مقدمه: امروزه درمحيط کسب وکار وتوليد که لحظه به لحظه دستخوش تغييرات شده وبر پيچيدگي هايش افزوده مي گردد،همراهي وغني سازي نهضت کاهش قيمت تمام شده کالاهاوخدمات بعنوان راهبردي مهم درجهت حفظ منافع ورقابت پذيري ودرمعناي عام ترموجبات بقاي بنگاههاي اقتصادي رافراهم خواهدنمود. آنچه مسلم است اينکه تجارت درمحيطي بازوغيرقابل پيش بيني صورت مي پذيرد و شايسته است يک استمرارزماني درجهت ارائه راهکارهاي خلاق وپويا و اجرائي نمودن آنها بکارگرفته شود.
اهميت موضوع:
درکشورايران با وجود هدفمندشدن يارانه حاملهاي انرژي ،توليدکنندگان باعزم بيشتري خود را بانهضت کاهش قيمت تمام شده همگام نموده اند که البته مي بايستي بانگاهي فرابخشي به موضوع پرداخت . بااندکي تأمل در مي يابيم نامگذاري سال 1390بنام سال جهاداقتصادي ازسوي رهبرمعظم انقلاب توأم بابصيرت ودرايتي عظيم ومناسب با احوالات اقتصادي جامعه صورت پذيرفته که درعين حال مشارکتهاي مردمي وبسياري ازموضوعات مهم تأثيرگذاردراقتصادبنگاهي وملي را شامل گرديده است.
خوشبختانه تئوري ادغام دووزارتخانه بازرگاني وصنايع ومعادن بطوري ويژه تسهيل کننده پيشبرد اهداف نهضت کاهش قيمت تمام شده خواهدبود چراکه سابقا وزارت صنايع با تمرکز بر نهضت مذکور وارائه بسته هاي حمايتي ووزارت بازرگاني با تمرکز برقيمت گذاري اصولي و بارويکرد صادرات محصولات اقدام مي نمودند که اين ادغام مي تواند بسياري از مولفه هاي توليد وصادرات راباحرکتي هماهنگ و به دور از موازي کاري و اتلاف هزينه و ازهمه مهمتر چابکي وزارتخانه صنعت،معدن وتجارت پيش برده وهدفمند نمايد.درتوليد کالا و خدمات ،همه بنگاههاي اقتصادي نيز سه وظيفه اصلي رادرجهت کسب سودو درعين حال افزايش GNP و GDP ضمن مدنظرقراردادن نهضت کاهش قيمت تمام شده بعهده دارندکه تحقق اهداف مذکوردرحوزه هاي زيرخلاصه مي گردد:
بازاريابي :که کشف وايجاد تقاضا وتأمين سفارش براي کالاوخدمات است.
توليد/عمليات: که شامل کليه فرآيندهاي توليد و درمعناي عام مديريت توليد گفته مي شود.
مالي/حسابداري:که موجبات ايجادبازخوردونهايتا اخذتصميم مقتضي جهت ادامه فعاليت بنگاه اقتصادي رافراهم مي نمايد.
يکي از دامهاي پيش روي مديران توليد بازمهندسي در فرايندها بدون درنظرگرفتن کيفيت محصول اصلي وبسته بندي کالاهاست که اين صرفه جوئي ها اگرچه به ظاهر مطلوب بنظرمي رسد ولي دربلندمدت براي توليدکننده چه ازنگاه مصرف کننده داخلي و چه ازمنظر کلان درحوزه صادرات موجبات کاهش صادرات را فراهم آورده وشانس ورود به بازارهاي بين المللي را ازدست خواهد دادکه البته امري نابجاست.
مديران توليد مي بايستي کليه امورات مربوط به برنامه ريزي،ساماندهي،هماهنگي، رهبري وکنترل را توأما بکارگيرندکه انجام موارد مذکور نيازمند هزينه کردن بنگاههاي توليدي درحوزه هاي مختلف R&D مي باشد.
پيشرفت تکنولوژي، فضاي رقابتي ومحيط متلاطم تجارت وهمچنين وجود مجموعه هايي همچونWTO ،سازمانهاي اقتصادي وعلي الخصوص توليدي را بمنظور بقاء وادار به تبعيت وهمراهي با دانش و فنون جديدتوليد وبازاريابي جهاني مي نمايد.
