جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روش ترجمه(2)
-(7 Body) 
روش ترجمه(2)
Visitor 258
Category: دنياي فن آوري

معادل يابي
 

‌چنان‌كه در قسمت قبل اشاره شد، يافتن برابر و معادل، براي لغات و اصطلاحات و تعبيرات، از مراحل دشوار ترجمه است. مترجم هر چه اديب‌تر و پر مطالعه‌تر باشد، به لحاظ وسعتِ دايره معلوماتش بهتر و دقيق‌تر مي‌تواند معادل يابي كند.
گاهي در متن، كلمه‌اي به كار رفته است كه با مراجعه به لغت، مي‌بينيم به چندين معناست. در ترجمه كدام يك را بايد آورد؟ هم بايد ديد كدام معني با سياق جمله و مطلب سازگار است، و هم از ميان معادل‌هاي نزديك به هم،‌ آن‌چه را كه دقيق‌تر، نزديك‌تر و مصطلح‌تر است بايد برگزيد. اين‌جاست كه تسلط و مهارت مترجم دراين سه زمينه كارساز است:
الف. معادل يابي
ب. معادل گزيني
ج. معادل سازي
البته معادل سازي، كار فرهنگستان زبان يا اديبان فرزانه و زبان‌شناسي است كه به درستي از عهده اين كار برآيند.
به علاوه يك واژه، در كاربردهاي مختلف، شايد معادل‌هاي مصطلح مختلفي داشته باشد، كه بايد سراغ رايج‌ترين آن‌ها رفت، مثلاً به كلمه سوء و سيئ (به معناي بد) در اين تعبيرها دقت كنيد:
سيّئ التربيه: بي تربيت
تغذيه سيّئه: سوء تغذيه
سلوكٌ سيّئ: رفتار ناپسند
سُمعَهٌ سيّئه: بد نامي
معاملهٌ سيّئه: بد رفتاري
نيّهٌ سيّئه: سوء نيت
« سيئ » در اين كلمات و تعابير، همه از ريشه واحد است، ولي در معادل‌ها، گاهي كلمات مختلفي بايد گذاشت كه هميشه كلمه « بد » معادل مطلوب آن نيست.
نمونه ديگر واژه « افتتاح » است كه در اصطلاح‌هاي مختلف، برابرهاي گوناگون بايد برايش برگزيد؛ مثلاً:
افتتاحيه (در اصطلاح روزنامه نگاري): سر مقاله.
رأسمال الافتتاح (در تجارت): سرمايه اوليه.
افتتاح الحساب (در امور بانكي): افتتاح و بازكردن حساب.
به همين جهت، يافتن و تشخيص «تشابه»هاي هر دو زبان و نيز «تفاوت»هاي آن، در كيفيت جمله بندي و قواعد نگارشي و كاربرد اصطلاحات و لغات، از نيازهاي عمده مترجم است. مشكل مترجم تازه كار، انتخاب واژه مناسب،‌از ميان واژه‌هاي معادل و هم معناست.
البته گاهي هم براي يك كلمه، تركيب يا اصطلاح، معادل شناخته شده‌اي نيست. اگر مترجم، اديب و زبان‌شناس باشد، مي‌تواند واژه برابر و معادل وضع كند. اين اصطلاح سازي بايد منطبق بر قواعد ادبي زبان مقصد باشد. اصطلاح سازي در موارد نبود واژه‌هاي معادل، اغلب در متون و موضوعات علمي و فني و ابزار و ادوات صنعتي پيش مي‌آيد.

