چند تذكر:
از آنجا كه مرحله نخست در هر ترجمه، « فهم و درك » مطلب متن اولي است، بيشترين تأكيد را روي درست و دقيق فهميدن متن بايد داشت و مطمئن شد كه محتوا را خوب فهميدهايم، آن گاه شروع به ترجمه كنيم.
از اين رو بهتر است قبل از آغاز كار، يك بار متن اوليه را بخوانيم تا در فضاي كلي آن قرار بگيريم. اين به درستي ترجمه كمك ميكند.
گاهي فهم يك متن، در گرو فهم يك واژه كليدي است و بدون درك آن، متن در ابهام ميماند و گشوده شدن آن، قفل كل جمله را ميگشايد و نوع معني كردن و فهم درست آن، سمت و سوي كل جمله را تعيين ميكند. اينجاست كه بايد در اين فهم كليدي دقت بيشتري كرد و به اطمينان رسيد.
برگردان يك نوشته به زبان ديگر، مثل مداواي يك بيمار است كه دو مرحله دارد:
1. مرحله تشخيص (درك مطلب)
2. مرحله درمان (آغاز به ترجمه)
براي اينكه اين كار، به خوبي انجام گيرد، توجه به نكات زير مفيد است:
1. خواندن متن مورد ترجمه، حداقل يكبار از اول تا آخر.
2. تقسيم بندي جملهها به نهادها و گزارهها، براي درك بهتر متن.
3. براي يافتن معني و معادل كلمات، بيشتر به فرهنگهاي يك زبانه مراجعه كنيد، نه فرهنگهاي دو زبانه.
4. براي ترجمه متون علمي، بيش از هر فرهنگي، به فرهنگ يك زبانه تخصصي همان رشته علمي مراجعه كنيد.
5. پس از فهم متن مبدأ، جملاتش را، جمله به جمله به زبان مقصد برگردانيد.
6. در ترجمه، به انتقال درست و رساي معني، بيشتر از زيبايي و رواني پاي بند باشيد، هر چند ترجمه درست ولي پيچيده و ابهام آلود هم نامطلوب است.
7. پس از پايان ترجمه، يك بار خودتان به عنوان يك خواننده به قصد فهم معاني و پيامهاي نوشته، آن را بخوانيد، ببينيد چه ميفهميد؟
8. سراسر ترجمه را يك بار با صداي بلند بخوانيد، تا بتوانيد به زيباسازي جملات بپردازيد. گوش شما ميتواند داور خوبي باشد.
9. متن ترجمه شده را به فرد ديگري بدهيد تا بخواند و نظر بدهد.
10. اگر متن اصلي، براي گروه سني خاصي يا افراد به خصوصي نوشته شده، ترجمه را هم به يكي از افراد آن گروه بدهيد، تا بخواند ونظر دهد.
11. براي آغاز كار ترجمه، از كتابهاي سادهتر و داستاني شروع كنيد.
12. كتابهايي را كه ترجمه خوبي از آنها منتشر شده. متن و ترجمه را با هم مطالعه و مقايسه كنيد، تا در معادل يابي و برگرداندن متن، قوت پيدا كنيد. همچنين، خودتان بخشي را ترجمه كنيد و با ترجمه ديگر تطبيق كنيد و نقاط قوت و ضعف را تشخيص دهيد.
13. مقالاتي را كه در نقد آثار ترجمه شده در مطبوعات منتشر ميشود، به دقت مطالعه كنيد تا ازظرايف اين فن مهم و پيچ وخمهاي اين راه و لغزشگاههاي آن با خبر شويد.
14. برنامههاي عربي و انگليسي و ... « صدا و سيما » را گوش دهيد و با مشابه اخبارش به زبان فارسي مقايسه كنيد و از اين مقايسه، كيفيت ترجمه را بالا ببريد. همچنين مجلات و روزنامههاي عربي و انگليسي داخلي را مطالعه و با فارسي مقايسه كنيد.
15. براي تقويت زبان ادبي، به جاي مطالعه روزنامهها، بيشتر از مطالعه كتب ادبي قديم و جديد و متون قوي (در هر دو زبان مبدأ و مقصد) بهره بگيريد تا بر زبان و تعبيرات شيوا و درست آن مسلط شويد.
16. مطالعه جدي روي ساختارهاي زباني در ادبيات و مقايسه ساخت فارسي و زبان بيگانه، مباحث زبانشناسي و لغت شناسي، انس با فرهنگ نامهها، مرور روي لغتنامههاي دو زبانه، از عوامل مؤثر در اين مورد است.
17. در ترجمه، حتماً با نظارت استاد كار كنيد و نمونههاي كار خويش را بر وي عرضه داريد و تمرين بسيار كنيد تا كار شما پخته و استوار باشد.
