دوره ي پهلوي
ويژگي هاي كالبدي
با توسعه ي شهراصفهان در دوره ي پهلوي و به ويژه با گسترش شهر درحاشيه ي جنوبي زاينده رود،اين عنصر طبيعي جايگاه ويژه اي در استخوان بندي شهر به خود اختصاص مي دهد.به علاوه، با نزديك تر شدن شهر از جهت جنوب به كوه هاي صفه، اين عنصرطبيعي نيز به تدريج در استخوان بندي اصلي شهر جذب مي شود.
تحولات كالبدي دوره ي پهلوي عمدتاَ احداث شبكه هاي جديد راه و ابنيه ي دولتي با كاربري هاي گوناگون مثل ادارات مختلف، مراكز درماني، مراكز آموزشي، مركز خدماتي و به ميزان قابل توجهي كاربري هاي تجاري و تفريحي بوده است.استقرار اين عناصر بيش تر در حاشيه ي محور اصلي چهارباغ بالا و پايين و چهار محور اصلي سواره ي شمالي - جنوبي شهراست.غيراز آن محور شرقي - غربي مجاور زاينده رود نيز در اين دوره با جذب فعاليت هاي تفريحي - تجاري مثل پارك، هتل ها، پاساژها، نقش مهم تري در كالبد شهر مي يابد. احداث دانشگاه به عنوان يك عنصر شاخص شهري در انتهاي چهارباغ، عناصري چون مهمان سرا و پاساژ عباسي در مجاورت عناصر قبلي، مانند مدرسه چهارباغ و راسته ي بازار كه از طريق خيابان هاي مجاور با مجموعه هاي قديمي مثل هشت بهشت و ميدان نقش جهان مرتبط مي گردد،خود باعث تقويت هر چه بيش تر محور شمالي - جنوبي چهارباغ شده است.
احداث شبكه ي جديد راه ها در شهر،گرچه تا حدي منجر به تضعيف و تفكيك بخش هايي از عناصر استخوان بندي قديمي شهر در منتهي اليه شمال غربي آن يعني ميدان كهنه و بازار شمالي آن مي شود ( تغيير كالبدي ميدان كهنه به علت ساخته شدن سطح ميدان)،اما در محدوده ي چهارباغ و زاينده رود باعث تقويت نقش عناصر قديمي مثل چهارباغ، پل هاي خواجو و سي وسه پل، مدرسه ي چهارباغ و... شده است.
موقعيت استخوان بندي در شهر
استخوان بندي اصلي شهر،همگام با توسعه ي شهر به سمت جنوب و به ويژه با تقويت محور چهارباغ و زاينده رود و چند راه اصلي مجاور آن، كماكان توانسته است موقعيت مركزي خود را در شهر حفظ كند و با عبوراز محور زاينده رود تا نزديكي كوه صفه، عناصرمهم شهري حول محور چهارباغ، انتظام يافته اند.
گستره ي استخوان بندي اصلي شهر دراين دوره به دليل الگوي خاص آن (شبكه اي) وسعت بيش تري نسبت به سطح شهر يافته، لذا توزيع عناصرشهري و كاركردهاي عمومي درسطح وسيع تري در شهر پراكنده شده اند.
ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر
درطي دوران تحول استخوان بندي اصلي شهر در اين دوره، ساختار آن ازخطي- هسته اي به شبكه اي تبديل شده است،اما دراين ساختار شبكه اي همچنان دو محور عمود بر هم ( زاينده رود، پارك و بلوارهاي حاشيه ي آن و محور چهارباغ) داراي اهميت بيشتري هستند. الگوي قبلي ساختاركالبدي كه متشكل از دو هسته در تركيب با دو محور بود، دچار تحول شده، در شبكه ي شطرنجي مستحيل گرديده، به ويژه يكي از هسته ها( ميدان كهنه) كلاًَ به دليل نوع تركيب با شبكه ي جديد از بين رفته و اهميت خود را به ميزان زيادي از دست مي دهد. هسته ي ديگر(ميدان نقش جهان) مي تواند اهميت خود را به عنوان يك تمركز هسته اي ازعناصر شهري همچنان حفظ كند.( نوع تركيب با شبكه ي ارتباطي جديد )
بر اساس الگوي شبكه اي استخوان بندي شهر،انتظام عناصر به صورت خطي بوده و در برخي نقاط نيز به علت ناپيوستگي عناصر در كنار شبكه، به صورت پراكنده قرار گرفته اند.
