بانک
امروزه بانک در زواياي گوناگون زندگي مردم رسوخ کرده است و ميتوان گفت که جزو جداييناپذير جامعه مدرن امروزي شده است. از آنجا که بانک به عنوان واسطهاي ميان قرض دهندگان و وام گيرندگان عمل ميکند، ارتباط مستقيمي با مسأله ربا مييابد و ربايي بودن يا نبودن فعاليتهاي بانکي در زندگي مردم مسلمان نقش اساسي ايفا ميکند و از اينرو، اين بحث ميان کارشناسان به طور جدّي مطرح شده است. براي آشنايي اوّليه در اين فصل به اين مسأله ميپردازيم.
تعريف بانک
واژه بانک از واژه آلماني Banck به معناي شرکت گرفته شده است. به نظر برخي ديگر واژهاي است از ريشه ايتاليايي که در گذشته به دكّه يا محلّ کسب صرّافان در ايتالياي قديم اطلاق ميشده است و در اصطلاح Banco نام داشته است.1
گويا نخستينبار صرّافان در ايتاليا روي نيمکتي (بانکو) مينشستند و به کار صرّافي ميپرداختند. از اينرو، موسسههايي که به کار صرّافي ميپرداختند، بانک ناميده شدهاند.2
تاريخ بانکداري
از همان زماني که بشر غارنشيني را رها کرد و به زندگي اجتماعي روي آورد، بانکداري با زندگي اقتصادي او درآميخت. در امپراتوري بابل، داد وستدهاي بانکي به شکل ابتدايي وجود داشته است. در قوانيني که حمورابي ـ ششمين پادشاه سلسله پادشاهان بابل ـ وضع کرد و به حدود 2000 سال پيش از ميلاد مسيح منسوب است، قراردادهايي براي دادن وام و پذيرش سپردههاي تجاري ديده ميشود.
نزديک به 4 قرن پيش از ميلاد مسيح در بسياري از معبدهاي يوناني باستان کار صرّافي معمول بوده است. امن بودن محلّ معبدها به ويژه هنگام بروز جنگها مردم را وا ميداشت تا پسانداز خود را به معبدها بسپارند و صاحبان معابد نيز آنها را به ديگران قرض ميدادند.
در چين نيز بانکداري از حدود 6 قرن پيش از ميلاد مسيح رايج بوده است.3
در قرون وسطا، بانکداري بيشتر به دست يهوديان اروپا صورت ميگرفت. مسيحيّت به دليل حرام دانستن ربا، از گسترش فعّاليتهاي بانکداري جلوگيري ميکرد. در حقيقت، بانکداري در قرون وسطا دچار وقفه و رکود شد، ولي پس از رنسانس دوباره زنده شد. اينبار ايتاليا بود که در بازيابي فعاليّتهاي بانکداري پيشرو بود.
بانکها در آغاز کار به صورت مؤسسههاي نگهدارنده و انتقال دهنده پول، کار ميکردند، ولي مسئولان اين مؤسسهها کم کم دريافتند که ميتوانند بخشي از پولهاي راکدي را که نزدشان سپرده شده بود، وام بدهند؛ زيرا صاحبان پولها،همه پولها را نميخواستند. از بابت اينگونه وامها، بهرهاي دريافت ميشد که منبع درآمد جديدي براي بانک بود. نخستين تجربه بانکداري به شکل جديد آن در فرانسه در سال 1716 م. شکل گرفت و مرد اسکاتلندي الاصل به نام جان لا4طراح آن بود که با استقبال لويي چهاردهم ـ پادشاه فرانسه ـ واقع شد.5
بانکداري در ايران
در زمان داريوش کبير، عمليات صرّافي و بانکي در ايران گسترش يافته است. فعاليّت صرافها و مؤسسههاي اعتباري، در زمان اشکانيان و به ويژه ساسانيان بر اثر توسعه بازرگاني و رواج مسکوکات گوناگون طلا و نقره رونق بسيار داشته است.
در دوره اسلام، نخست به علّت موانع مذهبي و حرام بودن دريافت بهره، رکود چشمگيري در پيشرفت اينگونه فعاليّتها وجود داشت و تنها برخي از صرّافها که از رباخواري ابا نداشتند به اين کار دست ميزدند، ولي کم کم با گذشت زمان و آرامش و ثبات سياسي و رونق اقتصادي، دامنه فعاليّت صرافها گسترش يافت و از قرن نوزدهم. اين مؤسسهها با برقراري رابطه با بانکها و مؤسسههاي خارجي، دامنه فعاليت خود را گسترش دادند.
در سال 1266 ه . ش، نخستين بانک به نام بانک جديد شرق بدون اخذ امتياز از دولت ايران، شعبه مرکزي خود را در تهران افتتاح کرد و به عمليّات بانکي پرداخت. در سال 1267 ه . ش نيز بانک شاهنشاهي به موجب امتيازي از سوي دولت به بارون جوليوس دو رويتر واگذار گرديد.6
در سال 1269 ه . ش نيز ژاک پولوکوف، روسي امتياز بانک استقراضي را از دولت ايران گرفت. در کنار عمليات بانکي ياد شده، مؤسسههاي صرّافي بزرگ و کوچک نيز به فعاليّت بانکي ميپرداختند که تا پيش از سال 1300 ه . ش برچيده شدند.
