زنجيره تامين در عرصه مديريت نوين شرکت
![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) -(9 Body)
|
زنجيره تامين در عرصه مديريت نوين شرکت
Visitor
632
Category:
دنياي فن آوري
در صحنه اقتصاد جهاني ،به دليل وجود تعداد زياد عرضه کنندگان و رقابت فشرده بين آنها و افزايش انتظارات مصرف کنندگان مبني بر ارائه کيفيت بهتر و خدمات رساني سريع تر ، فشارهاي زيادي بر توليد کنندگان وارد شده است که قبلاً وجود نداشت ، در اين شرايط شرکتها به اين نتيجه رسيدند که به تنهايي نميتوان از عهده همه امور برآمد و علاوه بر توجه به امور و منابع داخلي، نياز به مديريت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج ازشرکت نيز وجود دارد. علت اين امر در واقع دستيابي به مزاياي رقابتي با هدف کسب سهم بيشتر از بازار است. بر اين اساس، فعاليتهايي مانند تهيه مواد، برنامه ريزي محصول و توليد ، انبارداري، کنترل موجودي، توزيع ، تحويل و خدمت به مشتري که قبلا همگي در سطح شرکت انجام مي شد به سطح زنجيره تامين انتقال يافته است. مسئله کليدي در يک زنجيره تامين، مديريت ، کنترل و هماهنگي فعاليتهاي مذکور است. مديريت زنجيره تامين اين کار را به طريقي انجام ميدهد که مشتريان بتوانند محصولات را با کيفيت و خدمات قابل اطمينان،در اسرع وقت وبا حداقل هزينه دريافت کنند.مديريت زنجيره تأمين از شاخه هاي نو ظهور مديريت مي باشد که روز به روز در حال تکامل و پيشرفت است و به دنبال راه هاي کاهش هرچه بيشتر سيکل توليد محصول و ارائه خدمات مطلوب تا رسيدن به دست مشتري است.مفاهيم زنجيره تامين و زنجيره ارزش در دنياي کسب و کار امروز زياد مورد استفاده قرار مي گيرد و سعي داريم در اين مقاله به تبيين مفهوم آنها بپردازيم. در دهه هاي 60 و70 ميلادي استراتژي توليد کنندگان براي حفظ و افزايش سهم بازار متمرکز بر بهبود کيفيت محصولات بود درحاليکه در دهه 80 علاوه بر بحث کيفيت، موضوع تنوع بخشي محصولات از عوامل مهم حفظ سهم بازار محسوب مي شد . در دهه 90 مديران صنايع متوجه شدند براي ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرايندهاي داخلي شرکت کافي نيست بلکه عملکرد تامين کنندگان مواد اوليه و قطعات و همچنين توزيع کنندگان محصول ، ارتباط نزديکي با سياستهاي توسعه بازار آنها دارد و باچنين نگرشي رويکرد زنجيره تامين مورد توجه قرار گرفت. مفهوم زنجيره ارزش در سال 1985 توسط مايکل پورتر مطرح شد. او معتقد است بهترين راه براي توصيف فعاليت هر شرکت، وصف آن بر حسب يک زنجيره ارزش است. بر اين اساس تفاوت کل هزينه همه فعاليتهايي که شرکت براي توليد و عرضه يک محصول يا خدمت به مصرف مي رساند از کل درآمد، معادل ارزش ايجاد شده است.همه شرکتها يي که در يک صنعت به خصوص مشغول فعاليت هستند داراي يک زنجيره ارزش مشابه هستند و آن در برگيرنده فعاليتهايي نظير تهيه مواد اوليه ، طراحي و ساخت محصول و ارائه خدمات به مشتريان است.