افزايش کارائي واثربخشي درحوزه هاي کاهش قيمت تمام شده،کاهش ضايعات،استفاده حداکثري ازمنابع حداقلي و...ميتواندبامديريت بهينه توليد محقق گرددکه دراين رابطه توصيه مي شود واحدهاي توليدي ضمن بهره گيري ازروش کايزن (kaizen) توليدبهينه رابنحوي مستمردردستورکارقراردهند و اين شيوه معتقداست حتي يک روزهم نبايدبدون ايجادبهبودوخلاقيت درحداقل يکي از بخشهاي مجموعه سپري نمود.
دراين رابطه مشتري گرايي،مديريت کيفيت فراگير(TQM)،بهره گيري ازهوش مصنوعي(AI)،تکنولوژي ربات، حلقه هاي کنترل کيفيت،سيستم نظام پيشنهادات،اتوماسيون،نظم ومقررات ورعايت رفتارسازماني،سيستم جامع نگهداري وتعميرات،توليدبه هنگام (jit)،توليدبدون نقص،فعاليتهاي گروهي درقالب خوشه هاي تخصصي جزيره اي (بنابه مورد)،خلاقيت درتوليدمحصول اصلي وبسته بندي،قيمت گذاري اصولي،نظام توزيع وبازاريابي صحيح ازاهم موضوعات قابل تأمل وبهره گيري است وتنها کساني نتيجه مي گيرندکه به اثربخشي موضوعات فوق ايمان داشته واعضاي مجموعه راملزم به عملياتي نمودن مواردمذکورنمايند البته بسياري ديگرازابزارهادرجهت کاهش قيمت تمام شده وجوددارندکه شايدنياز به تيزبيني ومهارتي خاصي دارد.
کنترل کيفيت جامع يکي ازروشهاي موثردرجهت ايجاد،نگهداري وبهبودکيفيت درواحدتوليدي وعاملي است که موجبات رضايت حداکثري مصرف کنندگان رافراهم مي آورد.بسياري مواقع فقدان وياعدم بکارگيري نظام مديريت فراگيردرسازمانها ازجمله بنگاههاي اقتصادي،هزينه هاي سربارتوليد وفروش را براي بنگاه بهمراه داشته است که چنانچه بخوبي بکارگرفته شودهماهنگي در سيکل توليد،قيمت گذاري،توزيع وبازاريابي وفروش را بوجود آورده وکمک شاياني به سوددهي بنگاه اقتصادي مي نمايد.
نظام توليدبه هنگام(jit) ازطريق برنامه ريزي توليدبرمبناي سفارش،تغييرطرح استقرار کارخانه بمنظورسهولت جريان ساخت وتوليد،مسئوليت دادن به کارگران وآموزش دادن و پرورش کارگران چندوظيفه اي وارتباط مناسب با تأمين کنندگان مواداوليه درکاهش هزينه هاي توليد موثرخواهندبود.ازديگر نکته هاي مرتبط با توليد به هنگام توجه ويژه به هنربازاريابي معکوس مي باشدکه عوامل مذکورمجموعا کاهش مقاديرخريدوکاهش ميزان سرمايه گزاري مواداوليه وهمچنين کاهش هزينه هاي انبارداري را بدنبال خواهدداشت.