18. در مواردي كه نسبت به درست فهميدن و درست برگداندن، ابهام و شك داريد حتماً با ديگري مشورت كنيد تا اطمينان بيابيد. از هيچ قسمتي با شك و ترديد، نگذريد. گاهي با آنكه مفردات متن مورد ترجمه روشن است، ولي معناي عبارت تركيبي روشن نيست. اينجاست كه بايد دقت بيشتري داشت تا اطمينان به مقصود نويسنده يافت.
دو نمونه:
در زمينه معادل يابي اصطلاحات و نيز كاربردهاي مختلف يك كلمه، به دو نمونه اكتفا ميشود، تا اهميت مسأله و كاربرد آشنايي با اصطلاحها و معادلها نشان داده شود. يكي در مورد ضرب المثلها و يكي درباره كلمه «كه» و كاربردهايش.
الف. ضرب المثل
براي ضرب المثلهاي عربي زير، ميتوان ضرب المثلهاي فارسي پيشنهادي را جايگزين ساخت:
1. ايّاك اَن يضربَ لسانُك عُنُقَك (زبان سرخ، سرسبز ميدهد بر باد)
2. مَنْ جدّ وَجَدَ (جوينده يابنده است)
3. انّك لاتَجني مِنَ الشّوكِ العِنَب (گندم از گندم برويد، جو ز جو)
4. الاعمالُ بِخواتمِها (جوجه را آخر پاييز بايد شمرد)
5. لَو اِتَّجرْتَ بالأكفانِ ماماتَ احدٌ (پا به دريا ميگذارد، دريا خشك ميشود)
6. لَوْ اَلْقَمْتُه عَسَلاً لَعَضَّ اِصبعي (بشكند اين دست كه نمك ندارد)
7. مِنْ كثرهِ الملاّحينَ غَرِقَت السفينهُ (آشپز كه دوتا شد، آش يا شور است يا بي مزه)
8. كلامٌ لَيّنٌ و ظلمٌ بيّنٌ (دم خروس را باور كنيم يا قسم حضرت عباس را؟)
9. يُخْبِرُكَ اَدني الأرض عَن اقصاها[1] (به هر كجا كه روي آسمان همين رنگ است)
ب. كلمه « كه » و معادلهاي عربي آن[2]
1. افاده معناي استفهام: كه آمد؟ (من جاء؟)
2. افاده توصيف: وعدهاي كه دادي (الوعد الذي وعدتني به)
3. بعد از ضمير يا اسم معرفه: ما ـ كه مسلمانيم ـ دروغ نميگوييم (نحن ـ و انّنا المسلمون ـ لَنْ نكذب)
4. افاده معني زمان: زنگ كه زده شد (لمّا دُقّ الجرس)
5. رابط بين دو جمله: از شرق، خورشيدي طلوع كرد كه جهان را روشن ساخت (بَزَغتْ من المشرق شمسٌ اضاءَت العالم)
6. جمله بعد از خود را به تأويل مصدر ميبرد: به من گفت كه به بازار روم (قال لي اَنِ اذهَبْ الي السوق)
7. افاده معني تعليل: دروغ مگو، كه دروغگو منفور است (لا تَكذِبْ فانّ الكاذبَ مبغوضٌ)
8. براي هدف و غايت: زودباش، كه من عجله دارم (اسرع، فانّي مستعجل)
9. افاده معني تفسير (به جاي يعني): سرش را پايين انداخت، كه از من شرمنده است (طأطأ رأسه بمعني انّه خجلان منّي)
10. نشان ناگهاني بودن امر بعد از آن: مشغول گفت و گو بوديم كه خوابش برد (كنّا نَتفاوَضُ اذ غَلَب عليه النّوم)
11. پيش از جمله مفيد دعا يا نفرين: رسول خدا ـ كه درود خدا بر او باد ـ فرمود: (انّ رسول الله ـ صلوات الله عليه ـ قال)
12. افاده معني اضراب: آنچه ميبيني نور چراغ نيست، كه آفتابي تابان است (ما تراه ليس ضوء سراجٍ، بل انّه شمسٌ ساطعه)
به هر حال، در مراحل كار ترجمه، هم با تك واژهها مواجهيم، هم با تعابير و تركيبها، هم با ساختار دستوري جملات، هم با بافتِ عمومي متن اوليه و پيام و مضمون كلي آن.
به موازات اهميت متن و لزوم حفظ واژهها و مفاهيم، بايد در امر ترجمه هم دقت داشت و از امكانات زبان دوم جهت اداي روان و شيوا و دقيق مقصود نويسنده، بهره گرفت.
جواد محدثي، روشها، ص 155.
پي نوشت ها :
[1] . ضرب المثلهاي عربي از كتاب « المنجد » گرفته شده است.
[2] . فصلنامه ترجمه، ج 1، ص 52 (سال 1365).
منبع:www.andisheqom.com /ج