شايد فكر ميكرديد كتاب با شنيدن شيپور فناوري خيلي زود جا بزند و كنار برود. هر چه باشد كتاب فقط متن و نوشته است. در حالي كه كامپيوتر صوت و تصوير و عكس هم دارد، ولي به نظر ميرسد يك احساس دروني نسبت به كاغذ و كلمات چاپ شده، انسان را همچنان به كتاب وفادار نگهداشته است.صفحه نمايش الكترونيك هيچ شباهتي به حالت كاغذي كتابها ندارد و تا زماني كه يك ابزار آسان و قابل حمل كه به خوبي كلمات را نشان دهد وجود نداشته باشد، هيچ نوع كتاب الكترونيك نميتواند جاي كتاب كاغذي را بگيرد
? اشاره :
ظاهراً كامپيوتر دارد تمام صحنه سرگرمي- تفريحي خانه را تسخير ميكند. سيدي جاي خود را به mp3 داده است. برنامههاي تلويزيوني روي هارددرايوهاي قابل حمل ضبط ميشوند. فيلمها به صورت فايل ويديويي روي اينترنت به اشتراك گذاشته ميشوند (قانوني يا غيرقانوني). ولي يك شكل از سرگرمي هنوز در مقابل موج ديجيتالي شدن ايمن مانده است؛ كتاب!
? كتاب الكترونيك
با اين كه موسيقي، بازي، و ويديو همگي به دستگاههاي قابل حمل راه يافتهاند و مورد استقبال عمومي قرار گرفتهاند، كمي عجيب نيست كه خيليها هنوز ترجيح ميدهند كلمات نوشته شده را روي كاغذ بخوانند تا يك دستگاه الكترونيك؟ فناوريهاي گوناگوني آمدهاند و رفتهاند، ولي كتاب صدها سال است كه هنوز به همين شكل باقي مانده است. فكر ميكنيد بالاخره تغييري در كتاب حاصل خواهد شد؟
شايد فكر ميكرديد كتاب با شنيدن شيپور فناوري خيلي زود جا بزند و كنار برود. هر چه باشد كتاب فقط متن و نوشته است. در حالي كه كامپيوتر صوت و تصوير و عكس هم دارد، ولي به نظر ميرسد يك احساس دروني نسبت به كاغذ و كلمات چاپ شده، انسان را همچنان به كتاب وفادار نگهداشته است.
صفحه نمايش الكترونيك هيچ شباهتي به حالت كاغذي كتابها ندارد و تا زماني كه يك ابزار آسان و قابل حمل كه به خوبي كلمات را نشان دهد وجود نداشته باشد، هيچ نوع كتاب الكترونيك نميتواند جاي كتاب كاغذي را بگيرد.
امروزه پردازندههاي پخشكنندههاي MP3 واكمنهاي DVD، و كنسولهاي بازي همگي اين توانايي را دارند كه متون ساده را نمايش دهند، ولي كتاب چيز ديگري است. دستگاههاي فوق حتي بدنهاي محكم، سيستم عاملي پايدار، و مصرفي بسيار كم دارند، ولي باز هم نتوانستهاند براي كتاب جايي باز كنند. البته هيچ كدام از اينها باعث نشدهاند كساني كه دوست دارند كتاب را به عصر ديجيتال بكشانند دست از تلاش بردارند.
داستان e-book از زماني آغاز شد كه مد شده بود جلوي هر كلمه يك e بگذارند. Bookman سوني يك دستگاه CD-ROM با نمايشگري كيفيت پايين بود كه در سال 1991 عرضه شد، اما بياعتنايي جهانيان را در پي داشت. از آن زمان تا كنون، بازار e-book به كامپيوترهاي خانگي و PDA محدود شده است، ولي واقعيت اين است كه كتاب خواندن از اين طريق زياد آسان نيست. اول اين كه مجبوريم يك نرمافزار نمايشدهنده كتاب (موسوم به reader ) را دانلود و در دستگاه خود نصب كنيم.
نرمافزارهاي مختلفي از اين نوع وجود دارند كه به شدت با هم رقابت ميكنند. مايكروسافت و ادوبي دو نمونه از شركتهاي رقيب هستند. نتيجه اين رقابت اين شده كه معلوم نيست كتابي كه دانلود ميكنيم با نرمافزاري كه در سيستم خود داريم كار ميكند يا نه. ولي حتي اگر همه شرايط فني فراهم باشد و كتاب را در نرمافزار مشاهده كنيم، حس خواندن كتاب از روي نمايشگر اصلاً با خواندن نسخه كاغذي كتاب قابل مقايسه نيست.
