مرگ سهراب در نبود نوشدارو
![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) ![](/images/th1_start.gif) -(3 Body)
|
مرگ سهراب در نبود نوشدارو
Visitor
542
Category:
دنياي فن آوري
حضور اينترنت در ميان ايرانيان بيست ساله شده است. زماني که در يک مرکز دانشگاهي اولين ايميل ارسال شد، هنوز هر بقچه اي زير ميز تلويزيون نشان از يک دستگاه ويديو بود که همچون ميوه اي شيرين و ممنوع، خودش و فيلم هايش در شهر جابه جا مي شدند، کرايه مي رفتند و خريد و فروش مي شدند. تجربه ويديو و روبرو شدن سياست گذاران فرهنگي ايران، با پديده اي جديد به نام ويديو پرحاشيه بود. در نهايت هم زماني که فرهنگ ويديو غالب شده بود و سياست هاي کنترلي آن شکست خورده به حساب مي آمدند، مسئولان فرهنگي به اين نتيجه رسيدند که براي مديريت آن بايد توليد محتواي جايگزين را در پيش بگيرند و برخوردهاي صرفاً قهري و قضايي در حوزه فرهنگ دردي را دوا نمي کند، به همين دليل هم چند شرکت توليد و تامين محتوا براي شبکه خانگي به راه افتادند و قس علي هذا. تجربه ويديو، هرچند با هزينه بسياري به دست آمد اما بعدتر از آن استفاده نشد. اين تجربه نخستين تجربه رويارويي با محتواي غير رسمي در حوزه فرهنگ بود که محتوا در گستره اي وسيع و براي مخاطب عام توليد و تهيه شده بود و در نهايت زماني راه برخورد قهري از ميان گزينه ها خارج شد که حريف بازي را برده بود و دور افتخارش را هم زده بود. حال سؤال اينجاست که آيا تجربه ويديو در حوزه محتواي ديجيتالِ آنلاين که گستره و دسترسي به آن بدون مرز است، در حال تکرار شدن است؟ ? تيغ دو لبه و نتايج چند پاره کره جنوبي بيشترين سرمايه گذاري را بر روي زيرساخت هاي فناوري اطلاعات انجام داده است. در حال حاضر در گزارش هاي آمادگي الکترونيک، در سرعت دسترسي و فراگيري، کره جنوبي از کشورهاي برتر دنياست و نسبت به کشورهاي غربي اينترنت ارزان تري نيز براي شهروندانش فراهم کرده است. علاوه بر اين ها، بزرگ ترين بازارهاي بورس دنيا نيز در اين کشور شکل گرفته اند و تلاش هاي موجود براي توسعه شهروند، بازار و دولت الکترونيک در اين کشور سرآمد است. اين توسعه زيرساختي نيز در دوره ديکتاتوري نظامي در اين کشور روي داده است. مردم کره به مرور به دليل گسترش و توسعه زيرساخت هاي فناوري اطلاعات با اينترنت آشنا شدند. اين آشنايي علاوه بر توسعه اقتصادي، ابعاد ديگري نيز به خود گرفت و موجب تولد حوزه هاي عمومي مستقل و خرد در ميان مردم و جوانان کره اي شد. آن ها در اعتراض به سنت هاي کنفوسيوسي که نسل پيشين به آن ها بسيار معتقد بود و همچنين با مشارکت در پروژه هاي توليد محتوا در رسانه هاي شهروندي، فرهنگ غيررسمي جدي اي را پايه ريزي کردند که زمينه ساز اعتراضات بسياري به ديکتاتوري نظامي حامي آمريکا در اين کشور و در نهايت شکل گيري اصلاحات سياسي مورد نظر مردم در اين کشور شد. اين رويدادها در سال 2002 به اوج رسيده بودند. تجربه کره جنوبي از اين منظر تجربه مهمي است که نشان مي دهد چگونه با بسط دسترسي، فناوري با خواست هاي جامعه همراه شده و به ياري مردم مي شتابد. البته در کنار تجربه کره جنوبي، تجربيات ديگري نيز هستند که بايد به آن