انديشه پايهگذاري يک بانک مستقل و بدون وابستگي خارجي در سال 1337 در لايحهاي تقديم مجلس شد و در سال 1339 ه . ش، بانک مرکزي ايران با سرمايه 6/3 ميليارد ريال تأسيس شد.7
برخورد انديشمندان ديني با مسأله بانکداري
پس از اينکه سيستم بانکي در جهان شکل گرفت و نقش مهمي را در انجام فعاليتهاي اقتصادي به عهده گرفت، در کشورهاي اسلامي نيز که بيشتر زير سلطه مستقيم يا غير مستقيم استعمار بودند، به همان شکل ربوياش وارد شد و چون اين فعاليتها با اصول مسلّم اسلامي از جمله حرام بودن ربا در تضادّ بود، بسياري از مسلمانان از انجام فعاليتهاي بانکي خودداري ميکردند و برخي نيز به فکر راه چارهاي براي فرار از عذاب وجدان بودند که خواسته يا ناخواسته درگير اينگونه داد و ستدها شده بودند. اينجا بود که برخي از عالمان اسلامي به فکر چاره افتادند و فتواهايي از سوي فقيهان [اهل سنّت] براي حلّ مشکل ربا صادر شد. فتواي عبده از اين دسته بود. به گفته شاگردش رشيد رضا وي گفته است ربا در هر صورت حرام است، ولي ميتوان اموال صندوق را بر اساس مضاربه به کار گرفت.
پس از او ديگراني مانند: جاويش، عبدالوهاب، شلتوت، دواليبي و سنهوري به پيروي از رشيد رضا در صدد حلّ مشکل برآمدند. در مقابل، برخي مانند زکيالدين بدوي، ابو زهر، درّاز و مودودي به شدّت با اين ديدگاه مخالفت کردند.8
در ايران و به طور کلّي در ميان عالمان شيعه تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به اين مسأله چندان توجّهي نشده است. فقيهان بيشتر پس از تأسيس بانکهاي ربوي و در پاسخ به مسلمانان درباره چگونگي رفتار با اين بانکها فتواهايي دادهاند. ولي هيچگاه در مقام ترسيم بانک اسلامي و بيان مسايل آن بر نيامدهاند.
نخستين فقيه و دانشمندي که در اين زمينه به تحقيق پرداخت، شهيد صدر است که در کتابهايش به نام اقتصادنا، الاسلام يقود الحياة و البنک الاّربوي، به اين موضوع پرداخت. شهيد مطهري نيز در کتاب ربا، بانک و بيمه که مجموعه سخنرانيهاي اوست، کمي به اين مسأله پرداخته است.9 شهيد بهشتي نيز اندکي به اين مسأله پرداخته و راه حلّي به دست دادهاست.10
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، حرکتهاي شايستهاي در ايجاد زمينههاي لازم براي دگرگوني نظام بانکي کشور در سال 1358 ه . ش انجام شد که اسلامي کردن بانکها از مهمترين آنها بود. در اصل چهل و نهم قانون اساسي درآمدهاي حاصل از ربا نامشروع شناخته شد و دولت موظّف گرديد آنها را يا به صاحبانش برگرداند و يا به بيتالمال. در اين راستا براي حذف بهره از سيستم بانکي کشور، نخستين گام بر اساس مصوّبه سوم ديماه سال 1358 ه . ش شوراي پول و اعتبار برداشته شد؛ يعني ضمن کاهش نرخ بهره، نام آن در سيستم بانکي به «حدّاکثر کارمزد دريافتي» و «حدّاقل سود تضمين شده» تغيير يافت.11 ولي چون اين اقدامات نميتوانست نظام بانکداري حاکم بر کشور را از نظر ماهيّتي تغيير دهد، در اجراي تبصره 54 قانون بودجه سال 1360، دولت موظّف گرديد که از زمان تصويب اين قانون براي حذف ربا (بهره) و اصلاح سيستم بانکي کشور در کمترين زمان، بررسيهاي لازم را انجام دهد و لايحهاي را به مجلس شوراي اسلامي تقديم کند.12
سرانجام کليّات لايحه قانون عمليّات بانکي بدون ربا که در واقع چهارچوب اساسي نظام بانکداري اسلامي در جمهوري اسلامي ايران را مشخّص ميکند، به طور کلّي در 5 فصل با عنوانهاي زير در تاريخ 19 بهمن ماه سال 1362 به تصويب مجلس شوراي اسلامي و تأييد شوراي نگهبان رسيد13 و از سال 1363 در ايران به مرحله اجرا درآمد:14
1 ـ اهداف و وظايف نظام بانکي؛
2 ـ تجهيز منابع پولي؛
3 ـ تسهيلات اعطايي بانکي؛
4 ـ بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران و سياست پولي؛
5 ـ متفرّقه.