بافت شهري استخوان بندي
بافت شهري محدوده ي استخوان بندي اصلي شهر در طي دهه هاي مربوط به رژيم پهلوي، دگرگوني هاي زيادي يافته است. مهم ترين آنها تغيير بافت حاشيه ي محور اصلي قديمي( چهارباغ) است، بدين معنا كه بافت منظم و كم تراكم باغ ها و كوشك هاي درون آن به تدريج با تقسيم بندي كوچك تر اين اراضي با يك بافت برون گراي جديد شهري جايگزين مي شود. اين شرايط شامل محدوده ي بين ميدان نقش جهان و چهارباغ نيز مي شده است كه درحال حاضر با پارك سازي،بخش هايي از ساخت و سازهاي فشرده ي اطراف كاخ هاي هشت بهشت و عالي قاپو، بافت اين ناحيه داراي فشردگي و تراكم كم تري شده و نسبت فضاي باز به ساخته شده بيش تر مي شود. بافت محدوده ي بازار در اين دوران تغيير نكرده و فقط پيشروي بازار در راسته ها و نفوذ آن به داخل محلات مسكوني صورت گرفته،و فقط محدوده ي هسته ي قديمي ( ميدان كهنه )عمده ترين فضاي بازشهري توسط بافت فشرده اي از بين مي رود.
شكل گيري پارك خطي حاشيه ي زاينده رود كه گسترده ترين فضاي باز شهري اصفهان محسوب مي شود، دربافت شهري منطقه ي تحت پوشش استخوان بندي اصلي، نكته اي قابل ذكراست.اين الگو از بافت شهري كه دراين دوره شكل مي گيرد،در تركيب فضاهاي ساخته شده و بازاستخوان بندي اصلي شهر،الگويي ويژه را مطرح مي نمايد.
ويژگي هاي كاركردي
درتركيب حوزه هاي كاركردي استخوان بندي شهر،گرچه به طور كامل نمي توان تفكيكي قائل شد، اما مي توان گفت كه علي رغم توسعه ي استخوان بندي و تنوع و توزيع كاربري ها در شبكه اي نسبتاًَ وسيع در سطح شهر، استخوان بندي قديم با حفظ بخش اعظم كاربري هاي خود و نيز تغذيه ازجنبه هاي توريستي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و جاذب سهم قابل ملاحظه اي از فعاليت هاي شهري ست.
تركيب فعاليت هاي تجاري، خدماتي و اداري در حاشيه ي اغلب خيابان هاي اصلي مشاهده مي شود،اما در حوزه ي چهارباغ پايين،عمدتاًَ كاربري هاي تجاري شكل گرفته اند.درحوزه چهارباغ بالا، تركيبي از فعاليت هاي اداري، فرهنگي،خدماتي و تجاري وجود دارد.محدوده ي بازار،نقش جهان و بقاياي كاخ هاي قديمي و بخشي از چهارباغ پايين به ويژه از سي و سه پل تا ميدان شهدا و از سوي ديگر در محورحاشيه ي زاينده رود،حدفاصل پل هاي قديمي خواجو و سي وسه پل،جنبه هاي توريستي و تفريحي فعاليت ها و تمركز جمعيتي غلبه دارد.گرچه مابين نقش جهان و چهارباغ، فعاليت هاي اداري و فرهنگي غلبه داشته، از نقش جهان تا بازار هنوز تفوق نقش تجاري و فرهنگي وجود دارد.