محققان به شدت در تلاشند تا بفهمند چه معيارهايي به خواننده احساس خواندن يك كتاب واقعي را ميدهد؛ معيارهايي چون وزن، انعكاس نور، و روشهاي ورق زدن صفحات. در يك نمونه از reader هايي كه هنوز در مرحله تحقيق است، براي اين كه صفحه نمايش با اثر انگشت كثيف نشود، حسگرهايي زير صفحه نمايش كار گذاشتهاند كه با كشيدن انگشت روي آن، صفحه ورق ميخورد. اين دستگاه، يك <علامت> مجازي دارد كه لاي صفحه كتاب ميگذاريد تا وقتي به صفحه ديگري ميرويد، بتوانيد به جاي اول برگرديد. حتي پسزمينه نوشتهها طوري است كه خيلي شبيه به كاغذ معمولي است.
ولي بزرگترين مانع براي رواج e-book هميشه نمايشگر بوده است. نمايشگر LCD وضوح بسيار كمتري نسبت به صفحه كاغذ دارد؛ هم نور را منعكس ميسازد و هم درخشندگي آن چشم را خسته ميكند، و مهمتر از همه، نياز به برق دارد. اگر بخواهيد يك كتاب الكترونيك را روي PDA مطالعه كنيد، فقط تا كه PDA. ميتوانيد به خواندن ادامه دهيد.
ولي امكان دارد readerهاي اختصاصي دوباره به صحنه باز گردند. كتابخوان سوني به نام Reader و كتابخوان Irex به نام Iliad هر دو بهزودي عرضه خواهند شد. هر دو دستگاه، از نظر اندازه و وزن مثل كتاب واقعي هستند و از يك فناوري به نام كاغذ الكترونيك (e-paper) براي نمايش كتاب بهره ميگيرند. كاغذ الكترونيك يك صفحه نازك انعطافپذير پليمري است كه از نظر ظاهر مثل كاغذ واقعي است، ولي كمي از كاغذ ضخيمتر و سنگينتر است؛ چرا كه حاوي ذرات بسيار ريز جوهر است كه بين دو صفحه پليمر قرار گرفتهاند. ذرات جوهر در پاسخ به بار الكتريكي به صورت سفيد يا سياه ظاهر ميشوند.
كاغذ الكترونيك مثل كاغذ معمولي بازتابنده است و در نتيجه در هر نوري قابل خواندن است و برخلاف LCD خودش نور نميدهد. e-paper همچنين <پايداري دوطرفه> دارد. يعني فقط براي تغيير محتوا از جريان الكتريسيته (برق) استفاده ميكند. بعد از اين كه تصوير روي كاغذ تشكيل شد، همان جا ميماند؛ حتي اگر برق را قطع كنيم. بنابراين مشكل مصرف باتري LCD در كاغذ الكترونيك وجود ندارد و در زمان خواندن متن، اصلاً باتري مصرف نميشود. ولي موقع ورق زدن باتري مصرف ميشود. دستگاه سوني ميتواند تا 7500 صفحه را ورق بزند.
ولي چه يكي از اين كتابخوانهاي اختصاصي را داشته باشيد، چه با PDA به خواندن e-book بپردازيد، انتظار نداشته باشيد كتاب الكترونيك ارزانتر از كتاب عادي تمام شود. شايد فكر كرده باشيد فايل حاوي كتاب حتماً از خود كتاب فيزيكي ارزانتر است. ولي چنين نيست.
با اين كه با ظهور كتابخوانهاي e-paper، ميتوان انتظار داشت كه e-book بيش از گذشته رواج پيدا كند، در حال حاضر يك نوع e-book وجود دارد كه موفق عمل كرده است: كتابهايي كه به صورت mp3 آماده و عرضه ميشوند. براي استفاده از اين كتابها، هيچ reader خاصي لازم نيست. كافي است فايل را داخل پخشكننده بگذاريد و گوش كنيد.
ولي صنعت نشر، گذشته از اين كه كتاب به صورت صوتي باشد يا كاغذ الكترونيك، نگران همان چيزي است كه صنعت موسيقي بوده است. ناشران اميدي ندارند كه ما اين كتابها را در اينترنت به اشتراك نگذاريم؛ كاري كه با كتابهاي ديجيتالي به آساني صورت ميگيرد. يعني درست همان اتفاقي كه براي فايلهاي mp3 ميافتد.
يكي از دلايلي كه كار كردن با كتابهاي الكترونيك روي PDA را دشوار ميكند استفاده نرمافزار reader از فناوريهاي مديريت حقوق ديجيتال (DRM) است. اين نرمافزارها براي جلوگيري از انجامدادن كارهايي چون چاپ كتاب يا قرض دادن كتاب به دوستان (كارهايي كه با يك كتاب واقعي معمولاً انجام ميگيرد) سازوكارهايي دارند.
صنعت نشر هماكنون در همان مسير لغزاني افتاده كه صنعت موسيقي مدتهاست در آن قرار دارد. آيا ناشران از تجربيات موسيقيكاران درس خواهند گرفت؟
? كاغذ تلفن
در حالي كه دنيا در پي يافتن راه و ابزار ايدهآلي است كه بتواند به بهترين شكل كتاب الكترونيك را در ميان مردم رواج دهد، ژاپنيها از هماكنون راه خود را پيدا كردهاند و كتابها را روي يك وسيله الكترونيك بسيار پراستفاده ارائه ميدهند. حدس ميزنيد چه وسيلهاي؟ درست است: تلفن همراه.
