دکتر وان پلت در فصل 24 کتاب ( اسرار هيپنوتيزم ) مي نويسد :
پي جوييهاي جديد در هيپنوتيزم راز نبوغ را کشف کرده است ازمايشات هيپنوتيزم نشان داده است که يک شخص با استعداد متوسط ميتواند تحت تاثير چندين جلسه هيپنوتيزم نابغه شود ، اين اظهارات داستان غير حقي نيست بلکه اين حقيقت صد در صد واقعي علمي است .
يک ازمايش هيپنوتيزم نشان داده است که يک هنرمند نقاش در حال هيپنوتيزم توانسته است در مدت شش ساعت يک تصوير را نقاشي کند که در بيداري احتياج به هفتاد ساعت وقت داشته است اريکسن ميلتن (1) در صفحه 164 فصل دوم کتاب خود مينويسد :
((..... او براي ترسيم اين نقاشي ده سال وقت صرف کرده بود ولي باز هم به خوبي موفق نشده بود ......)) و در فصل دوازدهم اين کتاب مي بينيم که وقتي ( راچمانينف ) در ساختن اهنگ معروف خود مواجه با شکست شد ، هيپنوتيزم دکتر داهال در مسکو او را قادر ساخت که اهنگ خود را تکميل کند و به موفقيت بزرگ جهاني نائل ايد .
مسلما استعداد و نبوغ داراي درجاتي است . همه کس ولو با هيپنوتيزم هم نميتوانند نابغه بشوند . هيچکس نمي تواند يک ( راچمانينف) يا يک ( انيشتن ) بشود . با وجود اين هيپنوتيزم نشان داده است که هر کس مي تواند خيلي بهتر از انچه هست باشد .
هيپنو تيزم ميتواند استعدادهاي نهفته مغز را که تا کنون به حال رکود و خفته بوده اند بيدار کند . ولي هيپنوتيزم ادعا نمي کند که هر شب يک کيسه پر از پول زير سر شما بگذارد . اکثر مردم داراي استعداد و نبوغ خاصي هستند ، که تا کنون براي انها ناشناخته مانده است ، به عبارت ديگر اکثر مردم نميدانند چه استعدادي و براي چه کاري استعداد خارق العاده و شگرفي دارند ، ولي هيپنوتيزم اين استعداد را اشکار و به نسبت زيادي پرورش ميدهد .
(اديسون) مخترع بزرگ جهاني و مخترع ده ها اختراع ، بخصوص برق مي گويد که :
(( نبوغ يعني يک در صد الهام و نودو نه در صد عرق ريختن و زحمت کشيدن )) عوامل بسيار زياد رواني زائيده از محيط زيست وجود دارند که شخص را نسبت بکار و فعاليت بيميل مي کنند .
شما در زندگي روزانه باشخاص بسيار زيادي برخورد ميکنيد که مي گويند ما حوصله کار کردن نداريم هيپنوتيزم عوامل منفي رواني را که چون زنجيرهائي را که بااطراف روان و مغز شما کشيده شده الهام است پاره مي کند ، و شما را بطور اعجاز انگيزي بکار و فعاليت شبانه روزي علاقمند مي سازد و قدرت تفکر شما را زياد مي کند .
( ديسرائيلي ) ميگويد : (( پشتکار جزئي از اجزاء نبوغ است )) و هيپنوتيزم اين پشتکار را به شما مي دهد .
اين عبارت معروف است که (( نبوغ عبارت از يک استعداد بي انتهائي است براي رنج کشيدن و تحمل رنج )) ولي شواهد نشان ميدهد که ضرب المثل جزئي از حقيقت است ، زيرا ما روزانه کساني را مي بينيم که خيلي کار مي کنند و خيلي زحمت ميکشند ، ولي نه تنها نابغه نيستند ، بلکه و شايد احمق هم هستند .
تجربه و ازمايشات هيپنوتيزمي نشان ميدهند که نبوغ نتيجه و حاصل توانائي تمرکز فوق العاده مغز است ، بدين ترتيب وقتي مغز بشدت براي انجام کاري متمرکز مي شود ، کارهاي برجسته و نماياني بظهور ميرسد .