ويژگي هاي دسترسي ها و آمد و شد
دردوره ي قبل يعني زمان صفويه، شبكه ي دسترسي به طوركلي يك فرم خطي داشت.درحال حاضر وجود شبكه اي ازخيابان ها با الگويي كم و بيش شطرنجي كه با اتصال خود درحواشي شهر به صورت كمربندي در مي آيند، از تمام نقاط شهر و از خارج شهر از طريق همان محورهاي ارتباطي اصلي و قديمي با منطقه،مي توان به محدوده ي مركزي شهر و استخوان بندي اصلي آن راه يافت. اصلي ترين محور دسترسي از بيرون شهر به اين مجموعه، محور چهارباغ است،به ويژه با گشايشي كه در امتداد آن نسبت به دوره ي قبل حاصل آمده است،گرچه در امتداد راسته ي قديمي و نيز كمر بندي هاي اطراف شهر نيز در ارائه ي دسترسي به استخوان بندي اصلي نقش قابل توجهي دارند.
با احداث خيابان هاي جديد، دسترسي بين عناصراصلي استخوان بندي شهر،تعدد يافته و به علت الگوي هم جواري آنها با معابرسواره،علاوه بر راه هاي فرعي و پياده،عمدتاً از طريق معابر سواره دسترسي صورت مي گيرد. به اين بايد قرار گيري عناصر در کنار شبکه را نيز افزود که خود عاملي در تسهيل ارتباطات شده،گرچه تمرکز آمد و شد در ناحيه مرکزي شهر،سرعت اين ارتباط را کند نموده است.
وجود پل هاي متعدد قديمي و جديد توانسته است به جريان رفت و آمد در دو سوي رودخانه، سرعت بخشيده و دسترسي بين عناصر قديمي واقع در يک سوي رودخانه را با عناصر جديدتر در ضلع جنوبي رودخانه ممکن سازد.
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32151 (1).JPG)
قانون مندي هاي ويژه روند تحول و توسعه استخوان بندي اصلي شهراصفهان
الف)مشخصات کالبدي
الف-1:اجزا و عناصرکالبدي
عناصراصلي شکل دهنده ي استخوان بندي شهر،بناهايي با کاربري هاي عمومي و شهري نيز راه هاي اصلي بوده اند که به عنوان مراکزي براي کار، فعاليت و اجتماعات مختلف مردم شهر عمل مي نمودند.
اجزاي کارکردي يا عناصر استخوان بندي شهر، مقرحکومتي و ديواني مثل کاخ ها،نقاره خانه ها، مساجد،مدارس،بقعه ها، بازار، سراها و کاروان سراها،قيصريه، عناصرخدماتي مثل بيمارستان ها، مهمان خانه ها و قهوه خانه ها، عناصرارتباطي مثل پل ها و چهارباغ ها، فضاهاي باز مثل ميدان هاي اصلي شهري و عناصر طبيعي مثل رودخانه را شامل مي شود.
الف-2: موقعيت قرارگيري در شهر
موقعيت هسته ي اوليه ي استخوان بندي شهر در هم جواري با عناصر طبيعي و شرايط مناسب جغرافيايي و محل تلاقي راه هاي تجاري اصلي با مناطق پيرامون قرار مي گيرد.
محل داد وستد در کنار دروازه ي شهر که مجاور ارتباطي اصلي منطقه با شهراست،مبنايي براي شکل گيري نطفه ي اوليه ي مرکز شهر و استخوان بندي آن شده و قرارگيري عناصر شهري مثل بازار، آن را به عنوان يک قطب توسعه درآورده و محور ارتباطي هم جوارآن به صورت محور توسعه عمل مي نمايد.
در درون شهرعناصر مهم استخوان بندي شهر، در محل تلاقي راه هاي پرتردد که غالباً از دو سو به دروازه هاي شهر منتهي مي گردد،مستقر مي شوند.
