جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بزرگ‌ترين ميراث جابز
-(2 Body) 
بزرگ‌ترين ميراث جابز
Visitor 505
Category: دنياي فن آوري
اشاره:
شايد همان چند ساعتي كه اپل در عصر جابز با پشت سر گذاشتن اكسون موبيل از نظر ارزش كل سهام به بزرگ‌ترين و با ارزش‌ترين شركت دنيا تبديل شد، براي درك ارج و منزلت مديريتي بنيان‌گذار بزرگ اين شركت كافي باشد. اما به راستي گران‌بهاترين اختراع و دست‌آورد استيو جابز در طول فعاليت 36 ساله اين مدير برجسته فناوري چيست؟

1- تنبيهات
 

يکي دو سال پيش بود که ايميلي از جنس ايميل‌هاي عمومي و به اصطلاح «بفرست به همه» در ميان كاربران دست به دست شد و از طريق آن تصاويري از داخل مقر اصلي گوگل و روش كار و فعاليت روزانه كارمندان اين شركت در معرض ديد همگان قرار گرفت. به ويژه در كشور ما اين شيوه دوست داشتني از «كار» در وضعيت لميدن روي مبل‌هاي راحتي بزرگ، برخورداري از فضاهاي سرگرمي ويژه و مملو از امکانات تفريحي و رفاهي، تجربه يک محيط کاري صميمانه، شاد و همراه با انواع فعاليت‌هاي جنبي، انجام وظايف با پاهاي کشيده روي ميز، بناهايي ديدني و سرشار از نور، رنگ و تزئينات روح نواز و هزار و يک چيز «غريب» ديگر حسابي جلب توجه کرد. به طوري که طي دو ماه بعد از همگاني شدن اين تصاوير، آن را تقريباً از ده‌ها نفر دريافت کردم! انگار اين ايميل پندآموز، درسي و عبرتي در خود نهفته داشت که خيلي‌ها را مجذوب کرده بود. همه حرف‌‌ها بر سر سخت‌افزار کار کردن بود؛ شايد آن روزها و امروز فرستادن ايميلي که بيان کند کارمندان گوگل - يا هر شرکت بزرگ ديگري - چگونه فکر مي‌کنند، به همان اندازه جذابيت نداشته باشد.
اين روزها مي‌توان مشابه همين وضعيت را در مورد بنيان‌گذار اپل به شکل ديگري ديد؛ در بسياري از مقالاتي که به استيو جابز اختصاص يافته است، روي ويژگي‌هايي مانند خشم او در قبال کارهاي ضعيف، غضبش در برابر کارمندان خاطي و تنبيه‌هايي که در چنين مواردي به کار مي‌برد، تأکيد و توجه مي‌شود. حتي گاه به‌نظر مي‌رسد طرح اين نوع مسائل به نوعي انتقال انگاره‌هايي از «شيوه‌هاي مديريت کلان» يا الگو‌سازي‌هاي ذهني براي مخاطب است. غافل از آن که شيوه‌هاي مديريتي استيو جابز سرشار از آموزه‌ها و «تنبيهاتي1» است که بيش از موارد اين‌چنيني در موفقيت‌هاي اين شرکت نقش داشته‌اند.