ها توجه شود. يکي از ابن تجربه ها مربوط به روسيه است و ديگري مربوط به چين. بر خلاف کره که اينترنت منشا تغيير و تحول شد، در روسيه اين اتفاق نيفتاد. گروه هاي مختلف سياسي مخالف در روسيه به دلايل مختلف نتوانسته اند از اينترنت براي ساماندهي مخالفت ها استفاده کنند. اين دلايل به شيوه هاي عملکردي دولت اين کشور در حوزه اينترنت باز مي گردد. در روسيه از فيلترينگ و يا برخورد قضايي آشکار با فعالان اينترنتي خبري نيست، در عوض از پروژه هاي توليد محتوا و سرگرمي بر روي وب، حمايت مي شود. اين حمايت ها به قدري هستند که حجم بالاي آن ها مانع از اين شود که پروژه هاي کوچک و داوطلبانه کنش گرانه اجتماعي فرصت بروز و ظهور پيدا نکنند و در حاشيه بمانند. همچنين مسئولان سايت هاي اينترنتي به صورت غيرمستقيم ترسانده مي شوند و بر خلاف کره جنوبي دولت تمايلي به افزايش اعتماد مردم به رسانه هاي ديجيتال ندارد. تجربه چين اما بر خلاف روسيه نشان از برخوردهايي از جنس ديگر دارد. چين در فرآيند توسعه اقتصادي خود به قدرتي مطرح در سطح جهان تبديل شده است و جمعيت بيش از يک ميلياردي اش آن را به بازاري مناسب براي شرکت هاي فرامليتي ارائه دهنده خدمات اينترنتي تبديل کرده است. به همين دليل هم توليد و مصرف محتوا در چين به شدت از سوي دولت کنترل مي شود و نتايج موتورهاي جستجو هم مطابق نظر دولت اين کشور دست کاري مي شود. چين بر خلاف روسيه و کره جنوبي رويکرد دوگانه توسعه اي و ضد آن را اتخاذ کرده است و هم در جهت توسعه زيرساخت و هم در عين حال در جهت کنترل آن گام بر مي دارد. در کنار همه اين ها سؤالي نيز مطرح است و آن اينکه تجربه ايراني از محتوا در اينترنت در کجاي اين طيف قرار مي گيرد؟ از يکسو پروژه هاي مختلفي از سوي دولت اجرا مي شود که به دنبال توسعه «دسترسي» به اينترنت و گسترش زيرساخت هاي فناوري اطلاعات در نقاط مختلف است، اما از سوي ديگر نگراني در مورد کنترل محتوا نيز وجود دارد و به همين دليل راهکارهايي براي آن انديشيده مي شود که معمولاً با سياست هاي کلي مبتني بر توسعه اينترنت در تضاد هستند. شيد بتوان ماهيت محتوا را در فضاي مجازي، عامل و باعث اين دوگانگي دانست. بر خلاف نسل پيشين رسانه ها، در عصر رسانه هاي ديجيتال و اينترنت، پلاتفورم هاي رسانه اي يکپارچه شده اند و اين يکپارچگي باعث شده است کاربران بتوانند در زماني واحد و با استفاده از ابزاري واحد – کامپيوتر يا تلفن همراه به صورت هاي مختلف رسانه اي دسترسي داشته باشند. آن ها همچنين مي توانند به راحتي فيلم، عکس و تصوير را با ديگران به اشتراک بگذارند و به فرآيند توليد محتوا بپيوندند. تکثر در توليد و مصرف محتوا، مميزه اي است که محتواي ديجيتال را از گذشته متفاوت مي کند. اگر در گذشته توليد محتوا به شبکه هاي تلويزيوني و روزنامه هاي سراسري اختصاص داشت حالا در فضاي جديد از فرآيندي سازماني، حرفه اي و يک سويه به ساختاري عمومي، غيرسازماني و چند سويه تبديل شده است که مرزهاي سنتي ميان توليدکننده و مصرف کننده خبر را برچيده است و شهروندان کاربرِ اينترنت، نقش هاي بيشتري در آن بر عهده دارند. همين گستردگي و فراگيري باعث مي شود، مسئله محتوا در اين فضا