موقعيت عناصرمتشکله ي استخوان بندي اصلي شهر درمرکز ثقل شهر بوده و موقعيت هاي مکاني حاشيه اي درصورتي که با جهت رشد شهر يکسان بوده،به مرور به موقعيتي مرکزي تبديل شده است. به عبارت ديگر،استخوان بندي شهر در دل بافت مسکوني واقع بوده و پيرامون آن را محله هاي مسکوني احاطه مي نمودند.
انطباق جهت کلي رشد استخوان بندي اصلي شهر با جهت رشد شهر، موقعيت مرکزي آن را در شهر حفظ مي کند.
موقعيت فضاهاي باز موجود شهر يا سطوح فاقد کارکرد شهري در مکان يابي مجموعه هاي جديد در رابطه با مجموعه هاي قديمي و محورارتباطي شهر مد نظر قرار مي گيرد،لذا موقعيت توسعه ي استخوان بندي از موقعيت سطوح باز شهري نيزتبعيت مي نمايد.
الف-3: ساختار کالبدي و روند رشد آن
ساختار کالبدي اوليه ي شهر و استخوان بندي اصلي آن هماهنگ و به صورت هسته اي و متمرکز بوده است. قرار داشتن اين هسته ي اصلي در کنار راه يا تقاطع راه هاي مهم شهري و منطقه اي به توسعه ي آن درالگويي خطي - هسته اي منجر مي شود. انشعاب هاي جديد از محوراصلي و شکل گيري مجموعه هاي جديد در محل انشعاب، مراحل بعدي رشد الگوي ساختاري بوده اند.
الگوي رشد ساختاراستخوان بندي اصلي که الگوي خطي با تمرکزهاي هسته اي ست، از طريق الحاقات جديد در پيرامون هسته ي قبلي و از طريق توسعه ي راسته و محورخطي اصلي صورت مي پذيرد. خروج از محور يا به عبارت ديگر، تغييرمکان يکي از راه هاي اصلي شهر در محل تقاطع با راه هاي ديگر، موقعيتي براي تمرکز هسته اي عناصر و ابنيه ي مهم شهرفراهم مي آورد.
انشعاب محورهاي جديد از محور اصلي قديمي،راستاي جديدي براي توسعه ي استخوان بندي اصلي شهر و امکان گسترش محدوده ي آن فراهم مي آورد.بدين ترتيب، الگوهاي خطي- هسته اي زمينه ي رشد را به دليل امکان ايجاد محورها و مراکزجديد،به ويژه در محل انشعاب محورجديد به وجود مي آورند و الگويي رشديابنده مي شوند.
تکامل تدريجي ساختار شهر به الگويي شبکه اي راه مي برد که همان شبکه بندي هاي خيابان هستند،خيابان بندي هاي جديد، الگوي ساختاري استخوان بندي اصلي شهررا تغيير داده و آن را به يک الگوي شبکه اي مبدل مي نمايند.بدين ترتيب، گستره ي آن در سطح شهرافزايش مي يابد.
در چنين الگويي همچنان دو محور عمود بر هم داراي اهميت بيشتري ست که يکي عنصر طبيعي رودخانه و ديگري محور قديمي و تعريف شده ي شهراست. بر اساس الگوي شبکه اي، انتظام عناصر از فرم هسته اي و متمرکز به صورت خطي درآمده و در بخش هايي نيز به علت ناپيوستگي عناصردر کنار شبکه،به صورت پراکنده در آمده است.
هر يک از هسته ها خود مجموعه اي از عناصرشهري ست که حول يک فضاي باز انتظام يافته اند. الگوي ساختاري انتظام عناصر در مجموعه هاي شهري مبناي هندسي داشته که حول يک ميدان يا فضاي باز شهري صورت گرفته است.
