نگاهي به 20 سال فراز و فرود روابط هسته اي ايران و روسيه
![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) -(0 Body)
|
نگاهي به 20 سال فراز و فرود روابط هسته اي ايران و روسيه
Visitor
484
Category:
دنياي فن آوري
در روابط ميان دوکشور ايران و روسيه نقاط عطف بيشماري از جمله نيروگاه بوشهر، تعيين رژيم حقوقي درياي خزر، خطوط انتقال نفت و گاز، سامانه موشکي اس- 300، ايستگاه رادار قبله و... وجود دارد اما بهدليل اهميت برنامه هستهاي بهعنوان موضوعي که بخش مهمي از روابط دوکشور را متأثر ساخته است، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. تاريخ روابط ايران و روسيه حرکت خطي و يکنواختي را نشان نميدهد. سينوس روابط دو کشور در برخي نقاط عطف تاريخي بهگونهاي با يکديگر تلاقي پيدا کردهاند که در بسياري از موارد در تقويت يا تضعيف اين ارتباط تأثيرگذار بوده اند. تعيين و تعريف روابط مسکو و تهران تحتتأثير نگاه از منشور منافع ملي است که هر يک از دو کشور بر پايه سود و زيان خود آن را عملياتي کردهاند. در روابط ميان دوکشور نقاط عطف بيشماري از جمله نيروگاه بوشهر، تعيين رژيم حقوقي درياي خزر، خطوط انتقال نفت و گاز، سامانه موشکي اس- 300، ايستگاه رادار قبله و... وجود دارد اما بهدليل اهميت برنامه هستهاي بهعنوان موضوعي که در دوره رياستجمهوري پوتين و پس از آن مدودف بخش مهمي از روابط دوکشور را متأثر ساخته است، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. « بوريس يلتسين» در 12 ماه مي1998 خطاب به وزارت امور خارجه روسيه گفت: «روسيه از اتحاد جماهير شوروي يک قدرت چند بعدي به ارث برده است که قدرت نظامي جايگاه خود را تا حدي حفظ کرده و پايههاي اقتصادي روسيه تا حدود زيادي تضعيف شده است. از اينرو وظيفه سياست خارجي روسيه اين است که نسبت ميان اين ابعاد را ترميم کند». اين بيانيه نسبت به اولويتبنديهاي جنگ سرد 2 تغيير عمده دارد؛ اول اينکه محرکهاي اقتصادي جايگاه بهتري را در اولويتبندي اهداف استراتژيک روسيه پيدا کردهاند. دوم اينکه روسيه توجه خود را از منازعه اعراب- اسرائيل به سمت دو کشوري تغيير داده است که در طول سالهاي حيات اتحاد جماهير شوروي متحدان اين کشور نبودند؛ ايران و ترکيه. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، شاه ايران متحد استراتژيک آمريکا بود و بعد از انقلاب اسلامي هم گرچه براي نخستين بار در طول جنگ سرد روابط ايران و واشنگتن تضعيف شد اما اين به معناي قرابت اتوماتيک با مسکو نبود. ايران نفوذ زيادي در برخي کشورهاي اسلامي دارد؛ لذا نقش ايران در سياست مسکو براي نفوذ در خاورميانه اهميت بسزايي دارد. اين نفوذ براي ايران نيز ميتواند بسيار مهم باشد، زيرا همکاري روسيه با برخي از کشورهاي خاورميانه ميتواند براي ايران پيامدهاي منفي داشته باشد؛ لذا ايران نيز براي جلوگيري از اين پيامدهاي منفي خواهان داشتن روابط بهتر با روسيه خواهد بود، همانطور که عدمرابطه مناسب ميان ايران و آمريکا باعث شده است که ايران خواهان داشتن روابط بهتر با روسيه شود و اين روسيه است که از عدمرابطه