جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روش شناسي برنامه هاي پژوهش علمي
-(14 Body) 
روش شناسي برنامه هاي پژوهش علمي
Visitor 435
Category: دنياي فن آوري
مسئله بازسازي عقلاني پيشرفت علمي مسئله بحث برانگيز دهه 1960 بود. پوپر و کوهن ديدگاه هاي اساسي در اين زمينه را فراهم آورده و متعاقب آن نظريات مقايسه اي پديد آمده بود. مهمترين ديدگاه مقايسه اي در اين مقطع از زمان، ديدگاه ايمره لاکاتوش بود. لاكاتوش الگوي پيشنهادي خود را درباره تبيين ماهيت علم و روش آن، در قالب مقاله اي با عنوان روش شناسي برنامه هاي پژوهش علمي در 1968 پيشنهاد کرد و بر آن بود که اين الگو واجد مزايا و فاقد مشکلات نظريه پوپر و کوهن بوده و مطابقت بيشتر اين الگو با تاريخ پيشرفت علم، برتري آن را بر ديگر روش شناسي هاي علم اثبات مي کند.
در الگوي پيشنهادي لاکاتوش، بر خلاف نگرش اثبات گرايي و ابطال گرايي که واحد دستاورد علمي را يک فرضيه منفرد قلمداد مي کردند، نظريه هاي علمي در قالب ساختاري به تصوير کشيده شده و معنا مي يابند که اجزاء اين ساختار را هسته سخت(hard core ، مفروضات اساسي غير قابل ابطال) و کمربند محافظ(protective belt، کمربند محافظ شامل فرضيه هاي صريح، گزاره هاي مشاهدتي و مفروضاتي مي شود که در توصيف شرايط اوليه نهفته اند) تشکيل مي دهند.
در اين الگو، براي پژوهشهاي بعدي که درون برنامه پژوهشي موجود انجام مي شود، دو راهنمون ايجابي و سلبي ارائه گرديده است.
راهنمون سلبي يک برنامه بيان مي دارد که مفروضات اساسي آن برنامه نبايد طرد شده يا مورد جرح و تعديل قرار گيرد. اين مفروضات اساسي، بنا به تصميم روش شناختي مدافعانش از ابطال مصون نگاه داشته شده و هرگونه تعارض پديد آمده بين يک برنامه پژوهشي توسعه يافته و شواهد تجربي به بخش ديگري از ساختار نظري نسبت داده مي شود. اين نگرش، فعاليت علمي را واجد جنبه هاي قراردادي معرفي مي کند که با قراردادگرايي پوپر از جهتي شباهت و از جهت ديگري تفاوت دارد. به اين ترتيب که پوپر از تصميم جامعه علمي در مورد پذيرش گزاره هاي مشاهدتي جزئي و لاکاتوش از تصميم جامعه علمي درباره پذيرش گزاره هاي کليه و مفروضات متافيزيکي ياد مي کنند.
راهنمون ايجابي نيز چگونگي تحول و توسعه برنامه پژوهشي را از طريق ضميمه کردن مفروضات اضافي به هسته سخت بيان مي کند تا در پرتو آن، برنامه پژوهشي بتواند پديدارهاي شناخته شده بيشتري را تبيين و پديدارهاي جديدي را پيش بيني کند. توسعه يک برنامه پژوهشي از طريق افزايش و تفصيل فرضيه هاي مناسب و همچنين بسط فنون آزمايشي و رياضي مناسب انجام مي گيرد، به گونه اي که امکان آزمون هاي تازه و کشف هاي جديد فراهم آيد.
در اين ديدگاه اعتقاد بر اين است که بايد به هر برنامه پژوهشي به قدر کافي فرصت داد تا تمام توان خود را آشکار ساخته و فرضيه هاي آزمون پذير مناسبي را براي خود بسازد. بر اين اساس کارهاي اوليه روي يک برنامه پژوهشي بدون توجه به شواهد تجربي مبطل صورت مي گيرد. وقتي برنامه پژوهشي بدان حد توسعه يافت که بتوان آن را به بوته آزمونهاي مشاهدتي برد، بر خلاف ابطال گرايي پوپري تاييد برنامه توسط شواهد تجربي در دستور کار قرار مي گيرد نه ابطال آن.
در اين ديدگاه، دو شيوه جهت ارزيابي برنامه هاي پژوهشي وجود دارد که بر اساس آن مي توان حکم به پيشرفته بودن يک برنامه نسبت به برنامه ديگر صادر کرد و يکي را پذيرفته و ديگري را طرد کرد: اول آنکه برنامه پژوهشي بايد داراي درجه اي از سازگاري دروني باشد که طراحي برنامه اي معين براي تحقيقات آينده را اميد دهد. دوم آنکه يک برنامه پژوهشي موفق و پيشرفته بايد گاه به گاه موفق به ارائه پيش بيني هاي جديد و متهورانه(پيش بيني هايي که برنامه پيشين از عهده آن برنيامده يا به صراحت آنها را نفي کرده باشد) شده و اين پيش بيني ها مورد تاييد قرار گيرند. يک برنامه پژوهشي زماني به منزله يک برنامه علمي به حساب مي آيد که واجد هر دو شرط باشد. لاکاتوش، مارکسيسم و روان شناسي فرويدي را از آن جهت که نمي توانستند شرط دوم را برآورده سازند و جامعه شناسي را به خاطر اينکه از عهده شرط اول برنمي آمد، علمي نمي دانست.
مشکل عمده الگوي پيشنهادي لاکاتوش آن است که به اين سوال اساسي پاسخ ندهد که چه مدت بايد به يک برنامه فرصت داد تا قابليت هاي خود را آشکار ساخته و پيشرونده بودن خود را نسبت به برنامه هاي رقيب به اثبات برساند؟ به بيان ديگر بر اساس ديدگاه لاکاتوش در هر مقطع از زمان هرگز نمي توان به طور قاطع يک برنامه پژوهشي را بهتر از برنامه رقيب دانست. بر اين اساس باز هم يک ملاک فرازماني براي ترجيح يک برنامه به برنامه رقيب ارائه نشد و اين چالشي بزرگ براي ديدگاه عقلگرايانه لاکاتوش به حساب مي آيد.
منابع:
1) چالمرز، آلن، ف، چيستي علم، درآمدي به مکاتب علم شناسي فلسفي، ترجمه سعيد زيبا کلام، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ اول، 1374، ص 99 – 112.
2) ناجي، سعيد، لاکاتوش و معقوليت معرفت علمي، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال 9، شماره 34، بهار 1382، ص 104 – 119.
3) لازي، جان، درآمدي تاريخي به فلسفه علم، ترجمه علي پايا، تهران، انتشارات سمت، 1377، ص 272 – 278.
4) بي نام، ايمره لاکاتوش، فصلنامه ذهن، سال پنجم، شماره 17، ص 177 – 181.
5) منبع: www.pajoohe.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image