جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ربا و راه‏هاي گريز از آن-3
-(7 Body) 
ربا و راه‏هاي گريز از آن-3
Visitor 520
Category: دنياي فن آوري

آثار تدريجي بودن تحريم ربا
 

مبارزه اسلام با پديده‏هاي نامناسب اجتماعي به دو گونه بود:
1 ـ اسلام با مواردي مانند بت‏پرستي که تضادّ آشکاري با آموزه‏هاي نوراني اسلام داشت، به صورت دفعي و قاطع برخورد مي‏کرد؛
2 ـ با اموري که تضادّ آشکاري با اسلام نداشت و به شکل يک عادت فراگير درآمده بود، به صورت تدريجي مبارزه مي‏شد. برداشتن شراب‏خواري به شيوه دوم انجام پذيرفت. خداوند نخست با مقايسه شراب با ميوه‏هاي پاک، ناپسندي شراب را گوشزد کرد. (نحل: 67) سپس زيان‏هاي شراب را از سود آن بيش‏تر دانست. (بقره: 219) در مرحله سوم، مسلمانان را از نمازخواندن با حالت مستي نهي کرد (نساء: 43) و در مرحله آخر، با بياني قاطع فرمود:
اي کساني که ايمان آورده‏ايد، شراب و قمار و بت‏ها و تيرهاي قرعه، پليدند و عملي شيطان‏اند، پس‏از آن‏ها دوري گزينيد؛ باشد که رستگار شويد. (مائده: 904)
برخي از مفسران1 و اقتصاددانان و فقيهان2 بر اين باورند که خداوند سبحان همان‏گونه که شراب را در چند مرحله حرام کرد، يعني پس ازآماده‏سازي مردم در طول زمان، حکم حرام بودن آن را صادر کرد، حکم ربا نيز به گونه تدريجي صورت گرفت؛ زيرا ربا نيز هم‏چون شراب در جامعه آن روز عربستان فراگير بود و صدور يکباره حکم حرام بودن آن غير قابل پذيرش مي‏نمود.3
بر اين اساس، خداوند در چهار مرحله حکم به تحريم ربا داد:4

1 ـ ناپسند شمردن رباخواري
 

آن‏چه به عنوان ربا مي‏پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آن‏چه را به عنوان زکات مي‏پردازيد و تنها رضاي خدا را خواستاريد، (مايه برکت است.) کساني که چنين مي‏کنند، داراي پاداش چندين برابرند. (روم: 39)
خداوند در اين آيه، با قرار دادن زکات در برابر ربا و دادن پاداش چند برابر براي زکات و نه ربا، ناخرسندي خود را از اين کار ابراز مي‏دارد؛

2 ـ آوردن حکايت عبرت‏آموز رباخواري يهود
 

به سبب ستمي که از يهود صادر شد و (نيز) به سبب جلوگيري بسيار آن‏ها از راه خدا، بخشي از چيزهايي پاکيزه را که بر آن‏ها حلال بود، حرام کرديم و(هم‏چنين) به سبب ربا گرفتن، در حالي که از آن نهي شده بودند و به باطل خوردن مال مردم و براي کافران آن‏ها عذاب دردناکي آماده کرده‏ايم. (نساء: 160 و161)
در اين آيه، خداوند با يادآوري کيفر و عذاب رباخواري براي يهوديان، ناخوشنودي خود را از اين کار نشان مي‏دهد و کيفر و عذاب آن را به مسلمانان گوشزد مي‏کند.

3 ـ تحريم رباي فاحش
 

اي کساني که ايمان آورده‏ايد، ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد. از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد و از آتشي که براي کافران آماده شده است، بپرهيزيد. (آل عمران: 130 ـ 131)

4 ـ تحريم قاطع و فراگير ربا
 

در اين مرحله در چند آيه، خداوند ربا را قاطعانه ردّ کرده و آن را حرام مي‏شمارد. (بقره: 275 ـ 279)

پيامدهاي نظريه تدريج
 

پس از فروپاشي حاکميّت کليسا در دوره رنسانس و حلال شمردن رباي عادلانه در ميان کشورهاي غربي و نيز راه‏اندازي بانک‏هاي غربي در کشورهاي اسلامي، زمينه طرح اين شبهه در ميان انديشمندان مسلمان (بيش‏تر اهل سنّت) پديد آمد که در اسلام نيز تنها رباي زياد و ناعادلانه حرام است. بر اين اساس، برخي از عالمان اهل سنّت مانند شيخ عبدالعزيز جاويش، فتوا دادند که رباي غير مضاعف حرام نيست.5
در دهم شوّال 1328 ه . ق، فتواي حلال بودن رباي کم صادر شد.6 از دليل‏هاي اين گروه، استدلال به آيه 130 آل‏عمران بود.7 از فايده‏هاي نظرّيه تدريجي بودن تحريم ربا اين بود که مخالفان نظريّه تحريم رباي مضاعف گفتند اگر آيه تحريم ربا تنها همين آيه بود، حرف شما درست بود، ولي اين آيه يک مرحله از مرحله‏هاي تحريم رباست و تحريم قطعي در آيات 275 تا 279 صادر شده‏است که هرگونه ربا اعم از کم و زياد را حرام مي‏داند.8
اگر تدريجي بودن آيات تحريم ربا را بپذيريم، اين نتيجه را بايد بپذيريم که مدت زماني در صدر اسلام، رباخواري حرام نبوده‏است، حتّي پس از نزول نخستين آيات تحريم،دست کم رباي غير مضاعف حلال بوده است؛ حال آن که از آيات تحريم ربا نمي‏توان چنين استفاده کرد؛ زيرا همان‏گونه که گفته شد، لحن آيات تحريم ربا با زبان آيه‏هاي حرام دانستن شراب فرق دارد. در مورد شراب، قرآن آشکارا بيان مي‏کند که در حالت خاصّي شراب حرام است، ولي در آيات ربا چنين مسأله‏اي به دست نمي‏آيد.
ديگر آن که چنان که در فصل آينده خواهيم گفت، بيش‏تر مفسّران واژه «اضعافا مضاعفه» را وصف گرفته‏اند، نه شرط؛ يعني وصفِ ربا اين‏گونه است که همواره چند برابر مي‏شود و به اصطلاح اصولي، وصف مشعر به عليّت است؛ يعني خداوند در کنار حرام شمردن ربا، علّت آن را نيز که همان چند برابر شدن سرمايه است، بيان کرده است.
با اين وجود، استدلال‏هاي تدريجي بودن حرمت ربا را چندان يقيني نمي‏توان دانست؛ هرچند مي‏توان از آن براي کساني که وصف بودن «اضعافا مضاعفه» را نمي‏پذيرند، به عنوان دليل دوم بهره گرفت.9

