جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
هيچكس چون ديگري نيست
-(4 Body) 
هيچكس چون ديگري نيست
Visitor 344
Category: دنياي فن آوري
شايد بارها وبه بهانه هاي گوناگون اين جمله را شنيده باشيد كه «هيچكس چون ديگري نيست و هيچ دو نفر را نمي توان يافت كه به طور كامل و از هر نظر، شبيه به يكديگر باشند» . اما به راستي چه رازي در پشت اين پديده نهفته است كه حتي دوقلوهايي كه با برخورداري از ژن هاي يكسان و در يك خانه در كنار هم بزرگ مي شوند نيز، از اين تفاوت در امان نمي مانند و در نهايت، شخصيت هاي متفاوتي را به نمايش مي گذارند؟ يك متخصص ژنتيك رفتار با انتشار كتاب جديد خود با عنوان «هيچ دو نفري يكسان نيستند: طبيعت و فرديت انسان» ، تلاش كرده است تا اين پرسش را پاسخي علمي و مناسب گويد.

طبيعت يا تربيت؟
 

«جودي ريچ هريس» كه 8 سال پيش با انتشار كتاب ديگري، برخي نظريه هاي روانشناختي را در زمينه شكل گيري سرشت رفتاري كودكان تحت تأثير رفتار و الگوهاي والديني، مورد حمله قرار داده و خشم بسياري از منتقدان خود را در محافل دانشگاهي برانگيخته بود، اكنون با منتشر كردن «هيچ دو نفري يكسان نيستند» توسط انتشارات «دبليو. دبليو. نورتون» و نيز تلفيق نظر خود با برخي نظريه هاي شخصيت، درصدد پاسخ دادن به منتقدان خويش برآمده است.
به گفته اين متخصص ژنتيك رفتار، براي جداسازي و تفكيك عوامل ژنتيكي از عوامل محيطي در عرصه رفتارشناسي، دو دسته تحقيقات لازم است. نخست بايد به بررسي و مطالعه دقيق انسان هاي برخوردار از ژن هاي يكسان، در محيط هاي متفاوت پرداخت و به اين منظور، دوقلوهاي تك تخمي و يكساني كه در دو محيط گوناگون زندگي مي كنند، بهترين نمونه تحقيقاتي به شمار مي آيند. همچنين بررسي افرادي كه ژن هاي متفاوت دارند، اما در محيط هاي مشابه و يكساني زندگي مي كنند نيز مي تواند در اين زمينه بسيار مهم و مفيد باشد. هريس با بهره گيري از اين روش، نظريه هاي مرسوم و متداول در زمينه شكل گيري شخصيت انسان را به چالش كشيده است. اين قبيل بررسي ها منجر به گردآوري ديتا و اطلاعات ارزشمندي مي شود كه بشر را در راه يافتن پاسخي مناسب تر، علمي تر و قانع كننده تر براي يكي از پرسش هاي ديرينه مجامع علمي تجهيز و ياري مي كند. اين پرسش، همان جمله معروف «طبيعت يا تربيت؟» است كه مي كوشد تا مرزبندي دقيق تري را ميان دامنه اثربخشي و تأثيرگذاري «ماهيت و طبيعت» انسان از يك سو و «تربيت و آموزش» وي از سوي ديگر، بر روي ابعاد مختلف رفتار و شخصيت وي تصوير سازد.

?پيشينه تكاملي
 

اما به راستي اگر والدين رفتار و شخصيت فرزند خويش را شكل نمي دهند، چه عاملي اين كار را مي كند؟
هريس در كتاب خود، به بررسي ها و مطالعاتي استناد مي كند كه در زمينه تأثير والدين در خانه در برابر تأثير محيط بزرگ تر در جامعه صورت گرفته است. براي مثال، كودكاني كه با والدين هنگ كنگي و لهجه دار خود در كانادا زندگي مي كنند و بزرگ مي شوند، برخلاف والدين خويش داراي لهجه نيستند. در واقع، اگرچه والدين آنها لهجه خاصي دارند، همسايگان و افراد ديگر در جامعه (به تعداد بسيار بيشتر از افراد خانواده) فاقد چنين لهجه اي هستند و به اين ترتيب، كودكان لهجه خود را از دست مي دهند. در اين مثال، نيروي جامعه روستا يا شهر، بر نيروي محيط كوچك خانواده چيره مي شود.

?سيستم هاي مغزي
 

هريس بر پايه منطق تكاملي، در كتاب اخير خود نظريه ويژه اي را درباره شخصيت بنيان مي نهد كه بر پايه سه سيستم موجود در مغز ما استوار شده است. وي نخستين سيستم از اين نوع را «اجتماعي شدن» مي نامد و تأكيد مي كند كه اين سيستم، فراگيري زبان، عرف ها و سنت ها و نيز مهارت ها را به همراه دارد. براي مثال، مادر و مادربزرگ هر دو لباس مي پوشند، تو نيز يك دختري، پس تو همچون آنها نيازمند لباس مناسب هستي. دومين سيستم مغزي به گفته هريس، سيستم «برقراري ارتباط» است كه در تمايز نهادن ميان افراد پيرامون وارد عمل مي شود و ما با استفاده از آن مي توانيم با يكديگر به طور مناسب و مؤثري ارتباط برقرار كنيم.
سيستم «اجتماعي شدن» به شما نشان مي دهد كه چطور گروه هايتان را شكل بدهيد؛ سيستم «برقراري ارتباط» نشان مي دهد كه چگونه با يكديگر كنار آييد و در نهايت، سيستم «شأن و منزلت» نشان مي دهد كه چطور در اين ميان به رقابت برخيزيد.

?انعطاف پذيري رفتاري
 

اين همان پارادوكسي است كه پشت عنوان تيتر كتاب هريس، يعني «طبيعت و فرديت انسان» نهفته است. طبيعت انسان عامل و ريشه اي براي فرديت وي است و سيستم هاي رواني و مغزي كه ما در برخورداري از آنها سهيم هستيم، ابزار و عواملي براي تمايز بخشيدن به ما از سايرين به شمار مي روند.
اما نيروهاي تكاملي كه به ما شخصيت هايي متمايز و منحصر به فرد مي بخشند، در اينجا خاتمه نمي يابند. ژن هاي ما تعيين كننده قطعي و صرف تمام ويژگي هاي ما نيستند و طبيعت انسان در فرديت او پايان نمي پذيرد، بلكه همچنان كه هريس تأكيد مي كند، مسير تكاملي بشر ميزان خاصي از «انعطاف پذيري» رفتاري را نيز به وي بخشيده است؛ به طوري كه مي تواند از تجربيات خويش در طول زندگي بهره بيشتري گيرد. به طوري كلي، انسان ها در مسير تكاملي خود داراي توانايي هاي «مناسب و چندبعدي» ويژه اي براي تجزيه و تحليل ذهن و فكر ديگران و تطبيق رفتار خويش و نيز اصلاح الگوهاي رفتاري در شرايط مختلف شده اند. اين مكانيسم براي تكامل الگوهاي رفتار اجتماعي بشر در بلند مدت بسيار مفيد و مؤثر بوده است.
منابع:
نيويورك تايمز، مارس 2006
روزنامه همشهري

ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : sm1372
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image