الف-4:بافت شهري
در محدوده ي استخوان بندي اصلي شهر و مجموعه هاي آن، انواع بافت هاي شهري اعم از بافت پيوسته و ريزدانه ي بازار، بافت درون گراي ابنيه با فضاهاي باز محصور و بافت برون گرا به صورت احاطه ي بناها با باغ ها وجود داشته است.بافت کوچک اندازه ي بازار به طور پراکنده با بافت بزرگ اندازه ي سراها و تيمچه ها ترکيب مي شود.
بافت عناصر اصلي ( مسجد،بازار و... ) الگويي درون گرا و بافت حکومتي الگويي برون گرا داشته که توسط باغ ها احاطه شده است.
الف-5: شبکه ي راه ها و دسترسي ها
با وجود سلسله مراتب در شبکه ي رفت و آمد شهر،ارتباط دهنده ي عناصر اصلي بالاترين رده از راه هاي شهري بوده اند.دسترسي اصلي به تمام ابنيه ي مهم از چند محور اصلي ارتباطي که خود نيز جزئي از استخوان بندي اصلي شهر هستند،تأمين شده ،گرچه برخي از عناصر (مسجد، بازار و... ) به لحاظ ضرورت دسترسي گسترده از تمام نقاط سطح شهر، داراي دسترسي هاي فرعي و متعدد بوده اند.
به علت قرارگرفتن دروازه هاي شهر درانتهاي راه هاي اصلي از يک سو و واقع شدن عناصر و ابنيه ي مهم شهري بر روي اين محورها از سوي ديگر،دسترسي از خارج شهر و نواحي مختلف آن به محدوده ي استخوان بندي اصلي شهر غالباً به طورمستقيم و با سهولت ممکن بوده است.
وجود ميدان هاي بزرگ و الگوي سازمان فضايي ابنيه ي مهم شهر در پيرامون آن،موجب شکل گيري يک الگوي شعاعي ازشبکه ي راه هاي اصلي و فرعي شهر به مرکزيت ميدان مذکورشده است.
الف-6:فضاي باز شهري
در استخوان بندي شهر فضاهاي باز شهري به چند صورت اصلي وجود داشته است. شکل مهم تر آن ميدان هاي اصلي و مرکزي شهر بوده که به عنوان عاملي براي انتظام عناصر در پيرامون آن اهميت مي يابد. اين فضاها اغلب داراي الگوي کالبدي منظم و هندسي بوده اند.
حالت ديگر،فضاي باز و سبز خطي ست که به صورت چهارباغ طراحي شده ويک انتظام خطي از عناصر را امکان پذير مي سازد.
يک فرم ديگر فضاي باز و سبز حاشيه ي رودخانه بوده است که در ترکيب با عناصر شهري، بخشي ازاستخوان بندي شهرمي شود.
نوع ديگري از فضاي باز، فضاي باز متعلق به عناصر و ابنيه ي عمومي ست که عمدتاً در انطباق با الگوي درون گراي بافت شهري با ابنيه محاصره شده است.فضاي باز به صورت ميادين در دل مجموعه هاي بافت شهري جايگزين مي شوند.غيرازفضاهاي باز و سبز غيرعمومي، انواع فضاهاي باز شهري نقش يک عامل ارتباطي را نيز به عهده مي گيرند.
ب) مشخصات کارکردي
ب-1:اجزاي کارکردي
هر يک ازمجموعه هاي شهري تشکيل دهنده استخوان بندي اصلي شهر داراي اجزاي کارکردي متنوع مي باشند. اين کارکردهاي متنوع شامل مذهبي - فرهنگي مثل مساجد،مقابر و مدارس علميه و... مبادلات تجاري مثل بازار، کاروان سرا وسراها، تيمچه ها، قيصريه و... هستند.عملکرد حکومتي و ديواني، مثل کاخ ها، کاربري هاي خدماتي مثل آب انبار و حمام، قهوه خانه ها و مهمان خانه ها، بيمارستان و...و کاربري هاي گذران اوقات فراغت که محل گردهم آيي مثل ميادين و فضاهاي باز شهري را شامل مي شده اند نيز جزء ديگر کاربري هاي استخوان بندي اصلي شهر بوده اند.
