بررسي روند تحول استخوان بندي اصلي شهراصفهان و قانونمندي هاي آن
دوره نخست ( پيدايش شهر)
هسته ي اوليه شهرکنوني اصفهان، دو سکونتگاه کوچک به نام هاي جي و يهوديه بوده است. موقعيت مناسب جغرافيايي شامل وجود يک رودخانه ي دائمي، آب و هواي مناسب،خاک حاصل خيز براي فعاليت هاي کشاورزي در جلگه ي رودخانه ي زاينده رود، عوامل مؤثري در استقرار اين سکونتگاه ها بوده است.جي درحاشيه ي زاينده رود واقع بوده و يهوديه در کنار راه ارتباطي و بازرگاني منطقه، درجلگه اي هموار مستقر بوده است.
ويژگي هاي کالبدي
جي شهري بوده که به چهار دروازه و مرکز حکومتي آبادي هاي توابع آن محدود بوده است. يک ارگ قديمي در جي وجود داشته و جي در کنار مسير ارتباطي بازرگاني منطقه، پناهگاهي براي عبور کاروانيان بوده است. جي در صدر اسلام بر خلاف يهوديه که شهري بي دفاع و دايره مانند بوده است، پادگاني براي فتح ناحيه به دست مسلمانان بود.
عناصر اصلي شهر در جي، يک بازارگاه يا ميدان السوق بوده که در برابر دروازه ي خور، در شمال شهر قرارداشته است. بعد از اسلام مسجد جمعه اي در جي ساخته مي شود.
بعد از فتح ناحيه توسط مسلمين، کاسته شدن از اهميت دفاعي جي به دليل ثبات سياسي و آميخته شدن اعراب با ايرانيان،مرکز حکومت از جي به خوزينان، دهکده اي بين جي و يهوديه منتقل گرديده، همچنين قصر و مسجد جمعه اي در ساحل نو فرسان بنا شد،بازار بزرگي نيز در حومه ي خوزينان در مقابل يهوديه و درمنطقه شمال غربي آن،گسترش يافت.
با توسعه ي ساخت و سازها، چندي بعد اين ناحيه به يهوديه اتصال يافت و خوزينان در يهوديه مستحيل گرديد.سپس مسجد جمعه ي سوم در يهوديه و در محل مسجد جمعه ي کنوني اصفهان بنا شد.
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (1)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32149 (1).JPG)
موقعيت استخوان بندي در شهر
به دليل تحولات سياسي -نظامي منطقه درصدراسلام،موقعيت هسته ي مرکزي درسه مرحله تغيير مکان مي دهد،که شامل مراحل زير است:
درمرحله ي نخست،استخوان بندي اصلي سکونتگاه درحاشيه ي شمالي دروازه ي اصلي جي و در مجاورت محوراصلي آن قرار داشته است. اين مجموعه از يک سو با فضاهاي بازو از سوي ديگر با بافت مسکوني هم جوار بوده است.
درمرحله ي دوم،هسته ي جديدي از عناصر شهري بين اين دو سکونتگاه و در حاشيه ي نهر آب شکل مي گيرد. بازار موقعيت حومه اي نسبت به سکونتگاه اصلي ( خوزينان )داشته و در کنار راه ارتباطي به يهوديه واقع بوده است. در مقطع سوم مسجد جمعه و ميدان کهنه در مرکز يهوديه واقع بوده اند که با رشد شهر به سمت شمال شرق، جنوب غرب، شمال غرب و جنوب، موقعيت شهري قبلي آن تثبيت مي شود.
ساختارکالبدي استخوان بندي در شهر
با نتيجه گيري از اطلاعات محدود موجود در اين زمينه، مرکز کاربري هاي عمومي در جي به صورت دو هسته بوده است که احتمالاً از طريق يکي از دو محور اصلي شهربا يکديگر در رابطه بوده اند. يکي از اين هسته ها در خارج از شهر(بازارگاه و ميدان ) و هسته ي ديگر(مسجد)، در داخل شهر شکل گرفته است.
