جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
حراج ها
-(8 Body) 
حراج ها
Visitor 515
Category: دنياي فن آوري
اغلب مردم با شنيدن کلمه «حراج»، حراج انگليسي را در ذهن مي آورند که در آن، کالا به کسي فروخته مي شود که روي دست بقيه کساني که تمايل به خريد دارند بلند شده و بالاترين قيمت را پيشنهاد بدهد. اما حراج ، انواع ديگري هم دارد.
حراج (auction) در اصل مکانيسمي اقتصادي است که هدف از آن، توزيع کالاها و تعيين قيمت آن کالاها، از طريق فرآيندي است که تحت عنوان پيشنهاد دادن قيمت (bidding) شناخته مي شود. بسته به ويژگي هاي فرد پيشنهاددهنده (bidder) و طبيعت کالاهايي که قرار است حراج روي آنها صورت گيرد، ساختارهاي مختلف حراج مي توانند نسبت به ديگر انواع براي فروشنده کارآيي يا سود بيشتري به همراه داشته باشند. مثل هر مکانيسم اقتصادي ديگري که به خوبي طراحي شده باشد، در يک حراج فرض مي شود که افراد به صورت استراتژيک عمل خواهند کرد و اطلاعات خصوصي مرتبط با اين تصميم گيري را در ذهن خواهند داشت. حراج بايد طوري طراحي شود که بتواند بين ترغيب کردن پيشنهاددهنده ها به اعلام ارزيابي هاي خود، ممانعت از تقلب يا تباني پيشنهادها و حداکثر کردن درآمدها تعادل مورد نظر را ايجاد کند.
ويليام ويکري (William vickrey)، براي اولين بار حراج ها را بر اساس ترتيبي که مظنه دادن و پيشنهاد دادن قيمت ها صورت مي پذيرد، طبقه بندي کرده است. وي چهار نوع اصلي را براي حراج (يک طرفه) تعيين کرده است:
1)حراج پيشنهاد صعودي (حراج باز، شفاهي يا انگليسي)،
2) حراج پيشنهاد نزولي (حراج هلندي)،
3) حراج مخفي با قيمت اول
4) حراج مخفي با قيمت دوم، (حراج ويکري (vikrey)).
? چهار نوع اصلي حراج
رايج ترين نوع حراج، که تحت عنوان حراج انگليسي شناخته مي شود، غالبا براي فروش آثار هنري، عتيقه جات و ديگر کالاها به کار برده مي شود. در اين نوع حراج، مسوول حراج، کار را با يک قيمت پايه (که ممکن است صفر باشد) آغاز مي کند. قيمت پايه، کمترين قيمتي است که فروشنده جهت کالاي مزبور تمايل به قبول دارد. وقتي که يک پيشنهاددهنده نسبت به اين قيمت اظهار تمايل کند، مسوول حراج (auctioneer)، منتظر پيشنهاد قيمت بالاتر مي شود و معمولا قيمت را به ميزاني که از قبل مشخص شده است، افزايش مي دهد. اين روند ادامه پيدا مي کند، تا جايي که ديگر هيچ کس تمايلي به بالا بردن قيمت پيشنهادي نداشته باشد. اين جا است که حراج به پايان رسيده و فردي که بالاترين قيمت را پيشنهاد کرده است، آن کالا را به قيمت پيشنهاد داده شده دريافت مي کند. از آن جا که در اين نوع حراج فرد برنده همان قدر بابت کالا مي پردازد که خودش پيشنهاد داده بود، آن را حراج قيمت اول (first-price) مي نامند.