اجراي بانکداري اسلامي، با توجّه به نوپايي آن و نيز ناآشنا بودن دستاندرکاران نظام بانکي با سيستم جديد، در عمل با مشکلاتي روبهرو شد. اين امر، کارشناسان را بر آن داشت تا با نوشتن کتابها و مقالههاي گوناگون و برگزاري نشستها و کنفرانسها به فکر چارهجويي و يافتن راهکارهاي مناسب بيفتند که سلسله نشستهاي سالانهاي که از سوي بانک مرکزي برگزار ميگردد، در اين راستاست.
اقسام بهرههاي بانکي (ربوي و غير ربوي)
بحثهاي جنجالي درباره حرام بودن يا حرام نبودن بهرههاي بانکي و راههاي فرار از آن، پژوهشهايي را در پي داشت که به شکلگيري بانکهاي بدون ربا در کشورهاي گوناگون انجاميد. نخستين بار در سال 1963 م. موسسههايي به نام «بانکهاي پسانداز» در مصر روي کار آمد. سپس همانند آن در پاکستان و ديگر کشورها پايهريزي شد، ولي فعاليّت اين بانکها در کنار بانکهاي ربوي بود. اساسا در ايران پس از انقلاب اسلامي و نيز در پاکستان کوشش شده است که نظام بانکي از اساس و پايه دگرگون شود و به سوي نظام غير ربايي حرکت کند.15
ويژگي مشترک بانک ربوي و غير ربوي اين است که هر دو خدماتي را انجام ميدهند و تسهيلاتي دارند و بر اساس اين تسهيلات و خدمات، درآمدهايي به دست ميآورند؛ يعني بانکها حق دارند در برابر اين خدمات، کارمزد دريافت کنند و اين کارمزد از نظر اقتصادي و حقوقي و فقهي پذيرفتني است. تفاوت اساسي آن دو در اين است که بانک ربوي از نظر اقتصادي و حقوقي و همچنين تاريخي به پول به عنوان يک شيء و يک کالاي تجاري مينگرد که ميتوان از آن بهره گرفت و سود برد؛ يعني گرفتن پول با بهرهاي کمتر و اعطاي آن با بهره بيشتر، درآمد اصلي بانک را تشکيل ميدهد، ولي در بانکداري اسلامي اين روند به کلّي عوض ميشود؛ يعني با حذف بهره و تحريم ربا، پول اصالت خود را از دست ميدهد و بانک به عنوان واسطه،به صاحبان اين پول و کساني که از اين پولها استفاده ميکنند، ميانديشد. اين حالت واسطه بودن، ويژگي مهمّي استکه بايد در بانکداري اسلامي رعايت شود. اساسا اين امر، بر تحليل و نگرش فلسفي اسلام به پول مبتني است؛ يعني پول از نظر تحليلي به عنوان يک وسيله داد و ستد نگريسته ميشود؛ گرچه از نظر حقوقي ممکن است پول کالا يا مال باشد و از نظر فقهي آثار مالي بر آن مترتّت شود، ولي اقتصاد اسلامي براي آن اصالت قايل نيست.16
اساسا از نظر ماهوي، نظام بانکي ربوي با نظام بانکي غير ربوي تفاوتهايي دارند که برخي از آنها به قرار زير است:17
1 ـ در نظام ربوي رابطه بخش پولي و بخش واقعي اقتصاد تقريبا قطع ميشود؛ زيرا اساس کار بر وامدهي و وامگيري است و به دست آوردن درآمد به فعاليت اقتصادي نيازي ندارد؛ بر خلاف نظام غير ربوي که بدون ورود در روند فعاليّت اقتصادي سود معنا نمييابد.18
2 ـ با توجّه به اينکه نرخ بهره در نظام غير ربوي صفر است، هزينه سرمايهگذاري کمتر است؛ زيرا در اين نظام تنها اگر سرمايهگذاري سودآور باشد، سود به سرمايهدار تعلّق ميگيرد. از اينرو، ميزان سرمايهگذاري در اين نظام بيشتر است و در نتيجه اشتغالزايي بيشتري را در پي دارد. همچنين گرايش سرمايهگذار به مديريّت بهتر و مشارکت با مديران نوآور و با تجربه، براي سودآوري بيشتر صورت ميگيرد و در نتيجه از نيروي سرمايه و کار استفاده بهينه ميشود.19
3 ـ در نظام بانکداري اسلامي، شيوه کار به گونهاي است که اگر در بخش واقعي اقتصاد مازاد واقعي تشکيل نشود، در بخش اسمي آن بازار نيز سودي به دست نميآيد؛ در حالي که، در اقتصاد ربوي چنين توازني ميان جريان گردش درآمدهاي پولي با جريان گردش کالا يا ارزش افزوده در اقتصاد وجود ندارد؛ زيرا بهره بدون توجه به فعاليّت اقتصادي پرداخت ميشود. اين توازن ميان درآمدهاي پولي و واقعي سبب ميشود که حجم پول خود به خود تابعي از عرضه کل گردد و مبادله به شکل تعادلي برقرار شود. نتيجه اين وضعيّت، ثبات قدرت خريد پول و نبود تورّم است.20
