبيعي وجود دارد كه دقيقاً در فاصله 110 كيلومتري شمال غرب شيراز واقع شده و در سال 1370 برپا شده است. در اين ايستگاه تحقيقاتي، از سال 1372 چندين طرح پژوهشي براي يافتن درجهي سازگاري گونههاي مختلف پهنبرگ و سوزنيبرگ، از جمله بلوط، اقاقيا، سرو نقرهاي، كاج سياه، زربين، عرعر، ون (زبان گنجشك)، كاج الداريكا (تهران)، سنجد و كاج بروسيا در شرايط مختلف اقليمي، بومشناختي و خاكي مورد آزمون قرار گرفته و به صورت سالانه در معرض پايش، اندازهگيري و ثبت دادهها است.
امّا اينك به بهانهي احداث جاده و بدون هماهنگي با مسئولين مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان فارس، لودرها به جان اين عرصهي ارزشمند و غيرقابل جايگزين پژوهشي افتاده و بيش از 950 اصله درخت مورد بررسي را ريشهكن كردهاند. به سخني ديگر، نتيجهي 14 سال پژوهش در عرض چند ساعت به يغما رفته است.
افزون بر آن، بين 2500 تا سه هزار اصلهي ديگر از درختان جنگلي رويشگاه منطقه در طول يك مسير 40 كيلومتري (به عرض 40 متر) در اثر عمليات راهسازي كاملاً از ميان رفته است. همكاران من (عباس قمري زارع، رضا خوشنويس، حميدرضاعباسي، افسانه اسماعيلي و …) كه اخيراً در قالب گروه ارزشيابي مؤسسه متبوع از منطقه بازديد كردهاند، به چشم خود بقاياي 8 درخت بسيار ارزشمند و كهنسال را نيز مشاهده كردهاند كه تصاويرش را ميبينيد.
گفتني آن كه دهستان كامفيروز، يكي از پنج بخش مركزي شهرستان مرودشت به شمار ميآيد كه به دليل قرار گرفتن در جوار آبشار استثنايي مارگون در تنگ بستانك (بهشت گمشده)، واجد ارزشهاي منحصر به فرد بومگردي است. همچنين اين منطقه با درياچه سد درودزن همجوار بوده و واجد جاذبههاي ديگري چون چشمه شش پير و تنگ براق و … نيز هست.
اين ها را گفتم تا بدانيم و بدانيد چه جنايتي به نام توسعه در جاي جاي اين بوم و بر مقدس در حال شكلگيري است!
و آنگاه وقتي از زبان عاليترين معاون رييس جمهور وطنم (پرويز داوودي) ميشنوم: .
«سياستهاي کنترل جمعيت و حفظ محيط زيست از توطئههاي غرب عليه جهان اسلام است» درمييابم كه ديگر نميتوان به اين عمليات طبيعتستيزانه، صرفاً به چشم اشتباهي سهوي نگريست؛ حكايت آن است كه مقاومت در برابر حفظ محيط زيست، به مفهوم مقاومت تمامي حق در برابر تمامي باطل پنداشته ميشود! و اين يعني پايان ماجراي طبيعت ايران.