جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
گوگل و ديگر شياطين (قسمت دوم)
-(6 Body) 
گوگل و ديگر شياطين (قسمت دوم)
Visitor 469
Category: دنياي فن آوري
هر دوشنبه عصر، بيش از يک دو جين از مديران رده‌بالاي گوگل در اتاق مديران گوگل‌پلکس در ماونتين‌ويوي کاليفرنيا گرد هم مي‌آيند. اين جلسه هفتگي که به Execute مشهور است، تابستان گذشته با يک مأموريت مشخص برگزار شد: گرد آوردن فرماندهان تقريباً مستقل گروه‌هاي پراکنده‌شده محصول‌هاي مختلف گوگل در يک اتاق و هماهنگ‌سازي اسلوب‌هاي ناهمخوان آن‌ها. يکي از دو بنيان‌گذار گوگل، سرگئي برين اداره جلسه را بر عهده دارد؛ در کنار مديرعامل جديد شرکت لري پيج و مديرعامل سابق اريک اشميت. هدف ناگفته، نجات غول جست‌و‌جو از خشک شدن و انعطاف‌ناپذير شدن شرکت است که مي‌تواند سرنوشت شرکت‌هاي بزرگ باشد و آن‌ها را فلج کند. کار آساني نيست، زيرا گوگل توده‌اي از عناصر متمايز و گاه متضاد است. مجموعه‌اي از بخش‌هايي که گاهي با نيت‌ها و نتايج متفاوت کار مي‌کنند. از جمله فرماندهان حاضر در جلسه مي‌توان از اين افراد نام برد: اندي روبين که سرپرست سيستم‌عامل آندروئيد براي تلفن‌هاي همراه است؛ سالار کمانگر که سرپرست سايت به‌اشتراک‌گذاري ويديوي شرکت است و ويک گاندوترا که در رأس پروژه سري گوگل براي نبرد با مشهورترين شبکه اجتماعي جهان جاي دارد. پيج کمي قبل از يک جلسه Execute در اواخر ژانويه، در يک گفت‌وگوي تلفني با بلومبرگ بيزنس‌ويک مي‌گويد: «لازم بود مديران محصول‌هاي مختلف را دور هم جمع کنيم تا درباره نقاط يکپارچگي بحث کنيم. هر بار که ابعاد شرکت را گسترش مي‌دهيم، لازم است روند کارها را طوري ادامه دهيم که اطمينان يابيم سرعت، ضرب‌آهنگ و اشتياق ما حفظ شده‌است.»