4 ـ يکي از ويژگيهاي بانکداري ربوي اين است که وقتي از شرايط رونق به سمت رکود ميرود، چون بدون توجّه به عملکرد اقتصادي به انباشتگي سود پرداخته است، با بحران روبهرو ميشود. اين بانکها با پيدايش شرايط رکود، به دليل وصول نشدن وثيقهها و منابعي که به شکل تسهيلات دادهاند، با بحران و ورشکستگي روبهرو ميشوند، ولي در نظام بانکداري اسلامي، به محض اينکه اقتصاد به رکود بيانجامد، با توجه به مشارکت بانکها، از سرعت فعاليّت بانکي هم کاسته ميشود و اين سبب ثبات نظام ميگردد. با توجّه به اين ويژگيها بعضي از اقتصاددانان غربي اعتراف کردهاند که اجراي نظام مشارکت در سود و زيان (P.L.S) بر اساس قراردادهاي اسلامي ميتواند مشکلات و بحرانهاي اقتصادي آنها را حل کند. روزنامه پر تيراژ وال استريت ژورنال21 که به عنوان انجيلاقتصادي امريکا شناخته ميشود، مينويسد:
بحران بانکي امريکا با گرايش به نظام بانکي اسلامي قابل حل است... نظريه بانکداري اسلامي براي غرب، پيام اميدوار کنندهاي دارد که ميتواند مشکلات اين بحران را حل کند.22
چگونگي مشارکت مردم در بانکها(ي جمهوري اسلامي ايران)
فصل دوم قانون بانکداري بدون ربا، در مادّههاي سه تا شش، به مسأله تجهيز منابع پولي ميپردازد. بر اين اساس، بانکها ميتوانند در موارد زير سپرده بپذيرند:
الف) سپردههاي قرضالحسنه که خود بر دو قسم است:
1 ـ جاري؛
2 ـ پسانداز.
ب) سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار که بانک وکيل است که آنها را در قالب قراردادها و داد و ستدهاي شرعي به کار برد.
بر اساس مادّه 6 ، بانکها ميتوانند براي جذب و تجهيز سپردهها با به کارگيري روشهاي تشويقي، از امتيازات زير به سپردهگذاران اعطا کنند:
يک ـ اعطاي جايزههاي غير ثابت نقدي يا جنسي براي سپردهگذاران سپردههاي قرضالحسنه؛
دو ـ تخفيف و يا بخشودگي سپردهگذاران از پرداخت کارمزد و يا حقّ الوکاله؛
سه ـ دادن حقّ تقدّم به سپردهگذاران در بهرهمندي از تسهيلات اعطايي.23
با توجّه به قانون بانکداري و آييننامههاي اجرايي، در يک تقسيمبندي کلّي انواع سپردهها به سه گروه زير تقسيم ميگردد:
1 ـ حساب جاري (قرضالحسنه)24
حساب جاري در عمليات بانکداري بدون ربا در ايران، ماهيّت قرضي داردو مانند حساب جاري در همه بانکهاي سنّتي است و همانند آنها خدماتي در اختيار مردم ميگذارد. بدين ترتيب که اشخاص حقيقي و حقوقي با افتتاح حساب و با دستهچکي که از بانک دريافت ميکنند، از موجودي حساب خود به هر اندازه که بخواهند، برابر آييننامه بانک برداشت ميکنند. به موجودي اينگونه حسابها نيز سودي تعلّق نميگيرد.
بهرهگيري از حساب جاري، افزون بر حفظ پول در بانک، سبب تسهيل پرداختها و بينيازي صاحب حساب از حمل و نگهداري پول نقدي ميشود.
وجوه فراهم شده از راه اين حسابها، برابر ماهيّت عقد قرضي، به مالکيّت بانک درآمده و جزو منابع بانک خواهد بود. بانکها ميتوانند با رعايت ذخيرههاي قانوني و ذخيرههاي احتياطي، باقيمانده وجوه را از راه قراردادهاي مندرج در ماده 3 به کار بگيرند و سود به دست آورند.
2 ـ حساب پسانداز (قرضالحسنه)
حساب پسانداز نيز ماهيّت قرضي دارد و همانند حساب پسانداز در بانکداري سنّتي است با اين تفاوت که در بانکداري بدون ربا به صاحبان حساب پسانداز بهرهاي پرداخت نميشود.
اين حساب اين امکان را به مردم ميدهد که وجوه مازاد بر نياز خود را به بانک بسپارند و در هنگام نياز، از بانک بردارند. افزون بر آن، صاحبان اين حسابها در امر قرضالحسنه اعطايي از سوي بانک شريک هستند و از اجر و ثواب آخرتي آنبهرهمند ميشوند. وجوه اين حساب نيز به مالکيّت بانک درآمده و جزو منابع بانک ميشود. بانکها با در نظر گرفتن ذخيرههاي قانوني و احتياطي، بخشي از اين وجوه را به دادن قرضالحسنه اختصاص ميدهند و بخشي ديگر را از راه عقدهاي مندرج در ماده 3 به کار ميگيرند. بانکها براي تشويق مردم به پسانداز پارهاي امتيازها و جايزهها براي صاحبان اين حسابها در نظر ميگيرند.
