جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تبيين جايگاه قرض الحسنه در انديشه اسلامي
-(2 Body) 
تبيين جايگاه قرض الحسنه در انديشه اسلامي
Visitor 390
Category: دنياي فن آوري

احمد ابراهيمي هرستاني

چکيده:
اصل انديشه درباره ي مسئله اقتصاد فراتر از تجربيات علمي و مترقي افراد است و رجوع به اين تفکر و انديشه بسياري از قالب هاي متوهم اقتصادي امروز را که در سطح جامعه شناخته شده بر هم مي زند. اين انديشه در ابواب مختلف فقه بعنوان، عاريه، اجاره، خمس، زکات، قرض و .. ياد مي شود. و نماد اهميت اقتصاد در سطح والاي اسلام است و از اين محور بحث قرض الحسنه بعنوان شکل گيري نظام اقتصادي جايگاه ويژه اي دارد. کليات قرض در لغت به معناي قطع کرده و بريدن است. يعني قرض نوعي جدا کردن است. زماني که گفته مي شود فردي به فرد ديگري قرض داده است يعني مالي را که او مي طلبد از خود جدا کرده و به او عطا نموده است در اصطلاح فقهي، قرض آن است که کي مال خود را به ديگري تحليل کند و در اين مقاله جايگاه قرض الحسنه را از منظر روايات اهل بيت عليهم السلام از آداب و ويژگي ها و اثراتش بيان نموده ايم.
کليد واژگان: اقتصاد، زندگي، قرض، روايت، مال، بدهکار
مقدمه
قرض الحسنه يکي از جلوه هاي زيباي ياري و دستگيري نيازمندان به شمار مي رود و بدون ترديد از ديدگاه تمام آئين ها نيز مورد اهميت مي باشد. و اسلام توجه ويژه اي به مسئله "قرض الحسنه" نموده ، به طوري که ريشه در قرآن و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام دارد."قرض الحسنه" عنواني است که در ميان مومنين شهرت دارد و از مصاديق قرضي است که به صفت "حسن و حسنات" در قرآن از آن نام برده شده است. با توجه به آيات بيان شده در قرآن کريم به چند حقيقت پي مي بريم:
الف- اينکه قرض دهنده جلب رضايت خداوند را در نظر داشته باشد.
ب- قرض دهنده به اين حقيقت بينديشد که چشم پوشي از بهره هاي دنيوي بهره ي او را از زندگي اخروي بيشتر خواهد کرد.
ج-پرداختن به قرض الحسنه ذخيره نمودن پاداش هاي الهي از جمله گذشته و عفو از خطاهاي آدمي است.آري حيات مادي مردم بدون همياري و تعاون همديگر امکان ندارد و قرض الحسنه بستري مناسب است براي اين همياري و رفع بسياري از مشکلات درآمدي مردم. بنابراين آگاهي و شناخت به آداب و ويژگي هاي منحصر به فرد آن بسياري از خطاهاي وارده شده در سطح "قرض الحسنه" را کاهش مي دهد و مردم را به سمت تأمين اقتصادي اسلامي پويا مي کشاند.

نقش اقتصاد در زندگي بشر
 

همان گونه که مي دانيم مسئله "اقتصاد" از اصول اساسي و مسائل مهم زندگي انسان هاست که در تمام ادوار و در همه اجتماعات نقش مهمي دارد و چرخ زندگي بشر به دور آن مي چرخد. اسلام به مسائل اقتصادي اهميت فراواني داده است و و جود ابواب متعدد مربوط به مبادلات مالي در فقه و قوانين اسلامي ، حکايت از اين دارد که اقتصاد در اسلام ارزش فراوان دارد. اهميت مسائل اقتصادي تنها از اين نظر نيست که تأمين آزادي و استقلال و حيات مادي مردم بدون آن امکان ندارد، بلکه از اين نظر نيز هست که پيوند نزديکي با مسائل زيربنايي جامعه حتي با مسائل "اخلاقي" دارد. جريان يک اقتصاد سالم در پيکر ا جتماع همچون جريان خون سالم در کالبد يک انسان است. ممکن است در حال عادي توجه به نقش گردش خون در حيات يک انسان نداشته باشيم، اما به هنگامي که مجراي شاهرگهاي کسي به خاطر اختلاف در سيستم ضدانعقاد با لخته اي خون بسته مي شود بلافاصله عکس العمل شديد آن ظاهر مي گردد. عضوي که مجراي خونش بسته شده فورا فلج مي شود و اگر اين عضو از اعضاي فعالي همانند قلب يا دستگاه تنفس باشد مرگ ناگهاني را حتما با خود به همراه خواهد داشت. از طرف ديگر فقر اقتصادي عوارضي در پيکر اجتماع درست همانند "کم خوني" و "فقرالدم" همراه دارد. در بيماري فقرالدم چشم درست نمي بيند، گوش قدرت شنوايي درست را از دست مي دهد، زبان به لکنت مي افتد، دست و پاها مي لرزد و مغز هم قدرت انديشيدن را ندارد. يک اجتماع که با فقر اقتصادي يا يک سيستم مالي ناسالم دست به گريبان است، توانايي و مهارت را از دست مي دهد و گرفتار نارسايي هاي مرگباري در همه زمينه ها مي شود. يک سياستمدار يک دانشمند ماهر، و يک شاعر نکته پرداز و يک تکنسين ورزيده هرگز قادر به انجام رسالت خود در جامعه نيست مگر اين که حداقل يک زندگي اقتصادي مناسب داشته باشد.

