جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
tآيا مشکلات اقتصادي عامل افت تحصيلي است؟
-(0 Body) 
tآيا مشکلات اقتصادي عامل افت تحصيلي است؟
Visitor 382
Category: دنياي فن آوري
بايد يک آسيب شناسي، هم از حيث علمي و هم از حيث معنوي، صورت بگيرد. علل و عوامل برخي از اين آسيب ها شايد غيرارادي باشد؛ يعني تحولات فکري اجتماعي در جامعه براي حوزه اين وضع را به وجود آورده و بر ما تحميل کرده است، و بخشي ديگر انتخابي است و مي شود گفت که ما خود در اين وضعي که به وجود آمده، سهيم و مؤثر هستيم. معمولاً در تحليل ها فراوان گفته مي شود که خسارت هايي را که ما الان در اين جهت داريم، معلول ضعف بنيه اقتصادي و مالي طلبه ها است؛ يعني چرا طلبه يا خوب درس نمي خواند يا جدي نيست؟ جوابي که بلافاصله داده مي شود، اين است که وضع مالي طلبه خوب نيست.
اين پاسخ فراوان تکرار شده و ترجيع بند بسياري از گفت وگوها همين مطلب است که با اين وضع و با وجود اين مشکلات مالي و فشارهاي اقتصادي طلبه چگونه مي تواند درس بخواند و فراغت فکري داشته باشد؟ درس خواندن به فکر و شرايط آرام نياز دارد.
در مطبوعات حوزوي اين مسئله تکرار مي شود. بنده با اين تحليل موافق نيستم؛ چرا که آن را ناقص و توأم با يک جانبه نگري مي دانم. البته، در کل مسائل اقتصادي و معيشتي تأثير دارد. و دغدغه هايي به وجود آورده، موانعي ايجاد مي کند. اگر کسي بخواهد تأثيرات جزيي اين امور را بپذيرد، حرفي نيست و واقعيت است؛ اما به نظر من، در اين زمينه بزرگ نمايي هايي صورت مي گيرد. مگر ما در گذشته وضع ماليمان چگونه بوده است و مگر [هم اکنون [نسبت به گذشته افتي پيدا نکرده ايم؟ (يعني نسبت به 50 سال پيش؛ نسبت به پيش از انقلاب) همان سال هاي 55، 56، 57 تا چه رسد به زمان شيخ انصاري و صاحب جواهر که اصلاً نمي خواهيم مقايسه کنيم.
اين چه مطلبي است که ما همه تحليل ها را روي مسائل اقتصادي و مالي طلبه ها پياده کنيم و بگوييم که اينها دچار مشکل هستند و مشکلات مالي اجازه نمي دهد، نه. مشکلات مالي در جامعه براي اکثر اقشار وجود دارد. طلبه ها هم جزيي از آنها هستند. طلبه ها نسبت به گذشته از نظر مالي عقب گرد نکرده اند و فاصله آنان نسبت به اقشار ديگر هم بيشتر نشده است. اگر در گذشته فاصله اي وجود داشته و اگر [هم اکنون] فاصله اي وجود دارد، اين طور نيست که افزايش پيدا کرده و وضع طلبه ها وخيم تر شده باشد. اگر کسي بخواهد اين علّت را بپذيرد، به نظر من بايد آن را به اين شکل تصحيح کند که در گذشته طلبه با فقر زندگي مي کرد و اين فقر را درک مي کرد و احساس نگراني و ناراحتي از اين فقر نداشت و اين فقر را براي هدفي که داشت، قابل تحمل مي دانست. ما امروز به طلبه احساسي داده ايم و يا طلبه در اثر شرايط اجتماعي احساسي پيدا کرده که اين شرايط براي او ديگر قابل تحمل نيست؛ يعني براي او اين فشارهاي اقتصادي نگران کننده و بازدارنده شده است. در گذشته معمولاً بازدارنده نبوده؛ تعبير درست اين مطلب است. اما اصل شرايط نامساعد اقتصادي هميشه بوده است. ولي اينکه چطور شده که طلبه اين را به عنوان مانع تلقي مي کند و براي او مانع شده، [امر جديدي است و] پيشتر اين عامل مانعيت نداشته و حالا مانعيت پيدا کرده است. در اين جهت يک مقداري ما مقصر هستيم؛ يعني ما طلبه ها را به اين سمت و سو سوق داده ايم.

