جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
حباب نمي تواند وجود داشته باشد
-(7 Body) 
حباب نمي تواند وجود داشته باشد
Visitor 338
Category: دنياي فن آوري
در هر مبادله اي دو طرف وجود دارد
اقتصاددانان، کارشناسان بازار و سياستمداران براي توصيف هر افزايش قيمتي فراتر از آنچه که کساني که خود را خبره مي دانند سطح قيمت صحيح مي خوانند، از واژه حباب استفاده مي کنند.
همان طور که با نگاهي به اخبار و تحليل ها در مي يابيم، استفاده از اين واژه اين روزها به شدت رواج پيدا کرده است.
به عنوان مثال مت تايبي، نويسنده رولينگ استون در مقاله اي که در نقد عملکرد گلدمن ساکس نوشته 29 بار از کلمه حباب استفاده کرده تا نشان دهد که اين بانک يک ماشين حباب سازي بوده است. جان هيلسنرات نيز در گزارشي که در وال استريت ژورنال منتشر کرده بيش از 28 بار از اين کلمه استفاده کرده است.
اين کلمه آنقدر استفاده شده که از ارزش افتاده است. ظاهرا «حباب» براي نويسندگان تنبلي که مي خواهند چيزي را که از درکش عاجزند توصيف کنند به شدت به کار مي آيد. مساله اي که اين نويسندگان در نظر نمي گيرند اين است که تشکيل حباب از نظر منطقي ناممکن است؛ زيرا در هر مبادله اي دو طرف وجود دارد. در بازاري که گفته مي شود دچار حباب است هر بار که به اميد افزايش قيمت خريدي صورت مي گيرد، فروشنده اي نيز وجود دارد که مي خواهد از آن بازار خارج شود. در واقع طبق تعريف تمام معاملات تراز مي شوند.
مدافعان مدرن تئوري حباب بسياري از رکودهاي تاريخ را با استفاده از اين مفهوم توضيح مي دهند. آن ها ادعا مي کنند که بازارها بالاخره خود را تصحيح مي کنند؛ بنابراين حباب مي ترکد؛ اما اين افراد اين حقيقت بزرگ را در نظر نمي گيرند که به عنوان مثال سقوط بازار سهام در سال 1929 پس از آن اتفاق افتاد که اعلام شد تعرفه ها تغيير خواهد کرد. بعد از سقوط بورس نيز ماليات ها افزايش يافت و مداخلات دولت در اقتصاد آمريکا بسيار شديد شد.
تئوريسين هايي که همه چيز را با کمک مفهوم حباب تبيين مي کنند معتقدند که سقوط 19 اکتبر سال 1987 به اين دليل اتفاق افتاد که بازار از کنترل خارج شده بود. آن ها مي گويند افزايش هاي قابل توجه قيمت ها در اين بازار در طول دهه 80 خبر از فروپاشي 5/24درصدي آن مي داد. همان طور که انتظار مي رود اين افراد در تحليل هايي که براي رکود سال 87 ارائه مي دهند، اصولا اقدام جيمز بيکرز، وزير خزانه داري که منجر به کاهش ارزش دلار شد، تصويب تعرفه هاي جديد در کنگره و وضع ماليات هاي جديد را در نظر نمي گيرند.
اخيرا تئوريست هايي که بر مفهوم حباب مانور مي دهند ادعا کرده اند که فروپاشي آنچه که خودشان حباب مسکن مي نامند باعث برآمدن بدترين رکود پس از جنگ جهاني دوم شده است. البته اين تئوريسين ها اعتراف نکرده اند که اصلي ترين معيار قيمت مسکن(شاخصي که دفتر فدرال امور مربوط به مسکن ارائه مي کند) بايد همچنان نشان دهد که قيمت مسکن در حال کاهش است تا بتوان ادعا کرد که حباب بازار مسکن ترکيده است.
از آن گذشته، تحليل مسکن و نقش آن در اقتصاد بايد ما را به اين امر که چگونه اقتصادها روندي رو به عقب داشته اند هدايت کند. در حقيقت، کاهش ارزش دلار که باعث شد مسکن به طور اسمي جذاب تر شود باعث شده که سرمايه به سمت دارايي هاي غيرمولد برود و در نتيجه اين امر اقتصاد ضربه شديدي بخورد.
در اين معنا رکودي که در سال 2008 آغاز شد نتيجه کاهش تقاضا در بازار مسکن نبود، بلکه نشانه آن بود. نمايندگان مردم در واشنگتن براي مردم انگيزه اين را فراهم مي آورند که پول خود را به دارايي هاي غيرمولدتر اختصاص دهند و بنابراين عجيب نيست که اقتصاد آمريکا رشد کندي داشته باشد. مقامات واشنگتن بايد از سر راه کنار روند و اجازه دهند که بازار مسکن تا جايي که لازم است سقوط کند تا افراد سرمايه هاي خود را از دارايي هاي غيرمولد به دارايي هاي مولد انتقال دهند.
حقيقت ساده اي که اقتصاددانان معتقد به نقش حباب ها در رکود اقتصادي دائما ناديده مي گيرد، اين است که قانوني وجود ندارد که نشان دهد اگر بازارها بيش از حد رونق بگيرند بايد فرو پاشند و هيچ دليلي هم در دست نيست که انتظار داشته باشيم اگر سقوط بازارها شديد باشد، اوضاع کم کم بهبود مي يابد. براي مثال، اتحاد جماهير شوروي در بخش عمده اي از دهه بيست و جمهوري خلق چين را در نظر بگيريد. ساده تر بگويم هيچ دليلي ندارد که فکر کنيم بازارهاي گاو يا خرس تغيير جهت مي دهند؛ بازارها تنها زماني دگرگون مي شوند که ميزان مداخله دولت شديدا تغيير کند.
کساني که گفته مي شود مغز متفکر هاي فدرال رزرو هستند مي خواهند آنچه را که «حباب» مي خوانند کنترل کنند. بن برنانکه رييس فدرال رزرو پيشنهاد داده که بانک مرکزي بايد «از روش هايي به قانونگذاري و نظارت بپردازد تا ريسک پذيري بي مورد را محدود کرده و اين اطمينان را ايجاد کند که در صورتي که در آينده باز هم حباب قيمتي بترکد سيستم باثبات باقي مي ماند. بيل دادلي رييس فدرال رزرو نيويورک اظهار کرده است که «من در حال حاضر مي توانم وجود پنج حباب را در اقتصاد تشخيص دهم».
در واقع برنانکه و دادلي هر دو فکر مي کنند که بوروکرات هاي فدرال که پولشان را در بازار به خطر نينداخته اند مي توانند متوجه شوند که بازار به زودي خود را تصحيح مي کند در حالي که بزرگ ترين مديران جهان از تشخيص اين امر عاجزند. اين افراد در نظر نمي گيرند که اگر تشخيص «حباب» تا بدين حد آسان بود، هيچ وقت حبابي نمي ترکيد. مقامات فدرال رزرو در گذشته از پيش بيني حباب ها ناتوان بوده اند و در آينده هم نمي توانند از بازارهاي در حال سقوط جلو بزنند.
در دنياي واقعي، از آنجا که تمام معاملات به توازن مي رسند، حبابي وجود ندارد. در واقع، تنها حباب واقعي رواج استفاده از اين واژه است. اين واژه بي معني بايد ممنوع شود تا کارشناسان بتوانند تحليل هاي واقعي از حرکات بازار به ما ارائه دهند.
جان تامني با RealClearMarkets همکاري مي کند و به طور مرتب براي فوربس مقاله مي نويسد.
منبع:روزنامه دنياي اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image