2- اشارات
 

درباره آن چه که جابز را به جابز تبديل کرده و اپل را به چيزي که امروز مي‌شناسيم، تفسيرها و نگاه‌هاي گوناگوني وجود دارد: کاريزماي ‌پيش راندن، شم بازاريابي و قريحه سليقه‌شناسي، کمال‌گرايي وسواس‌گونه و تيزبيني‌هاي پيش‌گويانه يا حتي کسي كه از کاه و کوه مي‌سازد و هنگام معرفي محصولات مانند شومني توانا روي صحنه‌ مي‌رود و اغراق و گزافه‌گويي مي‌کند. ترديدي نيست که بسياري از اين تعابير صحيح هستند. با اين همه اما ستبري درختان باغ سيب تحت مديريت جابز در موارد بنيادي‌تري ريشه دارند:
الف- آنچه که از دل گفتارها و نوشته‌هاي رسمي و غير رسمي درباره فرآيند توليد و طراحي محصول در اپل بر مي‌آيد، اين است که جابز و همکارانش در اپل، بيش و پيش از هر چيز ديگري هنگام توسعه محصول خود را در مقام يک کابر قرار مي‌دهند نه يک متخصص و آشنا به تجهيزات الکترونيکي و محاسباتي. اگر امروز و پس از پايان عصر جابز نقاط عطف فعاليت مدير مبتکر اپل را مرور کنيم و به شاخص‌ترين محصولاتي که در دوره مديريت جابز عرضه شدند نگاهي بياندازيم، فلسفه کاربرمحوري آن‌ها و تمرکز شگفت‌‌آوري که روي اين اصل کليدي وجود داشته، بهتر از هر زمان ديگري آشکار مي‌شود. مکينتاش (1984)، رابط بصري کاربر و ماوس را همگاني و کامپيوتر را به وسيله‌اي با استفاده آسان تبديل کرد. آي‌مک (1998) راه‌اندازي يک کامپيوتر خانگي را به‌سادگي نصب يک تلويزيون کرد. آي‌‌پاد و فروشگاه موسيقي آي‌تونز (2001 و 2003) دنياي موسيقي ديجيتال را تغيير دادند و آن را به تجربه‌اي به مراتب ساده‌تر و لذت بخش‌تر تبديل کردند. آي‌فون با ارائه يک رابط بصري انقلابي و ارائه قابليت لمس چندگانه عصر جديدي را در دنياي اسمارت‌فون‌ها رقم زد و آي‌پد نيز فصل تازه‌اي را در شيوه تعامل با دستگاه‌هاي رايانشي به ارمغان آورد. وجه مشترک همه اين موارد کاربرمحوري اين محصولات است. کارنامه فني جابز نشان مي‌دهد که او با ثبت 313 حق‌اختراع به نام خود (در مشارکت با ديگر متخصصان اپل) يکي از پر اختراع‌ترين مديران تاريخ فناوري محسوب مي‌شود. در روي ديگر سكه اما جابز، نه بزرگ‌ترين متخصص و مهندس کامپيوتر و الکترونيک است و نه خارق‌العاده‌ترين طراح و کدنويس تاريخ. شايد وجه تمايز اصلي جابز با ديگران در يک چيز ديگر نهفته باشد: جابز بزرگ‌ترين کاربر تجهيزات الکترونيکي مصرفي و کامپيوتري است! تا جايي که گاه در مواردي توجه به اين اصل را به غايت خود رسانده و خود را در مقام تصميم‌گيرنده به جاي کاربر نشانده است؛ آنجا که در پاسخ به خبرنگاري که پس از معرفي آي‌پد پرسيده بود اپل پيش از معرفي اين محصول چه نيازسنجي و تحقيقي براي ارزيابي بازار و کاربران انجام داده است، به صراحت پاسخ داده بود: «هيچي! اين وظيفه مصرف‌کننده نيست که بداند چه چيزي مي‌خواهد»! اپلِ عصر جديد، يكي از مهارت‌هاي جابز را به خوبي نمايان کرده است: نبوغي ويژه در درک صحيح نيازهاي کاربران و خواسته هاي آن‌ها، حتي اگر خودشان اين خواسته‌ها را نشناسند؛ نبوغي که گاه يأس و گاه هراس‌انگيز است.
