افزايش محبوبيت روزافزون ويدئوهاي اينترنتي در کنار پيشرفت هايي که اخيراً در حوزه تکنولوژي شبکه سازي به عمل آمده، به شکل عمده اي در حال تغيير تلقي ما از تلويزيون است. طي چند دهه گذشته ما يک تفاوت نقش واضح را تجربه کرده ايم: کانال هاي تلويزيوني و کمپاني هاي مستقل، تصاوير ويدئويي را به منظور توزيع توسط پخش کننده ها و مصرف توسط مخاطبان passive توليد کرده اند. نقش ها و مسئوليت ها بسيار واضح و همه راضي بودند.
چند سال قبل اين سناريوي « خانواده در کنار تلويزيون» شروع به فروپاشي کرد. وقتي کابل، تعداد گزينه ها و کانال هاي نمايشي را افزايش داد و قيمت سخت افزار، به قشر متوسط جامعه اجازه داد به تعداد هريک از افراد خانواده يک تلويزيون تهيه کنند، تلويزيون با چالش هاي کشنده اي مواجه شد.
? مشاهده تغييرات
اينترنت، پتانسيل تغيير کامل تلويزيون را مطرح کرد. اولاً، به کاربران اجازه داد هر زمان که اراده مي کردند همان چيزي را که به دنبالش بودند، ببينند و در عين حال نياز به سخت افزار اضافي را منتفي کرد. ضبط کننده هاي ويدئوي ديجيتال که مهم ترين آن TiVo بود مفهوم و معناي توانايي کاربران در تماشاي برنامه هاي مورد علاقه شان در زمان هاي دلخواه را رايج کرد. هر چند با توجه به در دسترس بودن پهناي باند در دورترين فواصل از طريق کابل و تکنولوژي ADSL، جريان يافتن مستقيم محتوا از اينترنت به جاي ضبط آن بيش از پيش رايج و امکان پذير شد.
نکته دوم که از اهميت بيش تري برخوردار است اين بود که شبکه، موانعي که توليدکنندگان، توزيع کنندگان و مصرف کنندگان را از هم جدا مي کرد، از بين برد. بر روي اينترنت همه مي توانند محتواي با کيفيت بالا را توليد و توزيع کنند. در نتيجه، محتواي بيش تري در دسترس قرار مي گيرد و رقابت مخاطبان را سخت تر و تغيير رفتارهاي مشاهده گري را اجتناب ناپذير مي سازد.
سوماً، اينترنت امکان تلفيق و مطابقت محتواهايي با ارزش متفاوت را فراهم مي سازد. اين روزها ترکيب تصاوير اختصاصي شبکه ها با محتواي ايجاد شده توسط کاربران به منظور فراهم نمودن يک تجربه همبسته، متداول شده است. توليد، توزيع و انتخاب تصاوير ويديوئي، ديگر مزيتي براي عده اي محدود به شمار نمي رود. حالا کاربران ابتکار عمل را به دست گرفته اند و به غول هاي رسانه اي فشار مي آورند تا مدل هاي تجاري جديدي را به وجود آورند.
هرچند که از منظر تکنيکي، هنوز هم يک چالش بسيار بزرگ باقي مانده است و آن هم شامل توانايي پردازش، ايندکس کردن، ذخيره نمودن و توزيع حجم تقريباً نامحدودي از داده ها است. به همين دليل است که cloud computing در طي چند سال آينده نقش عمده اي را در باز تعريف تلويزيون ايفا خواهد کرد.
ابزار الکترونيکي که مي توانند براي مصرف محتواي اينترنت مورد استفاده قرار گيرند با نرخ فزاينده اي در حال رشد و توسعه هستند: اگر نخواهيم به ابزار شبه مسيريابي که به تلويزيون هاي عادي اجازه مي دهند محتواي اينترنت را نمايش دهند اشاره کنيم؛ پي سي ها، کامپيوترهاي لپ تاپ و Tablet، تلفن هاي موبايل، کنسول هاي بازي دستي، و کتاب خوان هاي الکترونيکي جزو اين گروه ابزار هستند.