نقش مسائل اقتصادي شکل اخلاقي جامعه
 

چنان که اشاره شد حتي مسائل اخلاقي نيز به مقدار قابل ملاحظه اي تحت تآثير عوامل اقتصادي قرار دارند. ممکن است اين سخن براي بعضي از علماي اخلاق گران آيد که اين گونه مسائل معنوي چه ارتباطي مي تواند با مسائل اقتصادي داشته باشد، ولي با توجه به اين نکته تجربي و حسي را که نگهداري ارزش هاي اخلاقي همچون شهامت، صراحت، مناعت طبع، راستگويي، امانت و استقللال شخصيت، براي يک انسان گرسنه کار بسيار دشواري است، جاي هيچ گونه شکي باقي نمي ماند. آن کس که گرسنه است الزاما گرفتار دروغ و تزوير و تقلب نمي شود و ايمان خود را از دست نمي دهد، اما زمينه ابتلاي به اين انحرافات اخلاقي در انسانهاي گرسنه بسيار آماده تر است و اين يک امر حسي و تجربي است. همچنين جاي شک نيست که نيازهاي مادي و فقر اقتصادي، انسان را به کارهاي زشتي همچون چاپلوسي، تملق، ثناخواني افرادي که شايسته سرزنش اند و عيب جويي از آنها که لايق ستايش نيستند، تشويق مي کند.

فقر اقتصادي، انگيزه گناه
 

اسلام فقر اقتصادي را انگيزه گناه و بي نيازي مادي را مايه کمک به تقوا و معنويت شمرده است. پيامبر اکرم صلي اله عليه و آله مي فرمايد: "نعم العوده علي التقوي الله الغني(1) بي نيازي کمک خوبي براي تقوا و پرهيزکاري است.و در سخني از امام صادق عليه السلام مي خوانيم: بي نيازي که تو را از ستم بازدارد بهتر است از فقري که تو را به گناه وادارد(2) اميرالمومنين عليه السلام به فرزندش امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود: انساني را که به دنبال تأمين غذاي خود مي دود سرزنش مکن، چون کسي که غذايش فراهم نباشد خطاهايش زياد خواهد شد. (3)

سه چيز از نيازهاي عمومي است
 

اما صادق عليه السلام فرمودند: ثَلاثَةُ اَشْياءَ يَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيْها: اَلاَْمْنُ وَالْعَدْلُ وَالْخِصْبُ (4)سه چيز است که همه مردم به آن نيازمندند: امنيت، عدالت، رفاه و فراواني.و در روايت ديگر آمده است که به مفضل فرمودند: بدان که اساس معيشت انسان در زندگي او نان است و آب (5)امام هشتم عليه السلام فرمود: انسان وقتي خوراک سال خود را تأمين کند، پشتش از بار زندگي سبک مي گردد و آسوده خاطر مي شود. سپس فرمود: حضرت باقر و حضرت صادق عليه السلام تا زماني که قوت سال خود را تآمين نمي کردند خانه يا ملک نمي خريدند. (6)بنابراين اسلام معتقد است رسالتش تنها در مسائل اخلاقي و تکميل جهان معنوي انسانها منحصر نمي شود، بلکه به جنبه هاي اقتصادي و لذايذ طبيعي آنها عنايت و توجه دارد.

اقتصادر در اسلام اصل است نه زيربنا
 

شکي نيست که انسان مرکب از جسم و جان است و از ديدگاه اسلام، اقتصاد تنها نيمي از سعادت انسان را تأمين مي کند. نه تمام زندگي او را و فرق اساسي ميان نظام اقتصادي اسلام با تعاملهاي کمونيستي و سرمايه داري اين است که هرگز اسلام به اصالت اقتصاد معتقد نيست، بلکه آن را يکي از ارکان مهم زندگي انسان مي داند که با عوامل ديگر، سعادت انسان را تأمين مي کند. البته برخلاف کمونيست ها که اقتصاد را زيربنا مي دانند. بهترين دليل بر اين که اقتصاد در اسلام به صورت يک اصل –نه زيربنا- مطرح است اين است که اکثر کتابهاي فقهي درباره ي مسائل و قوانين اقتصادي دور مي زند. بابهاي فقه مانند مکاسب، شفعه، اقاله، صلح، مضاربه، مزارعه، مساقات، اجاره، جعاله، عرايه، دين، رهن، حجر، ضمان، حواله، هبه، وقف، صدقه، ارشا، زکات و خمس و ... همه پيرامون موضوعات و مباحث اقتصادي و مالي است و اين حکايت از اين دارد که اسلام براي اقتصاد اهميت خاصي قائل است و در قرآن مجيد هم بدان تأکيد شده است. (7)پس بنابراين همانطور که اسلام رسالتش بر جنبه هاي اقتصادي استوار است توجه اش نيز به موضوعات مربوط به آن همچون انفاق، صدقه، قرض الحسنه به گونه است که آيات و روايات متعددي در اين زمينه بيان گرديده که در اين مقاله مورد تحليل قرارخواهد گرفت.

قرض در لغت
 

قرض در اصل به معني قطع کردن و بريدن است. (8) از اين رو عرب نيز مقراض را نوعي قيچي برنده و تيز مي نامد. استعمال اين فقط در وام بدون بهره، از اين روست که انسان زماني دست به چنين کاري مي زند که هيچ دلبستگي به مال و ثروتش نداشته باشد و کاملا از آنها بريده و جدا شده باشد. به همين علت هر کس توفيقچنين کار پسنديده اي را نخواهد داشت. پس بنابراين در معناي لغوي قرض هرگاه گفته شود فردي به فرد ديگر قرض داده است يعني مالي را که او مي طلبد از خود جدا نموده و به او عطا کند.