پي‏آمد نظريّه تدريج از نظر کاربردي10
 

از نظر کاربردي ممکن است چنين برداشت شود که اگر امروزه جامعه‏اي از نظر گسترش داد و ستدهاي ربوي، شرايط روزگار پيامبر را داشت، بايد در مبارزه با ربا خواري روش تدريج را در پيش گيرد و چون امروزه بيش‏تر کشورهاي اسلامي در سطح گسترده‏اي از بازارهاي مالي و نظام بانکي، گرفتار ربا هستند، نمي‏توان دگرگوني دفعي و قاطع را انتظار داشت، بلکه عالمان اسلام و کارگزاران امر بايد با تبليغ و اندرز و انديشيدن تدبيرهاي لازم، زمينه را براي مبارزه تدريجي و سپس حذف کامل ربا فراهم کنند.
در نقد اين ديدگاه، بايد گفت اگر منظور مقام اجرا است؛ يعني کارگزاران امر، بايد شرايط زماني و مکاني را در نظر بگيرند، اين حرف درستي است، ولي اگر منظور مقام تشريع است؛ يعني کسي بگويد هنوز ربا براي جامعه‏اي خاص به درجه حرام بودن نرسيده است و براي جامعه ديگر به ميزان رباي زياد است و براي جامعه‏اي ديگر، کاملاً حرام است، اين حرف به يقين باطل است؛ زيرا فقيه و انديشمند اسلامي حتّي نسبت به احکامي که تدريجي بودن آنها مسلّم است مانند حرام بودن شراب چنين نظري نداده است. در سيره گفتاري و رفتاري پيامبر وپيشوايان معصوم عليهم‏السلام نيز حتي درباره جامعه‏هاي تازه مسلمان، مثالي بر اين مطلب وجود ندارد، بلکه برعکس متن صلح‏نامه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله، با مسيحيان نَجران نشان مي‏دهد که حضرت با آنان نيز شرط کرد که از رباخواري دست بردارند.11

تحريم ربا در قرآن
 

قرآن بارها با تعبيرهاي گوناگون حرام بودن ربا را بيان کرده است. شايد بتوان گفت قرآن در چهار مرحله،12 حرام بودن ربا را بيان کرده است:

1. مرحله اول به صورت پند و اندرز
 

وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَاْ فِي أَمْوَ الِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُواْ عِندَ اللَّهِ وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن زَكَوةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ. (روم: 39)
آن چه به عنوان ربا مي‏پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آن چه به عنوان زکات مي‏پردازيد و تنها رضاي خدا را خواستاريد (مايه برکت است) و کساني که چنين مي‏کنند. پاداش چندين برابر خواهند داشت.
برخي از مفسّران احتمال داده‏اند که اين گونه از ربا، در رباي حلال (هديه و بخشش بدون قصد قربت) است،13 ولي برخي مانند علامه طباطبايي رحمه‏الله در الميزان، احتمال رباي حرام بودن را تقويت کرده‏اند.14

2. مرحله دوم به شکل عبرت آموزي از يهود
 

وَأَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْبَاطِـلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا . (نساء: 161)
در آيه قبل مي‏فرمايد :
به سبب ستمي که يهوديان کردند و (نيز) به سبب جلوگيري بسيار آن‏ها از راه خدا، بخشي از چيزهاي پاکيزه را که بر آن‏ها حلال بود، حرام کرديم. و (هم‏چنين) به سبب ربا گرفتن، در حالي که از آن نهي شده بودند و به باطل خوردن اموال مردم و براي کافران آن‏ها عذاب دردناکي آماده کرده‏ايم.