با به نمايش در آمدن iPad توسط استيو جابز به نظر مي رسد که زندگي ما توسط نمايش گرهاي رسانه اي اداره مي شود. تصور اين که يک فرد بالغ متعلق به طبقه متوسط، به زودي و به طور عادي به دو يا بيش از دو عدد از چنين نمايش گرهايي دسترسي پيدا کند، عجيب و دشوار نيست.

همان گونه که در شکل 1 نشان داده شده است نمايش گرها را مي توان براساس تحول آن ها در 5 رده طبقه بندي کرد. نمايش گرهاي پخش فيلم يا پروژکتورها اولين نمونه اي بودند که در مکان هاي عمومي ظاهر شدند. سپس، تلويزيون و PC به وجود آمد که به محيط هاي عمومي تعلق نداشت و ابزاري شخصي محسوب مي شد. به دنبال اين ها ابزارهاي سيار بودند که براي استفاده شخصي در مکان هاي عمومي و خصوصي کاربرد داشتند و اخيراً، نمايش گرهاي الکترونيکي عمومي پا به عرصه ظهور گذاشتند که در هر مکاني از بيلبوردهاي تبليغاتي گرفته تا ايستگاه هاي اتوبوس، در حال عوض کرن ظاهر شهرها هستند.
پنجاه سال پيش، ويدئو فقط با يک فرمت واحد توليد مي شد زيرا فقط نمايش گرهاي محدودي قادر به مصرف و نمايش آن بودند. اما از سوي ديگر امروزه نسخه هاي بسيار متعددي از تصاوير ويدئويي به وجود آمده تا از طريق PCها، iPhoneها، PDAها، کنسول هاي بازي و ساير ابزار قابل دسترس باشد. اين، براي کمپاني هاي پخش کننده تصاوير يک مشکل حياتي به شمار مي رود زيرا پردازش ويدئويي به واسطه حساس بودن به نوع داده ها و مصرف زياد زمان و منابع، يک فعاليت پر هزينه محسوب مي شود. در کنار گسترش ابزارهاي مختلف، معمولاً بازار مصرف، يک پلتفرم خاص را بر ساير پلتفرم ها ترجيح مي دهد. يک دهه قبل، RealVideo و RealMedia متعلق به RealNetworks و به دنبال آن MS Windows Media و Flash کمپاني Adobe با در نظر گرفتن آينده HTML5، بر بازار مسلط شدند. هريک از اين تکنولوژي ها مجموعه اي از فرمت ها، Codecها و پروتکل هاي انتقال را که همه بايد از آن تبعيت مي کردند تعريف نمودند. در صدر همه اين ها، تقاضاي بسيار زياد براي محتواي با کيفيت بالا قرار مي گيرد که به منابع محاسباتي بيش تري نياز دارد.
?تفکيک و ادغام
تفکيک و ادغام، يک پلتفرم مبتني بر « ابر» براي کدگذاري ويدئوي توزيع شده است که مي تواند بر اين نقاط ضعف فائق آيد. ايده اصلي اين تکنيک استفاده از انعطاف پذيري ابر براي به کارگيري پوياي منابع و سپس توزيع و موازي سازي فرآيندهاي پردازش و کدگذاري ويدئو است. تکنيک تفکيک و ادغام که در شکل (2) نشان داده شده است به منظور کاهش مدت زمان لازم براي کدگذاري ويدئو به thresholdهاي ثابت مستقل از سايز فايل ويدئوي ورودي و تنها استفاده از منابع ديناميک بر روي ابر طراحي شده بود. تکنيک تفکيک و ادغام، ويدئوي دريافتي را به قطعات کوچک تر تقسيم و خرد مي کند، اين قطعات را در يک محيط ابر توزيعي پردازش و در نهايت آن ها را در هم ادغام مي کند. درست مثل تمام به کارگيري هاي map-reduce، اين کار به بهترين نحو ممکن از منابع محاسباتي بهره مي گيرد. همچنين امکان شخصي سازي تکنولوژي هاي به کار رفته در مراحل تفکيک، توزيع، پردازش و ادغام را فراهم مي کند. اين موضوع ما را از انعطاف پذيري، تطبيق، قابليت توسعه و گردآوري برنامه هاي کاربردي مختلف مطمئن مي کند و در مورد پردازش ويدئو، امکان انتخاب بين codecها، containerها و تکنيک هاي مختلف تفکيک سازي را فراهم مي نمايد.