قرض در اصطلاح فقهي
 

قرض در اينجا بدان معناست که کسي مال خود را به ديگري تمليک کند، البته بدين صورت که قرض گيرنده نسبت به اداي خود آن مال يا مثل آن و يا قيمت آن ضامن شود و تعهد نمايد. (امام خميني ره)در تحريرالوسيله درتعريف قرض مي نويسد: هو تمليک مال لآخر بالضمان بان يکون علي عهدته ادائه بنفسه او بمثله او قيمته (9)يعني تمليک مالي به ديگري با ضامن کردن قرض گيرنده به اينکه اين مال قرض داده شده بر عهده ي قرض گيرنده است و واجب است اداي آن در موعد خودش، اگر خودش مجبور باشد بايد عين آن را بپردازد و اگر تلف شود بايد مثل آن را تدارک کند. اگراز قبيل مثليات باشد و يا قيمت آن را بپردازد اگر از قيميات باشد به هر حال اين مسئله در قرض مسلم است که قرض دهنده از همان زمان قرض دادن به ديگري آن را مالک نيست.
فرق "قرض" و "قرض الحسنه"
شايد بسياري بين قرض و قرض الحسنه تفاوتي را قائل نباشند و هر دو را به يک معنا لحاظ کنند اما در بينش اسلامي داراي تفاوتي مخصوص است که بدان اشاره مي نمائيم.در قرض آنچه مطرح شده اين است که از عقود معاملاتي و داراي احکامي است و با شرط بدون ربا بودن مورد امضاي شارع قرار گرفته و عقلا نيز بدان پيبند هستند. اما "قرض الحسنه" نوعي رفتار است که زير مجموعه قرض قرار گرفته است بدين معني که از جهت فقهي و حقوقي تحت عقد قرض بيان مي شود اما از نظر محقق شدن، شروط خاصي را داراست که آن را از موارد قرض جدا مي سازد از قبيل ناپسند بودن قرض گرفتن در نيازهاي غير ضروري.
قرض، دريافت پاداش "اني معکم" خداوند
قال الله تبارک و تعالي: "...اني معکم لئن اقمتم الصلاه و آتيتم الزکاه و آمنتم برسل و عزرتموهم و اقرضهتم الله قرضا حسنا..." (10)خداوند به بني اسرائيل فرمود: من در هر حال با شما هستم اگر نماز را اقامه کرده، زکات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و خدا را قرض نيکو دهيد. خداوند در اين آيه سفارش به اقامه نماز و زکات نموده و سپس به سه عامل مهم اشاره مي فرمايد که باعث همراهي هميشگي خداوند با بندگان است آن سه عامل "ايمان به پيامبر"، "ياري پيامبر"و "قرض نيکو" است. يعني هر کسي از بندگان خدا اين سه را رعايت کنند چه در دنيا و در زمانهاي سختي آسايش و آن چه در قيامت و خطرناک هولناک وعظيم او را ياري مي نمايد و همراه اوست، و همراهي خداوند هم آرامش بخش ترين وسيله اي است که انسان ها خود را به سختي مي اندازند تا شايد بدان دست پيدا کنند. پس قرض دادن به بندگان خدا، عامل براي دريافت "اني معکم" خداوند خواهد شد که در درونش آرامشي هميشگي نهفته شده است.

حکمت دعوت بندگان به قرض الحسنه
 

" من ذاالذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون" (11)کيست که خدا را وام قرض الحسنه دهد تا خدا چندين برابر بر آن بيفزايد و خداست که محدود مي کند و وسعت مي بخشد و هه به سوي او باز مي گرديد.قرض دادن به خدا مثال است براي انجام دادن عملي که ثواب و پاداش آن مطلوب است و اين تعبير براي دعوت مومنان به انجام عمل از روي لطف و مهرباني و تأکيد بر پاداش دادن به آن است. آري حکمت اين که پروردگار عالم بندگانش را توصيه بر قرض نيکو مي کند اين است که بندگانش در اين امتحان الهي، افق وجودي شان را به سمت خداوند متعال بکشانند و بدانند که قبض و بسط رزاقشان در تحت يد و قدرت اوست بنابراين از اينکه گاهي در راه قرض دادن به بندگان بخلي بورزند متوقف خواهند شد زيرا همه قدرتها را در توجه لايزال الهي مي بينند و از نگاه به غير خداوند دست مي شويند و در اين هنگام قرض دادن برايشان به را حتي صورت مي پذيرد و اين نمودي از حکمت هاي اين آيه است.

قرض مقرون به اخلاص
 

"ان تقرضواالله قرضا حسنا يضاعفه لکم و يغفرلکم و الله شکور حليم" (12)اگر در راه خداوند قرض الحسنه دهيد براي شما آن را دو چندان کند و شما را بيامرزد و خداوند قدردان بردبار است.در تفسير صافي ذيل جمله "قرضا حسنا" آمده است که گويد "مقرونا باخلاص و طيب نفس"(13) يعني رسيدن به پاداش مضاعف الهي با قرض نيکوي همراه اخلاص و بدون هر گونه خودستايي و ريا صورت مي پذيرد. در روايتي است که امام صادق عليه السلام فرمودند: "من مشي في حاجه اخيه المسلم و لم يناصحه فيها کان لمن خان الله و رسوله و کان الله عزوجل خصمه" (14)هر کس براي انجام خواسته ي برادر مسلمان خود گام بردارد اما اين اقدام او از روي اخلاص نباشد (براي شهرت يا مقاصد ديگر باشد) همانند کسي است که به خداوند و رسولش خيانت ورزد و خداي عزوجل دشمن او خواهد شد.آري عمل قرض دادن خيلي هم آسان نيست و عزمي راسخ مي طلبد، زيرا انسان نتيجه زحمات و کوششها چندين ماه بلکه بعضي مواقع حاصل عمر خود را به ديگري واگذار ميکند که از آن استفاده کند و سود دنيوي براي او ندارد، اين عمل تنها يک عمل انساني است که چه بسا با هواهاي نفساني توأم گردد احيانا سبب عجب و کبر و يا طغياني در قرض دهنده ايجاد کند و خداوند د راين ميان فراموش گردد و اين ها همه نکاتي است که بايد در اين آيه بدان توجه نمود.البته اين طغيان و تکبرا جاي ندارد زيرا خداوند در اين آيه خودش را طرف قرض بحساب آورده است. خدائي که خالق و مالک مطلق همه موجودات ،او از همه چيز بي نياز و همه به او نيازمندند. و تکبر و طغيان در برابر او موردي ندارد.بنابراين در اين راه کوشش و سعي بايد در راه فراگيري اخلاص در امورات عبادي قرار گيرد. اين گونه قرض دادن که از روي جلب رضايت الهي باشد و بدون اشتغالات نفسانيه، به قول علامه زمخشري در تفسير کشاف، اين گونه وام دادن به قدري ثواب دارد که کسي نمي تواند پاداش آن را حدس بزند "لا يعلم کنننها الا الله" (15)