جد بوکستن (2) حسابگر حيرت انگيز سال 1749 بسهولت توانست به اين پرسش جواب دهد که در 260 000 607 202 مايل مربع چند دانه نخود ميرويد .
انيشتن پدر قانون نسبيت در سال 1953 توانست فکر خود را بر يک موضوع متمرکز کند و نظريه بزرگ جهاني خود را اظهار نمايد .
هر فردي که داراي استعداد متوسطي باشد ، بالقوه نابغه است يا بعبارت ساده تر داراي نبوغ و هوش سرشار ولي خفته است ، زيرا از نقطه نظر علم تشريح مغز هيچ اختلافي بين مغز يک نابغه و يک فرد عادي نيست ، مغز هر دو نفر انبوهي از ده هزار ميليون سلول خاکستري رنگ مي باشد .
ولي اختلاف در طرز بکار انداختن اين سلولها ، روش بکار انداختن و استفاده از سلولهاي مغزي است که موجب اختلاف بزرگ بين يک نابغه و يک شخص عادي مي شود .
ازمايشات انجام شده روي مغز انيشتن اين نظريه را تاکييد مي کند که نبوغ همراه با ايجاد تمرکز قواي فوق العاده دماغي است . ازمايش کنندگان روي مغز انيشتن دريافتند که او را قادر است که تعداد زياد تري از گروه سلولهاي مغزي را بر روي يک نقطه و يک موضوع متمرکز کند .
تمرکز فوق العاده مغز منطقي ترين بيان ،و تعريفي است که ما (( دکتر وان پلت )) براي هيپنوز داريم .
و تمرکز فوق العاده دماغ تنها دليل راضي کنندهاي است که براي کليه پديده هاي هيپنوتيزمي مي توان ارائه داد کاملا اثبات شده و معلوم است که تحت نفوذ هيپنوتيزم استعدادهاي مغزي مي تواند به نسبت زيادي بسطح يک مغز نابغه نز ديک شوند .
به عنوان مثال شخص بيمار در حال هيپنوز بسياري از خاطرات دور خود را که در حال عادي و بيداري بهيچ وجه قادر بياد اوري ان نيست بياد مياورد .
قدرت ذهني بوسيله تمرکز فکر در حال هيپنوز بسيار زياد ميگردد . سفت شدن خارق العاده عضلات بدن يک شخص ضعيف الجثه که مي تواند مرد قوي را تحمل کند ، بهترين دليل است .
اينطور بنظر ميرسد که کاملا عاقلانه و صحيح است که نبوغ طبيعي اشخاص را نوعي از هيپنوتيزم بدانيم ، زيرا (( خود هيپنوتيزم )) در اثر تمرکز فوق العاده فکر بوجود مي ايد ، درست شبيه نتايجي که از علاقه زياد و شديد نسبت به موضوع يا مسئهاي حاصل ميشود .
به عنوان مثال ((تنيسون)) (3) از طريق تکرار اسم خودش براي خودش بطور ارام و بيصدا موفق شد به يک نوع (( جذبه در حال بيداري )) برسد .
در تمرينات يوگيهاي هندي ميبينيم که يکي از دستورات رسيدن به عالم خلسه و جذبه و بعبارت ديگر نزديک شدن به خداوند اين است که يکنفر پيرو مکتب (( يوگا)) بايستي دائما و در حال عبارت (( ام )) (4) به معني او يا قادر مطلق را تکرار کند ، و متوجه باشد که فکرش به هيچ طرف نجهد و فقط و فقط متوجه (( ام )) يا (( او )) باشد .
در تمرينات عرفاي ايراني نيز بهمين قاعده بر مي خوريم ، زيرا يکي از درسهائيکه دراويش يا عرفا به شاگردان خود مي دهند اينست که بايستي دائما و در همه جا ذکر و فکرشان کلمه ((حق)) يا (( هو )) باشد .