حساب پسانداز به چهار شکل «پسانداز عادي»، «قرضالحسنه پسانداز ويژه»، «قرضالحسنه پسانداز ويژه جوانان» و «قرضالحسنه پسانداز کشاورزي» ميباشد. با اين تفاوت که وجوه به دست آمده از حساب قرضالحسنه پسانداز ويژه، تنها در اعطاي قرضالحسنه به کار ميرود.
3 ـ سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار
در حسابهاي سرمايهگذاري، رابطه بانک و صاحب سپرده، رابطه «وکالت» است. بانکها وجوه اين حسابها را به وکالت از صاحبان سپرده، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تمليک داد و ستدهاي سلف، داد وستدهاي اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايهگذاري مستقيم و جعاله به کار ميگيرند. بانکها بازپرداخت اصل سپرده سرمايهگذاري مدّتدار را تعهّد ميکنند و منافع به دست آمده از عمليّات بانکي را برابر قرارداد و متناسب با مدّت و مبلغ سپرده، بار عايت سهم منابع بانک و پس از کم کردن هزينهها و حقّ الوکاله، ميان صاحبان سپردهها تقسيم ميکنند.
در اين حسابها اگرچه ميزان سود از آغاز معلوم نيست،ولي به سبب گستره و گوناگوني داد وستدها، اين اطمينان هست که سود مناسبي براي اين وجوه خواهد بود؛ به گونهاي که بانک ميتواند پيش از حسابرسي به آنان، سود عليالحساب بپردازد.
سپرده سرمايهگذاري مدّتدار به دو شکل کوتاه مدّت و بلندمدّت دريافت ميگردد.
سپرده سرمايهگذاري کوتاه مدّت به صورت دفترچه نگهداري ميشود و با دستکم پنجاه هزار ريان که براي بار اول و دستکم سه ماه نزد بانک باقي ميماند. افتتاح ميشود.25 صاحب حساب با ارايه دفترچه هميشه ميتواند با رعايت سه ماه اول مقرّر و نيز با در نظر گرفتن اينکه سود به نسبت کمترين مانده در هر ماه تعلق خواهد گرفت، از وجوه خود برداشت و يا وجوهي را به حساب خود واريز کند. تمديد مدّت اينگونه سپردهها، پس از سه ماه اول، يک ماه به يک ماه و خود به خود برابر قرارداد اوّليه خواهد بود و نيازي به مراجعه دوباره براي تمديد نيست. سپردههاي سرمايهگذاري بلندمدّت به صورت برگه سپرده از طرف بانکها با دستکم مبلغ پنجاه هزار ريال و براي حدّاقل يک سال از تاريخ توديع پذيرفته ميشود. همچنين پس از سررسيد، تمديد سپرده به مدّتهاي بيشتر با تابعي از ضرايب سه ماهه ممکن خواهد بود.
انواع تسهيلات اعطايي بانکها به مردم26
شيوههاي اعطاي تسهيلات بانکي موجود در قانون بانکداري بدون ربا، در جمهوري اسلامي ايران (قراردادهاي بانکي) را با توجّه به ماهيّتشان، در يک تقسيمبندي کلّي به چهار گروه ميتوان تقسيم کرد:
1 ـ قراردادهاي مشارکتي؛
2 ـ قراردادهاي با بازدهي ثابت؛
3 ـ قراردادهاي با بازدهي متغيّر؛
4 ـ قرضالحسنه.
الف) قراردادهاي مشارکتي
در اين قراردادها، با نک تمام يا بخشي از سرمايه مورد نياز يک فعاليّت اقتصادي (توليدي، تجاري يا خدماتي) را فراهم ميکند و در پايان، برابر قراردادي که با پيمانکار اقتصادي بسته است، سود فعاليت مورد نظر را تقسيم ميکند. اين قراردادها عبارتاند از: مشارکت مدني، مشارکت حقوقي، مضاربه، مزارعه و مساقات.
ويژگيهاي قراردادهاي مشارکتي
1 ـ پيوند حقيقي کار و سرمايه: در اين قراردادها، عوامل اصلي توليد (کار و سرمايه) در حقيقت دست به دست هم داده و فرايند توليد را پيش ميبرند؛ يعني تمام پيآمدهاي مطلوب و نامطلوب آنرا با هم بر عهده ميگيرند.
2 ـ نياز به کنترل و نظارت دايمي: بانک به دليل شريک بودن در سود و زيان، ناچار است که بر عملکرد و فرايند کار نظارت دايمي داشته باشد.
محدوديتهاي قراردادهاي مشارکتي
1 ـ با توجّه به ويژگيهاي گفته شده، اين قراردادها تنها در بخشهاي اقتصادي کاربرد دارد، ولي براي هزينههاي مصرفي مانند ازدواج، تحصيل و هزينههاي مقطعي و کوتاهمدت کاربردي ندارد. همچنين هنگامي که نيازمندي مؤسّسه خواستار وام، کم باشد، شرکت سودي نميبرد و اين قراردادها کاربردي در اين بخشها ندارند.