مزايده هلندي که آن هم از نوع قيمت اول است، به صورت نزولي صورت مي گيرد. يعني مسوول حراج، کار را با يک قيمت بالا آغاز مي کند. اين قيمت، از قيمتي که مسوول حراج فکر مي کند کالا با آن به فروش خواهد رفت بالاتر است. سپس مسوول حراج قيمت را کاهش مي دهد تا جايي که پيشنهاد دهنده اي صدا بزند: «مال من است!» آنگاه اين فرد پيشنهاد دهنده جنس مزبور را به قيمتي که در آن، صدا زده است، دريافت مي کند. اگر در حراج چند کالا ارائه شده باشند، اين فرآيند ادامه مي يابد تا جايي که همه اجناس به فروش برسند. يکي از مزاياي اصلي حراج هلندي سرعت آن است. از آنجا که در اين نوع مزايده هيچ گاه تعداد قيمت هاي پيشنهادي بيشتر از تعداد کالاهايي که قرار است به فروش برسند، نمي باشد، لذا اين حراج زمان زيادي نمي برد. اين امر، يکي از دلايلي است که اين نوع حراج در مکان هايي مثل بازارهاي گل در هلند مورد استفاده قرار مي گيرد (و از اين رو، به عنوان هلندي شناخته مي شود).
در حراج انگليسي و هلندي، پيشنهاد دهنده ها، زماني که ديگران پيشنهاد خود را اعلام مي کنند، اطلاعات کسب مي کنند (در واقع مي توان گفت در اين حراج پيشنهاددهنده ها مي توانند از پيشنهاد دادن خودداري کنند). اما در مزايده نوع سوم که با عنوان حراج مخفي با قيمت اول شناخته مي شود، هريک از شرکت کنندگان، پيشنهاد خود را در يک پاکت در بسته ارائه مي کند. سپس همه اين پاکت ها باز شده و نام کسي که بالاترين پيشنهاد را داده باشد، اعلام شده و اين فرد، کالاي مزبور را با قيمتي که پيشنهاد کرده است، دريافت مي کند. اين نوع حراج، اغلب براي تامين مالي مجدد اعتبار و ارز خارجي مورد استفاده قرار مي گيرد.
نوع چهارم، حراج مخفي قيمت دوم است که آن را با عنوان مزايده ويکري (Vickrey) نيز مي شناسند. در اين نوع حراج نيز همانند حراج مخفي قيمت اول، پيشنهاددهنده ها در يک دور از ارائه پيشنهادهاي خود، پاکت هاي در بسته اي را تحويل مي دهند. فردي که بالاترين پيشنهاد را داده باشد، آن کالا را از آن خود مي کند، اما با قيمتي که توسط دومين نفر ارائه کننده بالاترين قيمت، اعلام شده، آن را دريافت مي کند. (يا در حالتي که چند کالا وجود داشته باشند، بالاترين پيشنهاد غيرموفق به منزله قيمت کالاها تعيين خواهد شد). اين نوع حراج، در برخي از کشورهاي آفريقايي به عنوان راهي براي تعيين نرخ ارز خارجي، استفاده قرار مي گيرد.

  حراج ها

? چرا حراج به اشکال متنوعي صورت مي پذيرد؟
ممکن است کسي فکر کند که تنوع در حراج ها، ضروري نيستند، چرا که در تمام موارد گزينه اي وجود دارد که بيشترين اضافه رفاه را براي فروشنده ايجاد کند. در واقع، تئوري «هم ارزي درآمدي» (revenve eqviralence) تحت فرضيات دقيق و خاصي حاکي از آن است که همه اين چهار نوع مزايده، ميزان درآمد يکساني را براي فروشنده سبب خواهند شد. با اين حال، اين فرضيات راجع به طبيعت ارزش کالاي مورد بحث و تلقي پيشنهاد دهنده ها از ريسک، بسيار محدود کننده بوده و چندان مورد قبول نيستند.اولين فرض اين تئوري، اين است که کالايي که حراج مي شود، براي همه پيشنهاد دهنده ها ارزشي مستقل و خاص دارد. اين فرض، عموما وقتي برقرار است که کالا، براي مصرف شخصي در نظر قرار گرفته باشد و فروش دوباره آن مد نظر پيشنهاد دهنده ها نباشد. اين حالت مي تواند در رابطه با لوازم منزل و آثار هنري برقرار باشد. در اين حالت، ارزش کالا، شخصي و مستقل از ارزشي که ديگران براي آن قائل مي شوند، در نظر گرفته مي شود (ارزش به صورت مستقل و خصوصي تعيين مي شود.) اگر پيشنهاد دهنده ها ارزش فروش دوباره خود کالا يا محصولي جانبي از آن را در نظر داشته باشند، اين فرض برقرار نخواهد بود. خريد زمين به خاطر بهره برداري از مخازن نفتي که در زير آن قرار دارد، مثال خوبي در اين رابطه است. در اين حالت، ارزش، به صورت مشترک تعيين مي شود و اين بدين معنا است که پيشنهادهاي ارائه شده از سوي اشخاص، نه تنها بر پايه ارزش گذاري شخصي آنها انجام مي گيرد، بلکه از ارزش گذاري صورت گرفته از سوي خريداران احتمالي نيز متاثر است. همه پيشنهاد دهنده ها تلاش مي کنند تا ارزش کالا را با استفاده از معيارهاي مشخص يکساني تخمين بزنند (براي همين به اين ارزش ها، ارزش هاي مشترک اطلاق مي شود)، اما ممکن است نتايجي که به دست مي آورند، بسيار متفاوت باشند.