ب- ويژگي بارز ديگر اپل در دوره جابز نوعي پيوستگي و تسلسل زنجيره‌وار در ميان محصولات اين شرکت است. با نگاهي به محصولات اين شرکت طي يک دهه گذشته به رابطه جالبي ميان آن‌ها مي‌رسيم. اين رابطه با فلسفه «مرکز ديجيتال» (Digital hub) و معرفي آي‌مک آغاز مي‌شود (سخنراني استيو جابز، نهم ژانويه 2001). سپس همين همگرايي فناورانه چند رسانه‌اي در ترکيب آي‌پاد و آي‌تونز متبلور مي‌شود و اين دو در پيوند با عصر اينترنت و اضافه شدن فروشگاه آنلاين موسيقي اين شرکت يک اکوسيستم منحصر به‌فرد و يک مدل کسب‌و‌کار تازه را پديد مي‌آورند. اپل در ادامه، از نتيجه نوآوري‌هاي شگرف خود در زمينه طراحي رابط بصري، نرم‌افزار و سخت‌افزار موسيقايي، آي‌فون را مي‌آفريند و شگفت آن‌که شاخص‌ترين محصول اين شرکت در آغاز هزاره جديد يعني آي‌پاد به يک آيکون روي صفحه نمايش آي‌‌فون تبديل مي‌شود و به اين ترتيب پرفروش‌ترين محصول اپل در آن دوره به نوعي در محصولي تازه قلب به محصولي ديگر شده و به شکلي ديگر در روح آن دميده مي‌شود. اگر چه هنوز توليد آي‌پاد به عنوان يک محصول مستقل سخت‌افزاري ادامه دارد، اپل اما جسارت اين «هم‌نوع خواري» پر خطر تجاري را داشته است و خود را در جايگاهي مي‌بيند که خود بايد رقيب خود باشد. اين ذوق مديريتي- نامش را توانايي مديريتي نمي‌گذارم- در گفته ديگري از جابز به خوبي موج مي‌زند: «اگر بنا است کسي محصولاتمان را منسوخ و منقرض کند، بهتر است آن کس، خود ما باشيم.» زنجيره اما پايان نيافته است؛ اپل با بهره‌گيري از تجربيات سرويس‌هاي فروش آنلاين خود، iOS App Store را به عنوان فرزند خلف فروشگاه آنلاين موسيقي (و فيلم) آي‌تونز معرفي مي‌کند. مزاياي لمس چندگانه و به‌طور کلي تعامل لمس محور از طريق صفحات لمسي مجزا يا تعبيه شده روي نوت‌بوک‌هاي اين شرکت به دنياي مک قدم مي‌گذارد و فروشگاه Mac App Store نيز وارد دنياي مک مي‌شود. همين نوآوري‌ها و مزايا در آي‌پد نيز نمايان مي‌شود و اپل با آگاهي از اين که تبلت جديد بدون ترديد بر ميزان فروش و آينده نوت‌بوک‌ها و حتي ديگر «کامپپيوترهاي شخصي» اين شرکت تأثير خواد گذشت، اين دستگاه 500 دلاري را به عنوان آينده محاسبات شخصي روانه بازار مي‌کند.
پ- نکته مغفول بسياري از تحليل‌هاي پيرامون موفقيت اپل و بنيان‌گذارش آن است که جابز به تنهايي دست به کارهاي شگرف نزده و در تغيير وضعيت اين شرکت يک تنه ايفاي نقش نکرده است. هيچ شرکت موفقي در دنيا متکي به شخص و قائم به فرد نيست؛ در واقع بخشي از نبوغ مديريتي جابز در همين نکته نهفته است: او با هنرمندي توانست مجموعه‌اي از زبده‌ترين و خلاق‌ترين متخصصان فني، هنري و بازاريابي جهان را گرداگرد خود جمع کند و براي سال‌ها، ساليان سال، آن‌ها را در زمينه‌هايي که به‌طور ژنتيکي براي آن ساخته شده‌اند، به کار گمارد. نابغه‌هاي حقيقي کساني هستند که مي‌توانند چنين‌ گروهي را کنار هم گذاشته، آن‌ها را حفظ کنند و براي تصميم‌هاي درست در زمان‌هاي درست به آنان اعتماد کنند. اگر بپذيريم در کنار بسياري از ويژگي‌هاي ديگر، هنر يک تصميم‌گيرنده انتخاب يک راه‌حل از ميان چندين راه‌حل است، مي‌توانيم دريابيم که وجود همکاراني توانمند و خوش‌فکر که هر کدامشان ارائه‌کننده يکي از اين انتخاب‌ها و راه‌حل‌ها هستند، تا چه اندازه ضروري و حياتي است. و کيست که نداند که مديريت چنين گروهي از نخبه‌ها و ياغي‌هايي که هريک ساز خود را مي‌زند، چقدر دشوار است. اينجا است که مي‌توان از زيبايي‌شناسي خشم سخن گفت؛ در اپل يک "بداخلاق بزرگ" توانسته است سردسته اين ياغي‌ها شود، همه اين‌ها را هدايت کند و از ايده‌ها و پروژهاي شخصي خودشان به سمت پروژهايي که در اولويت اين شرکت هستند، سوق دهد. جابز مي‌گويد: «به کارهايي که انجام نداده‌ايم به همان اندازه مي‌بالم که به محصولات معرفي شده‌مان افتخار مي‌کنم.»