ب) قراردادها با بازدهي ثابت
در اين قراردادها نيز بانک، کل يا بخشي از سرمايه مورد نياز يک فعاليّت اقتصادي را فراهم ميکند. با اين تفاوت که پس از بستن قرارداد و پيش از انجام فعاليّت يادشده، سود بانک معلوم و معيّن است و دگرگونيهاي آتي اقتصادي و تحولهاي احتمالي وضعيّت ما ليِ فعاليّتهاي مورد نظر، از جهت سود و زيان، به سود و خواستههاي بانک از آن بنگاه، ارتباطي ندارد. از اين قراردادها ميتوان براي فراهم آوردن نيازهاي مالي افراد و خانوارها نيز بهره گرفت. اين قراردادها عبارتاند از:
1 ـ فروش اقساطي: در اين روش، بانک به درخواست متقاضي، جنسهاي مورد نياز افراد و مؤسسههاي اقتصادي را خريداري ميکند و پس از حساب کردن سود بانک (متناسب با قيمت تمام شده و مدّت بازپرداخت)، آنها را به صورت نسيه اقساطي به آنان ميفروشد.
2 ـ خريد دين: در اين روش، بانکها اسناد و اوراق تجاري مشتريان (مثل سفته و براتهايي که حاکي از طلب مدّتدار است) را با کم کردن مقداري از مبلغ آن، تنزيل ميکنند. مقدار کم شده (نزول) که با مبلغ و سررسيد اوراق تجاري متناسب است، سود بانک را تشکيل ميدهد.
3 ـ اجاره به شرط تمليک: در اين روش، بانکها به درخواست متقاضي، اموال منقول و غير منقول مورد نياز افراد و مؤسسهها را خريداري ميکنند يا ميسازند و سپس با قرارداد اجاره به شرط تمليک، در اختيار درخواست کنندگان قرار ميدهند. برابر اين قرارداد، مستأجر در پايان مدّت اجاره ـ در صورت عمل به شرايط اجاره ـ عين اجاره شده را مالک ميشود. ميزان مالالاجاره در مورد اموال خريداري شده و يا واحدهاي مسکوني ساخته شده، با در نظر گرفتن قيمت تمام شده، مدّت اجاره به شرط تمليک و سود مناسب براي بانک در نظر گرفته ميشود.27
ويژگيهاي قراردادهاي با بازدهي ثابت
1 ـ وارد نشدن در بازار حقيقي: در اين قراردادها، بانکداري بدون ربا ـ همانند بانکداري سنّتي ـ تنها واسطه وجوه است؛ يعني از يک سو پول ميدهد و از سوي ديگر ـ پس از گذشت مدّت زماني ـ پول دريافت ميکند و نقشي در اقتصاد حقيقي ندارد.
2 ـ تعيين سود بدون در نظر گرفتن عملکرد بنگاه: به مقتضاي ماهيّت اين قراردادها و برابر آيين نامهها و راهکارهاي اجرايي آنها،28 سود بانک بدون در نظر گرفتن وضعيّت اقتصادي آينده و با صرف نظر از عملکرد بنگاه بهرهبردار از تسهيلات بانکي، تعيين ميشود و مشتري به پرداخت آن متعهد ميگردد. اين همان ماهيّت بانکداري ربوي است.
ج) قراردادهاي با بازدهي متغيّر
در اين قراردادها نيز، بانک سرمايه مورد نياز براي يک فعاليّت اقتصادي يا يک خانوار را فراهم ميکند. به مقتضاي ماهيّت اين قراردادها سود بانک متغيّر بوده و به دگرگونيهاي اقتصادي و قيمتهاي نسبي در بازار حقيقي بستگي دارد. به گونهاي که حتّي احتمال دارد بانک سودي نکند، بلکه زيان ببيند. اين قراردادها عبارتاند از:
1 ـ داد و ستدهاي سلف: در اين روش، بانکها براي فراهم ساختن سرمايه در گردش و نيازهاي مالي محدود و مقطعي مؤسسههاي اقتصادي، توليدات آن مؤسسهها را پيشخريد ميکنند. در قرارداد سلف، بانک با پرداخت قيمت کالا، مقدار معيّني از کالاي معلوم را در ذمّه فروشنده، مالک ميشود و فروشنده متعهّدميگردد تا در زمان قرارداد شده، کالاي مورد نظر را تحويل دهد. هنگام معامله، قيمت انتظاري زمان تحويل کالا در نظر گرفته ميشود و قيمت محصول به گونهاي تعيين ميشود که بانک، سود مورد نظر خود را به دست آورد، ولي سود قطعي بانک زمان تحويل کالا و بر اساس قيمت بازاري آن کالا شکل ميگيرد.