3. مرحله سوم به صورت نهي جزيي در بعضي موارد يا نهي آشکار ابتدايي
 

يَـا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَافًا مُّضَـاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. (آل عمران: 130)
اي کساني که ايمان آورده‏ايد! ربا مخوريد که همواره سود بر سرمايه افزاييد تا چند برابرشود و از خدا بترسيد. اين عمل زشت را ترک کنيد. باشد که رستگاري يابيد.
در اين که مراد از قيد «اضعافا مضاعفةً» چيست؟ دو احتمال وجود دارد:
1 ـ اين قيد به وصف غالبي در ربا اشاره مي‏کند. چون ربا همواره سير تصاعدي دارد.15 بنابراين، نوع خاصي از ربا حرام نيست و قيد احترازي نمي‏شود؛ چنان که برخي از اهل سنّت ادّعا کرده‏اند و بر اساس آن بهره کم را ربا ندانسته‏اند.16
2 ـ مراد نوع خاصّي از رباست؛ يعني رباي فاحش که سود مرحله نخستين با اصل سرمايه پيوست مي‏شود و به طور کلي به ربا داده مي‏شود و هم چنان اين کار تکرار مي‏شود. اين احتمال در تفسير نمونه آمده است، ولي اين سخن به معنايحلال بودن رباي غير فاحش نيست، بلکه به باور نويسندگان اين تفسير، تحريم قاطع و کلّي ربا در آيات سوره بقره بيان شده است.17
در تفسير مجمع البيان نيز هر دو احتمال با اندک تفاوتي بيان شده است.18

4. مرحله چهارم به صورت تحريم مطلق ربا
 

با تأکيد در آيات 275 تا 279 سوره بقره آمده است:
کساني که ربا مي‏خورند، (در قيامت) بر نمي‏خيزند؛ مگر مانند کسي که بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده است (و نمي‏تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهي زمين مي‏خورد، گاهي به پا مي‏خيزد). اين، به سبب آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند رباست (و تفاوتي ميان آن دو نيست؛) در حالي که خدا بيع را حلال، و ربا را حرام کرده است.(؛ زيرا فرق ميان اين دو بسيار است) و اگر اندرز الهي به کسي رسد، و (از رباخواري خودداري کند، سودهايي که پيش‏تر [پيش از نزول حکم تحريم] به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حکم گذشته را شامل نمي‏گردد) و کار او به خدا واگذار مي‏شود (و گذشته او را خواهد بخشيد،) ولي کساني که باز گردند (و بار ديگر اين گناه را انجام دهند)، اهل آتشند و هميشه در آن مي‏مانند.
خداوند، ربا را نابود مي‏کند و صدقات را افزايش مي‏دهد و خداوند هيچ انسان ناسپاس گنه‏کاري را دوست نمي‏دارد. کساني که ايمان آوردند و کردارهاي شايسته انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و ترسي ندارند غمگين نمي‏شوند.
اي کساني که ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزد، و آن‏چه از طلب‏هاي ربا باقي مانده، رها کنيد، اگر ايمان داريد. اگر (چنين) نمي‏کنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهد کرد و اگر توبه کنيد، سرمايه‏هاي شما، از آن شماست [= اصل سرمايه، بدون سود]؛ نه ستم مي‏کنيد و نه بر شما ستم مي‏شود.