کهنه‌سربازان
 

پيج، برين و اشميت بيشتر مديون اعتباري هستند که از موفقيت گوگل ناشي مي‌شود، اما نه همه آن. استيون لوي، نويسنده کتاب «اندروني پلکس: گوگل چگونه فکر مي‌کند، کار مي‌کند و زندگي ما را شکل مي‌دهد.» مي‌گويد: «کليد تداوم بقاي گوگل افرادي بود که در روزهاي نخستين استخدام کردند که بسياري از آن‌ها هنوز هم در شرکت هستند و بسيار هم ثروتمندند. آن‌ها بخشي از دايره دروني‌اند که تصميم‌هاي اصلي در آن گرفته مي‌شود.» سالار کمانگر و سوزان وُيچيسکي در آن گروه جاي گرفته بودند. کمانگر که نهمين کارمند گوگل بوده‌است، سرپرستي واحد به‌اشتراگ‌گذاري ويديو را در دفتري در پنجاه کيلومتري شمال مقر گوگل به‌عهده دارد. وُيچيسکي به‌تازگي به مقام نايب‌رئيس ارشد ارتقا يافته و گروهي صد نفري با تمرکز بر آينده تبليغات را راهبري مي‌کند. نخستين مقر اصلي گوگل در حقيقت گاراژ او بوده‌است. او گاراژ را به برين و پيج اجاره داد و بعدتر شانزدهمين کارمندي بود که به جمع پيوست. يک دهه پيش، کمانگر و وُيچيسکي از يک دفتر و اغلب يک کابل برق لپ‌تاپ به‌صورت مشترک استفاده مي‌کردند. ترقي کمانگر به‌طور خاص جالب توجه است. او يک ايراني فارغ‌التحصيل دانشگاه استنفورد در رشته علوم زيستي است که کار با پيج و برين را به‌عنوان نوعي کارمند همه‌کاره آغاز کرد، سپس به گرداننده AdWords تبديل شد؛ سيستمي که تبليغات را بر‌اساس مبلغ پرداختي تبليغ‌دهندگان و عملکرد هر تبليغ در کنار نتايج جست‌وجو رتبه‌بندي مي‌کند. اين سيستم منبع بخش بزرگي از 3/29 ميليارد دلار درآمد ساليانه گوگل است و شايد بزرگ‌ترين منبع درآمدزايي باشد که وب به‌خود ديده‌است. کمانگر همچنين نيروي محرکه خريد 1,6 ميليارد دلاري گوگل در سال 2007 بود که شرکت را صاحب بزرگ‌ترين سرويس به‌اشتراک‌گذاري ويديو کرد. امروزه، دو ميليارد ويديو به‌صورت روزانه در اين سرويس تماشا مي‌شود، درآمد آن در سال 2010 دوبرابر شده‌است و تحت نظارت کمانگر در نهايت به پاسخي تبديل شد، در جواب کساني که گوگل را يک ماشين تک‌بعدي مي‌خواندند. مارک ماني، تحليل‌گر مؤسسه سيتي‌گروپ انتظار دارد که درآمد اين سرويس در سال 2011 براي نخستين‌بار از مرز يک ميليارد دلار بگذرد. ديويد هيرش، از مديران شرکت سرمايه‌گذاري Metamorphic Ventures و يکي از مديران سابق بخش فروش گوگل مي‌گويد: «کمانگر داراي استعداد برگرداندن سرمايه است.»
کمانگر به‌تازگي در گسترش فهرست اقلام يوتوب تغيير ديدگاه داده ‌است. به‌جاي به‌دست آوردن برنامه‌هاي حرفه‌اي از تلويزيون کابلي و پخش مستقيم آن‌ها (که چندان خوب پيش نرفت)، او به‌دنبال محتواي کيفيت‌بالاي توليدي توسط مبتدي‌ها است1. او مي‌گويد: «ما فکر مي‌کنيم که تلاش براي رقابت با تلويزيون در پخش محتواي يکساني که مردم از قبل براي آن حق اشتراک پرداخت کرده‌اند، چندان منطقي نيست. ما مي‌خواهيم پلتفرمي براي مجموعه بعدي کانال‌ها باشيم.» سابقه کاري وُيچيسکي آينه سابقه هم‌قطارش است. او يک فارغ‌التحصيل دانشگاه هاروارد با يک MBA از UCLA است که در حقيقت، خالق ابتدايي AdSense بوده‌است؛ شريکي براي AdWords که در زمينه يافتن مشتري براي تبليغ‌هاي جست‌وجوي گوگل در سراسر وب فعال است. او همچنين از نزديکان مؤسسان نيز به‌شمار مي‌آيد (برين با خواهر او ازدواج کرده‌است) و در روند خريد شرکت تبليغاتي Double Click به مبلغ 1/3 ميليارد دلار در سال 2007 و شرکت تبلغات موبايل AdMob به مبلغ 750 ميليون دلار در سال 2009 کمک‌کننده بوده‌است.
اکنون او به همراه گروهش حرکت‌هاي بعدي گوگل را در حوزه تبليغات طراحي مي‌کنند. او در حال توسعه ابزارهايي است که کسب‌وکار آنلاين و آفلاين را ادغام مي‌کنند، مانند سرويس جديدي که به کاربران اجازه مي‌دهد، موجودي انبار فروشگاه‌هاي محلي را جست‌و‌جو کنند. شرکتي که سايتي در زمينه ارائه خدمات خريد و فروش در سطح مشتري نهايي فعال دارد ذهن وُيچيسکي اکنون مشغول تهديدي است که از طرف شرکت Groupon جلوي شرکت قدم علم کرده‌، و گوگل اواخر سال گذشته سعي کرد آن را به‌مبلغ شش ميليارد دلار صاحب شود، اما موفق نشد. او اکنون در اين راستا با گروه محلي و کسب‌وکار الکترونيک گوگل روي توسعه سرويس‌هاي تبليغاتي براي کسب‌وکارهاي محلي کار مي‌کند. مانند بسياري از همکارانش او نيز به راه‌هايي مي‌انديشد که سرويس‌هاي تبليغاتي گوگل اجتماعي‌تر شوند. او مي‌گويد: «هر آنچه با جست‌وجو انجام مي‌دهيم، بايد با تبليغات هم انجام دهيم.»