با در نظر گرفتن رشد و گسترش استفاده از ويدئوي اينترنتي و همچنين تقاضا براي محتواي با کيفيت بالا، پرداختن به موضوع کارآيي و اثر بخشي فرآيندهاي transcoding يک ارجحيت استراتژيک محسوب مي شود. راه حل«ابر»، با فراهم کردن امکان پردازش ويدئوهايي با طول زماني چندين ساعته با همان time frame مشابه يک مزيت فوق العاده را فراهم مي آورد.

? چالش هاي مرتبط با توزيع
برخلاف سيگنال هاي تلويزيوني که به طور مستقل از تعداد بينندگان منتقل مي شوند، مصرف رسانه اينترنتي به اتصال بستگي دارد: هر کاربري که بخواهد ويدئويي را تماشا کند بايد يک اتصال جداگانه را باز کند. با استفاده از unicast، که رايج ترين مدل توزيع است براي هر کاربر يک اتصال جداگانه به سروري که مسئول توزيع محتوا است وجود دارد. اين محدوديت وقتي حجم زيادي از اطلاعات نياز به پردازش داشته باشند( مثلاً هنگام پخش يک مسابقه ورزشي پر تماشاگر و يا در مواقع اضطراري) برجسته تر مي شود.
قدرت منابع توزيع هرچقدر هم که زياد باشد مواقعي هست که تقاضا به اوج خود مي رسد. با در نظر گرفتن اين نکته که فراهم کنندگان خدمات قادر به ايجاد زيرساخت هاي انعطاف پذيري باشند که به شکل مؤثري بتواند با تقاضاهاي گوناگون هماهنگ شود، « ابر» از تمامي مشخصات لازم براي کنترل اين نوع محتوا برخوردار است.
در مواقعي که تقاضاهاي بسيار بزرگي وجود دارد، استفاده از ابرهاي عمومي براي پردازش اطلاعات و ذخيره سازي، به شکل يک روش جايگزين جذاب ظاهر مي شود. مفهوم سخت افزار به عنوان يک سرويس( HaaS يا Hardware as a service) نشان دهنده الزام و نياز سرمايه گذاري هاي عمده بر زير ساخت هاي بزرگ است.
با استفاده از يک ابر عمومي، کاربران به سرعت مي توانند منابع مورد نياز براي انجام يک وظيفه خاص را اندازه گيري کنند و تنها براي آن هايي که به شکل مؤثري مورد استفاده قرار مي گيرد پول پرداخت کنند. يک نمونه موفق از اين موضوع، سيستم رجيستر شوي reality TV به نام Big Brother Brasil است که بر روي همه افراد ساکن در کشور که قصد دارند ويدئوهاي مورد نظر خود را با فرمت هاي مختلف ارسال کنند باز است. ويدئوها با فرمت استاندارد MPEG-2 کدگذاري مي شوند تا داوران بتوانند آن ها را مشاهده کنند. اين سيستم قادر است حجم بسيار زيادي از ويدئوها را در طي يک بازه زماني سه ماهه دريافت کند.
برنامه هاي فصلي که تقاضاي زيادي دارند کم نيستند. استفاده از اينترنت براي پوشش وقايع ورزشي مثل بازي هاي جام جهاني فوتبال و المپيک و اخبار فوري نظير مرگ مايکل جکسون در مدت زمان کوتاهي به زير ساخت هاي عظيمي نياز دارند که چنين زير ساخت هايي فقط از طريق ابر امکان پذير مي شود.