ميان ايران و آمريکا بيشترين بهره را ميبرد. روابط ايران و روسيه در عصر پوتين بخش عمدهاي از تحولات مهم در روابط ميان ايران و روسيه در دوره زمامداري پوتين رقم خورده است. در روسيه ديگر بحث بر سر ايدئولوژي و برپا کردن يک آرمان شهر نيست بلکه برعکس در دوره پوتين، فقط منافع کشور حرف اول را ميزند. جهانبيني روسيه در دوره پوتين معطوف به منافع مالي و اقتصادي در يک دنياي چند قطبي است. روسيه، پس از سقوط شوروي، ايران را بهعنوان يک نيروي پايدار در منطقه قفقاز و آسياي ميانه مينگرد. همين امر سياستمداران روسي را به اين باور رساند که سياست خارجي ايران واقعگرا و عملگرا شده و ايران ميتواند يک شريک معتمد باشد. اين در زماني بود که روسيه از نظر سياسي، اقتصادي و نظامي ضعيف شده بود و به يک شريک ژئوپليتيک نياز داشت تا مرزهاي جنوبياش را حفظ کند. با اين وجود، روسها در سالهاي 2001-2000 حاضر نبودند با ايران رابطه نزديک داشته باشند، زيرا نگران اين بودند که خاتمي با آمريکا ارتباط برقرار کند و روسيه قرباني اين ارتباط تازه شود. بعد از دوره خاتمي، که ديگر حرفي از برقراري ارتباط با آمريکا به ميان نيامد، روسيه نسبت به ايران اعتماد پيدا کرد، زيرا ميدانست ايران در اين مسير قرار ندارد. در سال آخر رياستجمهوري پوتين شاهد بهبود روابط بين ايران و روسيه بوديم. بعد از 8سال پوتين به تهران سفر کرد. در غرب، اين مسئله خيلي اهميت داشت و نگران اين بودند که محور ديگري بين روسيه و ايران بهوجود آمده است؛ اما در واقع اينگونه نبود. روابط ايران و روسيه تا پايان دوره رياستجمهوري پوتين عميق نبود. بزرگترين مشکل روابط ايران و روسيه در زمان پوتين، وجود ديدگاههاي مختلف در مورد اين روابط بود. پوتين بر اين باور بود که چون ايران با آمريکا روابط خوبي ندارد، تنها شريک احتمالي ايران روسيه است. پوتين توقع داشت که ايران پيشنهادهاي مختلف روسيه را بپذيرد و به مسکو توجه بيشتري نشان دهد اما ايران نيز معتقد بود که بهدليل روابط اقتصادي ايران با روسيه، اين روسيه است که بايد نسبت به خواستههاي ايران منعطف باشد چراکه در غير اين صورت ايران ميتواند با چين و هند رابطه برقرار کند. پرونده هستهاي نقطه عطف روابط ايران و روسيه در دوره پوتين هرچند روسيه و ايران در خصومت مشترک عليه آمريکا شباهت دارند، در سالهاي گذشته وقتي گفتوگوهاي مسکو و واشنگتن خصمانه ميشد مسکو بلافاصله مسئله ايران را مطرح و از حق اين کشور براي توسعه انرژي صلحآميز هستهاي حمايت ميکرد و حتي به همکاري با اين کشور در زمينه ساخت نيروگاه اتمي ميپرداخت. روسيه همچنين تهديد کرده بود که موشکهاي اس-300 که بسياري از کشورهاي مخالف آمريکا خواهان بهدستآوردن آنها هستند را در اختيار ايران قرار ميدهد. خلاصه اينکه مسکو حامي قدرتمند ايران بود. با اينکه روابط دوکشور چندان پر از اعتماد نبوده هردو امکان ايجاد يک پيمان موقت را احساس ميکردند که با نيازهاي هريک از آنها تطابق داشته باشد ولي در سال 2010 روسيه از ايران رو برگرداند و از سختترين تحريمهاي شوراي امنيت عليه اين کشور حمايت کرد و درعينحال