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32151 (2).JPG)
ب-2:ترکيب و هم جواري کارکردها
در هر يک از هسته ها يا مجموعه هاي شهري،کاربري هاي متنوع و متعدد تجميع مي شوند. در انتظام کارکردي عناصر شهري، سلسله مراتب وجود داشته، بناهاي مهم به دور ميدان شهر و عملکردهاي رده ي دوم در جداره ي محور بازار شکل گرفته اند.
کارکردهاي مختلف مثل حکومتي و اداري، مبادلات تجاري، فرهنگي و مذهبي يا ترابري عمومي داراي حوزه هاي مجزا اما مجاور و متمرکز بوده اند.درالگويي که سازمان دهي مرکزي در مجموعه وجود داشته، پيرامون ميدان، حوزه هاي مختلف عملکردي در اضلاع مختلف آن به وجود آمده وهر کدام از اين حوزه ها داراي يک درگاه يا فضاي رابط با ميدان به عنوان معرفي کننده ي حوزه ي عملکردي پشت سر بوده است.احداث يا توسعه عملکردهاي مختلف شهري و عناصر ويژه ي آن در استخوان بندي اصلي شهر، تحت تأثير نقش شهر در هر دوره از حيات آن بوده است. در مقاطعي که مرکزيت سياسي مطرح مي شده،مجموعه ي بناهاي حکومتي جديد شکل مي گيرد و در مقاطعي که بازرگاني اهميت بيشتري مي يابد، رشد بازار و کاروان سراها وسراها بارز مي شود.
ب-3:تمرکز جمعيتي و فعاليتي وجود فضاهاي باز و وسيع ميادين شهري،به عنوان محوطه اي باز در يک مجموعه ي فشرده، به ايجاد فضايي براي بهره گيري مشترک کاربري هاي پيرامون (حکومتي، مذهبي، تجاري) منجر گرديده و براي برگزاري گردهم آيي ها و مراسم مختلف و نيز مراودات اجتماعي،تفريحي و حتي داد و ستد به کارگرفته مي شده است.
ج) ويژگي هاي فضايي و بصري
ايجاد يک فضاي هندسي، منظم و وسيع که با مشخصه هاي متمايز کننده طراحي مي شود، به عنوان فضايي ويژه و هويت بخش «نمادين» دراستخوان بندي اصلي شهر معرفي مي شود.
وجود فضاهاي باز شهري وسيع (ميادين)به ايجاد فضاهاي متباين منجر مي شود.
سازمان فضايي انواع بافت هاي شهري و الگوي ترکيب آن ها با يکديگربه ايجاد تنوع فضايي و ارتقاي کيفي آن منجر مي شود.
براي تأکيد بر فرم هندسي ميادين و محورهاي متقاطع با آن، عناصري شهري مهم در محورهاي اصلي آن قرار گرفته اند.
در سلسله مراتب عبور از فضاهاي استخوان بندي شهر،تنوع فضايي ازنظراندازه،کيفيت فضايي و محصوريت وجود داشته است. بدنه سازي منظم با جزء فضاهايي که داراي معماري خاص و تزئينات شکيل است، به نماياني اهميت بنا و فضا افزوده است.
![بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)](/userfiles/Article/1389/07%20bahman/05/32151 (3).JPG)
د) هماهنگي فرم ها وفعاليت ها
بين فرم ساختار کالبدي و نوع فعاليت قسمت هاي مختلف استخوان بندي شهر، هماهنگي وجود داشته است.فعاليت هاي تجاري دربخش خصوصي،ضرورت کوچک اندازه و فشرده را در مجاورت هم ايجاب مي کرده است. فعاليت هاي مذهبي-فرهنگي با توجه به ضرورت تجمع بيشترجمعيت، از گشادگي فضا و وسعت اندازه برخوردار بوده است. ميادين وسيع چه به لحاظ قابليت هاي بصري متمايزکننده و چه به لحاظ فراهم آوردن فضايي وسيع و نيز القاي عظمت حکومت احداث کننده، هماهنگي فرم را با فعاليت و سياست احداث آن به نمايش مي گذارد.
