جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جهاد چه ارتباطي به اقتصاد دارد
-(4 Body) 
جهاد چه ارتباطي به اقتصاد دارد
Visitor 339
Category: دنياي فن آوري
حوزه‌ سياست، اقتصاد و فرهنگ در جامعه به هم پيوسته و درهم تنيده و ابعاد يک واقعيت هستند که مستقل از يک‌ديگر تحقق پيدا نمي‌کنند؛ بنابراين، برنامه‌ريزي اجتماعي يه يقين بايد معطوف به هر سه بُعد باشد. از سوي ديگر، همان‌گونه که در حوزه‌ سياست و فرهنگ، دو مبناي دين و سکولاريسم معنا دارد، در حوزه‌ اقتصاد هم اين تقسيم‌بندي جاري است و اقتصاد هم به ديني و غيرديني تقسيم ميشود. الگوهاي سوسياليستي و سرمايهداري دو گرايش اقتصاد مادي به حساب ميآيند.
بر اساس همين پيوستگي ابعاد جامعه و جهتداري آن‌هاست که در برنامه‌ريزي در مديريت جهاني براي ايجاد يک نظام هم‌آهنگ و پيوسته‌ جهاني بر محور مباني مادي، از بازسازي اقتصادي شروع مي‌کنند و سپس، اصلاحات فراگير متناسب با آن الگوي اقتصاد پيگيري ميشود و پس از اين مرحله، نوبت به انحلال در نظام جهاني ميرسد؛ همان فرآيندي که در کشور ما هم دنبال شد، اما در ميانه راه شکست خورد.
حال، براي تحقق تمدن نوين اسلامي، بايد نظام يکپارچه و همآهنگ اسلامي تعريف شود که شامل تلاشها و ارائه طرحهاي نوين سياسي، فرهنگي و اقتصادي در مقابل دشمن باشد، که به نظر ميرسد طرح شعار جهاد اقتصادي را بايد در همين راستا تحليل کرد و آن را گامي براي جبران خلأها در فرآيند رو به پيش انقلاب اسلامي به شمار آورد.

1ـ مفهومشناسي جهاد اقتصادي
 

گره زدن "جهاد" به مفهوم "اقتصاد" و ترکيب اين مفهوم مقدس با فعاليت‌ اقتصادي، به معناي‌ نوعي تلاش سخت‌کوشانه در مسير بهسازيِ اقتصادي مبتني بر انگيزه‌هاي الهي است.
اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالي انسان باشد، بين فعاليت‌هاي اقتصادي و تعاليِ معنوي و تقرب انسان، ارتباط حقيقي برقرار شده و تلاش‌هاي اقتصادي در جهت قرب قرار ميگيرد. اين جهاد به اين معنا نيست که تلاشها براي توسعه لذتها و بهجت‌هاي مادي در ذيل همان مديريت اقتصادي متعارف (اقتصاد سرمايه‌داري و يا اقتصاد سوسياليستي) را تغيير نام دهيم و با تأکيد بر نيت صحيح، همان رفتارها را امضاء کنيم، بلکه براي تأمين تعالي انسان بايد ماهيت و سازوکار رفتار اقتصادي هم شکل و شمايل ديگري پيدا کند که بتوان آن را در زمره جهاد فيسبيلالله قرار داد.
براي اينکه نگاه عميقتري به ترکيب "جهاد اقتصادي" صورت گيرد، بايد مشخص شود که آيا تلاش در راه بهسازيِ معاش و زندگيِ ايندنيايي و همه اموري که به مأموريت مديريت اقتصادي مرتبط است، مي‌تواند معطوف به رشد معنوي و ايجاد تعالي انسان باشد يا اينکه اين دو حوزه، به هم مربوط نيستند و از هم منفصل‌اند؟ از اين منظر، آيا ميتوان "جهاد" را با "اقتصاد" ترکيب کرد؟
برخي معتقدند که هر گونه تلاش براي بهبود وضعيت اقتصادي، تلاشي دنياگرايانه است و تعالي انسان معطوف به فراغت از اينگونه تلاش‌هاست؛ يعني اين تلاشها نمي‌توانند معطوف به عبوديت و بندگي باشند، بلکه حتي مانع رشد بندگي محسوب ميشوند. اما در نگاه اسلامي، تعالي انسان به عنوان يکي از شاخصههاي ارزيابي تلاش‌هاي اقتصادي است و از اينرو بايد نوعي از تلاش و کوشش مقدس اقتصادي را معرفي کنيم که نه فقط عبادت، بلکه جهاد در راه خدا به حساب ‌آيد؛ در اين‌صورت، انگيزه‌هاي معنوي پشتوانه‌ تلاش اقتصادي قرار خواهد گرفت.
شاخصه ديگر جهاد اقتصادي، معطوف به نوعي مبارزه و درگيري با دشمن و درگيريِ بين دستگاه حق و دستگاه باطل و دشمنان خدا در تاريخ و جامعه است. در يک نگاه، جهاد اقتصادي در يک فضاي آرام و بدون درگيري، فرض ميشود که فقط معطوف به پيشرفت بيشتر است؛ يعني براي عبور از بحران‌هاي اقتصادي و رسيدن به پيشرفت همهجانبه‌ اقتصادي، يک جهاد اقتصادي طراحي مي‌شود اما در نگاه دقيقتر، اين جهاد با جنگ و درگيري همراه است و تنها آن تلاش اقتصادي که در جهت برتري جبهه حق بر جبهه کفر و حرکت به سمت برتري در موازنه‌ اقتصادي انجام پذيرد، مجاهدت اقتصادي تلقي مي‌شود.