قرض الحسنه يک نوع امر به معروف
 

معروف در قرآن داراي مصاديق مختلفي است که يکي از آنها عبارت است از وام دادن به شکل قرض الحسنه است. در تفسير برهان ذيل آيه 114 سوره نسا "لا خير في کثير من نجواهم الا من امر بصرقه او معروف او اصلاح بين الناس" آمده است که امام صادق عليه السلام فرمودند: "يعني بالمعروف القرض" منظور از معروف، وام دادن است.(16)

ويژگي هاي قرض الحسنه
 

وام دادن بر دو نوع است:

1.وام دادن بعنوان قرض الحسنه (بدون عوض)
 

2.وام دادن همراه با عوض
 

.تفاوت اساسي ميان اين دو گونه وام اين است که:
1.قرض الحسنه به منظور جلب رضايت الهي صورت مي پذيرد ولي وام معاوضه اي که از نامش پيداست به منظور دريافت سود دنيوي (عوض) انجام مي گيرد.
2.قرض الحسنه هويتي معنوي دارد لکن وام معاوضه اي داراي هويت مادي است
3.در قرض الحسنه، بيشتر جنبه گره گشايي ملحوظ است لکن دروام هاي معمولي، (وام معاوضه اي) جنبه بهره کشي و به جريان انداختن "پول" و دستيابي به کارکرد آن بيشتر مورد توجه مي باشد.
4.در باب قرض الحسنه حفظ کرامت و شخصيت وام گيرنده مورد توجه اکيد مي باشد. لکن در وام معاوضه اي اين چنين نيست.
5.قرض الحسنه، غالبا توسط انسان هاي آسماني، آرماني، و خداباور مورد استقبال قرار مي گيرد ليکن در وام معاوضه اي غالبه مسئله از اين قرار نيست (17)

مصاديق مهم قرض الحسنه
 

قرض الحسنه اي که در قرآن مطرح مي باشد، داراي مصاديق مختلفي است که برخي از مهمترين آنها عبارتند از:
1.قرض الحسنه (يکي از مصاديق انفاق في سبيل الله) 2.حقوق مالي امام معصوم عليهم السلام 3.انفاق ها در راه خدا اعم از واجب و مستحب 4.شهادت در راه خدا 5.صدقات مستحبي 6.انفاق هاي واجب ؛ بعضي از صاحب نظران اسلامي آيات مربوط به قرض الحسنه را به مسئله عبادات اختصاص داده، ارجحيت قرض الحسنه را از طرق ديگري اثبات مي کنند..طريحي در مجمع البحرين، در باب قرض مي نويسد: بعضي از صاحب نظران "قرض الحسنه" را در قرآن کنايه از"اعمال صالح" مي دانند. زيرا اعمال صالح، عوض لازم را در آخرت درپي دارد. وي همچنين مسئله ارجحيت قرض الحسنه را از راه تمسک به عموماتي چون "تعاونو علي البر و التقوي" و همچنين "احسنوا ان الله يحب المحسنين" اثبات مي کند. بايد توجه داشت که منافاتي ميان کلام طريحي با مسئله وام يعني قرض الحسنه در کار نيست، زيرا قرض الحسنه يکي از جلوه هاي عبادت است واز اعمال صالح له حساب مي آيد و پاداش الهي خود را در آخرت به همراه دارد. بنابراين آيات قرض در قرآن همه گونه اعمال صالح و عبادات از جمله قرض الحسنه را شامل مي شوند. و عموماتي که جهت اثبات ارجحيت قرض الحسنه، بدانها تمسک جسته اند به عنوان تأکيد بر مقصودند.

عوامل فساد قرض الحسنه
 

23.قرض الحسنه، با توجه به ويژگي هاي خود يک عمل خداپسندانه است که مصداق اصلي جهاد مالي يا ايثار مالي را تشکيل مي دهد و البته عوامل فساد آن نيز فراوانند از جمله:
1..ريا ، 2.مال حرام يا شبهه ناک 3.عدم طيب خاطر 4..منت گذاردن نسبت به وام گيرنده
که هر يک از اين از اين چهار عمل مي توانند بهار اين آلاله بهشتي را به دست خزان بسپارند و صاحب آن را از دستيابي به پاداش عظيم قرض الحسنه محروم سازند.

انگيزه هاي قرض الحسنه
 

1.پاداش اخروي
2.کسب اخلاق پسنديده (دوري از بخل)
3.تعاون و همکاري
4.پس انداز
5. کسب جايزه
انگيزه اول صرفا اخروي وانگيزه دوم و سوم معنوي و چهارم وپنجم صرفا مادي است.

آداب قرض الحسنه
 

هنگام انعقاد قرارداد:
1.قرض گيرنده نبايد نيت عدم پرداخت را داشته باشد.
2.سند مکتوبي تهيه شود که در صورت نزاع، ملا قضاوت قرار گيرد.
3.امکان اخذ وثيقه از قرض گيرنده وجود دارد.

هنگام بازپرداخت:
 

1.نسبت به اداي فوري دين تأکيد فراوان شده است.
2.تشويق به تمديد مهلت پرداخت وام در صورت عدم توانايي وام گيرنده و با رجوع به دولت اسلامي
3.در کيفيت اخذ وام شأن وام گيرنده رعايت شود.
4.وام گيرنده در صورت توانايي و تمايل، بازپرداخت را به صورت نيکوتري انجام دهد.
با وجود چنين فرهنگي در زمينه قرض الحسنه يکي از عمده ترين مشکلات قرض، يعني عدم اطمينان قرض دهندگان در مورد بازپرداخت ديون خود، از بين مي رود. (18)