2 ـ جعاله: در اين عقد، بانکها به عنوان عامل، انجام کاري (مانند ساخت يا تعمير مسکن، پل، تأسيسات و...) را در برابر اجرت مشخصي بر عهده ميگيرند و پس از انجام کار، اجرت را به صورت نقد يا طيّ اقساطي از صاحبکار اقتصادي دريافت ميکنند. اجرت مورد نظر با توجّه به هزينههاي کار، چنان مشخص ميشود که بانک سود خود را به دست آورد، ولي سود قطعي پس از صرف هزينهها و انجام کار مشخّص ميشود. بانکها معمولاً انجام کار را در قرارداد جعاله ديگري به پيمانکار ماهر واگذار ميکنند؛ در نتيجه، سود بانک اختلاف اجرت دو جعاله خواهد بود.
ويژگيهاي قراردادهاي با بازدهي متغيّر
1 ـ وارد شدن بانک به بازار حقيقي: در اينگونه قراردادها، با بستن قرارداد، بانک همانند يک بنگاه اقتصادي وارد بازار کار حقيقي ميشود. در قرارداد سلف، بانک مالک مقدار معيّني از کالاي حقيقي است که ارزش آن تحت تأثير دگرگونيهاي اقتصادي آينده است. در قرارداد جعاله نيز پس از بستن قرارداد، بانک انجام کاري را بر عهده ميگيرد که نيازمند هزينههاي واقعي است و ميزان آن هزينهها به قيمتهاي نسبي و وضعيّت کلّي اقتصاد بستگي دارد.
2 ـ همسويي سود بانک با دگرگونيهاي اقتصادي: خطرهاي اقتصادي هر بنگاه اقتصادي، يا به عملکرد خود آن بنگاه (اعم از مديران و...) مربوط است و يا به خارج از بنگاه مربوط ميباشد. براي مثال، به سبب رکود بازار، بانک در دسته دومخطرها، شريک زيان ميشود. براي نمونه، اگر بانک هزار دستگاه خودرو با 15 درصد تخفيف پيشخريد کرده است و هگام تحويل گرفتن خودروها قيمت خودرو 10 درصد کاهش يافته است، در اينجا بانک تنها 5 درصد سود برده است؛ بر خلاف بازدهي ثابت که سود بانک تغيير نميکند. پس در اين قراردادها، بانک در سود و زيان بازار شريک است.
د) قرضالحسنه
بانک بخشي از منابع حسابهاي قرضالحسنه پسانداز را در قالب قرارداد قرضالحسنه، در اختيار تعاونيها، توليد کنندگان و خانوارهاي نيازمند قرار ميدهند و تنها کارمزد ميگيرد. در حال حاضر، کامرزد تسهيلات قرضالحسنه 5و2 درصد است که در ابتداي هر سال يکجا گرفته ميشود.
پيامبر صلياللهعليهوآله درباره قرضالحسنه فرمود:
هر کس به برادر مؤمناش قرض دهد، در برابر هر درهم آن، به اندازه کوه احد و کوه سينا ثواب ميدهند و اگر مراعات حال بدهکار کند، خداونددر روز قيامت به او فرصت ميدهد که مانند برق، بدون حساب از پل صراط بگذرد. هر سرمايهداري که برادر مؤمن و مسلماناش از او کمک بخواهد و او گرفتاري وي را بداند و او را ياري نکند، خداوند روزي که نيکوکاران را پاداش ميدهد، بهشت را بر وي حرام ميکند.29
عملکرد بانکها در جمهوري اسلامي ايران30
آنچه در دو بخش پيشين گذشت، ارايه نظرگاهي بود که براي اداره بانک اسلامي و بدون ربا، گردآوري شده بود و بر اساس آييننامه بانکداري اسلامي، بانکهاموظّف به اجراي آن بودند، ولي اينکه از زمان تصويب آن تا کنون که نزديک به بيست سال از آن تاريخ ميگذرد، بانکها تا چه ميزان به آن عمل کردهاند و چه مقدار موفقيّت داشتهاند، جاي سخن و کنکاش بسيار وجود دارد.
بيگمان، اجراي درست و دقيق نظام بانکداري اسلامي، دشواريهايي را در پي دارد و هزينههايي را ميطلبد. همين امور، سبب شده است تا کارگزاران امور بانکي کشور، بيشتر در جستوجوي راههاي فرار از اجراي دقيق اين نظام بکوشند و حتّي در مواردي نيز بدون توسّل به راهکارهاي صوري و با اعتراف آشکار، به داد و ستدهاي ربوي دست بزنند.31
نظام بانکي سنّتي (ربوي)، نظامي است که براي گروهي اندک و سودجو تنظيم شده است، ولي براي جامعه کمرشکن است. همين امر سبب تحريم ربا از سوي خداوند و انگيزه پايهريزي نظام بانکي بدون ربا از سوي انديشمندان و فقيهان اسلامي شده است. کارشناسان بر اين باورند که اجراي دقيق بانکداري اسلامي، به برچيده شدن کاستيهاي نظام ربوي از جمله تورّم ميانجامد؛ چنانکه پيش از اين اعتراف برخي از کارشناسان غربي را در اين زمينه يادآور شديم. بنابراين، بايد عملکرد بانکها را در دو زمينه بررسي کرد.
