جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آموزش عالي و گذار به جامعه مبتني بر دانايي
-(0 Body) 
آموزش عالي و گذار به جامعه مبتني بر دانايي
Visitor 452
Category: دنياي فن آوري
روند تحولات فعلي ادامه تحولات کلان تاريخي بشر است. تحول انقلاب کشاورزي به انقلاب صنعتي و سپس به انقلاب اطلاعاتي گسترده تر از آن است که بتوان آن را دستاورد گروهي خاص قلمداد کرد. همانطور که انقلاب کشاورزي دستاورد مستقيم تمدنهاي خاور ميانه و نتيجه کل ميراث بشري بود که بعدا عالمگير شد و ديگر متولي خاصي ندارد، انقلاب اطلاعاتي نيز نتيجه طرح و برنامه خاصي نيست. پيشتازان آن همه جايي و هيچ جايي هستند. طبقه تازه و ارباب رايانه به مرز خاصي تعلق ندارد. از طرفي، اگر توليد تمدن کشاورزي به زمين وابسته بود و توليد صنعتي به سرمايه و مواد خام، که همه تمام شدني است، توليد تمدن اطلاعاتي به نبوغ، ابتکار و خلاقيت بشري وابسته است. نيروي کار از يک سو پايان ناپذير است و از سوي ديگر، برخلاف سرمايه و زمين، معادله جمع جبري صفر برآن حاکم نيست که نفع يکي زيان ديگري باشد، پرسش اختصاصي راجع به ايران اين است که با اين پديده و عصر جديد چگونه بايد برخورد کرد؟
حافظ چه خوب ميگويد:
رند عالم سوز را با مصلحت بيني چه کا
کار ملک است آنکه تدبير و تامل بايدش
بايد با استفاده از روش مشاهده اي مندليف وار، از اينکه که هستيم و کجا واقع شده ايم، درست صورت برداري کنيم. آيا جدولي مندليف وار از وضعيت خود در پيوند با تاريخ خود، با فرهنگ خود و بالاخره، با نظام پيچيده فرهنگي، اقتصادي و سياسي حاکم بر جهان پيش رو داريم؟ درغير اينصورت، چه کسي و کجا بايد آن را برايمان تهيه کند؟ بديهي است افراد پاسخگو انسانهاي متفکر، مدبر و محقق ازجمله اعضاي هيات علمي دانشگاهها و محل پاسخگويي مراکز علمي، تحقيقات و دانشگاهي است. چرا؟ تافلر عصر کنوني را «آغاز جنگ بر سر کنترل جهان» و دانايي را «ثروتي از نمادها» مي داند؛ او عقيده دارد که اين دوران «عصر کيمياگري» اطلاعات و زمان ايستادگي «دانايي در برابر سرمايه» است و در همين دوران است که «جنگهاي اطلاعاتي و جنگ الکترونيکي» آغاز ميشود و اوج ميگيرد.
بنابراين، توانايي فناوري اطلاعات و ايجاد ساختارهاي جامعه اطلاعاتي بسيار مهم تر از خود فناوري است. سعادت يک ملت به ميزان اندوخته علم و فناوري بستگي ندارد، بلکه به توانايي آن ملت در توليد و ايجاد توانايي و فناوري وابسته است. اين بيان ضرورت هرچه بيشتر نقش آفريني دانشگاههاي کشور در شکل گيري جامعه اطلاعات را متذکر ميشود.

? ظهور تمدن اطلاعاتي
 

اتحاد فناوري ارتباطات و داده پردازي رايانه اي بيشتر بر راه و روشهاي زندگي آدمي تاثير گذاشته و در سالهاي اخير، انسان امور خود را به کمک آنها اداره کرده است. آيا اين اتحاد چارچوب اجتماعي ما را دگرگون ساخته است؟ بايد گفت که اين امر به اين بستگي دارد که آيا اين تحولات بر شيوه توليد تاثير گذاشته است يا نه و اگر تاثير گذاشته است، آيا بر شيوه فعالتيهاي ما و روشهاي تفکرمان نيز تاثير ميگذارد يا نه؟ (رجايي،1382)
کارل مارکس (1813-1883 ) و فريدريش انگلس(1895-1820) بر پايه بررسي شيوه هاي گوناگون توليد نتيجه گرفتند که «شيوه توليد» در هر جامعه اي که نيازهاي مادي و از آن مهم تر، نيازهاي معنوي را برآورده ميسازد، به شبکه پيچيده اي از عوامل موثر و متاثر باز مي گردد. شيوه توليد به صورتي است که جامعه و شکل دولتها را مشخص ميکند؛ براي مثال، شيوه زراعي به دولت فيودالي مي انجامد، اما شيوه صنعتي دولت بورژوا را ايجاد مي کند.
آنچه مسلم است، امروزه فناوري شيوه هستي ماست. ارنست يونگي (1995-1895)، متفکر آلمان، تا بدانجا پيش رفت که فناوري را مابعد الطبيعه حقيقي سده بيستم خواند (رجايي،1382). در اين معنا، انواع مختلف فناوري ها را با اشکال متفاوت تمدن پديدار مي شود.

