پيدايش خودبخودي ماده زنده از ماده ي غير زنده
ردي اولين کسي بود که نظريه خلقالساعه (ايجاد خود به خود) رو رد کرد. بعدها پاستور با آزمايشهاي خود نظر ردي رو تاييد کرد! قرن ها تصور ميشد که حيات خود به خود از ماده مرده مثل گوشت در حال فساد به وجود ميياد. پاستور در عوض عقيده داشت که آنچه که ما مي بينيم در واقع آثار ناشي از ميکروب هاي غيرقابل ديدن يا به اصطلاح ژرم در هواست.
او براي اثبات نظر خودش لولههاي آزمايش رو پر از شيره گوشت پخته و جوشيده شده کرد که هريک تنها از طريق لوله اي به شکل S با هواي بيرون رابطه داشت. برطبق نظريه "پيدايش خود به خودي حيات" اين اتفاق بايد پس از مدت کوتاهي به شکلي معجزه آسا رخ دهد. ولي پس از ماهها انتظار چنين اتفاقي رخ نداد. اين نتيجه براي پاستور کاملاً قابل انتظار بود. جوشاندن موجب کشته شدن همهي باکتريهاي موجود در شيره گوشت شد و ژرمهاي جديد نيز به دليل دهانه هاي لوله اي S مانند نتوانستند خود را به آنجا برسانند.
طرفداران پيدايش خود به خودي حيات کوشيدند با اين ادعا که جوشاندن به هر صورت و به هر نحوي «نيروي حياتي» اسرارآميز را از بين برده، موضوع را منحرف کنند. پاستور براي پاسخ به اونا بعضي از دهانههاي شيشه اي S شکل را شکست و منتظر ماند. بر طبق نظريه پيدايش خود به خودي حيات هيچ اتفاقي نبايد ميافتاد چون نيروي حيات مرده بود. ولي شيره گوشت به تدريج کدر شد چون مانعي بر سر راه ميکروب ها براي رسيدن به محتويات درون لوله هاي آزمايش نبود. پاستور ثابت کرد که نيروي حيات در واقع افسانهاي بيش نيست. از سوي ديگر آزمايش وي مشخص کنندهي قدرت ميکروبهاي غيرقابل ديدن نيز بود. نظريهي او تحول عظيمي در علم پزشکي بوجود آورد.
مختصري در رابطه با پاستور :
پاستور در جهان به پدر ميكروبيولوژي (ميكروب شناسي) مشهور است . نام او در ميان انديشمندان و نيكوكاران جهان ،هميشه به يادگار خواهد ماند .
آزمايش اول :
پاستور لوله اي شيشه اي برگزيد و درون آن مقداري پنبه قرار داد . سپس با كمك تلمبه اي ، مقداري هوا به درون لوله كشيد . سطحي از پنبه كه هوا از آنجا وارد لوله مي شد ، رفته رفته رو به تيرگي گذاشت تا اينكه به كلي سياه شد . پاستور اين پنبه را در مخلوطي از اتر و الكل وارد ساخت و آنچه را كه در ته محلول رسوب كرده بود زير ميكروسكوپ ساده ي خود بررسي كرد . در اين بررسي مشاهده كرد كه ذره هاي گوناگون گرد و غبار ،گرده هاي گل ها ، باكتري هاي فراوان ، هاگهاي گوناگون و حتي تارهاي پشم در رسوب وجود دارد .
پاستور از نخستين آزمايش خود نتيجه گرفت :
هوا ميكروب هاي فراوان دارد .
آزمايش دوم :
پاستور مقداري آبگوشت كه در آن گوشت بدون چربي پخته و آب وجود داشت و محيط غذايي مناسبي براي ميكروب ها به شمار مي رفت را در شيشه ي دهانه بازي ريخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد .
پس از چند روز آبگوشت گنديده شد . او آبگوشت گنديده را زير ميكروسكوپ ساده ي خود نگاه كرد و آن را پر از ميكروب يافت .
پاستور براي اينكه اطمينان حاصل كند كه ميكروب هاي هوا سبب گنديدگي آبگوشت شده اند ، مقداري از آبگوشت تازه را در شيشه ي دهانه باريكي ريخت و پس از جوشاندن ، دهانه ي شيشه را گرما داد تا گداخته شد و با اين كار دهانه ي آن را بست .
اين آبگوشت مدت ها بدون آنكه گنديده شود ، همچنان سالم باقي ماند . پاستور از اين آزمايش نتيجه گرفت :
جوشاندن آبگوشت ، ميكروبهاي هوا را كه عامل گنديدن آبگوشت هستند ،
از بين مي برد .
آزمايش سوم :
پاستور براي يافتن اطمينان بيشتر از اينكه ميكروب هاي هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، يك بالون انتخاب كرد و در آن آبگوشت ريخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشيده ي درون آن را توسط يك لوله ي خميده ، در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادي حاصل نشد . در اين آزمايش ، لوله ي خميده ، مانع ورود ميكروب هاي زنده ي هوا به درون آبگوشت شده بود .
سپس پاستور با خم كردن ظرف ، مقداري از آبگوشت را وارد لوله ي خميده ي متصل به ظرف آبگوشت كرد . سپس اين آبگوشت موجود در لوله را با خم كردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتي آثار فساد و گنديدگي در آبگوشت ظاهر شد .
پاستور نتيجه گرفت :
آبگوشت خودبخود گنديده نمي شود ، بلكه ميكروبهايي كه در ناحيه خميده لوله قرار داشته اند باعث گنديدن آبگوشت شده اند .
مقاومت مخالفان پاستور :
معتقدين به خلق الساعه به آزمايشهاي پاستور اين ايراد را وارد كردند كه :
گرما دادن آبگوشت شرايط محيطي لازم براي خلق الساعه را از بين مي برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ي ميكروب ها به وجود خواهند آمد .
پاستور براي رفع اين ايراد آزمايشي ديگر انجام داد كه به آزمايش چهارم پاستور مشهور است . با اين آزمايش ديگر شكي باقي نماند كه نظريه خلق الساعه باطل است .
آزمايش چهارم :
پاستور ظرفي شيشه اي مطابق شكل تهيه كرد . اين ظرف را قبلا گرما داد تا بدون ميكروب شود . سپس دهانه ي بالايي آن را از پنبه ي استريل (بدون ميكروب) پر كرد . نوك تيز لوله و پهلوي شيشه را با الكل پاك كرد و پوست گردن اسبي را هم با الكل پاك كرد . سپس نوك تيز شيشه را به سياهرگ گردن اسب فرو كرد و كاري كرد كه سر آن بشكند . (كاري شبيه توليد سوزن سرنگ) .
پاستور از بالاي پنبه هواي درون شيشه را با تلمبه بيرون كشيد .در نتيجه ي بيرون كشيده شدن هواي شيشه و ايجاد خلاء نسبي ، خون سياهرگ گردن اسب به درون شيشه سرازير شد . هنگامي كه مقدار كافي خون اسب درون شيشه جمع شد ، پاستور با احتياط لوله ي نوك تيز را از گردن اسب بيرون آورد و بلافاصله نوك لوله را يست .
خون درون شيشه مدت ها بدون آنكه گنديده شود بلقي ماند و حال آنكه اگر خون در مجاورت هوا قرار مي گرفت فوراً فاسد مي شد .
پاستور در آزمايش چهارم بدون گرما دادن خون مانع آلوده شدن آن به ميكروب شد و ثابت كرد :
خون خودبخود ميكروب (موجود زنده) توليد نمي كند .
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : timbaf