2ـ مقياس جهاد اقتصادي
 

با توجه به اينکه مأموريت انقلاب اسلامي سه سطح ملي، منطقهاي و جهاني دارد، جهاد اقتصادي را هم بايد در اين سه مقياس ملاحظه کرد.
يکي از چالش‌هاي مهم جمهوري اسلامي و اصلي‌ترين عرصه‌ درگيري دشمن با انقلاب اسلامي، در عرصههاي اقتصادي است؛ يعني گرچه موضوع درگيري‌ آنها همهجانبه است اما اکنون اقتصاد را محور قرار دادهاند؛ و لذا به تعبير رهبر فرزانه انقلاب اسلامي (مدظله) "در اين برهه‌ از زمان، جهاد ملت ايران به طور عمده در عرصه‌ اقتصاد است" (بيانات در عسلويه؛ 8/1/90)
شرايط کنوني جامعه و کشور، شرايط جنگ اقتصادي است که البته اين امر، در مقياس منطقهاي و جهاني هم وجود دارد. مجاهده‌ اقتصادي، براي عبور دادن جامعه از اين نبرد اقتصادي است که به عنوان خط مقدم مبارزه بر عليه انقلاب اسلامي طراحي شده است. آنچه از فرمايشات مقام معظم رهبري (مدظله) فهميده ميشود همين است که دشمن در حال حاضر، مبارزه براي محاصره و شکست انقلاب اسلامي را از موضع اقتصاد دنبال مي‌کند و ميدان اصلي درگيري را ميدان اقتصادي قرار داده است. جهاد اقتصادي لازم است تا انقلاب اسلامي را از اين طراحيِ دشمن عبور دهد. البته براي اينکه جهاد اقتصادي، موفق شود بايد از مقياس ملي، به سطح دنياي اسلام و همه جهان گسترش يابد تا جهان اسلام و ملتهاي جهان از جريان تجدد و نظام اقتصاد جهاني بگذرند و اين مأموريت فعلي انقلاب اسلامي است.
در مقياس جهان اسلام، همانگونه که بيداري اسلامي ايجاد و به خيزش‌ها و جنبش‌هاي سياسي تبديل شد، بايد به دنبال آن، الگوي اقتصاد منسجم و شبکه واحد اقتصادي بر محور تمدن اسلامي به اين کشورها نشان داده شود تا به فکر شکستن انحصارهاي جهاني باشند و اتحاد منطقهاي يا تمدني به وجود آوردند، اين هم مأموريت ديگر انقلاب اسلامي است.
در مقياس بالاتر، مأموريت انقلاب اسلامي عبور دادن جامعه جهاني از جريان تجدد به سمت عصر ظهور است؛ بنابراين، ناچار است که يک طراحي اقتصادي جديدي داشته باشد. نظام جهاني موجود، يک نظام مديريتي فراگير است که در همه‌ي حوزهها به دنبال گسترش مدرنيزم در جهان ميباشد. طبيعي است که عبور دادن جامعه‌ جهاني از دوران مدرنيته به سمت عصر ظهور، مبارزه‌‌اي همه جانبه را مي‌طلبد و از بستر جهاد سياسي و فرهنگي و به ويژه در شرايط کنوني از بستر جهاد اقتصادي عبور مي‌کند.

