جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دانش، توليد يا تصاحب
-(0 Body) 
دانش، توليد يا تصاحب
Visitor 597
Category: دنياي فن آوري

توليد دانش از گرانترين فعاليت هاي بشري است

سازمانهاي سالم، به خلق دانش مي پردازند. سازمانها بر اثر تعامل با محيط بيرون، اطلاعاتي را گرفته و آنها را به دانش تبديل مي کنند. سپس دانش کسب شده را توسط تجربيات و قوانين و مقررات خود در هم مي آميزند تا به ديدگاههاي براي اقدامات اجرايي خود دست يابند. اين سازمانها مسائل و مشکلات را درک مي کنند و به شرايط جديد پاسخ مي دهند. يک سازمان سالم بدون دانش نمي تواند خودرا سامان داده و به حياط خود ادامه دهد. در اين ميان، برخي سازمانها به دانش آفريني همانند جعبه سياه مي نگرند، و پس از استخدام انسانهاي هوشمند و خلاق آنها را به حال خود رها مي کنند.
به هنگام صحبت از دانش آفريني، دانش کسب شده از محيط بيرون نيز به اندازه دانش خلق شده در درون سازمان داراي اهميت است. شرکت نفت بيتانيا، جايزه بهترين دزد سال، را به کسي که بهترين عقايد را در جهت توسعه شرکت، از شرکتهاي ديگر سرقت کرده است، اهدا مي کند. اين شرکت معتقد است، نو بودن و تازگي دانش به اندازه کاربردي و مفيد بودن آن داراي اهميت تجاري نمي باشد.
تگزاس اينسترومنت نيز از جايزه اي مشابه براي دامن زدن به تمايل جذب دانش هاي کاربردي و موثر از محيط بيروني سازمان، بهره مي برد. شرکت دانش محور در هر زمان و مکاني به دانش نياز دارد، پس به جستجوي آن پرداخته و دانش را صرفا بدليل ارزش ذاتي آن نمي جويد، بلکه بدنبال دانش هايي کاربردي که در راستاي اهداف پيش برنده شرکت هستند، مي پردازد.

تصاحب دانش

مستقيم ترين و کوتاهترين مسير براي کسب دانش، خريد آن است. در اين راه شرکتها اقدام به خريد، سازمان، افراد يا فن آوري مورد نياز خود مي پردازند.
آي بي ام، در سال 1995 مبلغ 3.5 ميليارد دلار براي خريد کمپاني شرکت 250 ميليون دلاري لوتوس پرداخت. پرداخت اين مبلغ هنگفت براي خريداري، دفتر و اموال شرکت لوتوس نبود. آي بي ام با اين کار مغزهايي که لوتوس نوتز (Lotus Notes) را بوجود آورده بودند، بدست آورد و از مهارتها و خلاقيتهاي آنان در محصولات نرم افزاري خود برخوردار گرديد. شرکتي که به منظور کسب دانش، شرکتي ديگر را مي خرد، در واقع دانش نهفته اي که در اذهان افراد آن است خريداري مي کند.
از آنجا که براي ارزش يابي دانش ابزار و رويه اي قابل اعتماد وجود ندارد، مشخص کردن ارزش دانش مستلزم حدس و گمان بوده و امري کاملا ذهني و تجربي است. معمولا افراد داراي تخصصهاي نهفته اي هستند که نمي توان آنها را اندازه گيري کرد. اين واقعيت که رئيس مايکروسافت بدون تحصيلات دانشگاهي به مراتب بالايي رسيده است، مويد اين موضوع است. محاسبه ارزش دانش خريداري شده نيز غير ممکن است.
همچنين دانش مورد نياز موجود در بيرون را مي توان اجاره کرد. روش رايج در اجاره دانش، حمايت مالي شرکتها از مراکز پژوهشي يا دانشگاهها به ازاي حق بهره برداري از نتايج تحقيقات است. تلاشهاي تحقيقي و توسعه علمي با ريسک همراهند و هيچگاه نمي توان زمان حصول نتيجه يا نتيجه بخش بودن تحقيقات را بدقت پيش بيني کرد.
استخدام مشاور نيز نوعي از اجاره دانش است. شرکتها با استخدام مشاورين، خود را در بهره گيري از دانش آنها سهيم مي کنند. اجاره دانش بر خلاف اجاره وسايل و تجهيزات، منجر به انتقال دانش مي گردد. گرچه منبع دانش موقتا اجير مي شود، ولي مقداري از دانش وي در شرکت باقي خواهد ماند. در صورتي که متخصص يا مشاور اجير شده، از دانش و آگاهي عميقي برخوردار باشد، فقط بخش کوچکي از تجربيات و تخصص وي قابل انتقال خواهد بود. به همين دليل شرکتها عمدتا بدنبال عمل کردن به توصيه هاي مشاورين هستند، و به دنبال انتقال دانش نيستند. شرکتهايي که با استخدام مشاور، بدنبال کسب دانش و تجربه نيز مي باشند، پيش بيني هايي براي حفظ دانش انتقال يافته انجام مي دهند.