ازديگرموضوعات قابل تمرکزدرمسيرکاهش قيمت تمام شده کالا،بررسي هزينه هاي ثابت ومتغيرفرآيندهاي آميخته بازاريابي (4P)مي باشد.هزينه کردن مي بايستي هدفمند وبانگاهي بلندمدت صورت پذيردودرعين حال مديران توليدضمن مشخص نمودن نقطه سربه سرهمواره ازايجادبازده نزولي جلوگيري نمايند.آنچه ازمنظرحسابداري درحوزه هزينه ها جاي بحث وبررسي بيشتر دارد اينکه در بسياري مواقع هزينه هاي استهلاک ماشين آلات وهمچنين نيروي انساني درنظرگرفته نمي شود.مديريت هزينه ها يکي ازمهمترين بخشها درحوزه توليد مي باشد چراکه رأسا قيمت تمام شده کالاوخدمات را تحت الشعاع قرارمي دهدکه دراين رابطه بهره گيري ازبازمهندسي درکليه فرآيندهاي توليدونيز تلفيق علم وتجربه توصيه مي گردد.دراين رابطه فنون مختلفي درعلم حسابداري تعريف شده که بشرح زيراست:
ـ هزينه يابي برمبناي فعاليت (ABC)
ـ بودجه بندي برمبناي فعاليت (ABB)
ـ مديريت برمبناي فعاليت(ABM)
اين روشها به نوعي تسهيل کننده وتغذيه کننده سيستم اطلاعاتي مديريت (MIS) جهت برنامه ريزي وتصميم گيري بهينه مي باشند.بررسي فعاليت هايي که مستقيما درفرايندهاي عملياتي دخالت دارندکمک شاياني تخمين بهاي تمام شده وکاهش هزينه هاي سربارخواهد نمودوچه بهترآنکه دراين راستا نرم افزارهاي رايانه اي جهت افزايش سرعت و دقت به خدمت گرفته شوند.
درمديريت هزينه هدف نهائي،حداکثراستفاده ازحداقل منابع مي باشدکه به نوعي تعريف علم اقتصاد راشامل مي گردد.سوالي که ممکن است به ذهن بسياري مديران توليدخطورنمايد اين است که ضمن تلاش درجهت کاهش قيمت تمام شده،چگونه،درچه سطح وحجم وباچه قيمتي توليدوعرضه کنيم تابه همان سودقبلي دست يابيم که درعين حال شاخصه هاي کمي وکيفي نيزرعايت شوند؟ دراينجا مي بايستي نقطه سربه سر را درفرآيند توليد معين نموده که اين امرنيزبابهره گيري ازفرمول امکان پذير خواهد بود:
سودموردانتظار+اقلام ثابت بهاي تمام شده+اقلام متغيربهاي تمام شده= تعدادفروش*قيمت فروش يک واحد
بابرنامه ريزي مناسب درخصوص ظرفيت توليدمي توان هزينه ها را به نحوچشمگيري کاهش داد.هرطرحي جهت افزايش ظرفيت توليدبايد قادربه تأمين برخي معيارهاي معقول اقتصادي باشد.معيارهاي عملکردمالي که ازتجزيه وتحليل جريان نقدي حاصل مي شود،مي تواندبصورت ارزش يانرخ بازگشت سرمايه گذاري (ROA) براي ظرفيت جديدتعريف گردد.زماني که درآمدوهزينه هاي پروژه تخمين زده شد،محاسبه چنين معيارهايي يکنواخت بوده و ميتواند توسط رايانه ،برنامه ريزي شودتابراي فرضيات گوناگون مجددا مورداستفاده قرارگيرد.
افزايش ظرفيت توليدکارخانه موجب صرفه جويي ناشي ازمقياس خواهدشد. زيراهزينه هاي ثابت سرشکن شده ساختمان ،ماشين آلات ونيروي انساني وبعبارتي استهلاک که درقبل بيان شدبراي توليد هرواحد محصول کاهش مي يابد.ازآنجاکه هزينه هايي از قبييل بيمه،ماليات و....براي سطوح گسترده تري ازظرفيت توليد،ثابت مي ماند باتوليدبيشتر،هزينه ثابت تخصيص يافته درهرواحدکاهش خواهديافت.برخي ازهزينه هاي متغيرازقبيل دستمزد،حمل ونقل،مواداوليه و...نيزدرحجم توليد بيشتر،سرشکن شده ومجموعا موجبات کاهش هزينه نهائي توليدرافراهم مي نمايد.شناسايي وبهره گيري از نمودارمسيربحراني (cpm) و توانايي تشخيص مسيرهاي بحراني بامدنظرقراردادن کاهش نيروي کاروتجهيزات اضافي بعنوان يک شاخص مهم درکاهش قيمت تمام شده مطرح مي باشد.دراين رابطه تعيين بهترين مسيرفرآيندحرکت مواد درواحدتوليدي حائزاهميت است که دياگرامها ابزارهاي مناسبي دراين خصوص مي باشند.