رابطه قرض الحسنه و صدقه
 

د رهر دو نوع تعاون و ياري و ايثار و از خود گذشتگي مشاهده ميگردد. هر دو ابزارهايي جهت رفع نياز، نيازمندان مي باشند. اما در قرض الحسنه آبروي افراد نيازمند که براي حفظ آبروي خويش، حاضر به قبول صدقه نيستند را حفظ مي کند، بنابراين هم رفع نياز ميکند و هم حفظ آبرو. ولي در صدقه کسي که پول را دريافت مي کند امکان اينکه واقعا مستحق آن نباشد وجود دارد. يعني تمام صدقات به مستحقين حقوقي نمي رسد ولي کسي که قرض ميگيرد واقعا مستحق است و احتياج دارد. در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است که "علي باب جنه مکتوب القرض بثمانيه عشر والصدقه بعشره وذلک ان القرض لايکون الا لمحتاج و الصدقه بما وقعت في يد غير محتاج" (19) امام صادق فرمود:" بر در بهشت نوشته شده است قرض، هحده و صدقه ده پاداش دارد. و اين بدان سبب است که قرض، تنها براي نيازمند است ولي صدقه بسا در دست کسي قرار مي گيرد که نيازمند نيست.همچنين در روايتي ديگر از امام صادق عليه السلام است که فرمود:"الف درهم اقرضها مرتين احب الي من ان تصدق بها مره..." (20)هزار درهم را دوبار قرض بدهم، نزد من محبوب تر است تا آن را يک بار صدقه بدهم.

قرض الحسنه از ديدگاه معصومين عليهم السلام
 

کاري نکنيم که بوي بهشت بر ما حرام شود.
 

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: من احتاج اليه اخوه المسلم في قرض و هو يقدر عليه فلم يفعل حرم الله عليه ريح الجنه (21)
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: کسي که برادر مسلمانش براي وام گيري به وي نيازمند شود و او بتواند که وامش دهد و خودداري کند خدا بوي بهشت را بر او حرام مي سازد.

مومن قرض دهنده مشمول درود ملائکه
 

عن ابي عبداله عليه السلام : قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله:من اقرض مومنا قرضا ينتظر به ميسوره کان ماله في زکاه و کان هو في صلاه من الملائکه حتي يوديه اليه امام صادق از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل فرمودند که: هر کس به مومني قرض دهد ودرانتظار گشايش کار او باشد آن مال ثواب زکات خواهد داشت و فرشتگان همواره بر او درود مي فرستند تا آن که قرض گيرنده مال او را ادا کند.

قرض دادن جز مصارف خير است
 

عن الصادق عليه السلام: اما الوجوه الاربعه الي يلزمه فيها النفقه من وجه احيطناع المعروف الدين و العاريه و القرض و اقرا الضيف واجبات في السنه (22)اما مصارف چهارگانه خير اين است: 1- پرداخت بدهي 2-عاريه دادن 3- قرض دادن 4- مهماني که اين ها در سنت ثابت است

قرض بابت زکات حساب مي شود
 

عن الصادق عليه السلام: القرض الواحد بثمانيه عشر و ان مات احتسب بها من الزکوه (23) امام صادق عليه السام فرمود: به عوض يک وام هجده ثواب مي دهند و اگر وام گيرنده بميرد آن وام بابت زکات محسوب مي شود.

قرض در نزد خداوند از انفاق محبوب تر است
 

لان اقرض قرضا احب الي من ان اصل بمثل (24) امام صادق عليه السلام فرمود: اگر قرض و وام بدهم در نزدمن محبوب تر از اين است که مانند آن را صله وبخشش کنم.

اجر خدا براي کسي که قرض به مظلومي بدهد
 

من اقرض ملهوفا فاحسن طلبته و استأنو العمل و اعطا الله بکل درهم الف قنطار من الجنه(25)رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هرکس به مظلومي وام دهد و در وصول وام با او خوشرفتاري کند، گذشته اش آمرزيده شده بايد عمل و کار خود را از سر بگيرد و خدا به عوض هر درهمي هزار قنطار از بهشت به او مي بخشد (هر قنطار يک پوست گاو بزرگ پر از طلا باشد)

فرصت قرض دادن را از دست مده
 

قال اميرالمومنين عليه السلام: اغتنم من استقر منک في حال غناک ليجعل قضائه في يوم عسرتک (26)اميرالمومنين عليه السلام فرمود: کسي که در مال ثروتمندي تو از تو وام خواهد مغتنم بشمار و بده تا خداوند قضاي تو را در روزگار تنگدستي و عسرت و پريشانيت قرار دهد.

تا مي تواني به ديگران قرض بده
 

عن النعمان عن ابي جعفر عليه السلام: قال من تفقد تفقد و من لا يعد الصبر لفواجع الدهر يعجر و ان قرضت الناس قرضک و ان ترکتهم لم ترکتهم لک يترکوک قال: فکيف اصنع قال: اقرضهم من عرضک ليوم فاقتک و فقرک (27) امام باقر عليه السلام فرمود: هرکس تفقد و دلجويي از دگري کند، به وي دلجويي و تفقد شود و هر کس براي ناگواري هاي روزگار صبر بخرج ندهد ناتوان و عاجز مي گردد، و اگر به مردم قرض و وام دهي به تو قرض و وام دهند واگر توان آنرا وانهي آنان تو را ترک نگويند، راوي عرض کرد: پس چه کار کنم؟ فرمود: از مال خويش به ايشان وام ده تا در روز تنگدستي و احتياج به تو سود رساند.

کاري نکنيد که بهشت بر شما حرام شود
 

عن رسول الله صلي الله عليه و آله في حديت: من مشکا اليه اخوه المسلم فلم يقرضه حرم الله عزوجل علي الجنه يوم يجزي المحسنين (28)رسول اکرم صلي الله عليه و آله در ضمن حديثي فرمود:د اگر مسلماني شکايت گرفتاري از خود را به نزد برادر مسلمان برد و او وامي به وي ندهد خداي عزوجل در روزي که به نيکوکاران پاداش مي دهد بهشت را بر او حرام مي فرمايد.