اهميت مضاعفي يابد و سياست گذاري هاي مختلف و گاه متضادي در مورد آن صورت مي گيرد. رويه ديگر فيلترينگ و گسترش دامنه آن به شبکه هاي اجتماعي و سايت هاي سرگرمي و وبلاگ هاي شخصي اين است که سبب تقويت فرهنگ غير رسمي مي شود و هر روز افراد بيشتري زمان هاي بيشتري را در فضاي غيررسمي و ممنوع سپري مي کنند. فرهنگ غيررسمي ناظر بر عقيده ها، ارزش ها و هنجارهايي است که خودجوش به وجود مي آيند و پناهگاه کساني است که مي خواهند خارج از چارچوب هاي فرهنگي و ايدئولوژيک حاکم، باورها، ارزش ها و قضاوت هاي خاص خود را داشته باشند. هرچه دامنه فيلترينگ گسترده تر شود، افراد بيشتري محتواي غيررسمي توليد مي کنند و مهم ترين ويژگي اين غيررسمي بودن در اين است که امکان برنامه ريزي فرهنگي را از مسئولان مي گيرد و نمي توان واکنش مناسبي به آن نشان داد. نکته ديگري که بايد به آن توجه کرد اين است که چرخش اطلاعات در فضاي مجازي اهميت بسياري يافته است. وقتي مطلبي در وبلاگي منتشر مي شود، در سايت هاي اشتراک لينک، تالارهاي گفت وگو و شبکه هاي اجتماعي مطرح مي شود و حول آن بحث و گفت وگو شکل مي گيرد. بازخورد اصلي و ارزش افزوده هر محتواي توليدشده نيز در فضاي مجازي در اين فرآيند معنا پيدا مي کند. حال وقتي در عمل دسترسي به مهم ترين بخش هاي اين چرخه امکان پذير نباشد از يکسو محتواي رسمي توليد شده راهي به اين چرخه نمي يابد و عملاً از ارزش افزوده محتوايي بي بهره مي ماند و از سوي ديگر محتواي توليد شده و ارزش يافته در فضاي غيررسمي راهي به حوزه رسمي نمي يابد و امکان حمايت و توسعه آن براي تقويت وجه ايجابي محتوا در فضاي مجازي امکان پذير نمي شود. انقطاع از چرخه محتوايي در فضاي مجازي نقيصه اي است که باعث خالي ماندن ظرفيت هاي بسياري براي حضور موثر در فضاي مجازي و توليد محتواي ارزشمند شده است. دلايل زيادي را مي توان کنار هم چيد که نشان دهد سازوکار کنوني براي کنترل محتوا کارآمد نيست و نگراني ها درباره آن نيز داراي خطاي اندازه گيري است. زيرا پايه آن بر اساس نظريات جبرگرايانه است که اثرات رسانه ها را جبري و لايتغير مي دانند و متعلق به نسل هاي پيشين نظريه هاي رسانه و ارتباطات است. در حالي که در دوره کنوني متفکران بر آثار رسانه ها در چارچوبي اجتماع محور و متناسب با رويدادهاي دنياي اطراف مي بينند. در حقيقت رسانه ها و ابزارهاي فناورانه ممکن است تسهيل گر يا مانعي بر سر راه روندهاي موجود اجتماعي باشند و نه شروع کننده آن ها. به همين دليل هم بزرگ نمايي ها درباره توانايي هاي شبکه هاي اجتماعي، وبلاگ ها و يا سايت هاي اشتراک فيلم و عکس که منجر به مسدود شدن اين سايت ها شده است به دليل همين خطاست. حرف آخر اينکه نه تنها کار از کار سهراب قصه ما گذشته است و براي ورود به چرخه اي که مديران فرهنگي بيرون آن ايستاده و نظاره گر آن هستند، خيلي دير شده است، مثل تجربه ويديو، بلکه متاسفانه هر روز که مي گذرد، ناظران اين عرصه متوجه مي شوند نگار نوشدارويي هم در کار نيست و اصراري به اصلاح شيوه موجود وجود ندارد. منبع:ماهنامه تحليلگران عصر اطلاعات ( www.infoage.ir ) ارسال توسط کاربر محترم سايت : haj_ghodrat_allahaziztaeme
|
|
|