مقدمه
در جهان علاوه بر ستارهها مقادير زيادي گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابين کهکشانها پراکنده گرديده است. يعني چگالي گاز در فضاي بين کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اينچ مکعب است. براي مقايسه ميتوان آنرا با تعداد اتمهاي موجود در هوا بر روي زمين و در سطج دريا برابر 10 در هر اينچ مکعب است، مقايسه کرد. سحابي ، ابر يا هر چيز ديگري است که از گرد و غبار و گاز ميان ستارهاي تشکيل شده است. سحابيهاي تابان ابرهايي گازي هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رويت هستند.
سحابي سر اسب
سحابي تاريک سر اسب ، روي سحابي تاباني که در پشتش قرار دارد، سايه مياندازد.
بعضي از سحابيها تاريک بوده و تنها هنگامي که مانع عبور نور ستارگان يا سحابيهاي تابان پشتشان ميشوند، ميتوان آنها را ديد. خيلي چيزهايي که زماني سحابي ناميده ميشدند، از نو طبقه بندي شدهاند. در قرنهاي پيشين اين اشياء در نظر ستاره شناسان ساختارهاي ابر مانند مه آلود بودند، ولي بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند اين به ظاهر سحابيها را به عنوان کهکشان يا خوشههاي ستارهاي شناسايي کنند.
سحابيهاي تاريک
سحابي تاريک ابري از گرد و غبار و گاز است که گازش نور ميدانهاي ستارگان يا سحابيهاي تابان پشت سرش را که از اين ابر ميگذرند، جذب ميکند. سحابيهاي تاريک ، که به سحابيهاي جذبي نيز معروفند، هيچ تشعشعي از خود ندارند، ولي ممکن است نورهاي جذب شده را به شکل امواج راديويي يا انرژي مادون قرمز دوباره بتابانند. شايد جرم سحابيهاي تاريک چندين هزار بار از جرم خورشيد بيشتر باشد. اگر يک سحابي به اندازه کافي جرم داشته باشد، در نقطهاي از زمان موادش فشرده شده و تبديل به ستاره ميشود. شايد سپس سحابي تاريک با ستارگان جوان گرم حرارت ببيند و به سحابي نشري درخشاني تبديل شود.
سحابيهاي سيارهاي
ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لايههاي گازي بيروني شان را به دور مياندازند. اين لايهها پوسته منبسط شوندهاي از گازهاي تابان را تشکيل ميدهند که سحابي سيارهاي ناميده ميشوند. علت اين نامگذاري اين است که ويليام هرشل ، منجم آلماني الاصل (1822 - 1783) ، تصور کرد که اين پوستهها شبيه سيارهاند. شايد از ديد ناظر زميني ، اين پوسته گازي به شکل ساعت شني ، حباب يا حلقه به نظر آيد. اين سحابي با سرعت تقريبي 20 کيلومتر (12 مايل) در ثانيه رو به بيرون حرکت ميکند و بعد از 35 هزار سال در محيط ميان ستارهاي پراکنده خواهد شد.
سحابي دمبلي
اين تصوير کامپيوتري ، سحابياي را به شکل ساعت شني نشان ميدهد که از گازهاي دفع شده ستاره مرکزي ايجاد شده است.
امواج انفجاري
موجهاي ضربه اي انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کيلومتر در ثانيه در محيط ميان ستارهاي سير ميکنند. اين موجهاي ضربهاي مواد ميان ستارهاي را آشفته ميکنند و شايد فرآيند فرو ريزش گرانشي را که سرانجام باعث تشکيل ستارگان در ابرهاي ميان ستارهاي ميشود، آغاز ميکنند. از هنگام اختراع تلسکوپ ، هيچ ابر نواختري در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختري بوجود ميآمد، تا چندين ماه ، در آسمان به تابناکي ماه ميدرخشيد. اگر آن ابر نواختر فرضي به زمين بسيار نزديک ميبود، ميتوانست جو زمين را منهدم کند.