يشنهاد دهنده ها، در محيط هاي ارزش مشترک، با «نفرين برنده»(Ninners Curse) روبه رو مي شوند. نفرين برنده را مي توان اين گونه توضيح داد: اگر همه شرکت کنندگان در حراج نهايتا ارزش يکساني را براي کالاي مورد نظر قائل شوند، آن گاه عامل اصلي که ميان آنها تفاوت ايجاد مي کند، درکي است که از اين ارزش دارند.
اگر اطلاعات ويژه اي درباره کالايي که خريداري مي شود، وجود نداشته باشد، آن گاه فردي برنده خواهد شد که بيشترين خطاي مثبت را در حين ارزش گذاري خود مرتکب شود و اگر خوش شانس نباشد، با ضرردهي کار خود را به پايان خواهد رساند و پولش را از دست خواهد داد.
دومين فرض قضيه هم ارزي درآمدي، اين است که همه پيشنهاد دهنده ها، نسبت به ريسک، بي تفاوت بوده و يا اصطلاحا ريسک خنثي (risk neutral) هستند. اگر پيشنهاد دهنده نسبت به انتخاب از ميان سود تضمين شده r و سود انتظاري r، کاملا بي تفاوت باشد ريسک خنثي است. پيشنهاد دهنده اي که سود تضمين شده را ترجيح مي دهد، ريسک گريز (risk averse) ناميده مي شود، در حالي که پيشنهاد دهنده اي که سود انتظاري را ترجيح مي دهد، ريسک پذير (risk loving) نام مي گيرد.روشي که فروشنده براي حراج برمي گزيند، به قضاوت وي در اين باره بستگي دارد که کداميک از اين فروض برقرارند. اگر ارزش ها، بيشتر از آنکه مستقل باشند، مشترک تلقي گردند، حراج انگليسي، نسبت به حراج مخفي با قيمت دوم درآمد بيشتري را نصيب فروشنده مي کند و حراج مخفي با قيمت دوم نيز به نوبه خود، نسبت به حراج هاي هلندي و مخفي با قيمت اول درآمد بيشتري را نصيب فروشنده مي نمايد. اين رتبه بندي در ميان چهار نوع حراج، نشان دهنده فوايد استراتژيک کسب اطلاعات است. از آنجا که در حراج نوع انگليسي، همه پيشنهاددهندگان از تمامي پيشنهادها اطلاع دارند، لذا در اين نوع حراج، امکان تاثيرگذاري پويا بر ارزش گذاري هاي اشخاص وجود دارد. (اگر فردي ببيند که ديگران معتقدند که کالايي ارزش بيشتري دارد، ممکن است تحت تاثير قرار بگيرد و ارزش بيشتري براي آن کالا درنظر بگيرد) اما در حراج مخفي با قيمت اول، در مقايسه با نوع انگليسي، پيشنهاددهنده ها که از «نفرين برنده» آگاهند، با محافظه کاري بيشتري پيشنهاد مي دهند. همين مطلب در رابطه با حراج هلندي نيز صادق است. در حراج مخفي با قيمت دوم نيز افراد نمي توانند در جريان حراج اطلاعات کسب کنند، اما از آن جا که فرد برنده، قيمتي برابر با دومين پيشنهاد ارائه شده را مي پردازد، افراد شرکت کننده در حراج، پيشنهادهاي خود را افزايش مي دهند تا زيرا مي دانند که در صورت پايين تر بودن ديگر پيشنهادها، متحمل ضرر نمي شوند.