چند نکته تفسيري در آيات ربا
 

1 ـ معناي رباخواري چيست؟ همه مفسران مي‏پذيرند که مراد از رباخواري، هرگونه تصرّف در مال ربوي است.19
2 ـ منظور از جن‏زدگي ديوانه‏وار رباخوار چيست؟ اين سخن که رباخوار در هنگام راه رفتن يا برخاستن «متخبّط» (جن زده) مي‏شود و تعادل خود را از دست مي‏دهد، آيا منظور مشي اجتماعي آن‏ها در اين دنياست؟ يا منظور اين است که در روز قيامت، در شکل ديوانگان برانگيخته مي‏شوند؟ مفسران به هر دو احتمال اشاره کرده‏اند و بيش‏ترشان احتمال دوم را برگزيده‏اند. برخي نيز احتمال اول را مي‏پذيرند.
در تفسير المنار و الميزان، «يقومون» را روش زندگي گرفته‏اند؛ يعني روش زندگي رباخوار هم‏چون ديوانگان است که بدون انديشه اجتماعي بوده و مسايلي مانند تعاون، نوع‏دوستي، هم‏دردي و عواطف انساني براي آن‏ها مفهومي ندارد. پرستش سرمايه آن‏چنان چشم و عقل آن‏ها را کور کرده است که نمي‏فهمند با ترک نوع‏دوستي و تعاون و... امنيّت و آرامش خود و اجتماع را نيز بر هم مي‏زنند.20
در تفسير احسن الحديث آمده است:
منظور از «يقومون» برخاستن از قبر در قيامت است.21
البته در روايات شيعه، چنين چيزي آشکارا يافت نمي‏شود، ولي اهل سنّت در تفسير اين آيه از ابن‏عبّاس آورده‏اند که رباخوار در روز قيامت ديوانه برانگيخته مي‏شود.22
فخر رازي خبط را وسوسه شيطاني و فراموشي ياد خدا مي‏داند.23 نويسنده مجمع‏البيان نيز مي‏گويد:
منظور از مسّ شيطان مسّ حقيقي نيست، بلکه انساني که عقلش ضعيف باشد، شيطان در کار او وسوسه مي‏کند.24 در تفسير نمونه، هر دو احتمال آمده است؛ يعني آن‏ها که در دنيا به طور غير عاقلانه و همراه با ثروت‏اندوزي ديوانه‏وار، حرکت مي‏کنند، در جهان ديگر نيز بسان ديوانگان برانگيخته مي‏شوند؛ زيرا وضع انساني در جهان ديگر، تجسّمي از کردارهاي او در اين جهان است. در روايات، به هر دو احتمال اشاره شده است.
امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: رباخوار از دنيا بيرون نمي‏رود؛ مگر اين که به نوعي ديوانگي دچار شود.25 در روايت ديگري از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله وارد است که فرمود:
هنگامي که به معراج رفتم، دسته‏اي از مردم را ديدم، به اندازه‏اي شکم آنان بزرگ بود که هرچه مي‏کوشيدند که برخيزند و راه بروند، نمي‏توانستند و پي در پي به زمين مي‏خوردند. از جبرئيل پرسيدم اين‏ها چه کساني هستند و جرمشان چيست؟ جواب داد: [اينان ]رباخواران هستند.26 در واقع، حديث اول، آشفتگي آنان را در اين دنيا و حديث دوم، آشفتگي آنان رادر دنياي ديگر بيان مي‏کند.
شهيد سيدمحمد حسيني‏بهشتي در توضيح آيه «الّذي يتخبّطه الشيطان من المسّ...» مي‏گويد:
انسان تعجّب مي‏کند که اين‏ها براي چه زنده هستند! در اخبار مربوط به اين رباخواران نام کساني برده مي‏شود که اين‏ها را تقريبا کسي نمي‏شناسد، اما در عين حال، هميشه بايد محلّ زندگي‏شان مخفي باشد.27
چرا؟ البتّه علّت دارد. نه اين که آنان از روي ديوانگي مخفي مي‏شوند؛ چون خصلت ذاتي اين زندگي رباخوارانه اين است که باندهاي گانگستري کذايي، براي يک‏جا پول گرفتن از اين رباخواران آنقدر نقشه‏هاي خطرناک مي‏کشند و آن‏قدر تا درون آن تنگ‏ترين سوراخ‏ها ردّ پايشان را دنبال مي‏کنند تا گيرشان آورده و با تهديد يک چک 50 ميليون دلاري از آن‏ها بگيرند.
رباخوار هم مي‏داند گرچه [در] دنيا او را نمي‏شناسند و حتّي اسم او هم در مطبوعات نيست (و اگر) در روزنامه هم اعلام کنند، مردم او را نمي‏شناسند، مي‏داند که آن باندها او را خوب مي‏شناسند. همه چيزش را هم مي‏دانند و به دنبال او هستند تا او را گير بياورند. محصول رباخواري چندين ساله‏اش را يک‏جا، با تهديد از او بگيرند. بنابراين، اين‏گونه زندگي مي‏کند وزندگي او هم زندگي آدم مجنون و ديوانه است. ميلياردها دلار ثروت دارد و[لي ]يک شب در اين هتل است و يک شب در آن هتل. ده جا بايد برايش رزرو کنند تا جايي که دلش خواست برود. از اين هواپيما و آن هواپيما بليط مي‏خرد و تازه با سوّمي پرواز مي‏کند! اين زندگي به نظر شما چيست؟ (زندگي چنين فرديرا) وقتي شما نگاه مي‏کنيد، مثل انسان ديوانه است: «الّذي يتخبّطه الشيطان من المس» صبح هم که از خواب بيدار مي‏شود، سرگردان و نگران است. البتّه اين يک تيپ رباخوار است. تيپ‏هاي ديگري هم هستند.28
علامّه طباطبايي در الميزان در اين زمينه مي‏فرمايد:
آن‏چه فطرت، ما را بدان فرا مي‏خواند و اساس زندگي اجتماعي، بر آن است، اين است که انسان به مالي که نيازي بدان ندارد و مالک آن است به مال ديگري که بدان نيازمند است، عوض کند، ولي گرفتن خود آن مال به همراه زيادي، پايه‏هاي زندگي و فطرت انساني را از هم مي‏پاشد، زيرا به بر هم خوردن تعادل و هماهنگي اجتماعي مي‏انجامد که مسير درست زندگي است. پس او مانند ديوانه خوب و بد را تشخيص نمي‏دهد. از اين‏رو، مي‏گويد بيع هم مثل رباست؛ (معمولاً انسان عاقل فرد مجهول را نخست مي‏آورد و سپس آن را به فرد معلوم تشبيه مي‏کند) و نمي‏گويد ربا هم مثل بيع است؛ زيرا اگر چنين مي‏گفت، عاقل بودنش را نشان مي‏داد و برتري بيع را تشخيص داده بود، ولي مي‏گويد ربا هم مثل بيع است. پس مراد از «يقومون»، قيام به امر زندگي انساني است؛ نه تنها قيام در روز قيامت.29
3 ـ رباخوارن ربا را با بيع مقايسه مي‏کردند؛ حال آن که ميان آن دو فرق هست. در اين‏جا به برخي از تفاوت‏هاي ميان بيع و ربا مي‏پردازيم:
الف) در بيع هر دو طرف معامله در معرض سود و زيان هستند؛ يعني ممکن است هر دو سود يا هر دو زيان بکنند يا گاهي يکي زيان و ديگري سود کند، ولي در ربا، فرد رباخوار تنها در سود، شريک است و کاري به زيان ندارد.
ب) در خريد و فروش دو طرف در مسير توليد و پخش و مصرف گام بر مي‏دارند، ولي در ربا، رباخوار هيچ کار مثبتي انجام نمي‏دهد.
ج) با گسترش ربا، سرمايه‏ها در مسيرهاي ناسالم (سفته‏بازي) به کار مي‏افتد و پايه‏هاي اقتصاد که اساس اجتماع است، لرزان مي‏شود؛ در حالي که، تجارت درست به گردش سرمايه کمک مي‏کند.
د) رباخواري بر خلاف تجارت، سرچشمه دشمني‏ها و جنگ‏هاي طبقاتي است.
4 ـ آيات ربا هم‏زمان با تبيين انفاق و صدقه آمده است. ميان اين دو تقابل است؛ زيرا ربا، گرفتن ثروت ديگري بدون عوض است، ولي صدقه و انفاق دادن ثروت بدون گرفتن عوض مي‏باشد. هم‏چنين ربا سبب دشمني و از ميان رفتن مال و امنيّت مي‏شود، ولي صدقه به گسترش رحمت، محبّت و زيادي مال و برقراري نظام و امنيّت مي‏انجامد.30
به فرموده قرآن، ربا سبب از ميان رفتن مال و صدقه سبب فزوني آن است. در اين که آيا منظور قرآن، کاستي و فزوني در دنيا است يا در آخرت، ميان مفسران اختلاف نظر هست. نويسنده الميزان مي‏گويد: اين امر ويژه آخرت نيست، بلکه صدقه در دنيا سبب برقراري امنيّت براي رشد مادي و معنوي مي‏شود و امنيّت سبب مي‏شود تا سرمايه صدقه دهنده در امان بماند، ولي ربا برعکس به ايجاد ناامني، اختلاس و استفاده‏هاي مالي و... مي‏انجامد و به تدريج سبب نقصان مالي مي‏شود.31
5 ـ ربا؛ جنگ با خدا و رسول اوست. در آيه 275 سوره بقره خداوند دست بر نداشتن از رباخواري را اعلان جنگ با خود و رسولش مي‏داند و به آنان هشدار مي‏دهد که آماده نبرد باشند.
به گفته مفسّران، اين همان جنگي است که برابر قانونِ «قاتلوا الّتي تَبغي حتّي تَفِي‏ءَ الي امراللّه‏؛ با گروهي که تجاوزگر است، پيکار کنيد تا به فرمان خدا گردن نهند» (حجرات: 90) انجام مي‏گيرد.32
از اين‏رو، هنگامي که امام صادق عليه‏السلام شنيد که شخصي ربا مي‏خورد و نام آن را «لبا» يعني شير آغوز مي‏نهد، فرمود: «اگر بر او دست يابم، او را مي‏کشم.»33 البتّه از اين حديث، بر مي‏آيد که حکم قتل در مورد کساني است که حکم تحريم ربا را انکار کنند.34 با توجّه به اعلان جنگ در اين آيه، مفسّران گفته‏اند که پس از اعلام حکم اگر رباخوار به کار خود ادامه دهد و بر کارش پافشاري کند، بايد او را به قتل رساند.35
در روايتي آمده است که:
فَحقٌّ علي الامام المسلمين اَن يَسْتَنيبَهُ فان نَزَع ضُرِبَ عُنقه.36
بر زمامدار مسلمانان است که رباخوار را به توبه امر کند و اگر پافشاري کرد، او را گردن زند.
سيد قطب در تفسير خود، اين اعلان جنگ را امري هميشگي و اعم از جنگ با سلاح و بي‏سلاح مي‏داند و آن را به معناي رويارويي دو نظام ربوي و غير ربوي که در برابر هم هستند معرّفي مي‏کند.37
نويسنده الميزان مي‏گويد:
جنگ خدا با رباخواران بر دو گونه است:
الف ـ يکي دستور جنگ و مبارزه با آن‏ها؛
ب ـ به معناي برانگيختن فطرت عمومي عليه آن‏ها که به از ميان رفتن جان و مال آن‏ها مي‏انجامد.38
6 ـ سخت‏گيري در مسأله ربا تأکيده شده است.
در هيچ يک از فروع دين (جز در مورد تولّي و دوستي دشمنان دين) چنين سخت‏گيري ديده نشده است؛ زيرا اين دو گناه، زندگي نوع انسان را به خطر مي‏اندازد.39
7 ـ در آيه «يا ايها الذين امنوا اتّقواللّه‏ و ذرو ما بقي من الرّبا ان کنتم مؤمنين»، قيد «ايمان»، بيان مي‏کند که ترک ربا از لوازم ايمان است و ايمان با رباخواري جمع نمي‏شود.40
از بررسي آيات گذشته مي‏توان نتيجه گرفت که رباخواري پي‏آمدهاي بد اجتماعي، اقتصادي و اعتقادي در پي دارد و ترک آن منافعي را براي جامعه به ارمغان مي‏آورد که در گذشته بدان اشاره شد.