شرايط معيشتي اقتصادي طلاب
 

در اينجا مي توان به دو عامل تأثير گذار اشاره کرد: عامل اول اين است که اگر طلبه در گذشته، پيش از انقلاب؛ 50 سال پيش، فقر و نداري را تجربه مي کرد و با آن مي ساخت و به کار خود ادامه مي داد، اين وضع اقتصادي و اين نداري و اين مشکلات را به شکلي عمومي و در همه حوزويان مي ديد و لذا يک درد مضاعفي فقط شخص خودش را در گرفتاري ببيند، براي او وجود نداشت و چنين احساسي به صورت خاص به او دست نمي داد که من گرفتار هستم؛ زيرا، بالاتر از خودش، يعني علماي طراز اول و مراجع را هم مي ديد که آنها هم همين زندگي را دارند و لذا تحمل براي او راحت بود. شايد در خاطر شريفتان باشد که امام يک بار يا بيشتر از يک بار فرمودند که وقتي مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري، مرجع تقليد، رئيس و مؤسس حوزه از دنيا رفت، شب آقازاده هايش غذايي در خانه نداشتند. خوب، در اين شرايط براي طلبه هم سخت و دشوار نيست که او هم چيزي نداشته باشد؛ چون مي گويد حاج شيخ عبدالکريم هم که عالم طراز اول بود، اين وضع را داشته و زندگي اش کاملاً ساده و در سطح حداقل بوده است. آقازاده ايشان، مرحوم حاج شيخ آقا مرتضي حائري(ره) که من چند سالي در درس فقه ايشان شرکت مي کردم، واقعا همين طور بود؛ يعني وضع زندگي و خانه اش، رفت و آمد و برخوردهايش چنين بود و لذا طلبه هايي هم که اين شرايط را در بزرگان حوزه و اساتيد خودشان مي ديدند، تحمل آن زندگي برايشان راحت مي شد. ما در شرايط فعلي دچار فاصله هاي فاحشي از نظر مالي و اقتصادي در بين طلاب و علما شده ايم و اينها باعث اين مي شود که طلبه ناراحت و ناراضي باشد وگرنه اصل مسئله ناراحت کننده نيست.
خوب، اينها براي طلبه قابل تحمل و توجيه نيست. اگر اين وضعيت براي عموم طلبه ها باشد که بايد فشارها را تحمل کنند، اشکالي ندارد، ولي الان عام نيست. اين يک معضلي است که در حوزه وجود دارد و امام نسبت به آن پافشاري داشتند و فراوان اين مسئله را مطرح مي کردند.
نکته دومي که باز ما در آن مقصر هستيم، اين است که ما طلبه ها را به سمت و سويي سوق مي دهيم که اشتهاي آنها را نسبت به مسائل مالي زياد و توقعات و انتظارات آنها را زياد مي کند. توقع و انتظار وقتي بالا رفت، احساس نداري و فقر و گرفتاري بيشتر مي شود و ما داريم ناخودآگاه کمک مي کنيم اين احساس در طلبه ها قوي تر شود و اين همانند مسائل گرايشات شهواني است که در همه وجود دارد، ولي گاه به صورت خفته است و گاهي بيدار مي شود و بعد که بيدار شد، مشکلات به وجود مي آيد.