درخوزينان ساختار عناصر استخوان بندي آن به صورت يک هسته که شامل قصر و مسجد و يک عنصر با ساختار خطي که همان بازار بزرگ شهر مي باشد، بوده است. در يهوديه يک ساختار هسته اي و متمرکزازعناصر شهري شامل مسجد جامع و ميدان کهنه وجود داشته است.
دو قطبي بودن مرکز شهر( ميدان کهنه و نقش جهان )، باعث تلفيق پايدار و ارگانيک مرکز شهر صفوي با مرکز کهنه پيش از آن شد. بازار طويل شهر مانند پلي ميان مرکز شهر کهنه و مرکز شهر جديد ارتباط برقرار مي نمود و با واقع شدن در ميدان جاذبه ي اين دو قطب، توانست زنده و فعال باقي بماند.
ويژگي هاي کارکردي
عناصر اصلي در جي داراي سه کارکرد غالب بوده اند:
1-مرکزيت اداري و حکومتي ؛
2- مرکز معاملات و مبادله ي کالاي کشاورزان روستاهاي اطراف و در عين حال مکاني براي گرد آمدن مردم و برگزاري مراسم جشن سال نو و نيز برپايي بازار مکاره ي نوروزي؛
3- کارکرد فرهنگي ،مذهبي ( مسجد جمعه).
در ادامه ي تحولات اين ناحيه، عملکرد عناصرشهري در خوزينان نيز مشابه با جي بوده و فعاليت اداري - حکومتي و مذهبي در مجاور هم و فعاليت هاي تجاري با فاصله از آن دو است، اما در ادامه ي تحول در يهوديه فقط عناصر مذهبي و تجاري شکل گرفته و عناصر اداري در خوزينان واقع بوده است.
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (1)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32149 (2).JPG)
دوره ي دوم ( اوايل اسلام )
ويژگي هاي کالبدي
عناصرطبيعي و مصنوع: دراين دوره حضور عناصر طبيعي در استخوان بندي اصلي شهر چون دوره ي پيش ديده نمي شود؛اما در مورد عناصر مصنوع که در شکل گيري استخوان بندي شهر مؤثر بوده اند،(غير از راه هاي ارتباطي اصلي که در ميدان کهنه همديگر را قطع مي کنند)از عناصري چون مسجد جمعه، بناهاي حکومتي و بازار که حول ميدان کهنه متمرکز شده اند،مي توان نام برد. تا پيش از اين دوره، ميدان کهنه در حاشيه ي يهوديه قرار داشته است،اما در نتيجه ي پيوستن خوزينان به يهوديه، اين ميدان در مرکز يهوديه قرار مي گيرد.
موقعيت استخوان بندي در شهر
عناصر اصلي شهر بر روي محور اصلي يا ستون فقرات شهر ( محور شمالي -جنوبي ) قرار گرفته اند. اين محور همان راه ابريشم و ادويه بوده و از وسط شهر مي گذرد،از اين رو استخوان بندي اصلي در مرکز ثقل شهر واقع است.اطراف اين محور اصلي را فضاهاي مسکوني احاطه مي کنند. موقعيت اين هسته ي مرکزي از استخوان بندي اصلي شهر در محل تلاقي دو راه اصلي شهر، شمال شرقي به جنوب غربي و جنوب شرقي به شمال غربي ست.
ساختارکالبدي استخوان بندي در شهر
اساس ساختارکالبدي استخوان بندي اصلي شهر در اين مقطع تاريخي،تلاقي دو محور اصلي ارتباطي است که امتداد يکي از اين دو محور در محل تلاقي تغيير مکان داده و گشايشي به صورت ميدان حاصل شده است که به وجود آورنده ي يک تمرکز از نوع هسته اي در محل تلاقي ست. عناصر اصلي استخوان بندي اصلي شهر مثل مسجد و قصر حکومتي در اين هسته شکل گرفته اند و بازار به صورت عنصري خطي از دو سمت اين هسته ي اصلي و در راستاي محور اصلي تر از دو جهت گسترش يافته است.