ربا در روايات
 

روايت‏هاي باب ربا را مي‏توان در هشت گروه دسته‏بندي کرد:
1 ـ روايت‏هايي که گناه ربا را از زنا بالاتر مي‏شمارند. در اين زمينه، روايت‏هاي بسياري هست که شيعه و سنّي آن را نقل کرده‏اند؛ رواياتي که گناه ربا را از يک زنا تا هفتاد زناي با مادر، آن هم در خانه کعبه برابر دانسته‏اند. براي نمونه،پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به علي عليه‏السلام فرمود:
يا علي گناه يک درهم ربا در نزد خداوند، از هفتاد زنايي که همه آن‏ها با محرم انسان و در خانه خدا روي دهد، بزرگ‏تر است.41
برخي42 چنين پنداشته‏اند که تشبيه گناه ربا به زنا از آن‏رو بوده است که امامان مي‏خواسته‏اند ناهنجاري گناه ربا را برسانند؛ يعني اين تشبيه را نوعي مَجاز مي‏دانند؛ نه حقيقت. دليل‏شان اين است که خداوند بر زنا حدّ (شلاّق و سنگ‏سار کردن) قرار داده است، ولي بر رباخواري چنين حدّي قرار نداده‏است. ديگر اين که چون گناه ربا از يک تا هفتاد زنا تشبيه شده‏است، بر مي‏آيد که امر جدّي و واقعي در ميان نيست، بلکه تنها تشبيه است تا مردم همان‏گونه که زشتي زنا در نزدشان روشن است، به زشتي گناه ربا نيز پي ببرند.
در پاسخ به اين پندار بايد گفت:
الف ـ قرار دادن حدّ و کفّاره، نشان دهنده بزرگ‏تر بودن يک گناه از ديگر گناهان نيست؛ زيرا خداوند براي صيد در حال احرام در مرتبه اول، کفّاره قرار داده است و در مرتبه دوم که مهم‏تر است، گناه‏کار را به انتقام خداوندي هشدار داده است. (مائده: 95)
هم‏چنين خداوند در ترک نماز که مهم‏ترين واجبات است، حدّي قرار نداده است. پس روشن مي‏شود که حدّ و کفاره قرار دادن براي برخي گناهان، به دليل مصلحت‏هايي است که ممکن است به نظام اجتماعي برگردد؛ يعني خداوند براي جلوگيري از به هم ريختن نظام اجتماعي براي برخي گناهان حدّ قرار داده است.
ب ـ اين‏گونه نيست که براي زنا حدّي باشد و براي رباخواري نباشد. برخي روايت‏ها بر اين دلالت دارد که اگر کسي ربا را حلال بشمارد، شايسته مرگ است که در دسته دوم از روايات خواهد آمد. درباره تشبيه ربا به زنا، علّت‏هايي آورده‏اند که برخي از آن‏ها به قرار زير است:
يک ـ ربا برقرار کردن رابطه نامشروع ميان اموال است و زنا رابطه نامشروع ميان افراد؛
دو ـ فرزندي که از زنا زاده مي‏شود، نامشروع است؛ سودهايي هم که از ربا به دست مي‏آيد، نامشروع است؛
سه ـ همان‏گونه که زنا برآوردن خواسته شهوت است که بدون رعايت الزام‏هاي شرعي آن و تنها براي رسيدن به خودکامگي هواي نفس انجام مي‏شود، ربا نيز به دست آوردن سود بدون زحمتي است که بدون پذيرش لوازم شرعي آن‏صورت مي‏گيرد.43
2 ـ روايت‏هايي که حلال شمارنده ربا را شايسته مرگ مي‏داند و او را کافر به شمار مي‏آورد. ابي بصير مي‏گويد: از امام عليه‏السلام درباره کسي که آگاهانه ربا مي‏خورد، پرسيدم. حضرت فرمود: ادب مي‏شود و اگر تکرار کرد باز هم ادب مي‏شود و بار سوم کشته مي‏شود.44
3 ـ روايت‏هايي که ربا را کثيف‏ترين تجارت‏ها مي‏داند.
پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:
بدترين کسب‏ها، کسب رباست.45
4 ـ روايت‏هايي که فلسفه تحريم ربا را بيان مي‏کند. براي نمونه، روي آوردن به کارهاي نيک، تجارت و خريد و فروش و قرض دادن به يکديگر است.46
5 ـ روايت‏هايي که مي‏گويند اگر رباخوار توبه نکند، دين او تباه مي‏شود و اگر توبه کند مال او از ميان رفته و دچار فقر مي‏شود.
زراره مي‏گويد: به امام صادق عليه‏السلام عرض کردم خداوند مي‏فرمايد:
يمحق اللّه‏ الرّبا و يربي الصّدقات. (بقره: 276)
يعني خداوند ربا را از ميان مي‏برد و صدقه را فزوني مي‏بخشد.
حال آن که ديده مي‏شود سرمايه رباخواران زياد است. امام عليه‏السلام فرمود:
چه چيز نابود کننده‏تر از يک‏درهم رباست که دين انسان را از ميان مي‏برد و اگر رباخوار توبه کند، مالش از ميان مي‏رود و دچار فقر مي‏شود؟47
6 ـ روايت‏هايي که بيان مي‏کند عمل رباخوار پذيرفته نمي‏شود و او شايسته لعنت است و اندرونش از آتش جهنّم پر خواهد شد. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:
کسي که ربا بخورد، خداوند به اندازه مالي که از ربا خورده است، اندرونش را از آتش جهنّم پر خواهد کرد و اگر از ربا سرمايه‏اي اندوخته کند، خداوند عمل او را نمي‏پذيرد و تا هنگامي يک قيراط از ربا نزد او باشد مورد لعنت خدا و ملائکه قرار دارد.48
7 ـ روايت‏هايي که بيان مي‏کند گسترش ربا در يک جامعه، سبب نابودي آن جامعه مي‏شود. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
هنگامي که خداوند اراده کند قومي را هلاک کند، ربا را در ميان آنان رواج مي‏دهد.
پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز فرمود:
هنگامي که زنا و ربا در محلّي آشکار شود، نابودي آن‏ها فرا رسيده است.49
8 ـ روايت‏هايي که رباخوار و ربا دهنده و نويسنده و گواه آن را در گناه برابر مي‏داند و همه را لعن مي‏کند.
علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
خورنده ربا، دهنده ربا، نويسنده و شاهد و گواه همه برابر هستند. رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ربا و رباخوار و فروشنده و خريدار و نويسنده و شاهد آن را لعنت کرد.50
در کتاب الرّبا في التّشريع الاسلامي، روايت‏هاي باب ربا به ده گروه تقسيم شده است که به نظر نگارنده، بازگشت آن‏ها به همين هشت گروه است که آورده شد.