بحث اصلي در مديريت زنجيره ارزش اين است که هزينه هاي هر مرحله از توليد با ارزشي که ايجاد مي کند بررسي شده و در مقايسه با رقبا ارزيابي و مديريت هزينه صورت گيرد. شرکتها بايد درک درستي از زنجيره ارزش عمليات خود داشته باشندو علاوه برآن بکوشند زنجيره هاي ارزش شرکتهاي رقيب ، عرضه کنندگان مواد اوليه و توزيع کنندگان محصولات را هم درک کنند.بنا براين، مفهوم زنجيره ارزش عمدتا معطوف به مراحل عملياتي داخل شرکت است و بررسي زنجيره ارزش رقبا و بازيگران قبل و بعد از توليد صرفا به منظور محک ومقياس صورت مي گيرد بدون اينکه بخواهد هماهنگي يا تا ثيرگذاري متقابل بر آنها داشته باشند. رويکرد زنجيره ارزش در تحليل فعاليتهاي درون سازماني ابزاري موثر در شناخت نقاط ضعف و قوت و تصميم گيري درمورد هريک از آنها است. اين زنجيره از دوسو با موثرترين عوامل محيطي يعني تامين کنندگان مواد اوليه وقطعات و عوامل بعد از توليد تا مشتريان مرتبط مي شود. ارتباط زنجيره ارزش سازمان با زنجيره ارزش تامين کنندگان و مشتريان تشکيل زنجيره اي را مي دهد که پــــورتر آن را سيستم ارزش مي نامد. البته اين مفهوم با عناوين ديگري مانند شبکه ارزش،زنجيره ارزش گسترده و نيز زنجيره تامين ناميده مي شود. زنجيره تامين از دو يا چند سازمان تشکيل ميشود که رسماً از يکديگر جدا هستند و به وسيله جريانهاي مواد، اطلاعات و جريانهاي مالي به يکديگر مربوط ميشوند اين زنجيره همه فعاليتهاي مرتبط با جريان کالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل کالاي نهايي به مصرف کننده را شامل ميشود. نگرشها و تعاريف ديگري نيز از زنجيره تامين ارايه شده است. برخي زنجيره تامين را در روابط ميان خريدار و فروشنده محدود کرده اند، اين نگرش تنها بر عمليات خريد رده اول در يک سازمان متمرکز است. گروه ديگر به زنجيره تامين با ديد وسيع تري مي نگرند و آن را شامل تمام کانالهاي تامين براي سازمان مي دانند. با اين وصف ، زنجيره تامين شامل تمام تامين کنندگان رده اول ، دوم و ... خواهد بود. اين نگرش به زنجيره تامين ، تنها به تحليل شبکه تامين خواهد پرداخت . ديد سوم ، نگرش زنجيره ارزش پورتر است که در آن زنجيره تامين شامل تمام فعاليتهاي مورد نياز براي ارايه يک محصول يا خدمت به مشتري نهايي است. با نگرش مذکور حوزه هاي ساخت و توزيع به عنوان بخشي از جريان کالا و خدمات به زنجيره اضافه ميشود. در واقع بااين ديد، زنجيره تامين شامل سه حوزه تدارک ، توليد و توزيع است. هندفيلد و نيکولس تعاريف زير را ارائه مي دهند:زنجيره تأمين شامل همه فعاليتهاي مرتبط با جريان و انتقال کالاها از مرحله مواد خام به مصرف کننده نهايي و جريانهاي اطلاعاتي مرتبط با آن است و مديريت زنجيره تأمين يعني يکپارچه سازي اين فعاليتها از طريق بهبود روابط زنجيره تأمين براي رسيدن به يک مزيت رقابتي پايدار .