در واقع در هر دو نوع حراج هلندي و مخفي با قيمت اول، هيچ اطلاعاتي آشکار نگرديده و نيز فرد پيشنهاد دهنده قيمتي برابر با پيشنهاد خود را مي پردازد. بنابراين، از لحاظ حداکثرسازي درآمد، مهم نيست که فروشنده کداميک از اين دو حراج را انتخاب مي کند، همچنين تفاوتي نمي کند که آيا پيشنهاد دهنده ها، ارزش هايي مشترک براي کالاي مزبور قائلند يا اينکه ارزش ها، شخصي و مستقل هستند.
نقش ريسک گريزي چيست؟ در حراج مخفي با قيمت اول و حراج هلندي، ريسک گريزي سبب مي شود که پيشنهاد دهنده ها، قيمتي را ارائه کنند که از پيشنهادي که در حالات ديگر مي دادند، اندکي بالاتر است. از آنجا که افراد تنها يک فرصت براي ارائه پيشنهاد خود دارند، لذا ترس از اينکه مبادا کالاي مورد بحث را از دست دهند، سبب ارائه قيمت هاي بالا از سوي آنها مي شود. با اين حال، شرکت کنندگان در حراج هاي انگليسي و ويکري، ترغيب مي شوند که بي توجه به ريسک، ارزشي را که واقعا براي کالاي مورد حراج قائل هستند، به عنوان قيمت آن پيشنهاد دهند.وقتي که فروشنده اي در رابطه با استفاده از يکي از اين چهار نوع حراج اصلي تصميم گرفته باشد، مي تواند جهت به حداکثر رساندن درآمدش، تفاوت هاي زيادي را در شکل مورد نظر خود براي انجام حراج اعمال کرده و از آنها استفاده نمايد. اين مکانيسم ها مي تواند اثراتي عميق و غالبا دور از انتظار بر رفتار شرکت کننده ها و در نتيجه بر نتايج حراج بگذارند. از جمله اين مکانيسم ها، مي توان قيمت رزرو، اخذ هزينه ورود به حراج، اجازه ورود به شرکت کنندگان مدعو، انتخاب نماينده جهت شرکت در حراج، اعمال قوانين در رابطه با پيشنهادها و قوانين مربوط به پرداخت ها پس از بردن حراج حجم خريد و... را نام برد.
? مثالي در مورد موفقيت و ناکامي در حراج
حراج هاي مربوط به پهناي باند بي سيم که در سال 1994، توسط کميسيون ارتباطات فدرال (FCC) آمريکا برگزار شدند. مثال هاي مفيدي را از موفقيت و ناکامي در طراحي حراج ارائه مي کنند. در مزايده مربوط به اختصاص طيف خدمات ارتباطات شخصي (PCS)، چهار هدف عمده دنبال مي شد:
1) دستيابي به تخصيص بهينه طيف،
2) سرعت دادن به ساخت شبکه ،
3) حصول تنوع در مالکيت
4) افزايش درآمد. اهداف 1، 2 و 4 به واسطه هر گونه طراحي مناسب حراج برآورده مي شوند، زيرا فرد برنده، کسي است که بيشترين ارزش را براي کالاي حراج شده قائل باشد. مجوزهاي PCS، نمونه اي کلاسيک از کالاهاي با ارزش مشترک هستند، بدين معنا که از ارزشي مشترک و بزرگ، اما نامشخص برخوردارند که موجب به وجود آمدن مشکل «نفرين برنده» مي شوند.FCC، يک شبکه مفصل از قوانين را به وجود آورد تا اطمينان حاصل شود که نتايج مطلوب به دست خواهند آمد. براي آن که فرآيند کشف قيمت تسهيل شود، حراج مخفي، با قيمت اول و در چند مرحله برگزار شد. مجوزها کل ايالت ها را پوشش مي دادند و اين سبب مي شد در اين بازار، مکمل ها و جانشين هاي مهم و اساسي وجود داشته باشند. براي آن که در حين حراج اين نکته به حساب آيد، حراج ها به صورت هم زمان برگزار شدند و همزمان به پايان رسيدند.(يعني همه حراج ها، در حال برگزاري بودند تا جايي که ديگر هيچ پيشنهادي در رابطه با هيچ يک از آنها صورت نگرفت.) علاوه بر آن، بدان خاطر که FCC مي خواست پيشنهاد دهنده ها از ابتدا در حراج مشارکت فعال داشته باشند قانوني را در رابطه با چگونگي عملکرد تحميل کرد. اين قوانين و ديگر قانون هاي پرتفصيل مشابه، به دقت با يکديگر متوازن شدند تا از حصول نتيجه مطلوب اطمينان حاصل شود. در نتيجه، حداکثرسازي درآمدها با موفقيت به انجام رسيد.