اداي دين کسي که مالي ندارد بايد از بيت المال داده شود
 

علي بن ابراهيم في تفسير في قوله تعالي النبي اولي بالمومنين من انفسهم في کلام الي ان قال فلما جعل الله النبي ابا المومنين الزمه مونتهم و تربيه ايتامهم فعند ذلک ميعد رسول الله صلي الله عليه و آله المنبر فقال: من ترک مالا فلورثته و من ترک دينا او ضياعا فعلي و الي فالزم الله نبيه ما يلزم الوالدت للولد و الزم المومنين من الطاعه له ما يلزمه الولد فلذلک الزم اميرالمومنين ما الزم رسول الله من ذلک و بعده الائمه واحدا و احدا (29)علي بن ابراهيم در تفسير آيه کريمه "پيغمبر اولي و احق به مومنان در نفوس آنان مي باشد" در ضمن بياني آورده است که: چون خداي تعالي رسول خودش را پدر مومنين قرار داده و او را ملزم به تعهد مخارج ايشان و تربيت يتيمان آنان ساخت به همين جهت رسول خدا صلي الله عليه و آله منبر بر امد و فرمود: هرکس پس از مرگ خود مالي باقي گذارد حق وارثان اوست و هرکس وامي يا زن و فرزند نيازمندي باقي گذارد اداي آن وام و تحمل هزينه بازماندگان محتاج بر من است، پس خدا پيغمبرش را ملزم ساخته بدانگونه که پدر در برابر فرزند ملزم است و مومنين را ملزم بر اطاعت از پيغمبر فرمود همانگونه که فرزند در برابر پدر ملزم است و آنچه بر پيغمبر اکرم لازم ساخت بر عهده اميرالمومنين و هر يک از امامان پس از او مقرر داشت.

اداي دين کسي که مالي ندارد بر عهده ي بيت المال است.
 

عن عائشه قالت: لمعت رسول الله: يقول ما من غرکم ذهب بغريم الي و ال من ولاه المسلمين و استبان للوالي عسرته الابري هذا المعسر من دينه و صار دينه علي و الي المسليمن فيما لديه من اموال المسلمين (30)عايشه گويد: وام بر عهده حاکم اسلامي است در صورتي که قادر نباشد بر پرداخت عايشه گويد از پيغمبر صلي الله عليه و آله شنيدم مي فرمود: هيچ طلبکاري نيست که مديون و بدهکار خود را به نزديکي ااز واليان و حاکمان اسلام ببرد و بر حاکم ثابت شود که او قدرت ادا وام را ندارد بر حاکم است که ذمه آن تنگدست را از آن وام خارج سازد و وام او بر عهده حاکم است که بايد از اموال مسلمانان که در دست دارد بپردازد.

ديون ديگران را پرداختن، کار اوليا خداست
 

عن عبداله بن بکير بالسناده عن ابي جعفر عليه السلام: ان الحسين عليه السلام قتل و عليه دين و ان علي ابن الحسين عليه السلام باغ ضيعه له بثلاثماه الف درهم ليقني دين الحسين عليه السلام و عدات کانت عليه. (31)به روايت عبداله بن بکير به اسنادش از امام باقر عليه السلام هنگامي که حضرت امام حسين عليه السلام کشته شد مديون بود، و امام سجاد عليه السلام باغي را از ان حضرت به سيصد هزار درهم فروخت تا اينکه قرض ا مام حسين عليه السلام و وعده هايي که آن حضرت به اشخاص داده بند پرداخت نمايد.

مهلت دادن به بدهکار تنگدست
 

قال رسول الله صلي الله عليه و آله من انظر معسرا اظلله الله بظله لوم لاظل الا ظله (32)پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: هرکه به تنگدستي مهلت دهد، خداوند در روزي که هيچ سايه اي جز سايه او نيست، وي را در پناه سايه خود در آورد.

مهلت دادن به بدهکار، استجابت دعاست
 

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: من اراد ان تستجاب دعوته و ان تکشف کربته فليفرج عن معسر (33)پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: هر که مي خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.

قرض موجب فراواني نعمت در شهرها و خانواده مي شود.
 

عن ابن عمار قال قال ابوعبداله عليه السلام لا تمانعوا قرض الخمير و الخبر و اقتباس النار فانه يجلب الرزق علي اهل البيت مع ما فيه من مکارم الاخلاق (34)ابن عمار گويد که امام صادق عليه السلام فرمود: از قرض دادن خمير و نان و آتش ممانعت ننمائيد. زيرا همه صرف نظر از اينکه در نفس عمل کرامت و بزرگي اخلاق است همه اينها موجب فراواني روزي خانواده مي شود

کمک هاي مالي ائمه عليهم السلام
 

پيشوايان ديني غير از مبالغي به قشرهاي محروم و مستضعف جامعه کمک هاي فراواني مي کردند که در تاريخ به طور تفصيل ثبت و ضبط شده است و ما نمونه هاي مختصر از آنها را از نظر خوانندگان گرامي ميگذرانيم. اسامه بن زيد سخت بيمار بود. امام حسين عليه السلام براي عيادت او تشريف برد و اسامه اظهار اندوه و تأثر کرد. امام از سبب اندوه او پرسيد پاسخ داد شصت هزار درهم مقروض هستم و سبب اندوه من همين است. حضرت پرداخت آن را تقبل نمود. اسامه گفت: مي ترسم مديون از دنيا بروم. امام در حال حيات او قرضش را ادا کرد. (35)حسن بن کثير گويد: به امام باقر عليه السلام از فقر و احتياج و بي وفايي برادران و دوستان شکايت بردم فرمود: به برادري است در زمان توانگري حق تو را نگه دارد و در هنگام فقر و احتياج رشته دوستي خود را از نو ببرد. سپس به غلامش دستور داد کيسه اي که هفتصد درهم در آن آورده و فرمود اين را خرج کن و هرگاه تمام شد مرا اگاه ساز. (36)
بهترين کارها نزد پيامبر صلي الله عليه و آله پرداخت قرض برادرت
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند بهترين کارها آن است که برادر مومن خويش را خوشحال سازي يا قرض او را بپردازي.(37)

ترغيب به يادداشت کردن بدهکاري ها
 

رسول خدا صلي الله عليه و آله يادداشت نکردن وام مدت دار به ديگران را مانع استجابت دعاي طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهايشان مستجاب نمي شود، از جمله اين گروه ها کساني هستند که وام مدت دار از کسي مي گيرند. اما آن را يادداشت نکرده بر آن شاهدي نمي گيرند. (38)