گوگل و ديگر شياطين (قسمت دوم)

وفادار
 

در طول چند سال گذشته گوگل شاهد جرياني از مديران شرکت بوده که از گوگل جدا شده‌اند و به شرکت‌هاي نوپا، شرکت‌هاي سرمايه‌گذاري کلان و آشفته‌کننده‌تر از همه، شبکه اجتماعي رقيب شرکت پيوسته‌اند. اما ساندر پيکاي با وفاداري به شرکت خود اين جريان را شکست. پيکاي 38 ساله يکي از نايب‌رئيسان مديريت محصول و مسئول مرورگر کروم است که به‌تازگي توييتر به او پيشنهاد کار داده‌است. پيکاي درباره اين‌که آيا گوگل کاري در جهت راضي کردن او و نگه داشتنش انجام داده يا نه، چيزي نمي‌گويد، اما تأييد مي‌کنند که شرکت را ترک نمي‌کند. او مي‌گويد: «من مي‌مانم. من اينجا راضي هستم. من به اينجا به‌عنوان يک ماجراجويي در زندگي نگاه مي‌کنم که براي مدتي طولاني آن را دنبال کرده‌ام.»
پيکاي اهل تاميلنادوي هندوستان و فارغ‌التحصيل استنفورد است. او در سال 2004 از يک شرکت سازنده تجهيزات نيمه‌رسانا با نام Applied Materials جدا شد و به گوگل پيوست. کار نخست او توسعه يک نوارابزار مرورگر بود که جست‌وجوگر گوگل را به نوار بالاي اينترنت‌اکسپلورر و فايرفاکس اضافه کرد و باعث تولد پروژه‌هاي بلندپروازانه‌تر از اين شد. از آنجا که نوارابزار تعداد و تکرار جست‌وجوها را افزايش داد، پيکاي و بنيان‌گذاران شرکت تصميم گرفتند، مرورگر خود را که ابزار جست‌وجو را در دل خود دارد، توسعه دهند. نتيجه مرورگر کروم شد که مبتني بر کدهاي اپن‌سورس است و در سال 2008 عرضه شد و اکنون ده درصد از کاربران اينترنت در سراسر دنيا از آن استفاده مي‌کنند (بر‌اساس آمار شرکت Net Applications). موفقيت کروم، گوگل را متقاعد ساخت از اين نيز فراتر رود. پيکاي اکنون مسئول توسعه يک سيستم‌عامل با همين نام نيز محسوب مي‌شود. سيستم‌عاملي که به نسل جديدي از کامپيوترهاي ارزان‌قيمت و بسيار کم‌مصرف اجازه مي‌دهد بدون درنگ بالا آيند. همه اين کامپيوترها به اينترنت متصل خواهند بود. گروه پيکاي در ماه دسامبر نخستين ثمره اين پروژه را رونمايي کردند؛ يک لپ‌تاپ معمولي با نام CR-48. دستگاه CR-48 به‌طور عمده بازخوردهاي منفي دريافت کرد؛ از طرف منتقداني که اغلب به کامپيوترهاي شيک و پرامکانات خو گرفته‌بودند. از جهاتي مي‌توان گفت، Chrome OS نشان‌دهنده بحران هويت گوگل است و ناتواني تصميم‌گيران رده‌بالاي شرکت در زمينه اولويت‌بندي کارآمد منابع و متوقف ساختن پروژه‌هاي اضافي. در نهايت، گوگل همين حالا يک سيستم‌عامل موفق در چنته دارد (آندروئيد) و اين دو پروژه با هم جور در نمي‌آيند. پلتفرم اندي روبين به برنامه‌هايي نياز دارد که از حافظه محلي يک دستگاه دانلود و نصب شوند. در مقابل، کروم برنامه‌هايي را اجرا مي‌کند که در کلاود مي‌نشينند و از استاندارد جديد وب يعني HTML5 استفاده مي‌کنند. چنان‌که دني سوليوان، دبير بلاگ Search Engine Land مي‌گويد: «روبين و پيکاي هر دو پروژه‌هاي بزرگي دارند که هر كدام در بخش‌‌هايي پيش‌رو هستند و رشد مي‌كنند، زيرا گوگل براي استعدادهاي خود ارزش قائل است. در اين نقطه، به‌عنوان ناظر گيج مي‌شويد که چرا آن‌ها هنوز کروم را نگه داشته‌اند؟» پيکاي چنين تعارضي را نمي‌بيند و عقيده دارد که او براي تناسب يافتن با خرد جمعي برنامه نمي‌سازد. او مي‌گويد: «برخي چيزها بلافاصله راه خروج را براي شما فراهم مي‌کنند زيرا کاري را انجام مي‌دهيد که با موضوع روز بازار تطابق دارد. من مي‌خواهم اطمينان يابم، چيزي مي‌سازيم که مردم در آينده آن را مفيد خواهند يافت.» در حالي که تبلت‌ها و دستگاه‌هاي Set-Top Box که در آينده قرار است عرضه شوند، همه از آندروئيد استفاده مي‌کنند [مواردي که به گوگل مربوط مي‌شود]، پيکاي همچنان حاضر نيست ميدان را خالي کند. او مي‌گويد: «ما لايه‌اي از نرم‌افزار را مي‌سازيم که روي هر نوع سخت‌افزاري که در طول زمان عرضه مي‌شود کار مي‌کند.» اين موضوع مي‌تواند تأييد کند که روبين و پيکاي رقيب مستقيم يکديگر هستند. با وجود اين‌که هر دو با دو ديدگاه کاملاً متفاوت با يک مشکل يکسان روبه‌رو مي‌شوند، اما طبق گفته پيکاي «احترام متقابل عميقي» براي يکديگر قائل هستند. او مي‌گويد: «گمان نمي‌کنم کسي بتواند خارج از گوگل [در شرکت ديگري] چنين کاري انجام دهد.»