همچنين آيرس تعاريف زير را ارائه کرده است:زنجيره تأمين يعني، شکل دادن به فرايندهاي جريانات فيزيکي ، اطلاعاتي ، مالي و دانش به منظور ارضاي احتياجات مصرف کننده نهايي از طريق محصولات و خدمات مرتبط با تأمين کنندگان و مديريت زنجيره تأمين عبارت است از: طراحي، نگهداري و عمليات فرايندهاي زنجيره تأمين براي برآورده کردن احتياجات مصرف کنند نهايي. بنابراين دامنه ديد مديريت زنجيره تأمين فراتر از يک سازمان است و همه چيزهايي را که در توليد و ارسال يک کالا يا خدمت دخالت دارد در نظر مي گيرد و آنها را به نحوي به هم متصل مي کند که به صورت يک تيم کارامد و بدون مرز عمل کنند. به اين معنا که مشتريان، عرضه کنندگان، شرکتهاي حمل و نقل و حتي در ايده هاي اخير ، رقباي تجاري نيز با هم متحد شده و يک شبکه تشکيل مي دهند تا از وقت و منابع به کار گرفته شده، بهترين استفاده ممکن بشود.در واقع با توجه به مجموعة نکات فوق، تشخيص و ارزيابي صحيح رقابت سازمانها در افق بلندمدت، مستلزم دو نکته ميباشد: آگاهي از اطلاعات مورد نياز زنجيرة ارزش داخلي سازمانها و آگاهي از کل مجموعة زنجيره ارزش حاکم بر بازيگران فعال در فرايند ارائه کالا و خدمات به مصرف کننده نهايي.واين به مفهوم زنجيره تامين است.درواقع همانطور که هر سازمان زنجيرة ارزش خاص خود را دارد ، براي هر صنعت نيز زنجيرة ارزشي وجود دارد که موسوم به زنجيره تامين است. در دهه اخير و در پي تحولات تکنولوژي ارتباطات و اطلاعات ، روند مديريت زنجيره تأمين به سمت مديريت زنجيره تأمين الکترونيک تغيير کرد و از حالت سازماني و منطقه اي به حالت جهاني متمايل گرديد.به اين ترتيب توليد از روش توليد استاندارد و انبوه به سمت توليد منعطف محلي سوق داده شد. لازمه اين امر نيز تغيير ساختاري آن از حالت متمرکز به حالت نيمه متمرکز و ايجاد واحدهاي استراتژيک مستقل بود. تغيير ديگري که در اين روند ميتوان مشاهده کرد افزايش سهم برون سپاري است. شرکتهاي مديريت زنجيره تأمين براي افزايش مزيت رقابتي خود در طول فرايند تأمين، تمرکز خود را روي مراحلي اختصاص مي دهند که ارزش افزوده بيشتري براي مشتري و شرکت فراهم کند و از اين جهت بخشهايي با ارزش افزوده کمتر را به شرکتهاي ديگر واگذار کرده و ترجيح ميدهنددر اين موارد خريد خارج از مجموعه داشته باشند. در اين ميان نقش استراتژي هاي همکاري بسيار تعيين کننده است. بعضي از نتايج اين استراتژي ها عبارتند از: کاهش هزينه هاي مستقيم و غير مستقيم؛ کاهش هزينه هاي سرمايه گذاري؛ کاهش ميزان پرداخت ماليات؛ کاهش هزينه لجستيک؛ ارائه خدمات بهتر به مشتريان؛ افزايش مزيتهاي رقابتي با استفاده از مزيتهاي رقابتي همکاران؛ بهره گيري از تجربه و دانش افراد و سازمانهاي محلي. منابع: 1. مزيت رقابتي ، مايکل پورتر 2. مديريت زنجيره تأمين و برنامه ريزي پيشرفته ، استدلر، هارتموت و کريستوف کيگلر 3. مديريت زنجيره تأمين، حسين احمدي ،مرکز آموزش و تحقيقات صنعتي ايران 4. مديريت زنجيره تأمين،غضنفري، مهدي، افشين رياضي و مسعودکاظمي،ماهنامه تدبير،شماره 117 5. جلب مشتريان با ارزش با استفاده از هم زماني زنجيره تأمين محمد رضا امام ، فصلنامه لجستيک، شماره11 6. .مديريت استراتژيک ،ديويد عباس کريم زاده ارسال توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43
|
|
|