ترجمه آزاد يا تحت اللّفظي
 

در ترجمه،‌ سه شيوه مطرح است:
1. ترجمه آزاد
2. ترجمه تحت اللفظي و لفظ به لفظ
3. ترجمه جمله به جمله
ترجمه آزاد: گرچه گاهي زيباتر است و مترجم، مضمون و محتوا را گرفته، با بيان و قلم خودش آن را مي‌نگارد، ولي دقيق نيست و نمي‌توان محتواي اين‌گونه ترجمه‌ها را به حساب مؤلف اصلي گذاشت.
مثلاً كتابِ « سخنان علي ـ عليه السلام ـ » از جواد فاضل، ترجمه آزاد نهج البلاغه است. زيباست، اما دقيق و مستند نيست و به صورت « نقل به معني » ترجمه شده است.
در ترجمه تحت اللفظي، مترجم مي‌كوشد تا از حال و هواي كلمات و جمله دور نشود و عيناً معادلِ هر كلمه را در مقابلش بگذارد؛ چون ساختار جمله در زبان‌هاي مختلف، متفاوت است گاهي اين‌گونه ترجمه‌هاي واژه به واژه، ثقيل، نامأنوس و غيرجاذب است. برخي از ترجمه‌هاي قرآن، نهج البلاغه و ادعيه، كه به صورت زيرنويس است، اين‌گونه است و آن را از فصاحت و زيبايي و شيوايي انداخته است.
اما ترجمه جمله به جمله آن است كه مترجم بكوشد مطالب بيان شده در جمله را در جمله‌اي ديگر به زبان مقصد بيان كند؛ با همه ويژگي‌هايي كه دستور زبان جمله دوم، از نظر جايگاه كلمات در جمله و نوع ضماير و خصوصياتِ ساختاري ديگر مي‌طلبد. به نحوي كه اگر بنا باشد جمله متن را به زبان دوم بگويند، به طور رايج و مصطلح،‌ چه مي‌گويند كه بي تكلّف و تصنع باشد و تعابير و قسمت‌هاي جمله، به صورت طبيعي در جاي خود قرار گرفته باشد؟ و اگر مؤلف عرب يا غربي، فارس بود و با آگاهي ادبي از اين زبان و امكانات زبان ما مي‌خواست اين مطلب را بگويد، چگونه مي‌گفت؟
اين شيوه، مطلوب‌ترين روش ترجمه است، كه هم رعايت امانت در محتوا شده است، و هم ترجمه، از سلاست رواني برخوردار است. ترجمه چنان بايد جا افتاده و طبيعي و بي دست انداز و بدون پيچيدگي باشد، كه «بوي ترجمه بودن» از آن نيايد و خواننده،‌ حس نكند كه عبارات،‌ ترجمه شده است. اين كار، برخي حذف و اضافات جزئي را، آن هم در عبارت نه در مضمون، الزام مي‌كند. مثلاً اين جمله نهج البلاغه را ( كانَ لي فيما مَضي اَخٌ ... ) اگر ترجمه كلمه به كلمه بكنيم، مي‌شود « بود براي من در آن‌چه كه گذشت، برادري » ولي در ترجمه جمله به جمله چنين مي‌شود: « در گذشته، برادري داشتم » و اين دومي بسيار رساتر و شيواتر از نوع اول است.
مهارت در اين زمينه با تمرين به دست مي‌آيد كه در اين نوشته، مجالي براي آن و ارائه نمونه‌هاي بيشتر و مفصّل‌تر نيست، ولي مطالعه ترجمه‌هاي قوي بسيار كار ساز و راهنماست.
در سه مرحله، بايد دقيقاً روي « برابر يابي » كار كرد:
1. برابر يابي كلمات (نزديك‌ترين و مصطلح‌ترين معادل واژه)
2. برابر يابي دستوري (نزديك‌ترين ساختمان نحوي و دستوري در زبانِ مقصد، بدون تأثير پذيري از زبان مبدأ)
3. برابر يابي سبك و شيوه بيان (تناسب قالبِ نوشته مبدأ و ترجمه)[1].

وحدت سبك
 

متن اصلي، گاهي ساده و روان، يا ادبي و توصيفي، يا علمي و محققانه است. مترجم نيز بايد به متن وفادار بماند و آن سبك را در ترجمه حفظ كند؛ به خصوص اگر شعري يا متن ادبي و زيبايي ترجمه شود، بايد در حد امكان، نكات بديعي و صناعات لفظي و ظرافت‌هاي به كار رفته در متن نخستين، در ترجمه هم اعمال شود و اين كاري است به غايت دشوار! به همين جهت است كه ترجه شعر، دشوارتر از نثر است و جاذبه كلامي متن نخستين، معمولاً در ترجمه‌ها نيست، چون بيشتر ظريف كاري‌هاي لفظي و هنرنمايي‌هاي تعبيري متن مبدأ، در ترجمه از بين مي‌رود و گاهي اصلاً غير قابل انتقال است.
رعايت « ايجاز » نيز در همين مقوله است. اگر متن، از ويژگي ايجاز برخوردار است، ترجمه هم بايد همان اسلوب را (گنجاندن حداكثر معاني و مضامين در حداقل عبارات) داشته باشد.
اگر متن، علمي و فني است، چه در تأليف و چه در ترجمه، بايد نكات زير مراعات شود:
1. سادگي و رواني و نداشتن ابهام
2. انسجام و به هم پيوستگي
3. وحدت سبك و يك دست بودن قلم و نگارش
4. اطلاعات ارائه شده در حد نياز و مرتبط با هدف نوشتن باشد.
رعايت سبك متن مبدأ در ترجمه به نوعي « امانت در ترجمه » هم محسوب مي‌شود. هم بايد ديد مؤلف « چه » گفته و هم اين كه « چگونه » گفته است. رعايت « سطح » نيز از همين مقوله است. سبك ترجمه در موضوعات مختلف و رشته‌هاي گوناگون كلامي نيز يكسان نيست. شعر را به گونه‌اي بايد ترجمه كرد، نثر را به گونه‌اي ديگر. متون اخلاقي و عرفاني به صورتي است، جدا از متون حماسي و رزمي. ترجمه متون جديد، با متون كهن بايد فرق داشته باشد. هم‌چنين متن داستاني، علمي، ادبي، حديثي، محاوره‌اي، نمايش‌نامه‌اي و ... همه به يك شيوه و سبك، ترجمه نمي‌شود. در هر كدام، سبكي خاص خود بايد رعايت گردد. ترجمه متون مذهبي به ويژه قرآن كريم، به جهات متعدد هم دشوار است، هم دقت بيشتري را مي‌طلبد و از همين روي، اغلب مترجمان قرآن ترجمه ديگران را قبول ندارند و بر آن‌ها ايراد مي‌گيرند و پيوسته احساس نياز و ضرورت به ترجمه‌اي جديدتر مي‌كنند.[2]