? تمدن چيست و چه مي کند؟
 

برودل در مقاله مهمي با عنوان «تاريخ تمدنها» گذشته اکنون را تبيين ميکند (1980). او مي گويد که تمدن به اصطلاح ما مجموعه اي از ويژگيها و پديده هاي فرهنگي است.(Braudel،1994).
به نظر «توين بي» تمدن حوزه اي محسوس براي پژوهش تاريخي است. وي مطرح مي کند که هرچند تمدن و فرهنگ کاملا به هم پيوسته اند، ولي نبايد آن دو را معادل فرض کرد. ابن خلدون بيان مي کند:
«اجتماع نوع انسان ضروري است و حکيمان اين معني را بدين سان تعبير کنند که انسان از روي سرشت خود ناگزير است اجتماعي تشکيل دهد که در اصطلاح ايشان آن را مدنيت/تمدن/شهرنشيني گويند و معني عمران همين است.»
بنابراين، مفهوم تمدن به شرايطي بازميگردد که توليد مشترک نيرو، ثروت، تعامل اجتماعي و فرهنگي و نوآوري را ممکن ميسازد. فرد به عنوان عضو تمدن حس هويت، تعلق و زندگي هدفمند دارد. تمدنها مرزهاي حقوق، امتيازات و مسيوليتها را تعيين ميکنند (رجايي،1382).

? انقلاب اطلاعاتي
 

دانيل بل، جامعه شناس، در سال 1973 ظهور جامعه اي را پيش بيني کرد و آن را «جامعه پساصنعتي» ناميد. او حرکت بشر را از تاکيد بر توليد کارخانه اي و صنعتي به پردازش و آمايش، بازچرخه و خدمات مدنظر قرار داد. به گفته بل جامعه اطلاعاتي جديد سه ويژگي اصلي دارد(1973،Bell):
1) در گير و دار دگرگوني از توليد کارا به جامعه خدمات است؛
2) با کدگزاري دانش نظري براي ابداع و اختراع در فناوري تاکيد مي ورزد؛
3) «فناوري فکري» تازه اي ايجاد ميکند که به منزله کليد تحليل نظامها و نظريه تصميم گيري به کار مي آيد.
انديشمندان جديد روي هم رفته از مفهوم «جامعه پساصنعتي» دست برداشته اند، زيرا گمان مي کنند که خيلي مهم است و به اين معنا اشاره دارد که جامعه جديد استمرار گذشته است، در حالي که جامعه اطلاعاتي نوع تازه اي از جامعه انساني است که «ابزارمندي اطلاعات»؛ يعني زيرساخت عمومي مبتني بر رايانه، جانشين کارخانه و «مرزدانش» به بازار بالقوه تبديل شده است. جامعه داوطلبانه جاي فعاليتهاي انسان دوستانه خصوصي و عمومي را گرفته است؛ نهادهاي اجتماعي افقي مانند جامعه مدني جانشين نهادهاي عمومي عمودي و متمرکز شده است و «روح جهان گستري»؛ يعني همزيستي اي که انسان و طبيعت بتوانند هماهنگ با يکديگر زندگي کنند،به جاي «روح آزادي انسان» قرار گرفته است.
تاريخ مهم براي جامعه اطلاعاتي و براي تمدن، سال 1989 ميلادي است که شبکه جهاني اينترنت ابداع شد و اهميت اين ابداع با انقلاب کشاورزي و انقلاب صنعتي براي جامعه هاي کشاورزي و صنعتي برابر است. سال 1989 از اين نظر مهم است که شيوه اطلاعاتي انديشه، شيوه توليد و قاعده هاي بازي با يکديگر همراه شدند(1989،Fukuyama).

? ويژگيهاي تمدن جديد
 

همانطور که گفته شد، تمدن وضعيتي است که فرايند توليد توام با قدرت سياسي، ثروت اقتصادي، ارزشهاي فرهنگي و حتي خاطرات را امکان پذير ميسازد. از آنجا که جهان گستري رابطه ميان واحدهاي تشکيل دهنده خود را بسيار فشرده و پيچيده کرده است، بسياري توقع دارند نتيجه آن همگوني باشد و اگر نوعي روند همگني در کار باشد، در حوزه زمان است. زبان انگليسي به زبان دنياي جهان گستر تبديل شده است، اما واقعيت اين است که اگر همه هم بتوانند به زبان انگليسي صحبت کنند، به معناي اين نيست که جهان همگن شده است.
جامعه اي که در آن اطلاعات ايجاد شده موجب ايجاد چيزهايي بيش از آن دو چيزي است که در نظام مردمسالاري، مردم آنها را از هر چيز ديگري ارزشمندتر ميدانند. اين دو امر مهم «آزادي و برابري» است(1989، Fukuyama).
تضمين آزادي و برابري و صيانت از آنها، هردو به مباني قانوني نياز دارد که اکنون در سطح جهان موجود نيست. جهان هنوز قلمرو خودياري است که کشورهاي مستقل برنامه هاي کاري را طرح و قاعده هاي بازي را تعيين مي کنند.