ارباب موتورخانه
 

اکتبر گذشته تلاش‌هاي گوگل در زمينه نظم‌بخشي و سرعت‌دادن به روند تصميم‌گيري به مهم‌ترين واحد شرکت رسيد؛ جست‌وجو. ماريسا مه‌ير، يکي از باسابقه‌ترين مديران واحد جست‌وجو اين بخش را براي راهبري تلاش‌هاي گوگل در حوزه سرويس‌هاي محلي ترک کرد. موتور جست‌وجو که توسط دو گروه هدايت مي‌شد، تحت کنترل مدير سابق آمازون، اودي منبر يکپارچه شد. منبر از صحنه‌هاي عمومي دوري مي‌جويد، بنابراين بازنمايي تلاش‌هاي واحد جست‌وجو اغلب به عهده نماينده او، اميت سينگال خواهد بود. سينگال 42 ساله يک دانشمند جست‌وجوي پرشور و زاده جانسي هندوستان است. او صد و نودمين کارمند گوگل است که در سال 2000 به شرکت پيوست و طي دهه گذشته در راهبري الگورتيم‌هاي رتبه‌بندي و ارتباط‌سنجي فعال است؛ موتورخانه‌اي که براي دوازده سال گذشته جست‌وجوي گوگل را از تمام رقبا جلو انداخته‌است. سينگال در ساختمان شماره 43 کار مي‌کند، مرکزي براي خوره‌هاي کامپيوتر در خوره‌اي‌ترين (Geekiest) شرکت دنيا، جايي که يک سفينه از سقف آويزان است و مي‌توان کارمندان را در آن ديد که در اوقات فراغت به يک بازي کارتي پيچيده فانتزي مي‌پردازند. سينگال تأکيد دارد، حتي واحدي به بزرگي جست‌وجو با هزاران مهندس، به فراخوان پيج مبني بر تسريع روند خلاقيت پاسخ مي‌دهد. سينگال درباره چند سال اخير مي‌گويد: «کيفيت جست‌وجو با سرعتي صعود کرده که در کل سابقه کاري خود شاهد نبوده‌ام.»
موتور جست‌وجو نيز همانند بسياري از بخش‌هاي ديگر گوگل به تازگي تحت حمله بوده‌است. کارشناسان بازار و برخي بلاگرهاي حوزه فناوري اظهار داشته‌اند، به‌تازگي ديده شده اين موتور جست‌وجو نتايجي حاوي سايت‌هاي بي‌محتوا بر‌مي‌گرداند، مواردي مانند محتواي بي‌ارزشي که به‌صورت ماشيني توليد شده يا صفحات پرسش و پاسخي که کاربران ايجاد کرده‌اند. مارکو آرمنت کارآفرين، در يکي از پرخواننده‌ترين پست‌هاي اخير خود در بلاگش مي‌نويسد: «اکنون جست‌وجو با گوگل همانند پرسيدن يک سؤال از فروشندگان گرسنه، مضطرب و بي‌ثابت در ميانه يک بازار شام پرجمعيت است که همه آن‌ها نيز ادعا مي‌کنند پاسخ را در آستين دارند.» در حالي‌که اين احساس از نظر سينگال مورد مباحثه است، گوگل به‌تازگي به‌دنبال پي‌گيري شکايات است. مت کاتس که از دفتر مشترکي با سينگال استفاده ‌مي‌کند، در يک پست بلاگ در 21 ژانويه وعده داد، شرکت‌هايي که صفحه‌هايي با محتواي بي‌کيفيت توليد مي‌کنند و از ترفندهايي براي گول زدن فناوري گوگل استفاده مي‌کنند تا آشکارا در نتايج جست‌وجو ظاهر شوند، متنبه خواهند شد. زماني که نشريه نيويورک تايمز در ماه دسامبر از يک فروشنده عينک کلاهبردار خبر داد که در جست‌وجوهاي گوگل رده بالايي داشت، سينگال گروهي تشکيل داد که در عرض سه روز تکنيک Signals را عرضه کردند، يعني نشانه‌هايي که مي‌توانند در قائل شدن تمايز بين فروشندگان و تاجران متقلب و درستكار کمک‌کننده باشند. طبق گفته او اکنون چنين فروشندگاني به‌شکل سنگيني متنبه شده‌اند و در نتايج جست‌وجو تقريباً ديده نمي‌شوند.