در مسائل مالي هم همين طور است. ما داريم اين احساس را نسبت به مسائل مالي و تنوع و تجمل، در طلبه ها زياد مي کنيم و شدت مي دهيم، و اينها مشکل آفرين است. به عنوان مثال، شما تشريف ببريد فروشگاه خدمات طلاب و اجناسي را که عرضه مي شود، ببينيد. در آنجا لوازمي وجود دارد که براي همه زندگي ها لازم است. خوب، طلبه احتياج به فرش دارد؛ فرش بايد عرضه شود. احتياج به يخچال و کولر دارد و اينها مايحتاج طلبه هاست و به آنها عرضه مي شود که بسيار خوب است، ولي متأسفانه در فروشگاه اختصاصي طلبه ها که مشتري آن فقط طلبه هايي هستند که ماهي 30 40 هزار تومان شهريه مي گيرند، وقتي دست زن و بچه شان را مي گيرند و به آنجا مي روند، با يک سري اجناس لوکس مواجه مي شوند که بسياري از اين اجناس را وقتي امثال بنده مي بينيم، اسمشان را هم بلد نيستيم؛ يعني در زندگي متعارف افراد هم جايي ندارد، چه برسد به اينکه در زندگي يک طلبه بخواهد جايگاه پيدا کند؛ [مانند] لوازم متنوع برقي آشپزخانه که معمولاً اصلاً در زندگي طلبه ها وجود ندارد. زماني به مناسبتي به آنجا رفتم و با اين ديد نگاه کردم که لوازمي که عرضه مي شود، چه لوازمي است. اصلاً همين ها است که روحيه مصرف گرايي را در جامعه به وجود مي آورد و در بين طلبه ها شدت مي بخشد. مثلاً در آنجا بيش از 10 نوع گاز فردار وجود دارد؛ بيش از ده نوع فريزر وجود دارد؛ لوازم متنوع و ضبط صوت هاي بسيار غول پيکر آنجا عرضه مي شود که هر کدام صدها هزار تومان قيمت دارد و CD خور است. چند درصد طلبه ها چنين چيزي را تهيه مي کنند يا مورد نيازشان است و يا توان مالي تهيه آنها را دارند؟ چنين ضبط صوتي درخانه کدام طلبه مورد نياز است؛ در خانه کدام استاد لازم است؟ پس چرا عرضه مي شود؟ اجناس تجملي و گران قيمت که فراتر از انتخاب يک طلبه است، چرا؟
يکي از مسئولين اخيراً طي مصاحبه اي گفته بود که بيش از 90% طلبه ها زير خط فقر هستند. خوب، اگر اين آمار واقعيت داشته باشد و اگر اين ارزيابي صحيح باشد، بايد بين آنچه که طلبه مي خواهد و آنچه که به آن عرضه مي کنيم، يک تناسبي وجود داشته باشد. ما چيزهايي را عرضه مي کنيم که قدرت خريد آن براي يک درصد طلبه ها وجود دارد يا مورد نياز آنهاست. براي بقيه تأثير منفي دارد و آن تأثير منفي اين است که اين اشتها و گرايش را در آنها به وجود مي آيد؛ زن و بچه آنها مي روند مي بينند و بعد به آنها مي گويند که قسطي هم به شما مي دهيم. خود اين هم يک عامل است. من نمي دانم چرا اين کارها انجام مي گيرد. زياني که در اين بخش کار وجود دارد، به خدمات و محسنات آن هم ضربه مي زند.
اخيراً مصاحبه اي با يکي از مسئولين حوزه انجام گرفته بود. ايشان گفته بود که 50% طلبه ها مسکن ندارند. قهراً با توجه به اينکه کمک هزينه اي به کساني که مستأجر هستند، پرداخت مي شود، ما مي توانيم آمار دقيقي از طلابي که خودشان مسکن دارند و مالک هستند و طلبه هايي که مستأجر هستند، داشته باشيم. آيا واقعاً %50 صاحب خانه بودن در قم کم است؟ چون قم محل توطن براي طلبه نيست. طلبه که نمي آيد در قم بماند؛ طلبه مي آيد اينجا درس بخواند و برگردد؛ «ولينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم». يعني قم براي يک طلبه شرايطي موقت دارد.
اگر ما بگوييم 50% آنها مسکن دارند، اين وضع، وضع مطلوبي است؛ اما اگر ما بخواهيم القاء کنيم که نه؛ 50% مسکن ندارند، خود اين نکته يک اشتهايي را به وجود مي آورد که هر که در قم است، الزاما بايد يک خانه اي را هم تهيه کند. به هر حال، من فکر مي کنم ديد من با آنچه که الان در حوزه وجود دارد، ناسازگارهايي دارد؛ حالا يا بنده مسائل را متوجه نمي شوم يا عامل ديگري دارد که نمي دانم، ولي اجمالاً در يک ديد کلي اين طور به نظر مي رسد که نگراني هاي ديگري هم وجود دارد که من فقط به يکي از آنها اشاره کردم.