قانونمندي هاي رشد و توسعه ي استخوان بندي اصلي شهر
بعد ازشکل گيري هسته ي اوليه ي استخوان بندي شهر در محل مناسب جغرافيايي و ارتباطي، توسعه ي ستون فقرات شهر به سمت عنصرطبيعي بارز منطقه، يعني رودخانه صورت مي گيرد. سپس اين عنصر شاخص طبيعي به آن ملحق شده و خود جزئي از عناصراستخوان بندي شهر شده و در مراحل توسعه ي بعدي، رودخانه به صورت محوري مهم و عمود بر راستاي محور حرکت اصلي شهر درمي آيد.
براي توسعه ي ستون فقرات شهر به منزله ي محور اصلي، محور جديد در راستاي آن ولي با تغيير مکان ايجاد مي شود. بدين ترتيب مجموعه ي جديد هم جوار با محور جديد که در امتداد محور قديمي تر است، واقع مي شود.
وجود و تفوق يک محور تعريف شده در استخوان بندي اصلي و قديمي شهرو تداوم آن در مراحل توسعه ي بعدي،آن را تقويت نموده و رشد شهر را هدايت و جهت آن را تعيين مي نمايد.
تداوم بعدي استخوان بندي اصلي شهر و عناصر متشکله ي آن تا دروازه ي خروجي که به کمک راسته ي اصلي فعاليت شهر(بازار اصلي شهر)صورت مي گيرد، امکان توسعه ي آن را در آينده فراهم مي آورد.
با روي کارآمدن يک حکومت جديد، احداث مجموعه هاي جديد شهري و تغيير و تحول استخوان بندي اصلي شهراتفاق مي افتد،اما به ساخته شدن مجموعه هاي جديد در هر مقطع تاريخي از اهميت و اعتبار مجموعه ي قديمي کاسته شده و دچار تغييراتي مي شوند.
با مرتبط شدن مرکز فعاليت جديد شهر از طريق يک محور به مرکز قديمي،نه تنها اين محور به علت قرار داشتن در حوزه ي جاذبه ي در مرکز جديد و قديم،فعال و پرتحرک باقي مي ماند،بلکه به حفظ و حيات مرکز قديمي نيز کمک مي شود. برقراري ارتباط بين مجموعه هاي قديم و جديد توسط عناصر شهري مثل بازار و مراکز تجاري صورت گرفته است. بين هسته هاي پراکنده نيز با احداث محورهاي ارتباطي،اتصال برقرار مي شده است.
جهت و موقعيت توسعه ي استخوان بندي اصلي شهر با الحاق محله هاي پراکنده در حواشي شهر و به ويژه در سوي ديگر رودخانه حاصل مي شود،خاصه آن که رودخانه وپل ها به عنوان اجزاي استخوان بندي اصلي شهر تلقي شده و به آن نقشي فعال داده مي شود.
وجود عنصرطبيعي مثل رودخانه و تپه هاي مشرف،به مثابه ي عوامل کشش و جهت دهي به توسعه ي شهر عمل مي نمايند.با توسعه ي شهر ونزديک شدن به عناصر طبيعي بارز،مثل رودخانه با عبور از آن،اين عنصر به صورت يکي از محورهاي اصلي استخوان بندي شهر درمي آيد. در سير تحول و تکامل استخوان بندي، الگوي ساختاري و کارکردي عناصر و مجموعه هاي جديد در هر دوره با الهام ازالگوي سنتي و سازمان دهي فضايي عناصر آن ساخته مي شود.
منبع:نشريه دانش نما،شماره 169-167 /ع