گفتوگوهايي درخصوص مشارکت آمريکا در سرمايهگذاري در خاک خود و حتي امکان از سرگيري تحويل سلاح توسط واشنگتن به گرجستان انجام داد. در چهارم بهمن 1385 روسيه با ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت رأي داد. پس از آن، 5عضو دائمي شوراي امنيت به اضافه آلمان، بستهاي از مشوقها را براي تعليق همه فعاليتهاي مربوط به غنيسازي اورانيوم به ايران پيشنهاد داده و خواستار همکاري ايران با آژانس شدند. سپس شوراي امنيت قطعنامه 1696 را در 31 جولاي 2006، قطعنامه 1737 را در دسامبر 2006 و قطعنامه 1747را در مارس 2007 به تصويب رساند که حمايت و تأييد آشکار و تلويحي روسيه از اين قطعنامهها موجبات ناخرسندي ايران را فراهم ساخت. مسکو نشان داد که دست کم به سبب 3 فاکتور راغب شده تا اين اقدامات را انجام دهد: 1- افزايش نگراني در اين خصوص که ايران در تلاش براي دستيابي به سلاحهاي هستهاي است.2- تمايل روسيه به اينکه از سوي دولتهاي غربي بهعنوان حامي رژيم عدماشاعه سلاحهاي هستهاي و نه حامي تلاشهاي ايران براي سرپيچي از آن نگريسته شود. 3- روسيه انتظار داشت که ايران را از طريق درک اين موضوع که چگونه وابستگي به مسکو آن را از تحريمهاي شوراي امنيت حفظ ميکند، هر چه بيشتر تابع آرزوها و اميال مسکو کند. روابط ايران و روسيه در عصر مدودف رويکرد غيردوستانه مدودف با ايران و همراهيهاي او با اهداف بيسرانجام واشنگتن در قبال تهران را بايد بازي آن در چارچوب تعريف شده واشنگتن دانست که منافع آن نصيب آمريکا خواهد شد و مضار آن به تهران و مسکو خواهد رسيد. هرچند مقامات کرملين «سازگاري» در سياست خارجي را روشي کارآمد براي بازي در فضاي جاري بينالمللي ميدانند، اما نارساييهاي مختلفي در آن از جمله فقدان «واقعبيني»، بيتوجهي به پويايي محيط و بهويژه تأثيرپذيري از «فضاسازيهاي» آمريکا قابل شناسايي است که حصول مزيتهاي مورد انتظار از آن از جمله در قبال ايران را با ترديد مواجه ميکند. از 2سال پيش تاکنون روابط ايران و روسيه به سردي گراييد و اين رفتار نشانه آن است که نگرش جديدي در سياست خارجي روسيه در حال شکلگيري است و علت اين تفاوت را بايد در تغيير ساختار سياسي دولت فعلي جستوجو کرد. پوتين و نخبگان طرفدار او که طيف سنتي و سوسياليسم هستند با توجه به منافع مشترک بين ايران و روسيه معتقدند که روابط روسيه با ايران بايد دوستانه و نزديک باشد. آنها کوشيدهاند روابط اين دو کشور را با توجه به نيازهاي امنيتي مشترک سازماندهي کنند اما با تغيير ساختار سياسي دولت روسيه، سياست خارجي اين کشور نيز در رابطه با ايران تغيير کرد و سياست خارجي روسيه به سمت همکاري با غرب چرخيد. چرخش به سوي غرب در سياست هستهاي روسيه در قبال برنامه هستهاي صلح آميز ايران نيز بيتأثير نبوده است. از نگاه روسها، ايران هستهاي طبيعتاً خطر تلقي ميشود و اين موضوعي است که بارها از جانب آنها تکرار شده است. حتي در آخرين سند سياست خارجه روسيه صراحتاً گفته شده است که ايران هستهاي تهديدي امنيتي براي روسيه است. منبع : همشهري آنلاين ارسال توسط کاربر محترم سايت :hasantaleb
|
|
|