اگر در سراسر شرکت يک فراخوان گسترده مبني بر يکپارچه‌سازي ويژگي‌هاي اجتماعي وجود داشته‌باشد، سينگال هنوز آن را نشنيده‌است. او هنوز مشکوک است که آيا داده‌هاي اجتماعي مي‌توانند به‌طرز قابل توجهي روي کيفيت جست‌وجوها تأثير مثبت بگذارند يا خير. براي بحث روي اين موضوع او مثال مي‌زند که اگر کسي در جست‌وجوي يک ماشين ظرف‌شويي جديد باشد، پيشنهادهاي دوست آن شخص مي‌تواند مفيد باشد، اما توصيه‌هاي متمرکز يک متخصص امر در ميان نتايج جست‌وجو بسيار باارزش‌تر خواهد بود. او اشاره مي‌کند، هم‌اکنون محتواي موجود در سرويس‌هاي خبررساني جمعي يکپارچه شده‌اند و داده‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي نيز به‌آساني در اختيار است. اما آيا به‌طور مشخص محتوا و متن موجود در رسانه‌هاي اجتماعي مي‌تواند جست‌وجو را مرتبط‌تر سازد؟ او در پاسخ مي‌گويد: «شايد، شايد هم نه. [رسانه] اجتماعي فقط يک سيگنال است. يک سيگنال کوچک.»
اين‌که رسانه اجتماعي چگونه دنياي گوگل را تغيير مي‌دهد يا تأثيري در اين دنيا نمي‌گذارد، موضوع جلسه‌هاي هفتگي Execute در گوگل است و اين موضوع به بار بزرگ‌ترين چالش لري پيج به‌عنوان مديرعامل جديد گوگل اضافه مي‌کند. پيج براي مديران قدرتمندي که خصلت‌هاي خاص خود را دارند، دامنه خود را مي‌شناسند و برنامه پرتکاپوي خود را دارند، ارزش قائل است. تمام اين ستاره‌هاي در حال طلوع بايد با هم کار کنند. گروه موبايل بايد با گروه‌هاي نوپاي کسب‌وکار الکترونيک و محلي همکاري کند. ديدگاه نرم‌افزارمحور آندروئيدي روبين به آينده بايد بتواند در کنار تلاش پيکاي براي Chrome OS بسيار باز و تحت‌وب قرار بگيرد و واحد جست‌وجوي سينگال بايد علاقه‌مندي‌هاي مشترک خود را با ويک گاندوترا و فرماندهان جديد اجتماعي پيدا کند. آيا آن‌ها مي‌توانند همزمان با تأمين نياز لري پيج در زمينه سرعت، طرح‌هاي خود را نيز با يکديگر يکپارچه کنند؟ در بعضي نقاط، شايد پيج مجبور شود از برخي بحث‌هاي فلسفي بگذرد، محدوديت‌هايي را براي فضاي باز خوره‌هاي کامپيوتر تعيين کند و تصميم‌هاي سختي بگيرد. اين کار خيلي «گوگلي» نيست، اما چالش اصلي گوگل 3,0 محسوب مي‌شود.

پي‌نوشت‌ها:
 

1- لازم به‌ذکر است که چنين ديدگاهي در کره جنوبي تجربه شده و استقبال بسيار زيادي از آن شده‌است. در اين کشور به‌تازگي صدها کانال تلويزيوني IPTV تأسيس شده که به‌طور عمده به پخش محتواي کيفيت‌بالاي توليدشده توسط برنامه‌سازان مبتدي و مردم عادي مي‌پردازند.

منبع:ماهنامه شبکه
ارسال توسط کاربر محترم سايت : hasantaleb/span>
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image