روزي ببر و شير در کنار برکه اي در حال نوشيدن آب بودند ببر رو کرد به شير و گفت: « تو چرا اين قدرديوانه وار نعره مي زني».
شير در حالي که چشمانش برق مي زد به ببر گفت: «اين نوع نعره زدن ديوانه وار نيست بلکه نوعي تبليغ هم مي کنم». خرگوشي دزدکي به حرفهاي آنها گوش مي داد، پس از شنيدن حرف شير، دوان دوان به خانه برگشت. با خود فکر کرد که فکر شير را به کار ببندد و نعره بکشد. اما نعره ي او شبيه جيغ بود. روباهي صداي اين جيغ را شنيد به خانه ي اوحمله کرد و او را بلعيد.
? پند اخلاقي: قبل از اين که تبليغ يک کالا را بکني يادت باشد کالا را داشته باشي.
تنها لالها حسرت پرحرفها را مي خورند اگر پاييز مي گفت بهار در قلب من است چه کسي پاييز را باور مي کرد.
? پند اخلاقي: در تبليغ راست بگوييم. آنچه دردنياي بازاريابي، تحت عنوان تبليغات مورد اشاره قرارمي گيرد، تبليغاتي است اخلاقي، سالم و به دور از نيرنگ و دروغ. در بازاريابي و در تبليغ حکم مي کند که تبليغ بايد از سلامت کلامي و تصويري برخوردار باشد؛ در تبليغ به افراد دروغ گفته نشود، مخاطب فريب داده نشود و صرف نظر از اين که اگر در تبليغ دروغ گفته شود غيراخلاقي است، اين موضوع زيان آفرين نيز هست.
هنگامي که ما در تبليغ يک نوع ماکاروني از کيفيت پخت آن صحبت مي کنيم. در حالي که کالاي ما فاقد آن کيفيت است امکان دارد که بتوانيم يک بار مشتري را جهت خريد کالاي شرکتمان اغوا کنيم ولي آيا اين فرد اغوا شده، مجددأ جهت خريد کالاي ما اقدام خواهد کرد؟ آيا اين فرد تبليغ کالاي ما را براي ديگران خواهد کرد؟ يا اين که مشتريان بالقوه ي محصول ما را نيز از خريد منصرف خواهد کرد؟
حال اگر تعداد اين نوع افراد در جامعه ي بازار ما زياد شود بازار نسبت به محصول ما چه احساسي خواهد داشت؟ نسبت به مارک کالاي ما چه احساسي خواهد داشت؟ بديهي است که ادامه ي اين روند ضربه هاي جبران ناپذيري را به پيکره ي شرکت ما خواهد زد که ترميم آن دشوار، هزينه بر، زمان بر و بعضأ غيرممکن است.
از اين روست که در بازاريابي و به ويژه در تبليغات به سلامت، صداقت و حقيقت گويي توجه فراوان شده است. با اين همه برخي از تبليغات را در جامعه ي جهاني و نيز کشور خودمان شاهد هستيم که سعي در اغوا کردن مشتري و مخاطب داشته يا به مسؤوليتهاي اخلاقي و اجتماعي خود درقبال مخاطب توجه چنداني نمي کنند. دو مورد از اين کجرويها و انحرافها دراين جا ذکرمي گردد و براي آنها مثالهايي نيز زده مي شود.
تبليغات گمراه کننده تبليغات گمراه کننده به تبليغاتي اطلاق مي شود که اطلاعات نادرست وغيرواقعي را به مخاطب عرضه مي کند يا عمدأ مصرف کنندگان را در مورد ارزيابي کالا منحرف مي کند. گمراهي هنگامي اتفاق مي افتد که مصرف کنندگان به علت مواجه شدن با تبليغات، عقايد غلطي در خصوص محصول، مزايا و جنبه هاي مختلف آن به دست مي آورند. براي مثال در سال 1990 شرکت ولوو آگهي تبليغاتي ارايه کرد و در آن اتومبيل خود را در کنار اتومبيل رقبا قرار داده، اتومبيل بزرگي روي آنها سقوط مي کند و اتومبيل ولوو سالم مي ماند و ساير اتومبيلها از بين مي روند، اين تبيلغ با اعتراض زيادي مواجه شد، زيرا به نوعي تبليغ گمراه کننده است.