3ـ راهبردهاي جهاد اقتصادي
 

پس از مفهومشناسي جهاد اقتصادي و تبيين مقياس آن، به راهبردهاي جهاد اقتصادي ميپردازيم.

1/3ـ نقشه جديد مبارزه اقتصادي
 

جهاد اقتصادي در نهايت نبايد بر اساس الگوي اقتصادي‌ رايج که قطبهاي اقتصادي دنيا از آن تبعيت مي‌کنند و در موازنه مي‌خواهند تنها سهم تأثير خودشان را بالا ببرند، تعريف شود. مثلاً چين و هند در حال رقابت جدي اقتصادي، حتي جنگ اقتصادي با اروپا و امريکا هستند و ميخواهند در آينده، سهم تأثير خود را در اقتصاد جهاني بالا ببرند اما روشن است که اين رقابت و جنگ اقتصادي، بر سر طراحي و تحقق الگوهاي جديد نيست، بلکه براي تغيير جايگاه‌ درون موازنه الگوي سرمايه‌داري است.
جهاد اقتصادي نبايد به معناي پذيرش الگوهاي اقتصادي دشمن و مبارزه در چارچوب آن باشد، بلکه به اين معناست که ما در نهايت به دنبال ايجاد يک الگو يا مدل جديد اقتصادي مبتني بر آموزه‌هاي اسلامي و سازگار با فرهنگ و شرايط ايران هستيم که هجوم فرهنگ و تمدن رقيب از طريق اقتصاد را سد کند.
در واقع، جريان اقتصاد سرمايه‌داري، بستر فرهنگ، اخلاق و اعتقادات سرمايه‌داري هم هست که بايد با مجاهدت اقتصادي، موازنه اقتصادي را تغيير دهيم اين طرح بايد نقشه‌ راه جنگ اقتصادي را طراحي کند و ميدان جنگ اقتصادي و وسعت و ابعاد آن ميدان را به ما نشان دهد. اگر ميدان جهاد اقتصادي را در مقياس ملي ببينيم، نقشه‌ راه‌ معطوف به مقياس ملي خواهد شد ولي اگر ميدان طراحي شده‌، گسترده‌تر باشد، نقشه‌ي راه‌ نيز جامع‌تر خواهد بود.
طبيعي است که از اضلاع مهم اين نقشه، طراحيِ معادلات جديد و طراحيِ نظام شاخصهاي جديد براي ارزيابي وضعيت اقتصادي و راهکارهاي برون‌رفت از وضعيت کنونيِ در مقياس ملي، دنياي اسلام و جهاني و دستيابي به "تعالي، عدالت و رفاه" است.
به عبارت ديگر، طراحي اين نقشه، به معناي تحول فرهنگي و انقلاب فرهنگي در حوزه‌ دانش اقتصاد و حوزه‌ اخلاق اقتصادي و فرهنگ اقتصادي است. نکته مهم آن است که مدل مورد نظر بايد نقشه هجوم همه جانبه عليه اقتصاد سرمايه‌داري و مکمل هجوم فرهنگي و سياسي باشد. به اعتراف برخي از نظريهپردازان غرب و از جمله "فوکوياما"، بحران اقتصادي کنوني غرب، ناشي از شکست ايدئولوژي غربي است و منشأ ايدئولوژيک دارد؛ پس، بر پايه اين اعتراف، براي شکست غرب در عرصه اقتصادي، بايد در قالب يک نقشه و مدل، هجمه ايدئولوژيک به غرب را گسترش دهيم، که در اين صورت، موفقيتمان در جهاد اقتصادي افزون خواهد شد.