اجماع بر تحريم ربا
 

تقريبا بيش‏تر فقيهان يکي از دليل‏هاي حرام بودن ربا را «اجماع» مي‏دانند. شهيد ثاني دليل حرمت ربا را افزون بر نص، اجماع مي‏داند.51 در کتاب تحرير الوسيله امام‏خميني رحمه‏الله چنين آمده است:
حرام بودن ربا به دليل کتاب سنّت و اجماع مسلمانان، ثابت شده است، بلکه بعيد نيست از ضروريّات دين باشد.52
نويسنده جواهر الکلام نيز مانند بيش‏تر فقيهان، حرام بودن ربا را بر اساس نص (قرآن و سنّت) و اجماع مي‏داند.53 محقّق اردبيلي نيز در کتاب مجمع الفائدة و البرهان، اجماع را به عنوان يکي از دليل‏هاي تحريم ربا بر مي‏شمارد.54
ماوردي در اين‏باره مي‏نويسد:
مسلمانان بر تحريم ربا اجماع دارند؛ گرچه در فروع و کيفيّت تحريم آن اختلاف دارند.55

تحريم ربا از ديدگاه عقل
 

فقيهان و مفسران درباره حرام بودن ربا از ديدگاه عقل به طور جداگانه بحث نکرده‏اند. شايد علّت اين بوده است که به دليل روشن بودن حرمت آن از نظر قرآن و سنّت، به طرح مسأله ربا از ديدگاه عقل به طور جداگانه نيازي نمي‏ديده‏اند. البتّه به طور خلاصه برخي گفته‏اند که ربا از ديدگاه عقل حرام است؛ هرچند برخي براي آن استدلال آورده‏اند. براي نمونه، در فقه الاقتصاد چنين آمده است:
ربا از نظر عقل باطل است؛ چون قرض دو صورت دارد:
الف) گاهي قرض براي برطرف شدن نيازهايي مثل ازدواج، مسکن و... است. روشن است که گرفتن ربا در اين حالت، از بدترين روش‏هاي استثمار مي‏باشد.
ب) گاهي نيز قرض براي توليد و سودآوري است. در اين صورت، از چند حالت خارج نيست:
1 ـ يا وام گيرنده زيان مي‏کند که گرفتن ربا از او محکوم است؛
2 ـ وام گيرنده نه زيان مي‏کند و نه سود مي‏برد. در اين‏جا نيز زحمت او به هدر رفته و گرفتن ربا از او محکوم است؛
3 ـ کم‏تر از ميزان ربا سود مي‏برد. در اين حالت نيز گرفتن ربا نوعي زيان بر وام گيرنده است؛ چون نه تنها به اندازه ربا سود نبرده است، بلکه زحمت او نيز به هدر رفته است.
4 ـ به اندازه ربا سود مي‏برد. اين‏جا هم گرفتن ربا محکوم است و رفتار قرض دهنده با قرض گيرنده (در صورت گرفتن ربا) بدتر از چهارپايان است؛ زيرا کسي که از چهارپايان کار ميک شد آن‏ها را سير مي‏کند ولي در اين‏جا زحمت وام گيرنده، هدر رفته و سودي نبرده است.
5 ـ سود وام گيرنده از ميزان ربا بيش‏تر است. در اين صورت هم انصاف آن است که گرفتن سود با نسبت مشخّصي مثلاً يک سوم يا... باشد که از پيش تعيين شده است. اسلام اين را اجازه داده است که در ضمن قراردادهاي شرعي انجام مي‏پذيرد.56
البته برخي از فقيهان دليل عقلي را رد کرده‏اند، ولي محکوم بودن و زشتي ربا، حتّي در ميان ملّت‏هاي باستان و امّت‏هايي که شرع در آن‏جا راه نيافته بود، نشانه اين است که ربا با عقل و فطرت سليم مخالف است. از سويي، علت‏هايي مانند ظلم بودن و باز داشتن از انجام کارهاي نيک که در تحريم اين پديده زشت در قرآن و روايات بيان شده است، مي‏تواند نشاني بر محکوميّت عقلي اين کار ناهنجار باشد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. تفسير نمونه.
2. محمّدزکى عبدالبّر، الرّبا و اکل المال بالباطل، کويت، دارالقلم، 1406 ه . ق، چ 2، ص 17؛ عبدالرّزاق سنهورى، مصادرالحق فى الفقه الاسلامى، بيروت، داراحياء التراث العربى، ج 3، ص 200؛ رفيق يونس المصرى، الجامع فى اصول الرّبا، ص 27. در اين کتاب نام شمار زيادى آمده است که به تدريج معتقدند.
3. ميان تحريم تدريجى ربا، با خمر فرقى هست و آن اين که در ربا از آغاز مردم را در همه موارد از خوردن ربا نهى مى‏کنند. [البته نهى تحريمى در مرحله آخر است، ولى در همان حدّى که براى آماده کردن مردم است، همه حالات را در بر مى‏گيرد.] برخلاف نهى در خمر که از آغاز برخى حالات را نهى مى‏کند؛ مانند شراب‏خوارى در حالت نماز نه در همه حالات [شايد از اين نکته زشتى شديد ربا نسبت به خمر و ديگر موارد استفاده شود؛] الرّبا و اکل المال بالباطل، ص 17.