![کجروي ها و انحرافات در تبليغ](/userfiles/Article/1390/11/00186581.JPG)
دراين تبليغ سقف اتومبيلهاي ديگر با تغييراتي ضعيف شده بود و سقف ماشين ولوو با تغييراتي روان شناسي تبليغات، قوي شده بود. درواقع اتومبيل ولوويي که در اين تبليغ نمايش داده شده بود از نظر قدرت همان اتومبيل ولوويي که مصرف کننده مي خرد نبود. شرکت ولوو پس از پخش اين آگهي، آن را متوقف کرده و پيامي حاکي از عذرخواهي در دو مجله امريکايي منتشرکرده و به شرکت تبليغاتي مزبور نيز اعتراض کرد.
اساسأ آنچه در تبليغ اذعان مي شود بايد واقعيت داشته باشد و مصرف کننده آن را لمس کند. اگر در تبليغ اذعان مي کنيم که کالاي ما داراي ضمانت سه ساله است و تمام مشکلات مشتري پاسخ داده خواهد شد، بايد هنگامي که خريدار تماس مي گيرد با او برخورد مناسب داشته باشيم، به حرف او گوش دهيم و به تعهدات خود مبني برخدمات پس ازفروش، ضمانت و... پايبند باشيم، اگر به گفتار خود متعهد و پايبند نباشيم مصداق تبليغات گمراه کننده است.
بزرگ نمايي کردن، غلو کردن، اظهارمطالب غيرواقعي درمورد کا لا، تمامأ در زمره ي تبليغات گمراه کننده قرار دارد که بايد به شدت از آن پرهيز کرد. شايد با اين نوع تبليغات بتوان يک بار خريدار را وادار به خريد کرد ولي براي هميشه نمي توان اين کار را کرد.
قطعأ يک چنين تبليغاتي درميان مدت و بلند مدت تأثير بسيار سويي بر روي مخاطب خواهد گذاشت که پاک کردن اين تصوير و تصور از ذهن مخاطب هزينه بر، زمان بر و بعضأ ناممکن است. همواره در بحث تبليغات عنوان مي شود که تغيير نگرش از ايجاد نگرش دشوارتراست.
بنابراين کارشناس تبليغ بايد دقت کند که بي جهت مخاطب را به انحراف نکشاند زيرا به مجرد اين که مخاطب دست او را بخواند حتي اگرشرکت دست از عمل ناصواب خود برداشته باشد تغيير نگرش افراد بسيار دشوار است. شکلي از تبليغات گمراه کننده وجود دارد که در تبليغات کشور ما به وفور به چشم مي خورد و متأسفانه لطمه هاي شديدي به اثر بخشي تبليغات در کشور ما وارد کرده است و آن عبارت است از بزرگ نمايي و عدم پايبندي به تعهدات مطرح شده در آگهي تبليغاتي که موجبات بدبيني برخي از بينندگان را فراهم آورده است.
در برخي از تبليغات کشور ما که شمار آن اندک نيست اظهاراتي در تبليغ عنوان مي شود که بسيارجذاب است اما در عالم واقع، خريدار پس از خريد کالا درمي يابد که آنچه در تبليغ گفته شده در سطح حرف بوده است و درعمل جامه ي عمل پوشانده نشده است. همه ي اينها مصاديقي از تبليغات گمراه کننده است که لطمه هاي آن بعضأ جبران ناپذيراست.
تبليغات غير مسؤولانه لزومي ندارد که حتمأ تبليغ، گمراه کننده باشد تا اعتماد مردم را مخدوش کند؛ تبليغات غير مسؤولانه نيز به اعتماد مخاطب لطمه زده و از اوسلب اعتماد مي کند. تبليغات غيرمسؤولانه يا رفتارغيرمسؤولانه را تشويق مي کند يا گروهي از افراد را به طرزي غير مسؤولانه به نمايش مي گذارد. استفاده نامناسب از افراد در تبليغات و آزار روحي بخشي از جامعه يا افرادي خاص نيز در زمره تبليغات غيرمسؤولانه محسوب مي شود.