ترجمه خوب كدام است؟
 

در ترجمه، هم بايد به « رواني » توجه داشت، هم به « دقت »، هم به رسابودن ترجمه نسبت به مفهوم مورد نظر نويسنده. گاهي به بهانه روان بودن، تفصيل اضافي داده مي‌شود، در حالي كه هنر آن است كه ميان روان بودن و موجز بودن جمع كنيم تا ترجمه‌اي خوب پديد آيد.
جز نكات مختلفي كه بيان شد و رعايت آن‌ها ترجمه را « خوب » مي‌سازد، به جاست كه مشخصات يك « ترجمه خوب » را از زبان يكي از معروف‌ترين مترجمان معاصر، استاد احمد آرام نقل كنيم:[3]
1. آگاهي به موضوع
2. مطابقت ترجمه با روش درست فارسي نويسي
3. لزوم اطلاع كامل بر زبان مورد ترجمه
4. از مترادفات، دوري جستن
5. خالي بودن از كلمات وحشي بيگانه
6. مراعات علامات نقطه گذاري
7. پرهيز از شتاب و بي دقتي
8. انتخاب كلمات عربي يا فارسي (هر كدام رايج‌تر و گوياتر است).
در كتاب « بر سمند سخن » نيز شرايط و نكات يك ترجمه پسنديده، زيبا و مورد قبول همگان را چنين مي‌شمارد:
1. تا آن‌جا كه ممكن است، از اصل بهره بيشتري داشته باشد.
2. وفاداري مترجم به برگرداندن عين متن اصلي محقق باشد.
3. روح و حقيقت مطالب كتاب، مورد درك مترجم واقع شده و بدون هيچ گونه دخل و تصرفي با دقت و هوشياري به زبان ديگر منتقل شده باشد.
4. داراي انشايي روان و شيوا باشد وكلمات و اصطلاحات، با دقت تمام برگزيده شده باشد، جمله‌ها كوتاه، بيان ساده و بدون پيچيدگي لفظي و معنوي باشد.
5. نكات نادرست، بدون تحقير و استهزاي مؤلف، در حاشيه ذكر شود و در پايان هر مورد (م) كه مخفف « مترجم » است گذارده شود.
6. نكات مبهم يا ناآشنا و اصطلاحات مختلف علمي، فني، ادبي، هنري و ... براي خوانندگان در حاشيه توضيح داده شود.
7. مختصري از شرح احوال و آثار نويسنده براي اطلاع خوانندگان در آغاز كتاب قرار گيرد.
8. مآخذ شرح احوال مؤلف و توضيحات مترجم ذكر شود.[4]

پي نوشت ها :
 

[1] . آن‌چه براي پيش برد واژه سازي و وضع اصطلاحات علمي و فني در موارد لزوم، ضروري است، عبارت است از: 1. تدوين قواعد و واژه سازي و اصطلاح يابي و ترجمه ؛ 2. تدوين فرهنگ اصطلاحات؛ 3. تحقيق درباره زبان معيار؛ 4. تربيت متخصص؛ 5. استخراج لغات و تعبيراتِ ترجمه‌اي؛ 6. توصيه به اصطلاح سازان؛ 7. تشكيل انجمن لغت سازان. مسائل نثر فارسي، نشر دانشگاهي، ص 34.
[2] . در زمينه دشواري‌هاي ترجمه قرآن و بررسي ترجمه‌ها از جمله ر.ك: فصل نامه « مترجم »، شماره ويژه مباحث ترجمه قرآن (تابستان 1372).
[3] . كيهان فرهنگي، سال اول، شماره 5، ص 16 ( مرداد 1363 ) مقاله استاد آرام، مفصل است و در توضيح هر يك از اين ويژگي‌ها توضيحي دارد. در اين‌جا تنها عناوين آورده شد. مصاحبه مفصل با ايشان نيز در شماره 4 كيهان فرهنگي، همان سال، بسيار مفيد و خواندني است.
[4] . بر سمند سخن، نادر وزين پور، ص 408.
 

منبع:www.andisheqom.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
ادامه دارد...
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image