درحوزه هاي سخت افزاري،طراحي صحيح نحوه استقرارماشين آلات وتجهيزات ضمن رعايت ارگونومي انساني (با عنايت به اصل مطالعات هاثورن) نقش تعيين کننده اي دربازدهي بنگاه اقتصادي ازمنظرکاهش هزينه ها دارد.باتوجه به واقعي شدن قيمت انواع حاملهاي انرژي يکي از موضوعاتي که دربرنامه ريزي وصدورمجوزات جهت ايجادواحدهاي توليدي مي بايستي مدنظرقرارگيرد،نزديکي کارخانجات به محل تأمين مواداوليه است.تعيين مناسب محل کارخانه بطورقابل توجهي هزينه هاي ثابت و متغير راکاهش مي دهد. همچنين هزينه هاي مربوط به حمل ونقل وحقوق ودستمزدکه قبل ازهرچيزبرنامه ريزان مي بايستي وضعيت جذب نيروي بومي منطقه وتوقعات اقتصادي واجتماعي ايشان رامدنظرقراردهندحائز اهميت است.بعبارتي ديگر تعيين مکان مناسب جهت احداث کارخانه يک مزيت رقابتي مهم براي بنگاه اقتصادي تلقي مي گردد که اين موضوع مي بايستي درهنگام تهيه طرح توجيهي واحدتوليدي جديدتجزيه وتحليل وويژگي هاي عمومي مناطق نيزموردتوجه قرارگيرد.درحوزه کارسنجي وزمان سنجي که تبلورنيز درنظريه خود به آن اشاره نموده است،مي بايستي به فرآيندهاي عملياتي براي تبديل ورودي ها به محصولات توجه نمود.
کار سنجي را ميتوان ثبت منظم وبررسي دقيق روشهاي انجام کارو پيشنهادهاي اصلاحي بمنظورکاهش هزينه ها و زمان سنجي کاربرد تکنيکهاي مختلف بمنظور تعيين زمان لازم براي يک کاربر واجد شرايط که کار مشخصي را در سطح معيني از کارآيي انجام مي دهد تعريف مي گردد.رعايت اصول فوق،بهبودفرآيندجابجائي مواد،کاهش ميزان خستگي کارکنان،ارتقاء کيفيت کالاهاي توليدي وايجاد سيستمهاي تشويقي مناسب وعادلانه راشامل مي شود.
بانگاهي اجمالي تکنيکهاي روش(کار) سنجي وزمان سنجي شامل نمودارهاي جريان کار،تجزيه وتحليل عمليات،تجزيه وتحليل تربليگ(Tereblig) واندازه گيري زمان و مقايسه با زمان نرمال مي باشد.دراين خصوص،بهره گيري ازسيستم توليديکپارچه کامپيوتري (CIM)به کاهش هزينه هاي حقوق و دستمزد وضايعات انساني کمک شاياني خواهد نمود.
درسطحي بالاترازمديريت توليد،مديريت پروژه وجود دارد بااين تفاوت که فرآيند توليد به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي شودکه ابتداي آن مشخص ولي انتهاي آن نامشخص است و بعبارتي بيشترتوان وتمرکزخودرابه کارآيي واثربخشي وبازخورد سيستم را تؤاما مدنظرقرارداده وبدنبال افزايش بهره وري کل سيستم مي باشد .
درواقع مديريت پروژه پاسخگوي نهائي دريک واحدتوليدي درجهت توليدباقيمت تمام شده مناسب ومطابق ذائقه مصرف کننده است.
پيشنهادها ونتيجه گيري:
ـ بمنظورتشويق توليدکنندگان و درجهت بهره گيري از روشهاي نوين کاهش قيمت تمام شده مشوق هاي مالي سريع الوصول و تسهيلات ويژه به تلاشگران اين عرصه مي تواند محرکي جهت پيشبرداهداف کلي نهضت مذکورباشد.