فريب افکار عمومي، توهين به شعور مخاطب، نشان دادن صحنه هاي غيراخلاقي، ناديده گرفتن فرهنگ عمومي جامعه، استفاده از هر وسيله براي رسيدن به هدف، نشان دادن سبکهاي نامتعارف زندگي و مواردي از اين دست در زمره ي تبليغات غيرمسؤولانه به حساب مي آيد که بايد به شدت از آن پرهيزکرد.
آنچه مسلم است اين است که تبليغ بر روي زندگي و نگرش افراد، تأثير بسيار زيادي دارد. نبايد با ارائه تبليغات غيرمسؤولانه، باورها، اعتقادها، ارزشها، فرهنگ و... را به روي انحطاط کشيد بلکه بايد به آنها ارتقا بخشيد و اين بخشي از وظايف متخصص تبليغ است. اين موضوع به ويژه درخصوص تبليغاتي که جهت نوجوانان وکودکان طراحي مي شود مهمتر مي شود.
از آن جايي که کودکان و نوجوانان به شدت متأثر از تبليغات هستند، تبليغات غيرمسؤولانه و مسموم به شدت به نگرشها و روحيه ي آنها صدمات جبران ناپذيري وارد مي کند. بنابراين کساني که جهت کالاهاي مورد استفاده ي کودکان و نوجوانان مبادرت به ساخت برنامه هاي تبليغاتي مي کنند بايد با در نظر گرفتن اين عوامل مبادرت به ساخت برنامه هاي خود بکنند. کالاهايي که مصرف زياد آن براي مصرف کننده مضر است بايد درتبليغ، اندازه مصرف آن مورد اشاره قرار گيرد و هدف تبليغ، ترويج و مصرف بي رويه آن نباشد بلکه حد مصرف آن، مواقع مصرف آن و احيانأ برخي از عوارض جانبي که مي توان از آنها جلوگيري کرد بايد مورد اشاره قرار گيرد. براي مثال طبق نظر کارشناسان، تغذيه بي رويه ي فرآورده هاي حجيم شده غلات (نظير پفک)
موجب کاهش اشتها و سيري کاذب شده و به علت جايگزين شدن با وعده هاي اصلي غذا، زمينه را براي ابتلاء به سوء تغديه فراهم مي آورد. علاوه بر آن مصرف زياد نمک موجود در اين نوع غلات حجيم شده درکودکي، شيوع بيماريهاي قلبي و عروق و فشار خون در دوران بزرگ سالي را افزايش مي دهد. بنابراين تبليغ کنندگان يک چنين کالاهايي، بايد توصيه هايي در خصوص ميزان مصرف، زمان مصرف يا ساير نکات بهداشتي ارائه کنند و مطمئن باشند که ازاين طريق محبوبيت و مقبوليت مي يابند. شرکت هاي تبليغاتي در مورد نصب تابلوهاي تبليغاتي نيز در طول جاده ها و مسؤوليتهاي اجتماعي خود را شناخته و آنها را در وجهه کار خود قرار دهند.
زيرا در طول جاده ها و نقاطي که سرعت اتومبيلها بالاست، فقط پيامدهاي هشدار دهنده ي راهنمايي و رانندگي بايد نصب شود و در صورت احساس ضرورت و با توجه به در نظر گرفتن تکنيکهاي تبليغاتي، پيامهاي بهداشتي و اطلاع رساني راه ها بايد در مدت سه ثانيه به اطلاع رانندگان برسد زيرا رانندگان تنها درهمين مدت زمان کوتاه است که پيام را دريافت مي کنند. در نهايت بايد گفت که هرنوع انحراف و کجروي در تبليغ از ديدگاه روان شناسي تبليغات ناپسند و مذموم است و بايد از آن پرهيز شود.
در دنياي بازاريابي، صداقت و اعتماد اساس و پايه ي فعاليتهاي تبليغي است و فقط درصورت رعايت اين اصل مي توان به داشتن روابط بلند مدت با مخاطب اميدوار بود. با آگاهي صحيح از کارکرد تبليغات مي توان حتي به دور از توسل به هرگونه حيله و نيرنگ، مخاطب را به سوي کالا و سازمان خود جلب کرد.
منبع:ايران سهراب ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh /ع