به دليل آن که همه ي معابر اصلي شهر به ميدان کهنه اي که در حاشيه ي يهوديه و سپس در قلب اتصال يهوديه به خوزينان واقع بوده ختم مي شوند،ساختار استخوان بندي اصلي شهر،شکلي از يک الگوي شعاعي به خود مي گيرد.
بافت شهري استخوان بندي
سه نوع بافت در منطقه ي استخوان بندي اصلي شهر موجود است:
1-بافتي که داراي قطعه بندي هاي کوچک ،ريزدانه،مسقف و با محصوريت بالا ( بازار) مي باشد.
2- بافت درون گرا که با فضاهاي بسته با بازار مرتبط مي شوند ( مسجد،سرا،کاروان سرا).
3- بافتي که فضاي باز احاطه کننده ي فضاي بسته مي باشد ( کوشک ).
فضاهاي باز مذکور توسط دايره هايي از فضاهاي عمومي منفک شده اند.
در بافت اين محدوده، ابتدا از فضاهاي بسته و محصور به داخل فضاي نيمه بازمشرف به ميدان عبور کرده و سپس با عبور از فضاهاي بسته با فضاهاي باز اختصاصي هر بنا، ارتباط برقرار مي شود.
درسلسله مراتب عبور از فضاهاي فوق، تنوع فضايي از جهت اندازه، کيفيت فضايي و محصوريت، قابل ادراک بوده است. در اين بافت شهري وجود يک فضاي باز عمومي ( ميدان کهنه ) قابل توجه است.
ويژگي هاي کارکردي
سه کارکرد حکومت، مذهب و تجارت،دراستخوان بندي اصلي شهر و شبکه ي ارتباطي اصلي، قابل ذکر است. اگر چه هر يک حوزه اي مجزا دارند، مجاورت و تمرکز آن ها قابل توجه است. فضاي باز وسيع ميدان کهنه که در ابتدا به عنوان مکاني براي اسب دواني و چوگان و دادو ستد مورد استفاده بوده است،دراين دوران به عنوان فضايي مشترک بين عملکرد حکومت و مذهب جهت انجام تشريفات مذهبي و يا گرد هم آيي هاي مختلف استفاده شده و الگوي مناسبي را در ترکيب کارکردهاي ستون فقرات مطرح مي کند.
ويژگي دسترسي ها و آمد و شد
دسترسي به خارج شهر
دراين دوره، از چهار محور که با يکديگر در محدوده ي استخوان بندي اصلي تلاقي کرده اند، با خارج شهر دسترسي برقرار مي شود.اتصال دروازه ي شمال غربي به جنوب شرقي ، اتصال شمال شرقي به جنوب غربي که دو شاخه شده،يکي به سمت غ
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (1)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32149 (3).JPG)
رب و ديگري به سمت جنوب مي رود.
ارتباطات داخلي شهرنيز به صورت سلسله مراتب و از همين دو محور اصلي صورت مي گيرد و بيش تر معابر به ميدان کهنه ختم مي شوند.
دسترسي بين عناصر اصلي استخوان بندي شهر
دسترسي بين عناصر استخوان بندي اصلي شهر از طريق ميدان کهنه و نيز توسط راسته ي بازار با يکديگرامکان پذير بوده است. دسترسي ها بنا به اهميت عناصر مورد بحث يا به طور مستقيم از بازار يا در صورتي که همچون مسجد جامع در مجاورت ميدان بوده اند،به طور مستقيم از ميدان فراهم شده و يا به طور غيرمستقيم همانند برخي از کاروان سرا ها از طريق راسته هاي انشعاب از بازار اصلي فراهم شده و کاربري اصلي يعني مقر حکومتي به طور مستقيم از ميدان دسترسي داشته است.
منبع:نشريه دانش نما،شماره167-169
ادامه دارد... /ع