? دانشگاه در موج سوم
 

دانشگاههاي دنيا در طي دهه هاي اخير دوره هاي مختلفي را پشت سر گذرانيده اند که ميتوان آن را بدين صورت توصيف کرد:
1) دانشگاههاي نخبه پرور (تا نيمه سده 20 ميلادي)
2) مواجهه دانشگاهها با تقاضاي انبوه اجتماعي (از دهه50 ميلادي)
3) مواجهه دانشگاهها با جنبشهاي اجتماعي(دهه60 ميلادي)
4) مواجهه دانشگاهها با مقتضيات بازار، صنعت و دنياي کسب و کار (از دهه70 ميلادي)
5) مواجهه دانشگاهها با تحولات فراصنعتي و جامعه اطلاعاتي (از دهه90 و هنوز ادامه دارد).
در دوره نخست، در دانشگاه تعداد محدودي دانشجو هست که نوعا مرد و از طبقات و قشرهاي بالا و متوسط هستند. در اين دوره مسيله محوري براي دانشگاه آن است که استقلال آکادميک داشته باشد و با آزادي علمي، ماموريتهاي سنتي در خدمت سازمان؛ يعني خود را دنبال کند(1995،Greenwood).
بعد از جنگ جهاني دوم، از يکسو بر اثر تحولات جمعيتي و از سوي ديگر، به دليل روند روبه رشد دموکراتيزاسيون اجتماعي، آموزش عالي نيز به عنوان يکي از حقوق عمومي شهروندي تلقي شد و بدين ترتيب، دانشگاهها با تقاضاي اجتماعي روبه تزايد مواجه شدند. در اين دوره مطمينا پشتگرمي دانشگاهها به منابع عمدتا عمومي بود (1999،Peterson).
دوره بعد از دهه 60، دوره رشد جنبشهاي اجتماعي معطوف به حقوق مدني، حقوق زنان، اقليتها و قوميتها بود. در اين دوره، دانشگاهها با بحران حيثيت و مشروعيت مواجه شدند. از آنها انتظار ميرفت که در نقد اجتماعي و سياسي نقش موثري بر عهده بگيرند؛ در اين بحبوحه، پرديسهاي دانشگاهي با مسيله نظم روبرو بودند. از دهه 1970، بحرانهاي اقتصادي و مقتضيات بازار باعث شد که کارايي و بهره وري مورد تاکيد قرار گيرد. فشارهاي مالي موجب شد که بازار کسب و کار از دانشگاه انتظار داشته باشد که دانش آموختگان آن به درد تقاضاهاي کاري و مهارتي براي آنها بخورند (1999،Dionne and Kean).
سرانجام، از دهه1990و در آستانه قرن 21، تحولات ناشي از انقلاب الکترونيک و عصر اطلاعات و ظهور جامعه شبکه اي سازمانهاي مجازي و دگرگونيهاي عميق ساختاري و تغيير شرايط اجتماعي دانشگاهها را وارد تجربه هاي تازه اي کرد که در حال حاضر با چالشهاي نحوه مواجهه با محيط به شدت متحول، متنوع، رقابتي، پيچيده و آشوبناک در مقياس جهاني روبرو هستند. ابعاد اين چالشها، با آنچه در دوره هاي قبلي دانشگاه با آن مواجه بود، تفاوتي کيفي و ماهوي دارد و در اين دوره دانشگاهها با تحول «مفهومي پارادايمي» درگير هستند و به «بازار تعريف نقش» و «تغيير اساسي در ساختارها»نياز دارند.(فراستخواه،1383)
تحقيقات تجربي از سوي کساني چون السن و ويت و ديگران نشان داده است که محيط دانشگاه از حيث تصميم گيري و مديريت، محيطي به غايت در معرض تکثر و حتي تعارضهاي پيچيده قرار دارد، به طوريکه در انتخاب يک رييس دانشگاه بين علايق قبلي ذينفعان و رفتار بعدي آنها تغييرات گسسته اي روي داده است يا چگونگي تصميم گيري درباره تاسيس يک دانشگاه مسير نامعيني را ميپيموده است (الواني و دانايي فر،1381). آنچه به مفهوم موج سوم علم بيش از ساير ويژگيها تمايز خاصي داده است، يکي ويژگي «مشارکت»است، بدين معنا که جريان توليد و توسعه دانش بيش از هر زمان ديگر و عميقا متفاوت با قبل، به صورت شبکه اي و تعامل در مقياس جهاني درآمده است.
ويژگي دوم «علم و عمل» است، به اين معني که در موج سوم عمل بيش از هر زمان ديگري مبتني بر دانش شده و علم به صورت ژرفي با منطق زيست و کسب و کار درآميخته است. ويژگي سوم اينکه اساسا چرخه يادگيري بيش از هر زمان ديگري به صورت دانش/کنش درآمده است.