حالا با کشفيات جديد هيپنوتيزم مي بينيم که کار دراويش چقدر درست و علمي و صحيح بوده که انها براي ايجاد تمرکز فکر يکي از تمريناتشان تکرار و ذکر يک کلمه معين در روز بوده است . چقدر خوبست که انسان عارف و درويش به معني دارنده نبوغ و تمرکز فوق العاده ذهن باشد . ولي از اين استعداد و نبوغ خارق العاده خود ، بشکل اجتماعي استفاده کند ، نه بشکل انفرادي ولي دراويش و عرفا جواب مي دهند که در اجتماع عوامل اجتماعي ، نظير شهوات و زيبائي هاي به ظاهر فريبنده اجتماعي ، تمرکز فکر و در نتيجه لذت و ارامش و خلسه ما را از بين مي برند .
وفتي که خواب شونده در حال هيپنوتيزم عميق ، تمرکز فکرش به ميزان صد در صد برسد توجهش بکلي از همه چيز سلب مي گردد .
پروفسور فراموشکار بهترين نمونه اين نوع تمرکز فکر است نوابغ بزرگ بطوريکه اکثرا شنيده و ميدانيد ، تمام قدرت و نيروي فکرشان متوجه هدف ، مسئله يا کشف و اختراع خودشان است ، لذا نسبت بامور اجتماعي که در نظرشان بي ارزش است فراموشکار ميشوند .
مشهور است که برخي از نوابغ منزل خود را گم ميکردند ، ارشميدس غذا خوردن و حمام رفتن را فراموش ميکرد . انيشتن نيز همينطور بود درست مانند شخص هيپنوتيزم شده که تشنگي و گرسنگي را بکلي فراموش مي کند .
عواطف و احساسات ، همراه با تمرکز قواي دماغي ، هيپنوتيزم را تسريع مي کند . در نبوغ نيز اين موضوع هميشه صدق مي کند ، نبوغ هميشه همراه با عواطف است ، نظير نقاشي و موسيقي ، نبوغ معمولا هميشه مجموع تمرکز فکر و عواطف است .
قدرت تصور و تخيل در هيپنوتيزم شدن نقش بسيار مهمي را بازي مي کند . تخيل قوي يک حالت دائمي نبوغ است .
گاهي رويدادهاي نا مناسب اجتماعي نبوغ را خاموش مي کنند ويا از بين ميبرند . نظير موسيقيدان بزرگ روس (( راچمانينف )) که بعلت شکستن در ساختن اولين سمفوني در پترز بورگ در سال 1897 قدرت و توانائي اهنگ سازي خود را از دست داد .
اختلالات عاطفي گاهي فکر را در حال بيداري متمرکز مي کنند و در شرايط و وضعيتي نظير هيپنوز بوجود مياورند . مثلا اگر در يک موقع و حالت خاصي افکار ترسناک يا ناراحت کننده اي به شخص دست دهد ، ايجاد علائم بيماري مي نمايد .
در اينصورت مغز شخص مريض شده بيشتر بر روي علائم بيماري متمرکز ميشود . در نتيجه دور و تسلسل شيطاني شروع مي شود . و نيروي مغزي تحليل ميرود و کاهش مي يابد . و حال اگر اين دور و تسلسل مغزي به کمک هيپنوتيزم شکسته شود ، نيروي دماغي بيمار براي انجام کارهاي بهتري ازاد ميشود .گرچه موقعيت هائي براي بررسي و ازمايش يک (( راچمانينف يا انيشتن )) بسيار نادر است ولي معذالک تجربه و ازمايشهاي هيپنوتيزمي نشان داده اند که از طريق هيپنوز مي توان اختلالات و ناراحتيهاي فکري را از بين برد و شخص را براي تلاش و کوشش بهتر و پر ثمرتري اماده کرد .
منبع :
انجمن درمانگران ايران
1- Cooper Linnf MD and Ericson Milton H.M.D time pistortion hypnosis 11,164 William Wilkins company , baltimor u.s.a 2-Jed Buxton 3-Tennyson 4-om برگرفته از کتاب روانشناسي هيپنوتيزم اثر شعبان طاووسي
منبع:- Cooper Linnf MD and Ericson Milton H.M.D time pistortion hypnosis 11
164 William Wilkins company
baltimor u.s.a 2-Jed Buxton 3-Tennyson 4-om برگرفته از کتاب روانشناسي هيپنوتيزم اثر شعبان طاووسي ( کابوک) انجمن درمانگران ايران
ارسال توسط کاربر محترم سايت : hojat20