نهي از درخواست بي مورد
 

حضرت رسول صلي الله عليه و آله مسلمانان را از درخواست بدون احتياج نهي کرده فرمودند: من ضع علي نفسه باب مسئله فتح الله عليه سبعين بابا من الفقر ليسدها ادناها شي.هر که بدون نياز مالي از ديگران طلب قرض کند خداوند هفتاد در از فقر بر روي وي مي گشايد که هيچ چيز در دنيا نمي تواند آن را بپوشاند. (39)

سنت و روش پيامبر صلي الله عليه و آله در اداي قرض
 

ا ز امام صادق عليه السلام روايت شده است که: ان رسول الله کان يکون عليه الثني فيعطي الرباع (40)
روش رسولخدا صلي الله عليه و آله در اداي قرض اين بود اگر بچه شتري دو ساله قرض مي گرفت به جاي آن شتري هفت ساله مي داد. يا اگر دو درهم مقروض بود چهار درهم مي پرداخت.

قرض گرفتن، غم آور است
 

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: از وام خواستن (و بدهي داشتن) حذر کنيد که آن غم شب و ذلت روز است (41)

قرض گرفتن معادل کفر
 

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: از کفر و بدهي به خدا پناه مي برم. گفته شده اي پيام آور خدا، آيا بدهي با کفر معادل است؟ فرمود : آري (42)

بالاترين اندوه، قرض گرفتن
 

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: هيچ دردي همچون درد چشم و هيچ اندوهي چون اندوه بدهي داشتن نيست.(43)
تا دين ادا نشود پيامبر صلي الله عليه و آله برميت نماز نخواند
نقل شده که معاويه بن وهب از امام صادق عليه السلام پرسيد به ما رسيده که مردي از انصار را مرگ در رسيد که ديني بر عهده داشت از اين رو پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند بر جنازه او نماز نگذارد و به حاضران فرمود: بر اين دوستان نماز نگذاريد تا دين او پرداخت شود. امام عليه السلام در توضيح اين روايت فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله بدان جهت اين کار را انجام داد تا مردم مسئله دين را سبک نشمارند. (44)

دزدان سه گونه اند
 

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: دزدان سه گونه اند کسي که زکات نپردازد، کسي که مهريه زنان را حلال شمارد، و کسي که قرض کند و نيت پرداخت آن را نداشته باشد. (45)

قرض گرفتن ننگ دين
 

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: از قرض گرفتن پرهيز کنيد که ننگ دين است (2) اين روايات اخير که بيان شد، تعارض با روايت ابتدايي که مطرح شد و جود دارد يک دسته از روايات تأکيد و تشويق بر قرض گرفتن داشت و يک دسته هم عدم جواز قرض گرفتن را اثبات مي نمود ولي راه حل تعارض اين دو دسته از روايات روشن است. زيرا درعلم اصول خوانده ايم که اگر بين دو دسته از روايات تعارضي واقع شد. ابتدا بايد بين آنها جمع دلالي کرد. اگر جمع در معنا امکان نداشت، بايد به سراغ امتيازات و مرتجحات رفت واگر هيچ وقت يک ترجيحي نداشت يا هر دو دسته از نظر مرتجحات يکسان بودند. در مر حله سوم نوبت تغيير مي رسد. يعني هر کدام را که انتخاب کنيم، مانعي ندارد. احاديث بالا کاملا قابل جمع است. زيرا گروه اول روايات ناظر به جايي است که قرض گيرنده، شرطي نمي کند و وام دهنده هم به ميل خود چيزي را به عنوان قرض به او مي دهد و اين حلال است. ولي گروه دوم به نظر مي رسد که ناظر به شرط درحين قرض است که در جرگه ي ربا رفته و حرام است و اين که اگر مجمع دلالي را نيز نپذيريم مرجحاتي همچون شهرت فتوايي شامل گروه اول روايات مي شود و شاهد بر مطلب ما خواهد بود.
نتيجه گيري
تأثير بسزاي قرض الحسنه در آيات قرآن کريم وروايات پيامبر صلي الله عليه وآله واهل بيت عليهم السلام بصورت کامل بيان گرديده شده است وآنچه ما را نسبت به تبين جايگاه قرض الحسنه مورد دقت قرار مي دهد اين است که اولاقرض الحسنه پس اندازي است که يک درامد دايمي نه تنها براي فرد قرض دهنده بلکه براي تمامي افراد يک جامعه است واز اين جهت قزرض الحسنه تأثير بر جريان اندازي ثروت دارد ثانياروحيه تعهد پذيري را در مابين افراد يک جامعه گسترش مي دهد ثالثا انگيزه هاي معنوي وآخروي جايگزين انگيزههاي مادي گرايانه افراد مي شود رابعا نوعي فعاليت توليدي ،معنوي است خامسا قرض الحسنه باعث کاهش بسياري از مشکلانت خانوادگي مي گردد.

پي نوشت ها :
 