2/3ـ نوسازي هويت اقتصادي مسلمين
 

راهبرد ديگر در جهاد اقتصادي، احياي هويت اقتصادي مسلمين است تا همگراييها و مرزبنديهاي جديد اقتصادي در جهان شکل بگيرد؛ همانگونه که هويت فرهنگي و سياسي مسلمان‌ها احيا شده و دنياي اسلام به نقطه‌اي رسيده است که خود را براساس فرهنگ اسلامي و اقتدار اسلام تعريف مي‌کند و قدرت و فرهنگ خويش را در اسلام مي‌شناسد، بايد هويت جمعي اقتصادي آنها نيز بر مبناي هويتهاي سياسي و فرهنگي نوظهور، بازسازي و احيا شود تا هويت اقتصادي آنها مبتني بر اسلام باشد و هويت واحد اقتصادي در دنياي اسلام محقق گردد؛ يعني به لحاظ اقتصادي، دغدغه يا تعلقي که به دنياي اقتصاد دارند، تعلق و يا نگراني مبتني بر سرنوشت اسلام باشد. نتيجه‌ اين نوسازي هويت آن است که برتري و اقتدار شبکه اقتصاد اسلامي در جهان به حساسيت نخست مسلمين تبديل مي‌شود و برتري اقتصاد ملي و اسلامي، موضوع حساسيت جامعه اسلامي قرار ميگيرد. به دنبال نوسازي هويت اقتصادي، ‌بايد همگرايي اقتصادي به وجود آيد. بر اساس آن هم بايد نظام‌ها و سامانه‌هاي آماري تعريف شود که بتواند به صورت علمي، مقدورات اقتصادي مسلمين مثل بازارهاي مختلف اقتصادي، بازارهاي مصرفي، نيروهاي انساني و... را شناسايي کند. اين امر، مي‌تواند اعتماد بين جبهه‌اي در دنياي اسلام ايجاد کند و اعتماد روحي و احساس توانايي در موازنه به آنها بدهد و بر احساس هويت اقتصادي بيفزايد؛ برخلاف شرايط کنوني که دنياي اسلام تصور مي‌کند که در موازنه‌ اقتصادي، مغلوب است!
بر اساس هويت اقتصادي ميتوان برنامه‌ريزي کرد و سازوکارهاي مشترک براي موضع‌گيري فعال در سطح جهاني شکل داد؛ مثل ايجاد بازار مشترک، نظام پولي مشترک و ساماندهي مشترک صادرات و واردات، افزايش مبادلات دروني، اعمال تحريم بر جبهه مقابل (مثل تحريم انرژي فسيلي در مقابل تحريم انرژي هستهاي).