? چالش هاي پيش روي مصرف کننده
پارادايم جديد مصرف سريع محتواي ويدئويي به سرعت براي پخش کننده هايي که درآمدشان از سال 2005 به اين طرف رو به کاهش گذاشته و آن هايي که مجبور به بازنگري در مدل هاي توزيع خود شده اند واضح و روشن شده است. به عنوان مثال، NBC Universal در سال 2007 به منظور راه اندازي Hulu.com با News Corp شريک شد و دو سال بعد از آن نيز کمپاني ديزني به آن ها پيوست . اين وب سايت پر طرف دار که شوهاي تلويزيوني و فيلم ها را به شکل جرياني ارائه مي کند با هدف جبران بخشي از ضرر و زيان حاصل از کاهش مخاطبان سنتي تلويزيون راه اندازي شد.
در نبرد جاري بين فرمت هاي با کيفيت بالاي HD-DVD که مايکروسافت و توشيبا از آن حمايت مي کنند و Blu-ray که تحت حمايت سوني است بازي هاي ويدئويي نقش مهمي ايفا کردند. سوني با حمايت و انتشار بازي ها با فرمت Blu-ray، از اين تکنولوژي به عنوان زير ساختار PlayStation3 که به همراه يک پخش کننده Blu-rayعرضه مي شود بهره برداري مي کند. اگرچه Xbox 360 مايکروسافت از HD-DVD حمايت مي کند يک پخش کننده ديسک به عنوان extension سخت افزاري براي بازي هاي ويدئويي در کنار آن به فروش مي رود. کمي بعد از پيروزي Blu-ray در سال 2008، روشن شد که استراتژي مايکروسافت بر فرمت هاي ديسک متمرکز نبوده و به جاي آن به بازار رو به رشد ويدئوي آن لاين نظر داشته است.
در جولاي 2008، وقتي که کم تر از شش ماه از پايان نبرد فرمت هاي HD مي گذشت مايکروسافت همکاري و شراکت خود را با Netflix به منظور پخش جرياني ويدئو و اپيزودهاي تلويزيوني با استفاده از کنسول Xbox 360 اعلام کرد. اين موضوع باعث تغيير در پارادايم ديسک هاي رسانه اي شد و صاحبان کنسول هاي بازي را قادر ساخت با فشردن يک دکمه فيلم هاي مورد نظر خود را کرايه کنند. Apple نيز با عرضه Apple TV که مشترکان را قادر مي کند فيلم ها را از طريق iTunes Store دانلود کنند يک راه حل مشابه ارائه نمود.
در حالي که اينترنت راه حل هاي جديدي براي کسب درآمد پيشنهاد مي کرد، در عين حال پيچيدگي مدل هاي تجاري توليد و توزيع را نيز نشان مي داد. به عنوان مثال Hulu تبعيت از مدل به کار رفته در TV که در فواصل زماني معين آگهي هاي تجاري به نمايش در مي آيد را ترجيح مي داد. حتي اين مدل ساده نيز مي تواند با استفاده از تکنولوژي هاي اينترنتي پالايش شود. شبکه هاي تلويزيوني کابلي به دنبال روش هاي مشابهي هستند تا قافيه را به فراهم کنندگان برنامه هاي تلويزيوني که از اينترنت استفاده مي کنند نبازند. بسياري از آن ها سايت هاي وب ويدئويي خود را که سرويس هاي اضافي ارائه مي کنند راه اندازي کرده اند. به عنوان مثال، Comset اخيراً Xfinity را که سرويسي است که به کاربران اجازه مي دهد برنامه هاي تلويزيوني را هر جا که هستند از طريق اينترنت تماشا کنند، عرضه کرده است.
منبع: بزرگراه رايانه، شماره 129