از جمله مسائل مهمي که وجود دارد، مسئله عناصر منحرفي است که در حوزه نفوذ پيدا مي کنند. اين را امام فرموده اند و من فقط به آنها اشاره کرده، در تحليل و بحث آن وارد نمي شوم؛ تنها به اين دليل که بحثمان يک جانبه نباشد، مايل هستم که به آن اشاره اي کرده باشم و از آن عبور کنم.

خطر بوروکراسي اداري در حوزه
 

در بيانات حضرت امام که فکر مي کنم در وصيتنامه باشد، اين مطلب هست که مي فرمايند: «يکي از امور مهمي که مورد توجه بزرگان و علماي حوزه علميه قم بوده است، لکن عمل مثبتي راجع به آن انجام نگرفته، ايجاد نظم و انضباط در حوزه هاست که لازم است از حوزه علميه قم شروع شود و به طور جدي و اساسي علم شود.»
حالا ضرورت وجود اين نظم چيست؟ امام با تز نظم ما در بي نظمي است، مخالفت مي کردند؛ اما اينکه چه نظمي را مي خواستند، مي فرمايند:
«البته اين امر براي حفظ حوزه ها از ورود عناصر منحرف از حيث عقايد و اخلاق و اعمال از اهم وظايف شرعي است.»
يعني مسئله نفوذ و انحراف مطرح است؛ نه صرف تشکيلات درست کردن و طلبه ها را گرفتار اين تشکيلات کردن. در ادامه هم ايشان اين مطلب را مکرر فرمودند و جاهاي ديگر هم همين بحث را دارند. در وصيتنامه مي فرمايند:
«وصيت اين جانب به حوزه هاي مقدسه علميه آن است که کراراً عرض نمودم که در اين زمان که مخالفين اسلام و جمهوري اسلامي کمر به براندازي اسلام بسته اند، از هر راه ممکن براي اين مقصد شيطاني کوشش مي نمايند و يکي از راه هاي با اهميت براي مقصد شوم آنان و خطرناک براي اسلام و حوزه هاي علميه نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه هاي علميه است که خطربزرگ کوتاه مدت آن، بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشايست و اخلاق و روش انحرافي است و خطر بسيار عظيم آن در دراز مدت، به مقامات بالا رسيدن يک يا چند نفر شياد [است [که با آگاهي بر علوم اسلامي و جازدن خود در بين توده ها و قشرهاي مردم پاک، [در صدد [علاقه مند نمودن آنان به خود و ضربه مهلک زدن به حوزه هاي علميه و اسلام عزيز و کشور در موقع مناسب مي باشند».
اينها مسائل جدي حوزه است. حداقل اين است که ما خبر نداريم که آيا زمينه هاي رفع اين نگراني ها به وجود آمده، يا خير. آثار و علائمي ديده مي شود که اين انحرافات اکنون تأثيرات جدي خود را بر جاي مي گذارد؛ هم در حوزه و هم در بيرون حوزه اين مشکلات وجود دارد و امام، بارها مسئله وجود تشريفات را در حوزه، به عنوان نگراني مطرح مي کردند. به نظر من، در ده سالي که از رحلت امام مي گذرد، اين نگراني جدي تر شده است؛ يعني همه اين نگراني هايي که امام فرمودند، برداشت و تلقي من اين است که در اين ده سال بعد از ايشان، افزايش پيدا کرده و هيچ کدام از آنها کاهش پيدا نکرده است. در همين آماري که در يکي از روزنامه ها جديدا منتشر شده بود و يکي از آقايان مسئولين حوزه مصاحبه کرده بود، در مقام تعريف و تمجيد از مديريت حوزه آمده بود که هر روز حدود 300 نفر به مديريت حوزه مراجعه مي کنند و از ما براي نهادهاي مختلف معرفي نامه مي گيرند. آيا واقعا 300 نفر طلبه را معطل کردن در روز حسن است؟ اگر هر رفت و آمدي براي گرفتن يک معرفي نامه نيم ساعت وقت بگيرد، مي شود روزي 150 ساعت. شما حساب کنيد که در طول سال طلبه بايد چند هزار ساعت برود و معطل باشد تا براي اين طرف و آن طرف معرفي نامه بگيرد. اينها چيزهايي است که خود آقايان مي گويند و شايد به آن هم افتخار کنند؛ ولي هر روز بر مشکلات حوزه و بر ابتلائات آن افزوده مي شود. زماني بود که حوزه ما در زمان مديريت آيت الله فاضل با دو اتاق اداره مي شد. حالا يک ساختمان عظيم هم جوابگوي تشکيلات اداري حوزه نيست؛ يعني ساختمان هاي متعددي در شهر قم در نظر گرفته اند و دائم هم طلبه ها گرفتار اين تشکيلات اداري هستند و کمتر طلبه اي هم هست که وارد شود و راضي برگردد و کارش به راحتي و سهولت انجام گيرد.