ـ يکي ازخلاء هاي موجود درنهضت کاهش قيمت تمام شده عدم اطلاع رساني وآموزش ويژه فعالان اقتصادي مي باشدکه درابتداي امربافلسفه وجودي نهضت آشناشده،ايمان آورده و سپس مديران منابع انساني،توليدوعمليات را دراعتلاي آن بسيج نمايند که دراين راستا شايسته است ضمن بهره گيري ازاساتيد علمي،سرمايه گذاري مکفي دراين زمينه صورت پذيرد.
ـ تقويت وتمرکز برشرکتهاي پخش کالا وحمايت دولت از شرکتهاي موصوف که بدليل داشتن سيستم هاي پخش چندگانه هزينه هاي پخش را به حداقل خواهند رساند.
ـ در نظرگرفتن معافيتهاي مالياتي براي واحدهاي موفق درحوزه کاهش قيمت تمام شده
ـ ايجادخوشه ها ودسته هاي کاري تخصصي درمجموعه وچندمنظوره کردن کارگران وهمچنين سهيم کردن کارکنان درسودهاي انباشتي شرکت که ضمن کاهش هزينه هاي حقوق ودستمزد،به چابکي سازمان کمک خواهد شد.
ـ برون سپاري برخي فعاليت ها که انجام آن توسط واحدهاي اقتصادي اصلي توجيه حسابداري ندارد از اهم موضوعات قابل توجه مي باشد.
ـ بهره گيري هرچه بيشتراز تجارت الکترونيک وبازاريابي B2B بخصوص درسيستم نظام توزيع ازديگرروشهاي کاهش هزينه است.
ـ مکانيزه کردن خط توليدکه منجربه توليدباسرعت بيشتر وحجم بالاترشده وهمچنين تغييردادن زمان فعاليت به زمان خارج از پيک مصرف برق بطورمقطعي ونه بلند مدت و مستمر و همچنين سرويس کاري ماشين آلات درفواصل زماني معين مي تواند درکاهش قيمت تمام شده کمک نمايد.
ـ بروزرساني اطلاعات مديران توليدومنابع انساني ازوضعيت رقبا درسطح بخشي وفرامنطقه اي حائزاهميت بسيار مي باشد.
ـ بهسازي قوانين نظام پرداخت حقوق و دستمزدکارگري و تلفيق روشهاي گانت و هالزي جهت بهبود کيفي وکمي محصول توليدي ضمن ايجاد فضايي رقابتي بين کارگران
ـ ايجادسيستم نظام پاداش براي نيروهاي عملياتي و تشويق بمنظورفعاليت باسرعت بيشتروکيفيت بهترمي تواند بسياري از نيازهاي انگيزشي پرسنل راتأمين نمايد.
شايان ذکراست مديريت هزينه هاي توليدبصورت اقتصادي وازيک بنگاه توليدي به بنگاه ديگر مي تواند متغيرباشدچراکه منابع اتلاف سرمايه(MUDA) مي تواندمتفاوت باشدکه هرواحداقتصادي يک طرح تجاري(business plan) مختص خود دارد که البته ازلحاظ بازاريابي شايسته است اين طرح حداکثرهرسه سال يکباربه روزرساني گرددکه دراين رابطه متاسفانه بنچمارکينگ(الگوبرداري)براي مديران توليدبه امري رايج تبديل شده است.
اميدآنست بنگاههاي اقتصادي با همتي مضاعف به سازمانهايي يادگيرنده مبدل گشته تا علم وتجربه کنارهم بکارگرفته شود وزماني اين نهضت عملياتي و فراگيرخواهدشدکه محيط رقابتي عرصه فعاليت را براي واحدهاي سنتي محدود نموده تا مديران توليد اين نهضت را بعنوان تنها راه نجات وبقاء سيستم اقتصادي خودپذيرفته وبکارگيرندوبهتراينکه نهضت کاهش قيمت تمام شده به همه جامعه چه درنهادهاي دولتي وچه غيرانتفاعي تعميم داده شده واصلاح الگوي مصرف سرلوحه کارقرارگيرد.
پينوشتها:
* (مدرس دانشگاه و مشاورمديرکل بازرگاني استان تهران)
منبع:پايگاه مقالات علمي مديريت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com ارسال توسط کاربر محترم سايت :hamidjoomand