اگرچه تاکنون بيش از پنج دهه از آغاز فعاليت TCS، بزرگترين شرکت نرمافزاري آسيا، ميگذرد اما حقيقت آن است که رشد غيرقابل تصور اين شرکت در دهه اخير، باعث شده تا شيوه کسبوکار اين شرکت بهعنوان الگويي رقابتي مطرح شود. چه آن که امروز رؤياي مديران بلند نظر غول نرمافزاري هند براي ورود به جمع 10 شرکت بزرگ نرمافزاري دنيا در آيندهاي نهچندان دور بررسي عميقتر راه و رسمي را که اين شرکت در پيشگرفته، بيشتر جذاب ميکند.در قسمت اول و دوم از مقاله پيش رو ضمن مروري بر شکلگيري صنعت نرمافزار در کشور هند با تاريخچه TCS و فعاليتهاي اين شرکت در زمينه برونسپاري آشنا شديم. در ادامه قسمت قبل در اين قسمت از اين مقاله كه قسمت پاياني مي باشد از زاويههاي ديگري کسبوکار اين شرکا را بررسي ميکنيم و به آينده احتمالي اين شرکت نگاهي خواهيم داشت.
آرزوهاي پيشرو
اين پاياني است بر بررسي اجمالي کسب و کار TCS و صنعت نرمافزار هند. اما حوزههاي جديد همچنان ادامه دارد. آنها با شيوه سنتي خود به کسب و کارشان وسعت ميبخشند و به پيش ميروند. رامادوراي، در پاسخ به ويژگي متفاوت TCS ميگويد: «اين تجربه 41 ساله ما است که ما را متفاوت ميسازد.»اما نگرانيهايي درباره آينده صنعت نرمافزاري هند وجود دارد. يک دانشجوي نوزده ساله دانشگاه پونه (Pune) در هند ميگويد: «هيچ کس ديگر تاريخ يا هنر نميخواهد. همه دوستان من IT ميخواهند.» اين موضوع علاوه بر اينکه ميزان علاقهمندي به کامپيوتر را در ميان هنديان نشان ميدهد، بيانکننده اين واقعيت تلخ است که هند نيز همانند کشور ما از توجه به علوم انساني غافل شده؛ هيچ کس تربيت مداوم دانشمندان و مهندسان خبره را زير سؤال نميبرد، اما بهطور قطع براي مديريت چنين استعدادهايي به تخصصهاي ديگري نياز است. سرامانا ميترا در مقالهاي به نام «جاي خالي خلاقيت» در مجله فوربز، ضمن اشاره به عدم گسترش فرهنگ کارآفريني در هند مينويسد: «خانوادههاي متوسط هندي ترجيح ميدهند، فرزندانشان شغلي با درآمد کافي داشته باشند تا اين که ريسک کنند و تجارت متعلق به خودشان را آغاز کنند.» البته، خبرهاي خوبي نيز وجود دارد. ميترا در ادامه همين مقاله به تغيير تدريجي اوضاع اشاره دارد و ميگويد: «يک دهه قبل وقتي شما سر يک کلاس دانشگاه از دانشجويان ميپرسيديد، چند نفر ميخواهند کسبوکار مربوط به خودشان را داشته باشند شايد يک يا دو نفر دستشان را بالا ميبردند. امروزه اين مقدار به چيزي حدود کلاس رسيده است.» اما براي چنين تغييراتي مديران لايق، تحصيل کرده و آموزش ديده لازم است. مديراني که درس اين کار را خوانده باشند، نه مهندساني که فکر ميکنند توانايي ذاتي مديريت دارند.
بحث ديگر اين سؤال است که آيا امکان دارد TCS به آرزوي خود براي حضور در جمع ده شرکت برتر نرمافزاري دنيا در سال 2010 دست يابد؟ سران TCS ضمن تأييد اين نکتهکه اين هدف ممکن است مانند يک شعار سياسي به نظر رسيده و غيرممکن تلقي شود، اشاره ميکنند که در عرض ده سال گذشته درآمد اين شرکت به بيش از پنج برابر افزايش يافته، چيزي که شايد در آن زمان غيرممکن به نظر ميرسيد.اما رامادوراي عادت ندارد از دنبال کردن هدفهايش دست بردارد. او با داشتن تجربه سخت روزهاي اول، به آينده اميدوار است. و در پاسخ به اين سؤال که بزرگترين دستاورد عمر خويش را چه چيزي ميداند، پاسخ ميدهد: «وقتي به عقب نگاه ميکنم، بزرگترين دستاورد من از نظر حرفهاي، ساخت يک مؤسسه دست اول جهاني[TCS] است که در يک فرآيند مداوم، تعداد زيادي از جوانهاي متخصص را به توانايياي مجهز کردند که بتوانند انستيتوهاي خودشان را بسازند.»