3/3ـ ايجاد اخلاق و بصيرت اقتصادي
 

بر اساس هويت جمعي اقتصادي بايد اخلاق اسلامي را در حوزه‌ اقتصاد حاکم کرد؛ بايد اخلاق اجتماعيِ اقتصادي تغيير کند؛ چرا که بخشي از هويت اقتصادي جامعه اسلامي، هويت اخلاق اقتصادي آنها است؛ مثلاً به جاي روحيه رقابت در دنياي اسلام، بايد روحيه ايثار و فداکاري بينجبهه‌اي به وجود آيد، به جاي روحيه تکاثر، روحيه ‌قناعت در مصرف حاکم شود و روحيه تلاش و مجاهده به جاي کسالت و تنبلي بنشيند.
در واقع، مجموعه حساسيت‌ها و "حبها و بغض‌ها" و "ميلها و نفرت‌ها" در ميدان اقتصاد، همان اخلاق مبارزه اقتصادي است که فداکاري و ايثار و تلاش از نمونه‌ها و فروعات آن به شمار ميروند. به عنوان نمونه، اخلاق قناعت غير از اخلاق حرص است. در اخلاق قناعت، انسان "حداکثري" تلاش و "حداقلي" مصرف مي‌کند. اين اخلاق در نهايت بايد به رفتار آحاد جامعه تبديل شود.
در هويت سازي اقتصادي بايد به نقطه‌اي رسيد که علاوه بر ايجاد حساسيتها و اخلاق اقتصادي جديد، "بصيرت اقتصادي" هم پديد آيد که جوامع اسلامي بتوانند رابطه‌ پديده‌هاي اقتصادي در مقياس جهاني، منطقه‌اي و ملي را با جريان موازنه‌ اقتصادي و هويت اقتصادي دنياي اسلام بفهمند. به عبارت ديگر، بصيرت اقتصادي يعني آگاهي‌هاي لازمي که بتواند بين رفتارهاي اقتصادي در مقياس توسعه، کلان و خُرد يا در مقياس رفتار شخصي و خانوادگي‌ و نيز در مقياس رفتار اصناف اجتماعي و... با موازنه، نسبت برقرار کند؛ مثلاً کساني که براي صادرات و واردات برنامه‌ريزي مي‌کنند، بايد به برتري اقتصاد اسلامي حساس باشند و رابطه‌ مديريت خودشان را با اين امر، به وضوح تشخيص دهند. البته براي تشخيص اين مسئله، مطالعات علمي و تخصصي گسترده‌اي نياز است؛ مثلاً در برنامه‌ريزي براي مديريت اقتصادي، مديريت صنعتي‌، مديريت توسعه‌ صنايع در مقياس وزارت صنايع، مطالعات کاملاً کارشناسانه نياز است تا مديريت جهادي شکل گيرد.
روشن است که بصيرت اقتصادي غير از اخلاق اقتصادي است. بايد پس از تلاش در بخش اخلاق اقتصادي، آگاهي‌هاي لازم و درک و عقلانيت صحيح متناسب با مناصب و ظرفيت‌ها شکل گيرد تا به راحتي بتواند تأثير مناسبات و رفتارهاي اقتصادي با برتري در موازنه را تببيين کند؛ مثلاً اگر حادثهاي در عرصه جهانيسازي اقتصادي در جهان اتفاق افتاد، مسلمانان صاحب بصيرت اقتصادي به سرعت بتوانند سهم تأثير آن را در اقتصاد جهان اسلام محاسبه کنند و بدانند که اين تحول اقتصادي چه تأثيري در موازنه اقتصادي خواهد گذاشت و بر آن اساس، نسبت به اين موضوع موضع‌گيري کنند. در واقع، تفاوت حساسيت و بصيرت در آن است که فرد در مرحله‌ حساسيت، با پرورش روحي و اخلاقي و اصلاح نظام حساسيت‌هاي خويش، به برتري در موازنه احساس ميرسد، اما در مرحله‌ بصيرت مي‌فهمد که رفتار اقتصادي او چه نسبت منطقي و عيني با برتري در موازنه دارد. از اين منظر، حساسيت‌هاي اقتصادي بايد مسير حرکت خود را از طريق ايجاد بصيرت اجتماعي پيدا کند و در امتداد حساسيت، بصيرت پديد آيد؛ اگر بصيرت وجود نداشته باشد، حساسيت‌ها جريان مناسب خود را پيدا نمي‌کنند. اين امر، حتي در تصميمات خُرد اقتصادي مثل رفتارهاي توليدي، توزيعي و مصرفي هم جريان دارد؛ يک کارخانه دار يا حتي يک زن خانه دار در مصرف خُرد، بايد بفهمد که اين کالايي را که توليد يا خريداري ميکند، چه نسبتي با برتري جبهه اسلام در موازنه دارد.
البته برخي حساسيتهاي اقتصادي در کشورهاي غربي وجود دارد که با بحث بصيرت اقتصادي تفاوت دارد؛ به عنوان نمونه، وقتي طرح خاصي در تجارت جهاني مطرح مي‌شود، کارگران برخي کشورها تظاهرات مي‌کنند؛ زيرا ‌رابطه‌ي آن را با زندگي و درآمد شخصي خودشان مي‌فهمند، اما يک مسلمان بايد بتواند با بصيرت اقتصادي، نسبت بين پديده‌هاي اقتصادي جهاني را با برتريِ دنياي اسلام و کشور خود بفهمد. به تعبير ديگر، فرد و جامعه در تحقيقات و برنامه ريزي هاي اقتصادي، بايد موازنه‌ي اقتصادي را به عنوان يکي از مهمترين شاخصه‌هاي بهينه قرار دهند و تنها به دنبال سودآوري شخصي نباشند. اينکه مقام معظم رهبري (مدظله) تصريح کردند که در جهاد اقتصادي بايد به سمت مصرف کالاهاي ملي برويم، شايد در همين راستا قابل تحليل باشد.
جامعه اسلامي ميتواند مبتني بر بصيرت اقتصادي، براي آزادسازي کالاهاي استراتژيک از انحصار دشمنان تلاش کند و به خودکفايي در کالاهاي مهم برسد.
منبع:رجانيوز
ارسال توسط کاربر محترم سايت : savin125125
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image