توليد دانش

راه رايج براي دانش آفريني در سازمان، ايجاد گروهها و واحدهاي مخصوص اين کار است، زيرا عموما نوآوري ها از تقابل افکار خلاق و تضارب ذهني متخصصين با يکديگر متولد مي شوند. واحدهاي تحقيق و توسعه از اين گروهها هستند.
همه هدف آنها خلق دانشي نو و يا روشي نوين براي انجام کارهاست. در اين راه برخي سازمانها وظيفه بخشهاي تحقيق و توسعه را براي ديگر شرکتها بر عهده مي گيرند. در اينجا عارضه اي مهلک وجود دارد که برخي سازمانها را به سوي رکود علمي مي راند. از آنجا که عوايد ناشي از تحقيق و توسعه در درازمدت حاصل مي شود، و ارزش مالي نتايج تحقيق و توسعه حتي پس از تحقق آنها نيز بسادگي ممکن نيست، پيگيري منافع زود رس مورد تاکيد قرار مي گيرد. ميل دستيابي به منافع زودرس، کاهش هزينه ها و حذف برخي از فعاليتها را بدنبال دارد. اين گونه صرفه جويي ها در امور خلق دانش، منجر به تحليل قوه دانش آفريني و نهايتا خشکيدن چشمه هاي دانش مي گردد. براي جلوگيري از بروز چنين مشکلي بخشهاي تحقيقاتي را از ديگر بخشها جدا مي کنند. منطق نهفته در جدا سازي بخش هاي تحقيق و توسعه از ديگر بخش هاي سازمان، اعطاي آزادي به محققان براي رسيدن به فکرهاي نو، بدون گرفتار شدن در چنبره دغدغه هاي محدوديتهاي مالي و زماني است. در حالي که در مسير توليد دانش همگان بر کار گروهي تاکيد دارند، روشهاي متفاوتي را بکار مي گيرند. براي مثال شرکت بين المللي نيسان از گروهايي دو نفره اي بهره مي گيرد، که يکي تحليلگر و ديگري داراي دانش و احساس شهودي است. آنها معتقدند، گردهمايي افرادي با تخصصهاي گوناگون و تجربه هاي متقاوت، لازمه خلق دانش است.
ماتسوشيتا سه واحد توليدي با فرهنگهاي متفاوت را کنار هم قرار داد تا به کمک هم يک ماشين پخت نان بسازند. در هنگام بهره گيري از چنين روشهايي عموما هرج و مرجي خلاق در اثر خرد شدن باورها و روشهاي قديمي پديد مي آيد. اعضاي گروه بايد آنقدر در دستيابي به زباني مشترک پيش روند، که بتوانند بخوبي يکديگر را درک کنند. براي اين امر مي بايستي مقداري دانش مشترک وجود داشته باشد.
عموما شرکتها در راه همجوشي عقايد و تجربيات، از پنج قانون زير بهره مي برند:
1- آگاهي لازم پيرامون دانش مطلوب و سرمايه گذاري پيرامون آن.
2- شناسايي دانشکاراني که نقش کليدي در راستاي رسيدن به هدف دارند.
3- تاکيد بر استعدادهاي نهفته و پيچيده و ارزش نهادن بر تفاوتها و اختلاف نظرهاي کارشناسان و دوري از رضايت به دريافت پاسخهاي ساده براي مسائل پيچيده.
4- تشويق و اعطاي جايزه به دانش آفرينان.
5- تعريف نمايه ها و معيارهاي مشخص براي سنجش ارزش دانش کسب شده.

انتقال دانش به سازمان

استخدام افراد تيزهوش الزاما به انتقال دانش و رسوب آن در سازمان نمي انجامد. زيرا معمولا سازمانها افراد تيزهوش را استخدام کرده، و بعد بدليل بهاي سنگيني که براي بدست آوردن آنها پرداخته اند، آنها را با حجم وسيعي از کارهاي متفاوت درگير کرده و فرصت فکر کردن و انديشيدن را از آنها سلب مي کنند. اين افراد مي بايست وقتهايي آزاد براي گفتگو با ديگر افراد مجموعه داشته باشند. بدين ترتيب دانش به ديگر قسمتهاي مجموعه منتقل مي گردد. مستند سازي دانش و ايجاد روشها و رويه هايي بر اساس دانش بدست آمده منجر به افزايش ميزان دانش منتقل شده، مي گردد.
دانشي که کم و بيش مشهود است، مي توان در رويه هاي کاري گنجاند، و در قالب دستور العملها و در پايگاههاي اطلاعاتي گرد آوري کرد، ولي انتقال دانش نامشهود شديدا وابسته به ارتباطات انسانيست. دانش نامشهود بيشتر از طريق برقراري رابطه استاد و شاگردي، منتقل مي گردد. شايد موثر ترين راه براي به جريان انداختن دانش، تقليد از شيوه سيستماتيک و انتقال افراد صاحب دانش از مرکزي، به مرکز ديگر باشد. استفاده از ابزارها و تکنولوژي هاي پيشرفته نيز در اين راه بسيار متداول گشته است. به طور کلي هرچه دانش غني تر و نامشهود تر باشد، مي بايست براي انتقال آن از فن آوري بيشتري بهره برد.
منبع: کتاب مديريت دانش، نشر ساپکو
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image