در سالهاي اخير، تلاش براي ورود به حوزههاي جديد، به طرز خيرهکنندهاي افزايش يافته است. به طوري که شايد اطلاق لقب «کارخانه نرم افزار» به TCS، ديگر عمق مطلب را ادا نکند. چاندرا فرد شماره دو TCS نيز به اين موضوع اشاره دارد و ميگويد: «هم اکنون فقط 51 درصد از درآمد ما از راه فروش نرمافزار حاصل ميشود.» ارائه سرويسهاي مختلف و مشاوره براي راه حلهاي کارآمد، کارهايي است که در صدر عمليات مورد نظر TCS قرار دارند. بهطور کلي يک چيز مشخص است: که شرکتهاي نرمافزاري هندي ديگر به دنبال نقشي فقط عملياتي نيستند. آنها امروز بيش از هر زمان ديگري به دنبال مطرح کردن خود در هيئت يک شرکت نرمافزاري کامل و همه فن حريف هستند. اما ترديدهايي نيز وجود دارد. با وجود اينکه همگان تلاش جامعه نرمافزار هند را در طول چهار دهه گذشته تحسين ميکنند، اما بعضي کارشناسان اعتقاد دارند هنديها با تغيير تصوير سنتي خود، بازار کنوني را از دست ميدهند. درهر حال TCS و ديگر شرکتهاي مشابه، کارشان را با قدرت به پيش ميبرند، به اميد روزي که جهان صنعت نرمافزار هند را به خاطر خودش بشناسد، نه به خاطر ارائه سرويسهاي عظيم به ايالات متحده. شايد در آيندهاي نه چندان نزديک.
![بزرگترين شرکت نرمافزاري آسيا (2)](/userfiles/Article/1390/08/03/73731.JPG)
همانطور که اشاره شد، TCS زير مجموعه تشکيلاتي بزرگتري به نام TATA Group است. TATA، يک اختلاط (Conglomerate) چند مليتي است که گستره کاري بسيار وسيعي دارد و بيش از 97 شرکت فعال را که در هفت زمينه مختلف کسب و کار فعاليت دارند، شامل ميشود. TATA، همچنين بزرگترين تشکيلات خصوصي و عظيمترين اختلاط هند است. درآمد سالانه اين امپراطوري به بيش از 62 ميليارد دلار مي رسد که از اين مقدار چهار ميليارد دلار آن سود خالص گروه است. تاتا که يکي از نمادهاي هند مدرن محسوب ميشود، بيش از 290هزار کارمند دارد که گستره 85 کشوري اين گروه را پشتيباني ميکنند.
استيل، اتومبيل ،فناوري اطلاعات، ارتباطات، قدرت، چاي و هتل از جمله حوزههايي است که تاتا در آنان فعاليت دارد.
![بزرگترين شرکت نرمافزاري آسيا (2)](/userfiles/Article/1390/08/03/73732.JPG)
تاتا در سال 1868 و توسط جمشتجي تاتا، فرزند خانوادهاي پارسي و گجراتي زبان تأسيس شد. روحيه وطنپرستي از همان سالهاي اوليه در اين گروه آشکار شد. تشکيلاتي که جمشتجي و خانواده اش در طول بيش از 140 سال اداره کردهاند، صنايع بسياري را در هند بنيان نهاده است. اولين کارخانه استيل و نساجي، اولين خط کشتيراني و هواپيمايي، اولين شرکت موتورسازي و فناوري اطلاعات و همچنين اولين بانک هند از جمله دستاوردهاي اين گروه است.از ميان تمام شرکتهاي فعال زير نام اين گروه، TCS و TATA Steel تافته جدا بافته محسوب ميشوند. اين دو شرکت روي هم بيش از نصف کل درآمد گروه TATA را تشکيل مي دهند. TATA Steel که اولين شرکت خصوصي هندي است که در فهرست پانصد شرکت برتر مجله فورچون قرار گرفته، ششمين توليدکننده استيل در جهان است. شرکت TATA Tea نيز دومين شرکت عرضه چاي در جهان است. 65 درصد از درآمد اين گروه از خارج از خاک هند تأمين ميشود و پنجاه و يکمين نشان تجاري برتر دنيا است.