دو سوم جمعيت ژاپن، يعني تقريباً هشتاد ميليون نفر، از تلفن همراه خود در انجامدادن كارهايي استفاده ميكنند كه همه ما را حيرتزده ميكند. در ژاپن، خيلي از كارهاي پيش پا افتادهاي كه كلي از وقت ما را در طول روز تلف ميكنند با موبايل انجام ميشوند؛ از خريد از بقالي گرفته تا دادن پول بنزين. در اين رابطه، در شماره 60 ماهنامه، صفحه عصر جديد، قبلاً صحبت كردهايم. ولي آنچه باعث شد دوباره به سراغ ژاپنيها بروم، پديده جديدي است كه هر روز جاي بيشتري براي خود باز ميكند. ژاپنيها كلاً مردماني كتابخوان هستند. وقتي وارد مترو ميشويد، خيليها را در حال كتاب خواندن ميبينيد و امروزه خيليها را ميبينيد كه سرشان را روي يك صفحه نمايش دو اينچي گرفتهاند و دارند چيزي ميخوانند.
به قول دانيل اسكوكا، از شركت Wireless Watch Japan (به اين نشاني) <ژاپن مردم تحصيلكرده زيادي دارد و تحصيلات در اين كشور بالاتر از خيلي كشورهاي غربي است. مردم ساعتها از وقت خود را به خواندن روزنامه و كتاب ميپردازند و مصرف كلمات نوشتاريشان بالاست. معلوم است كه هيچ كس نميآيد يك رمان دههزار كلمهاي را روي تلفن بريزد، ولي داستانهاي كوتاه، قصههاي مصور، كاريكاتور و هر تصويري كه در كنار آن بتوانيد نوشتهاي هم قرار دهيد براي استفاده از وقتتان در سفرهاي روزانه بسيار مناسب هستند.>
حكايت رمان روي موبايل در ژاپن از مجله جوانپسند معروف شيبويا شروع شد. پنج سال پيش، جوان نويسندهاي كه نام خود را يوشي گذاشته بود، داستاني را از طريق موبايل بين دو هزار نفر از نوجوانان آن منطقه توزيع كرد. اين داستان با استقبال زياد نوجوانان مواجه شد و يوشي را به فكر انداخت كه ميتواند از خوانندگان نظر بگيرد و داستانش را بهتر كند. بدين ترتيب، داستان يوشي سينه به سينه گشت و به افسانهاي تبديل شد كه به كاغذ و نمايشگرهاي بزرگ نيز كشيده شد.
ناشران قديمي و شركتهاي تأمينكننده محتوا براي موبايل، با مشاهده چنين استقبالي به تكاپو افتادند. امروزه سايتهايي وجود دارند كه به ازاي يك هزينه اشتراك ده-پانزده دلاري در ماه، داستانهايي را در ژانرهاي مختلف براي دانلود ارائه ميدهند.
Bandai Networks يكي از بزرگترين شركتهاي انتشاراتي در ژاپن است كه در اين زمينه فعاليت ميكنند. سايت اين شركت (در اين نشاني) پيوسته در حال بزرگ شدن است و در حال حاضر بيستهزار كاربر با بيش از چهارصد عنوان كتاب موبايلي مشترك هستند. ولي شكي نيست كه لذت خواندن كتاب روي صفحه كوچك موبايل نميتواند با كتاب واقعي يكسان باشد.
با اين وجود، ماهوتا آسونوما، از روِساي اين شركت معتقد است: <نمايشگرهاي كريستال مايع دارند بزرگتر ميشوند. براي همين، مردم كمتر از گذشته از خواندن كتاب با موبايل احساس خستگي ميكنند. اين پيشرفت مسلماً به سود بازار تمام خواهد شد. در ضمن مردم هر روز بيش از گذشته كارهايشان را با موبايل انجام ميدهند.>
در واقع، كتابهاي موبايلي با چنان استقبالي مواجه شدهاند كه Bandai در پي استخدام نويسندگاني است كه قرار است داستاننويسي براي موبايل را به ديگران آموزش دهند. اين رسانه جديد دارد شكلي جديد از بيان را پديد ميآورد. و شايد هم دارد احساسات نسل جديد را براي بيشتر خواندن تحريك ميكند.
چياكي كاواماتا، نويسنده داستانهاي علمي-تخيلي از نامهاي صحبت ميكند كه يكي از دانشآموزان دبيرستاني برايش نوشته و گفته است: <در تابستان امسال هزار جلد كتاب خوانده است.> به گفته كاواماتا <اين كار قطعاً با كتاب معمولي امكانپذير نيست و اين دانشآموز حتماً از نسخه موبايلي كتابها استفاده كرده است.
منبع : ماهنامه شبکه
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت: sm1372 /ج