با اين وجود، حراج FCC در 1994، در راه رسيدن به متنوع سازي مالکيت به خطا رفت. FCC براي دستيابي به اين هدف، دو دسته (F,C) را براي بنگاه هاي کارآفرين شرکت هاي تحت مالکيت زنان و اقليت ها و شرکت هاي منطقه اي تعيين کرد. FCC، در اين راستا از يک طرح دقيق براي انجام حراج استفاده کرد و تنها اندکي تغيير را در آن اعمال نمود.شرکت کنندگان در اين دو دسته ويژه، از اعتباري برابر با 25درصد مبلغ پيشنهادي برخوردار شدند. به اين معنا که اگر آنها مبلغ هشتاد دلار را براي يک کالا پيشنهاد مي کردند، به گونه اي با آن رفتار مي شد که گويي صددلار پيشنهاد کرده بودند. به علاوه، وديعه مورد نياز براي آنها، برابر با يک پنجم مقداري بود که ديگران پرداخت مي کردند. نهايتا، يک طرح سخاوتمندانه مبني بر پرداخت قسطي به اين بنگاه ها ارائه مي شد. افراد شرکت کننده در حراج، يک ماه وقت داشتند تا 10درصد از مبلغ پيشنهاد را فراهم آورند و تا هفت سال بعد، باقي مبلغ بايد پرداخت مي شد. بهره اين وام با نرخ مربوط به اسناد کوتاه مدت خزانه پرداخت برابر بود. متاسفانه، اين تغيير به ظاهر کوچک، اثرات ناگواري بر جاي گذاشت.
اين سياست پرداخت اقساط، در واقع با فراهم آوردن بيمه ارزان براي اشتباهات بزرگ در تخمين ارزش پهناي باند يا در مقابل کاهش ارزش باند خطر اخلاقي به بار آورد. (به مدخل «بيمه» رجوع کنيد). از آن جا که در ابتدا تنها 10درصد ارزش تعيين شده پرداخت مي شود، اگر بعد از هفت سال، ارزش کالا مورد مزايده به کمتر از 90درصد قيمت مزايده مي رسيد، خريدار مي توانست به راحتي پرداخت را نکول کند. اين دقيقا همان چيزي است که اتفاق افتاد. بنگاه ها، مجوزها را خريده و 10درصد سرمايه گذاري مي کردند و سپس، اگر ارزش مجوز به کمتر از 90درصد قيمت تعيين شده مي رسيد، اعلام «ورشکستگي» مي کردند. تقريبا تمامي شرکت هايي که در دسته هاي C يا F، در حراج سال 1994 به پيروزي رسيده بودند يا اعلام ورشکستگي کرده يا توسط يک شرکت بزرگ تر خريداري شدند. در نهايت، پيگيري يک هدف جديد به صورت ناشايست توسط FCC، اين بخش از حراج را به کلي به نابودي کشاند. حراج هاي PCS، اگر چه به شدت دچار تغيير ساختار شده اند، امروزه نيز ادامه دارند.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image