? نظري هاي توسعه و جامعه اطلاعاتي درايران با نگاهي به برنامه سوم توسعه در ايران
 

درباره توسعه فناوريهاي اطلاعاتي سه ديدگاه متمايز را ميتوان در ايران مشاهده کرد که در برنامه سوم توسعه نيز به نحوي بازتاب يافته اند. وزارت علوم توسعه فناوري انفورماتيک را در جهت «توسعه علم» ميداند. نهادي ديگر با سازوکاري دفاعي گسترش فناوري اطلاعات را اساسا بدون توجه به ايجاد جنبه هاي نظارتي نيرومند، در جهت تهاجم فرهنگي ميداند؛ گروهي ديگر در حوزه فناوري اطلاعات بيشتر به خصوصي سازي امکان بروز ميدهد.
بطور کلي، در برنامه سوم جاي نظريه هاي جامعه اطلاعاتي و حتي نظريه جامع توسعه با رويکرد اطلاعاتي خالي است. به اين ترتيب، برنامه چهارم تنها ميتواند پرسشهايي را در برابر خصوصي سازي و جهاني شدن در زمينه مراعات حال همگان و فضاي عمومي مورد توجه قرار دهد(ميرعابديني،1383).

? نتيجه گيري و پيشنهاد
 

براي مراجعه به اين محيط متحول، نامعين، پيچيده و آشوبناک، دانشگاهها بيش از هر زمان ديگر و به معناي ژرف تري، نيازمند هوش سازماني، و يادگيري سازماني هستند. به کمک هوش سازماني است که دانشگاهها ميتوانند ظرفيت و توانايي مراجعه فعال و تطابق کنشگرانه با محيط موج سوم و پويايي هاي لازم، پا به پاي تحولات آنرا به هم رسانند. ايجاد تنوع در منابع مالي، تحليل برنامه ها و عملکرد آموزشي و درسي، توسعه چشم اندازها، باز تعريف ماموريتها، طراحي راهبردهاي مناسب براي مديريت دانش هم مستلزم هوش سازماني است.
يادگيري سازماني دانشگاه نيازمند ساختاري است که مشارکت همگرايانه تمام شرکا و ذينفعان دانشگاهي]مانند اعضاي هيات علمي، کارشناسان، دانشجويان، هيات امنا، مديران، خانواده ها، مشتريان، قانونگذاران و نمايندگان خط مشي هاي عمومي[ را در فرايند تحليل و ارزشيابي خط مشي ها و برنامه ها و عملکرد دانشگاه و تعريف ماموريتهاي آن تسهيل کند، چرا که مفهوم کليدي يادگيري سازماني مشارکت همه ذي نفعان سازمان در يادگيري است.
نويسنده:داوود احمدي دستجردي و محمدحسن قلي زاده
منابع:
الف.فارسي
1- رجايي، فرهنگ؛ پديده جهاني شدن؛ ترجمه عبدالحسين آذرنگ، تهران: انتشارات آگاه، پاييز 1382.
2- فراستخواه، مقصود؛ دانشگاه در موج سوم: يادگيري براي عبور از بحران؛ فصلنامه علم و آينده، سال سوم، شماره 9، تابستان 1383.
3- الواني، سيد مهدي و حسن دانايي فرد؛ تيوري نظم در بي نظمي و مديريت؛ صفار، 1381.
4- ميرعابديني، احمد؛ بازتاب نظريه هاي جامعه اطلاعاتي با نگاهي به برنامه سوم توسعه ايران؛ http://iranwsis.org
ب. لاتين
1- Braudel. F:the history of civilization: the past explains the present in Braudel f. ed on history the university of chicago press. chIcago :usa1994.
2- Bell. D: the coming of post- industrial society. basic book. Newyork: 1973.
3- fukuyama. F: the end of history. The national interest: elit university. 1989
4- Greenwood. M.R.C: societal expectation form research university and the higher education system: the university of California: 1995.
5- Piterson marvin .w: the role of ir.form improvement to redesign: jossay- bass publisher. 1999.
6- Dionne. J.l. & kean .l .T. the fiscal crisis in higher education: council for aid to education. Newyork 1999
منبع: روزنامه جوان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : amirpetrucci0261
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image