بزرگ‌ترين ميراث جابز

3- بزرگ‌ترين ميراث
 

در سال 1997 ميلادي اگر 2,5 ميليارد دلار –ناقابل- پول داشتيد، با کمي چانه‌زني مي‌توانستيد شرکت اپل را تمام و کمال بخريد. در اواسط ماه آگوست سال 2011 ميلادي، ارزش كل سهام شركت اپل از مرز 340 ميليارد دلار گذشت و براي ساعاتي بزرگ‌ترين شركت دنيا يعني اكسون موبيل را از اين نظر پشت سر گذاشت يا بنا به روايت اقتصادي‌اش، به با ارزش‌ترين شرکت دنيا تبديل شد. اين روزها اپل را با پرداخت 400 ميليارد دلار هم نمي‌فروشند! هزار و يك آمار و ارقام ديگر هم در طول اين دوره‌ از زندگي اپل وجود دارد که براي درک پيشرفت اين شركت گفتني است. شايد هم به اين چيزها هم نيازي نباشد و همان چند ساعتي که اين شرکت به عنوان با «ارزش‌ترين» بر فراز همه شرکت‌هاي دنيا نشست، براي درک ارج و منزلت مديريت جابز کافي باشد. در نهايت اما، با نگاهي به کارنامه مديريتي 36 ساله جابز بايد پرسيد كه به‌راستي بزرگ‌ترين دست‌آورد اختراع اين مدير برجسته فناوري چيست؟ مهم‌ترين دست‌آورد اين شرکت در طول سال‌ها کوشش خود در شرکت‌هاي مختلفي که بنا کرده يا در آن‌ها فعاليت کرده است چيست؟ آي‌پاد؟ آي‌فون؟ آي‌پد؟ دست‌آوردهاي فراموش نشدني پيکسار؟ انقلاب صنعت موسيقي؟ ترديدي نيست که همه اين‌ها دستاوردهايي بزرگ، دوران‌ساز و در مواردي منحصر به‌فرد هستند اما شايد بايد بسيار عميق‌تر به اين موضوع نگاه كنيم: بزرگ‌ترين ميراث جابز اختراع اپل است. اپل امروز به نمادي تبديل شده که توجه به خلاقيت و ابتکار، دگر‌ انديشي و ناديده گرفتن مرزهاي موجود و کمال‌گرايي و نوآوري در آن نهادينه شده است. جابز امروز ديگر در اپل -و اين دنيا- نيست اما از اين شرکت موجوديتي ساخته که به رغم تمام کاستي‌ها و اشتباهاتش مثل او فکر مي‌کند، راهي مشابه را مي‌پيمايد و به همان اندازه به ارتقاي كيفي ابزارهاي الكترونيكي عمومي و تلفيق فناوري و هنر مي‌انديشد. ويژگي مهم اپل که بيش از هر چيز ديگري دنياي فناوري را تغيير داده است، فرهنگي است که کاربرمحوري و انديشه متفاوت در آن موج مي‌زند. بدون ترديد آينده اين شرکت تحت رهبري مردان ديگري که درآن‌حضور دارند، گران‌بها بودن –يا نبودن- اين ميراث را نشان خواهند داد. اما بي ترديد هنوز هم صداي ساز مخالف ياغيان اين شرکت از پشت ديوارهاي مقر اصلي آن در جاده Infinit Loop شهر كوپرتينو شنيده مي‌شود.
در متن آگهي‌هاي معروف شرکت اپل يعني «متفاوت بيانديشيد» (1997 تا 2002)، درباره اين قبيل آدم‌‌ها چنين آمده است:
«براي شوريدگان، ساز مخالف‌زن‌ها، ياغيان، آشوب‌سازان، آن‌ها که وصله ناجورند، کساني که چيزها را متفاوت مي‌نگرند، قواعد را نمي‌پذيرند و براي وضع موجود ارزشي قائل نيستند؛ مي‌توانيد کلامشان را نقل کنيد يا مخالفشان باشيد. مي‌توانيد آن‌ها را ستايش کنيد يا زير‌سؤال ببريد. تنها کاري که نمي‌توانيد بکنيد، ناديده گرفتنشان است. زيرا همين‌ها هستند که چيزها را تغيير مي‌دهند، اختراع مي‌کنند، خيال‌پردازي مي‌کنند، بهبود مي‌دهند، دست به اکتشاف مي‌زنند، اختراع مي‌کنند، الهام بخشند...
شايد آن‌ها بايد شوريده باشند...»

پي نوشت ها :
 

1- حتماً مي‌دانيد كه واژه «تنبيه» در معناي آگاه كردن و بيدار كردن نيز به كار مي‌رود.
 

منبع:www.shabakeh-mag.com
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image