ضرورت بازنگري در برنامه ها
 

اگر شکل فعلي حوزه را در نظر بگيريم، بين آنچه که ما بايد انجام دهيم و پاسخگو باشيم، و آنچه که هم اينک انجام مي گيرد، تناسبي وجود ندارد و کار ما بسيار ضعيف است. ولي اگر بخواهيد توانايي هايي را که داريم، در نظر بگيريد، بايد گفت در صورتي که برنامه ريزي صحيحي وجود داشته باشد، مي توانيم از اين توانايي ها و اين نيروهاي بالقوه اي که در حوزه وجود دارد، استفاده کنيم. اعتقاد من اين است که ما مي توانيم اين کار را انجام دهيم.
من نمي گويم برنامه نيست؛ ولي اين برنامه با حوزه و نيازهاي فعلي تناسب ندارد. پيشنهاد من اين است که شوراي عالي مديريت حوزه که بالاترين مرکز تصميم گيري در حوزه است، به يک تجديدنظر اساسي در مسائل برنامه ريزي حوزه اقدام کند؛ يعني به اين اکتفاء نکند که يک برنامه اي شروع شده و سال هاست که دارد انجام مي گيرد؛ آئين نامه اي دارد؛ مديريتي را هم که درست کرده ايم، پس ادامه دهيم؛ نه، هيچ لزومي ندارد.
بررسي دقيقي صورت بگيرد، کارشناسي شود، افراد دقيق و متبحر و آگاه به کارگرفته شوند و يک بررسي از حوزه شود که ما در چه وضعي هستيم؛ وضع درسي مان چطور است؟ وضع اخلاقي مان چطور است؟ بنيه هاي علمي مان چطور است؟ و اگر واقعا به اين نتيجه رسيديم که ما در سال هاي اخير نه تنها پيش نرفته ايم، بلکه افت کرده ايم، يعني اصلاحي صورت نگرفته و نسبت به سال هاي گذشته افت هم کرده ايم، تمام اين تشکيلاتي را که درست کرديم، به طور کلي تغيير دهيم و يک تحول اساسي در سيستم موجود حوزه به وجود آوريم و آنچه که تا حالا صورت گرفته، به صراحت و با جسارت و شجاعت اعلام کنيم که اين مسيري را که طي کرديم؛ مسير درستي نبوده است. بنده حتي معتقدم که بايد درباره اين امر بررسي دقيقي انجام داد که اگر حوزه به همان شکل سنتي و بدون اين تشکيلات اداره مي شد، چه وضعي پيدا مي کرد؛ ما چه چيزي از دست داده بوديم؛ چه کمبودي وجود داشت و حالا چه چيزي ترميم شده است؟ بايد براي اين گونه سؤالات پاسخ هاي روشن و مستدل ارايه کرد. بايد افراد منصفي به اين بررسي و تحقيق بپردازند. بدون ارزيابي صحيح از تجربه 20 سال گذشته، نمي توان به برنامه مطلوبي براي آينده دست يافت.
البته، موضوع نگراني ها و دغدغه هاي حوزه، منحصر به اين چند مورد نيست و در مسائل اجتماعي و سياسي هم مشکلاتي وجود دارد که بايد در فرصت مناسب به آنها پرداخت. به هر حال چه خوبست در کنار موضوع تجدّد و اصلاح در حوزه، آفت هاي احتمالي آن هم مورد توجه و بحث قرار گيرد.
منبع:حوزه.نت
ارسال توسط کاربر محترم سايت : savin125125
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image