سحابيهاي تابان
دو نوع سحابي تابان وجود دارد: نشري و بازتابي ، که هر دو با تولد ستاره ارتباط دارند. گازهاي سحابي نشري عمدتا در بخش قرمز يا سبز طيف ميتابند، زيرا با حرارت ستارگان جوان گرم درون سحابي گرم شدهاند. غبار سحابي ، نور ستارگان جوان داخل و اطراف سحابي بازتابي را پراکنده ميکند. دو نوع سحابي تابان ديگر نيز وجود دارند: بقاياي ابر نواختري و سحابيهاي سيارهاي. هر دو اينها از مواد دفع شده ستارگان در حال مرگ تشکيل شدهاند.
سحابي سه شاخه
اين سحابي ترکيبي عجيب از يک سحابي نشري صورتي و يک سحابي بازتابي آبي است.
بقاياي ابر نواختري
هنگامي که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر ميشود، لايههاي گازي بيروني آن براي تشکيل بقاياي ابر نواختري تابان ، متلاشي شده و با سرعت از هستهاش فاصله ميگيرند. برخي از انفجارات آنقدر شديدند که حتي خود هسته نابود ميشود. تقريبا 90 درصد ته ماندهها کم و بيش کروياند و بقيه بر اثر نيروي انفجار متلاشي ميشوند تا انبوهي از شعلههاي گازي فاقد ساختار ظاهري را تشکيل دهند. در مرکز چنان بقايايي ، پالسارها (ستارههاي تپنده) شناسايي شدهاند.
سحابي انکساري
در سحابي انکساري ذرات غبار نور را منعکس نميکنند، بلکه متواري ميکنند. نور قرمز ميتواند آسانتر از نور آبي از ابر غبار بگذرد، پس نور آبي بيشتر پراکنده ميشود، اين امر موجب آبي شدن آن ابر ميشود. همين خاصيت باعث آبي به نظر آمدن آسمان از زمين ميشود. ذرات غبار نور خورشيد را در جو شديدا پراکنده ميکنند و در مسيرهايي به جز سمت خورشيد ، ناظر آسمان عمدتا نور آبي پراکنده ميبيند.
سحابيهاي خارج کهکشاني
آنچه به نام سحابيهاي خارج کهکشاني ناميده ميشود تودههاي عظيم و پيوسته گازي نيست، بلکه مجموعهاي است از ستارگاني شبيه ستارگان کهکشان ، رصدهاي انجام شده نشان ميدهد خاصيت طيفي نوري که از اين سحابيها صادر ميشود، بسيار شبيه به نوري است که از خورشيد خود ما خارج ميگردد. بنابراين درجه حرارت متناظر با چنين صدور نوري نميتواند با درجه حرارت سطحي خورشيد اختلاف فراوان داشته باشد و اين درجه حرارت بايستي به چند هزار درجه برسد. اگر اين سحابيها واقعا تودههاي غول پيکر گاز پيوستهاي بودند که درجه حرارت سطحي آنها همان درجه حرارت سطحي خورشيد بود، ناچار ميبايستي نوري که از آنها صادر ميشود با وسعت سطح يعني با مربع يکي از ابعاد آنها متناسب باشد.
چون قطر متوسط اين سحابيها بيليون بيليون بار بزرگتر از خورشيد است، بايد چنان انتظار داشته باشيم که نورانيت کلي آنها بيليون بيليون برابر بزرگتر از نورانيت خورشيد باشد. ولي نورانيت فعلي سحابي امرأه المسلسله بسيار کوچکتر از اين اندازه است و از 1.7 بيليون برابر نورانيت خورشيد تجاوز نميکند. نور از تمام سطح سحابي صادر نميشود بلکه از عده زيادي از لکههاي کوچک روشن بر ميخيزد که مجموع کلي سطح آنها به سختي با يک بليونيوم تمام سطح سحابي برابري ميکند. اين همان چيزي است که بايد از سحابيهايي انتظار داشته باشيم که از ستارگان متعارفي جدا جدا از يکديگر ساخته شدهاند.
حلقه دجاجه
اين تصوير ته مانده ابر نواختري ، گازي ميان ستارهاي را نشان ميدهد که با موج ضربهاي ابرنواختر گرم شده است.