4. ابن تيميّه مرحله اول تحريم ربا در آيه «و لا تمنن تستکثر؛ [اى پيامبر] منّت مگذار و فزونى مخواه» مدثّر: 6 مى‏داند. وى مى‏گويد: آيه از اين‏که هديه‏اى به کسى بدهى و انتظار زيادى داشته باش، نهى مى‏کند. (الجامع فى اصول الرّبا، ص 28). طبرسى نيز از ابومسلم نقل مى‏کند که اين آيه بر نهى از ربا دلالت دارد (تفسير مجمع‏البيان، ج 10، ص 581).
5. ابوسريع محمد عبدالهادى، الرّبا و القرض فى الفقه الاسلامى، رياض، دارالاعتصام، صص 156 و 157.
6. همان.
7. شيخ محمدرشيد رضا، تفسير المنار، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1423 ه . ق، چ 1، ج 2، صص 100 به بعد.
8. الربا و القرض فى الفقه الاسلام، ص 157.
9.براى مطالعه بيش‏تر در اين زمينه نک: مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، شماره اول.
10. سيدعباس موسويان، «ثمرات فقهى ـ اقتصادى دفعى تا تدريجى بودن تحريم ربا در قرآن»، مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، ش 1.
11. ابن اثير، تاريخ کامل، بيروت، دار بيروت للطّباعة و النشر، 1402 ه . ق، ج 2، ص 294.
12. مسلم ملکوتى، الرّبا فى التّشريع الاسلامى، قم، چاپ مهر، 1395 ه . ق، چ 1، ج 1، صص 10 و 11.
13. مجمع البيان، ج 4، ص 306؛ تفسير نمونه، ج 16، ص 444.
14. الميزان، ج 16، ص 185.
15. همان، ج 4، ص 19.
16. تفسير المنار، ج 2، ص 102.
17. ناصر مکارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميّة، 1374، ج 3، ص 88 .
18. مجمع البيان، ج 2، ص 833 و 834 .
19.فخر رازى، تفسير کبير، ج 7، ص 91.
20. تفسير الميزان، ج 2، ص 411؛ تفسير المنار، ج 3، صص 83 به بعد.
21. سيد على‏اکبر قرشى، احسن الحديث، تهران، واحد تحقيقات اسلامى، ج 1، چ 1، 1366، ص 522 .
22. شيخ طوسى، التبيان فى تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى ج 2، ص 359.
23. تفسير کبير، ج 7، ص 94.
24. تفسير مجمع‏البيان، ج 2، ص 669 .
25. عيّاشى، تفسير عياشى، تهران، مکتبة العلميّة الاسلاميّة، ج 1، ص 152، ح 503 .
26. عبدعلى بن جمعه، تفسير نورالثقلين، حويزى، قم، اسماعيليان، 1370، چ 4، ج 1، ص 291، ح 1157.
27. اشاره به زندگى هواردهيوز ـ سرمايه‏دار معروف ـ است. برگرفته از: سيد محمد حسينى بهشتى، ربا در اسلام، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، 1371، چ 2، ص 19.
28. ربا در اسلام، ص 19.
29. الميزان، ج 2، صص 410 به بعد.
30. همان، ج 2، صص 408 و 409.
31. همان.
32. تفسير نمونه، ج 2، ص 375.
33. وسائل الشّيعه، ج 18، 125، باب 2 ثبوت القتل و الکفر باستحلال الرّبا، ح 1.
34. تفسير نمونه، ج 2، ص 376.
35. تفسير احسن الحديث، ج 1، ص 526؛ مجمع البيان، چ 2، ج 2، ص 674 .
36. وسائل الشّيعه، ج 12، ص 429.
37. فى ظلال القرآن، چ 24، ج 1، ص 330.
38. الميزان، ج 2، ص 422.
39. همان، 409.
40. همان، ص 422.
41. وسائل الشيعة، باب 2، از ابواب ربا، ج 18.
42. الرّبا فى التشريع الاسلامى، ج 1، ص 22.
43. خديجة النبراوى، تحريم الرّبا و مواجهة تحدّيات العصر، چاپ النّهار للطّبع و النشر و التوزيع، ص 7.
44. وسائل الشيعه، ج 18، باب دوم از ابواب ربا.
45. همان.
46. وسائل الشيعه، ج 18، باب اول.
47. همان.
48. همان.
49. ميرزا حسين نورى طبرسى، مستدرک الوسائل، قم، مؤسّسه آل‏البيت، 1408 ه . ق، ج 13، باب اول، از ابواب ربا، ح 11.
50. وسائل الشيعه، ج 18، باب چهارم از ابواب ربا، ص 126.
51. شهيد اول، الدّروس الشّرعيّة، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1414 ه . ق، ج 3، ص 293.
52. تحريرالوسيلة، ج 1، ص 536 .
53. جواهرالکلام، ج 23، ص 322.
54. همان، ص 451.
55. ابى الحسن على بن محمد بن حبيب الماوردى، الحاوى الکبير، بيروت، دارالکتب العلميّة، 1414 ه . ق، جزء پنجم فى فقه الامام الشّافعى.
56. سيّد محمّد شيرازى، الفقه الاقتصاد، قم، دارالقرآن الکريم، چاپ‏خانه سيّدالشهداء، ص 150.
 

منبع:کتاب "ربا و راه‏هاي گريز از آن"
ارسال توسط کاربر محترم سايت : hasantaleb
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image