|
اضطراب فطري يا اکتسابي
![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) -(4 Body)
|
اضطراب فطري يا اکتسابي
Visitor
541
Category:
دنياي فن آوري
اضطراب حالتي مبهم است. يعني منبع نگراني وخطر براي فرد مشخص نيست يعني فرد احساس خطر مي کند بدون اين که بداند علت اين خطر چيست،خطري که تصوري وفقط ناشي از توهم است. همچنين اضطراب دوحالت دارد يا موهوم است که همان حالت روان رنجوري فرد است يا حالتي واقع گرايانه ويک نگراني معقول است. اضطراب موهوم باعث اختلال در جسم وجان مي شود و بر خطر مي افزايد اما اضطراب معقول خطررا کاهش مي دهد و از اختلال جلوگيري مي کند ولازمه سلامت فکري و توازن انديشه است. در اينجا بايد گفت که ريشه اضطراب فطري است يا اکتسابي ،در وراثت رفتاري از روشهاي مختلفي براي مطالعه تاثير عوامل ارثي بر ويژگيهاي روان شناختي استفاده مي شود.اگر خصيصه اي تحت تاثير وراثت باشد بايد بتوان با اصلاح نسل آن را تغير داد و اگر چنين تغيري ايجاد نشود تحت تاثير عوامل محيطي است. داروين مطالعاتي در اين زمينه انجام داده است و در کتابي بنام تظاهر هيجاني در انسان و حيوان مطرح مي کند که تظاهر هيجانيات در انسان و حيوان يکسان است زيرادنياي مشترکي دارند. امروزه روشن شده است که انسانهاي ساکن در مناطق مختلف جهانيکسان مي خندند. بنابراين تظاهر چنين رفتاري وراثتي است، ازجمله چنين رفتاري را مي توان ترس از غريبه ها ترس از مار ذکر کرد که در سن خاصي در تمام کودکان جهان بروز مي کند. همين که حيوانات و انسانها نسبت به موقعيت مبهم و نا آشنا همواره واکنش نشان مي دهند و در مقابل صداهاي نا آشنا آماده عکس العمل هستند شايد تاييد کننده فطري بودن اضطراب باشد. بر اساس نظريه جان بالبي روان شناس انگليسي نيز اين نظريه تاييد مي شود ، فرضيه دلبستگي کودک به مادر تميل کودک به حفظ يک مراقب پايدار را دلبستگي مي گويند.به اعتقاد وي اين پديده شبيه به نقش پذيري حيوانات است وانسان براي پاسخ گويي به محرکهاي محيطي به شيوه اي خاص بطور ژنتيکي برنامه ريزي شده است. بالبي دلبستگي را براي ادامه بقائ کودک درحال رشد لازم دانسته ومعتقد است که اين امربه وي فرصت مي دهد با تقليد از مادر جنبه مهم حيات را بياموزد اين مرحله حساس رشد است.در اين دوران نوزاد با شنيدن صداي ناآشنا مي ترسد وبراي حفظ امنيت خود به صورت فطري با دستهايش به مادر خود چنگ مي زند و آويزان مي شود که شايد نشان از فطري بودن ريشه اضطراب دارد.از نظر بالبي عدم شکل گيري احساس دلبستگي سبب مشکلاتي در برقراري ارتباطهاي اجتماعي وساز گاري در بقيه عمر اومي شود.استعداد ابتلا به اضطراب جدايي در کودکاني که مراقبين متعدد داشته اند بيشتر است. اريکسون کيفيت روابط مادر با کودک را از کيفيت تغذيه کودک مهمتر مي داند يعني اگر والدين نيازهاي کودک را به موقع ارضاء کنند وعواطف وصميميت خود را به او نشان دهند او احساس امنيت و ارامش و اطمينان مي کنند ، يعني اعتماد او نسبت به والدين جلب مي گردد و عکس آن احساس ترس و ناامني بر او غالب مي شود. باتوجه به نظريه بالبي دلبستگي و اعتماد به مادر در اين دوره نقش بسيار زيادي در کاهش يا افزايش اضطراب کودکان وانتقال آنها به دوران بزرگسالي دارد. وي اضطراب دوران کودکي را به دو دسته تقسيم مي کند کودکان وابسته ايمن و کودکان وابسته نا ايمن کودکان ايمن مشکل در ارتباط با محيط و ديگران ندارند وکودکان ناايمن اضطرابي و نا ايمن اجتنابي هريک ويژگيهاي اين دوره رابه دوران بزرگسالي انتقال مي دهندباعث عدم پذيرش اجتماعي در بزرگسالي مي شوند.علاوه بر وراثت مي توان گفت که محيط هم مي تواند تهديد کننده وضعيت ايمن باشد و هم حالت تاييد در ايمني روان انسان را داشته باشد.هر گاه انسان يا حيوان در محيط موقعيت مبهم قرار مي گيرد بيشتر دچار اضطراب مي شود. اضطراب در دنياي مدرن و ماشيني امروز که زندگي در تقابل باهزاران استرس قرار دارد امري اجتناب ناپذير است و همه مادر معرض آن قرار داريم به هر حال چه اضطراب ناشي از وراثت باشد وچه ناشي از اکتساب و يادگيري ،مهم آن است که آنرابشناسيم و راههاي مقابله با آن را بياموزيم تاشايد بتوانيم لحظهاي آرامش را در روانمان احساس کنيم. ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :a.syahmansoori@yahoo.com
|
|
|