1.وسايل الشيعه، الحرالعاملي، محمد بن الحسن، ج12 ص 16 باب 6، نشر التراث العربي
2.همان ص 17
3.بحار الانوار ج69ص47
4.تحف العقول ص 236
5. بحار الانوار ج 3 ص 83
6. فروع کافي ج 3
7.برگرفته از کتاب منابع مالي اهل بيت عليهم السلام – عليدوست خراساني، نوراله ص 19 و 20- نشر فرهنگ اسلامي- چاپ 1379
8. مفردات راغب اصفهاني
9. تحرير الوسيله خميني، روح اله الموسوي، ج 1 ص 651، مکتبه العلميه الاسلاميه
10. مائده آيه 12
11. بقره آيه 245
12.تغابن آيه 17
13 تفسير الصافي، فيض کاشاني
14. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صدوق، ص 246 نشر الدار الرضي، ملا محسن ج 5، ص 186، نشرالصدر
15. قرض الحسنه، بهاربي خزان، عادل پور، علي ص 21، نشر حديث امروز
16.البرهان، بحراني، سيدهاشم، ج1 ص415، تفسر عياشي محمدبن مسعود، ج 1ص27، نشر علميه
17. قرض الحسنه، بهار بي خزان، عادل پور، علي ص 20، نشر حديث امروز
18.درآمدي بر جايگاه قرض الحسنه در اسلام و اثرات اقتصادي آن، هادوي نيا، علي اصغر
19. الحکم الزاهره، صابري يزدي، علي رضا، ص 67 انتشارات سازمان تبليغات اسلامي
20.الحکم الزاهره، صابري يزدي، علي رضا، ص 67 انتشارات سازمان تبليغات اسلامي
21. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق ص 138
22بحار الانوار ج 100، ص 140، تحف العقول ص 541، ترجمه جنتي، احمد، نشر اميرکبير
23 .بحار الانوار ج 100، ص 139
24.همان
25.بحار ج 73 ص 368
26.غرر الحکم ج 2 ص 200
27.بحار ج 71 ص 162
28.وسايل الشيعه ج 6 ص 88، بحار ج 73 ص 369
29.مستدرک الوسايل ج 2 ص 490
30.مستدرک الوسائل ج 2 ص 491
31.قرض الحسنه، بهار بي خزان عادل پور، ص 41 به نقل از جامع احاديق ج 18 ص 279
32.منتخب الميزان الحکمه ص 464
33.همان
34.وافي ج 6 ص 468
35.اسدالغابه، نشر دارالفکر، غررالدين بن الاثير ابوالحسن علي بن محمد الجرزي ج 1 ص 641
36.الارشاد، شيخ مفيد ج 2 ص 166 نشر موسسه آل البيت لاحيا التراث
37.نهج الفصاحه حديث 386
38.قرب الاسناد، حميري قمي، عبدالله بن جعفر ص 38 نشر کتابخانه نينوي چاپ تهران
39.وسايل الشيعه ج 7 ص 136
40.اصول کافي ج 5 ص 222
41.سفينه البحار ج 3 ص 99
42.همان
43.همان
44.بحارالانوار ج 103 ص 140
45.سفينه البحار ج 3 ص 156

منابع ومأخذ:
1.قرآن کريم
2.البرهان في تفسير القرآن الکريم ،سيد هاشم بن سليمان بحراني ،موسسه بعثت ،قم چاپ اول ،1415ه
3.بحار الأنوار ،مجلسي محمد باقر ،نشر ،موسسه الوفاء،بيروت
4.التبيان في تفسير القران ،طوسي محمد بن حسن ،نشر امين ،نجف
5.تحف العقول ،حراني ،حسن بن علي ،نشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم ،چاپ دوم
6.تفسير صافي ،فيض کاشاني ،محمد بن حسن شاه مرتضي ،نشر مکتبه الصدر ،چاپ اول، تهران،1415ه
7.تفسير نور الثقلين ،عروسي حويزي ،عبد علي بن جمعه ،تحقيق رسولي محلاتي ،سيد هاشم ،نشر موسسه اسماعيليان ،چاپ قم
8.تفسير عياشي ،عياشي ،محمدبن مسعود ،چاپخانه علميه ،تهران 1380ه
9. تفسير قمي ،قمي علي بن ابراهيم ،نشر دارالکتب ،قم
10. الأعمال وعقاب الأعمال ،صدوق ،محمد بن علي بن بابويه ،نشر رضي 1364ش
11. تفسير جوامع الجامع ،طبري ،فضل بن حسن ،نشر دانشگاه تهران 1377ش
12.جامع الأخبار ،سبزواري ،محمد بن محمد ،نشر آل البيت ،قم
13.جامع الأحاديث ،قمي ،جعفر بن احمد ،نشر ،البحوث السلاميه ،مشهد
14. غرر الحکم ،آمدي تميمي ،عبد الواحد ،نشر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم،چاپ اول 1366ش
15. فقه الرضا ،تحقيق موسسه آل البيت
16.الکافي ،کليني ،محمدبن يعقوب ،نشر دار الکتب السلاميه ،تهران چاپ سوم ،1388 ش
17. مجمع البيان في تفسير القران ،طوسي ،فضل بنحسن ،نشر موسسه اعلمي ،بيروت
18.مستدرک الوسائل ،نوري طبرسي ،حسين ،موسسه آل البيت ،قم 1407ه
19.من لا يحضر الفقيهالشيخ الصدوق ،نشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم ،چاپ دوم
20.وسائل الشيعه ،حر عاملي محمد بن حسن ،تحقيق موسسه آل البيت ،قم ،چاپ اول 1411ه
21. الارشاد،شيخ مفيد ،کنگره شيخ مفيد
22. اسد الغابه ،ابن اثير،عز الدين ،نشر دارالفکر ،بيروت
23.منابع مالي اهل بيت عليهم السلام ،عليدوست ،خراساني ،نور الله،نشر فرهنگ اسلامي ،چاپ اول ،1379ش
24. مقاله ،درآمدي بر جايگاه قرض الحسنه در اسلام ،هادوي نيا علي اصغر ،دانشکده اقتصاد دانشگاه مفيد ،قم 13/9/76
25.پس انداز در اقتصاد جديد ،رادمنش ،غلامحسين ،چاپ اول ،تهران
26. تحرير الوسيله ،خميني ،سيد روح الله ،نشر مکتبه العلميه الاسلاميه ،بي جا
27.ربا وقرض ،ابراهيمي ،محمد حسين ،نشر دفتر تبليغات اسلامي ،قم
28.انسان وجامعه توسعه يافته از ديدگاه اسلام ،نبوي ،سيد عباس ،فصلنامه دانشگاه اسلامي ش2
29.نرم افزار جامع الروايات ،مرکز تحقيقات وعلوم اسلامي ،قم
30. نرم افزار نور السيره ،مرکز تحقيقاتي علوم اسلامي
31.سايت کتابخانه طهور
32.کتابخانه ديجيتالي مدرسه صدر بازارحوزه علميه اصفهان
33. فضيلت قرض از ديدگاه قرآن ،حقاني زنجاني ،حسين ،مکتب اسلام ش1س82

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image