ثرندايک رفتار هوشمندانه را متشکل از توناييهاي خاص گوناگون ميداند. او از سه نوع صحبت ميکند که افراد مختلف در هر يک از اين انواع ميتوانند متفاوت باشند.
•هوش انتزاعي: اين نوع از هوش با انديشه و نهادها سروکار دارد. در ک روابط اجزا و پديدهها با اين نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظريهها ، رياضيات و ... به اين نوع هوش مرتبط است.
•هوش مکانيکي: به ويژگيهايي ارتباط دارد که به بهرهگيري موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعاليتها مربوط ميشود. افرادي که از نظر انجام فعاليتها و مهارتهاي عملي بازده خوبي دارند، از هوش مکانيکي بالايي برخورداند.
•هوش اجتماعي: به توناييهاي فرد که ايجاد روابط اجتماعي مناسب را ميسر ميسازد اطلاق ميشود.
انواع هوش از ديدگاه اسپيرمن
اسپيرمن معتقد است که در همه کارکردهاي رواني يک حامل کلي هوشي (g) و شماري از عوامل اختصاصي هوشي (s) وجود دارد. به عبارتي او هوش را به يک نوع هوش کلي و تعدادي هوش اختصاصي تقسيم ميکند.
انواع هوش از ديدگاه ترستون
ترستون برخلاف اسپيرمن معتقد است که نوعي از هوش به نام هوش کلي وجود ندارد و بلکه هوش از انواعي از استعدادهاي نخستين رواني تشکيل يافته است. که شامل هوش کلامي ، استعداد عددي ، درک روابط فضايي ، درک معناي کلامي ، حافظه ، استدلال و ادراک را شامل ميشود. هوش کلامي روابط واژگان ارتباط کلامي و استعداد عددي سرعت و دقت در عمليات حساب را شامل ميشود. درک روابط فضايي به استعداد پي بردن به بازشناسي و همگوني شکلها به ياري بينايي اطلاق ميشود و منظور از درک معناي کلامي عبارت از به خاطر سپردن واژههاي منحصر به فرد است.
منظور از حافظه ، حفظ کردن هر گونه طرح و نقشه ، شعر و قطعه يا اعداد و ارقامي ، به صورت طوليوار است و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنين توانايي در حل مسائل اطلاق ميشود. ادراک عبارت است از تمييز دادن اختلافهاي اندازه ، شکل ، طول و عرض يا جاي خالي واژهها و اندامها در شکلها.
تقسيم بندي هوش به انواع کلامي و عملي (غير کلامي)
اين نوع تقسيم بندي در آزمونهايي چون استنفر و پيته و آزمون هوشي و کسر ديده ميشود. در سال 1937 ترمن با همکاري مريل تجديد نظري در آزمون هوش استنفرد - بينه به عمل آوردند و آنرا به دو دسته M و C (کلامي و عملي) تقسيم نمودند. هر چند اين دسته بندي در تجديد نظر سال 1960 چهار گستره عمده استدلال کلامي ، استدلال انتزاعي ، استدلال کمي و حافظه کوتاه مدت را در انواع هوش که مورد سنجش قرار ميداد شامل شد.
آزمون وکسلر نيز دو نوع هوش کلامي و عملي را اندازه گيري ميکنند. 6 نوع آزمون که هوش کلامي را در اين آزمون ميسنجند، عبارتند از اطلاعات عمومي ، درک مطلب محاسبه عددي ، تشابهات ، فراخواني ارقام يا حافظه عددي و اجزا آزمونهاي مربوط به هوش شعاعي عبارتند از: تکميل تصويرها ، تنظيم تصويرها ، طراحي با مکعبها ، الحاق قطعات رمزگرداني يا رمزنويس.
انواع هوش از ديدگاه اشترن برگ
اشترن برگ که نظريه خود را در دهه 80 ميلادي مطرح کرده به اجزاي عاليه ، عملياتي و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره ميکند و بر اين اساس وي نيز هوش را به انواع هوش کلامي ، هوش کاربردي و هوش اجتماعي تقسيم ميکند.
•هوش کلامي: در اين نوع هوش فرد مطالب را به سرعت ميخواند و ميفهمد و در سخن گويي واژگان بيشتر و دقيقتري بکار ميبرد.
•هوش کاربردي: با استفاده از اين نوع هوش فرد هوشمند همواره موقعيتها را خوب بررسي ميکند و مسائل خود را به نحو مطلوب و موفقيت آميز حل ميکند.
•هوش اجتماعي: فرد هوشمند با اين نوع از هوش را آن گونه که هستند ميپذيرد، پيش از سخن گفتن ميانديشد و رفتار و کردارش با سنجيدگي و ژرف نگري همراه است.
انواع هوش از ديدگاه گاردنر
هاوردگاردنر روان شناس آمريکايي را در هفت نوع جداگانه مشخص کرده است: هوش زباني يا کلامي ، هوش هنر موسيقي ، هوش منطق رياضي ، هوش فضايي ، هوش حرکات بدني ، هوش اجتماعي و هوش درون فردي يا مهار نفس. گاردنر معتقد است که افراد آدمي براي هر مساله خاصي ، هوش مربوط به آن مساله را بکار ميبرند.
منبع:daneshnameh.roshd.ir ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh /ج