رهبر کنوني تاتا، راتان تاتاي 71 ساله است که از سال 1991 و پس از کنارهگيري عمويش J.R.D. Tata، به اين مقام منصوب شد. کودکي وي که فرزند يکي از ثروتمندترين و مشهورترين خانواده هاي هند است، با وجود مشکلات خانوادگي، در رفاه کامل گذشت. پس از فارغ التحصيلي در رشته مهندسي معماري و بناها از دانشگاه کورنل امريکا در سال 1962، شغلي در آيبيام به او پيشنهاد شد. اما وي آن را نپذيرفت و به هند بازگشت تا در تاتا مشغول به کار شود. در طول سالهاي بعد از آن، راتان به پيشرفت ادامه داد و پس از انجام مسئوليت هاي مختلف در اين گروه بزرگ، در نهايت در سال 1991 نفر اول تشکيلات شد.وي پس از بازگشت از امريکا به جمشيدپور فرستاده شد تا در TATA Steel به همراه کارگران عادي روي زمينهاي شرکت کار کند.قائل نشدن تفاوت ميان خود و ديگران بهاين روش، شايد از روحيه خجالتي راتان حاصل شود. وي به ندرت از زرق و برقهاي اجتماعي سود ميبرد. به همين دليل وي براي سالها در يک آپارتمان کوچک در بمبئي زندگي ميکرد. بر خلاف بسياري از ميلياردرهاي هندي ديگر، وي و خانوادهاش ترجيح ميدهند، از توجه عموم دور بمانند. وي هيچگاه مدل موي جنجال برانگيز نداشته است، موتورسيکلتهاي تجملي نميراند و با بازيگران بالي وود رفت و آمد نميکند. وي ترجيح ميدهد، در سکوت به کسب و کار مورد علاقهاش ادامه دهد.
تاتا، خيلي بي سر وصدا به خريد شرکتهاي ديگر اقدام ميکند. بدون اين که بخواهد روي نام محصول ارائه شده توسط آنان تأثير بگذارد. معمولاً مصرفکنندگان هيچگاه متوجه نخواهند شد که مارک مورد علاقهشان توسط يک گروه هندي اداره ميشود. به همين ترتيب، وي به آرامي تاتا را به يک غول چند مليتي تبديل کرد.ثروت شخصي راتان نيز در نوع خود موضوع جالبي است. راتان، سرمايه شخصياش را در شرکت Tata Sons قرار دادهاست. شرکتي است که کنترل کل گروه را در اختيار دارد. با توجه به سهم يک درصدي وي در اين شرکت ميزان دارايي شخصي وي چيزي نزديک به يک ميليارد دلار است. اما 66 درصد از سهام Tata Sons در اختيار تراستهاي بشردوستانه است که توسط اعضاي خانواده تاتا وقف شده است. راتان به همراه سر دورابجي تاتا، داراي اصليترين تراستها هستند و اين بهاين معني است که راتان، عملاً کنترل کامل بخشي از اين سهام را بر عهده دارد. اگر اين مقدار به ثروت وي اضافه شود، ميزان داراييهاي شخصياش به بيش از پنجاه ميليارد دلار مي رسد که اين امر او را يکي از ثروتمندترين افراد جهان ميکند.
با اين حال، شايد چنين مسائلي براي اين تاتاي آرام چندان مهم نباشد. مأموريت وي براي رستگاري TATA همچنان ادامه دارد. حتي بيش از زماني که با ريسک مدرنيزهکردن کسب و کار در اوايل دهه 90، آن را به سمت يک شرکت جهاني سوق داد. از هم اکنون بحث براي جانشيني راتان آغاز شده، اما هنوز نتيجهاي حاصل نشده است. بايد ديد کدام يک از افراد خانواده تاتا براي قبول اين مسئوليت سنگين برگزيده ميشوند. در هر حال، اين فرد نميتواند از فرزندان راتان باشد، زيرا وي هرگز ازدواج نکرده است.
پينوشتها:
1- مکانيزم Hedging روشي معمول براي مقابله با ضررهاي حاصل از تغييرات جهاني ارزها است. اين کار به طور معمول با وام گرفتن يا فروختن ارز توسط شرکت انجام ميشود. بهعنوان مثال، اگر شرکت فولکس واگن آلمان از مقداري از سرمايههايش در امريکا بهصورت دلار وام بگيرد، در صورت افت دلار در مقابل يورو ميزان زيانش کاهش خواهد يافت.
منبع:http://www.shabakeh-mag.com ارسال توسط کاربر محترم سايت :hasantaleb