1 ـ خلاف شرع بودن و ربايي بودن عملکرد بانکها؛
2 ـ غير اقتصادي بودن و ناهماهنگي با نظام بانکداري اسلامي (هرچند از نظر فقهي ـ حقوقي موافق موازين شرعي بوده است).
پيش از اين گفتيم که بانکها به چهار گونه؛ يعني «قراردادهاي مشارکتي»، «قراردادهاي با بازده ثابت»، «قراردادهاي با بازده متغيّر» و «قراردادقرضالحسنه» به مشتريان خود تسهيلات ميدهند. روش پنجمي نيز هست که بانکها خود به طور مستقيم به سرمايهگذاري در بخشهاي گوناگون اقتصادي ميپردازند و سود دريافت ميدارند. از اين پنج گروه، تنها قرارداد مشارکتي، سرمايهگذاري مستقيم و قرضالحسنه، با هدفهاي بانکداري اسلامي و اقتصاد اسلامي تناسب دارد و با حکمت تحريم ربا سازگار است و از حقيقت ربا و بهره در بازار سرمايه دور است. قراردادهايي مانند فروش اقساطي، سلف، اجاره به شرط تمليک، گرچه در بازار کالاها و خدمات، جايگاه منطقي و قابل دفاعي دارند، ولي در بازار پول، ماهيّتي مانند وام و اعتبار ربوي دارند. در نتيجه، هرچه سهم قراردادهاي مشارکتي، سرمايهگذاري مستقيم و قرضالحسنه بيشتر باشد، به حقيقت بانکداري اسلامي نزديکتر شدهايم و برعکس هرچه سهم آنها کمتر شود، به حقيقت ربا و بهره نزديکتر شدهايم.32
برابر آمار ارايه شده از سوي بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران، جهتگيري بيشتر بانکها به سوي بهرهگيري از قراردادهاي با بازده ثابت بوده است و درصد مانده تسهيلات اعطايي به روش قرارداد مشارکتي (مشارکت مدني حقوقي و مضاربه) همواره کاهش يافته است و براي مثال، از 1/37 درصد کلّ تسهيلات در سال 63 به 3/19 درصد در سال 78 رسيده است. سهم قراردادهاي با بازده ثابت (فروش اقساطي و اجاره به شرط تمليک) رشد داشته و از 8/35 در سال 63 به رقمي نزديک به 3/60 درصد در سال 78 رسيده است. از اين ميان، فروش اقساطي که در حقيقت ضعيفترين نوع قرارداد بانکي در عملي شدن اهداف اقتصاد اسلامي است، از همه بيشتر رشد کرده است؛ به گونهاي کهاز سال 76 به بعد، به تنهايي بيش از نصف تسهيلات اعطايي را دربرميگيرد. بنابراين، ميتوان ادّعا کرد که بيش از نيمي از تسهيلات اعطايي بانکها، با بهرهگيري از قراردادهايي است که هرچند شايد از جهت فقهي و حقوقي، حرام نباشد، ولي در عمل شبيه بانکداري سنّتي است.33
در قراردادهاي با بازدهي متغيّر (سلف و جعاله) نيز شيوه عملکرد بانکها به گونهاي بوده است که در عمل به سوي قراردادهاي با بازده ثابت کشيده شده است؛ يعني سود از اول مشخّص بوده است؛ زيرا بانکها با وکيل کردن مشتري براي فروش کالاي مورد داد و ستد، به کمترين ميزان سود دريافتي بسنده کرده و هيچگاه خود به فروش کالاي مورد سلف اقدام نميکنند. اين امر، داد و ستدهاي سلف را به داد و ستدهاي ربوي نزديک ميکند.34
در زمينه جعاله نيز به گفته مدير عامل يکي از بانکها در حال حاضر، بيشتر، بانکها با عنوان جعاله وجه نقدي را ميپردازند، سپس مبلغ اوّليه را به اضافه سود قرارداد شده در اقساط، از مشتري دريافت ميکنند.35
در مورد قراردادهاي مشارکتي نيز همانند ديگر قراردادها عمل شده است. يکي از مسئولان نظام بانکي کشور درباره قرارداد مضاربه ميگويد:
در عمل، بانکها بدون توجّه به نتيجههاي واقعي معامله، کمترين ميزان سود پيش بيني شده را درخواست ميکنند و مشتريان نيز ميپردازند. هيچگاه دو طرف، داد و ستد را به طور جدّي و درست انجام نميدهند و در عمل اعطاي تسهيلات بر مبناي مضاربه را به صورت اعتبار در حساب جاري درآوردهاست؛ زيرا مشتريان با عنوان مضاربه، وجوه را از بانک دريافت ميکنند و همان وجوه را به اضافه کمترين سود مورد انتظار بانک، بازپرداخت ميکنند.36
وي درباره مشارکت مدني ميگويد:
در مشارکت مدني، بانکها همواره ملاحظه قانونيِ مربوط به پيشبيني سود را نديده ميگيرند و از همان آغاز، نرخهاي مربوط به پيشبيني کمترين سود را بدون توجّه به واقعيّت و ميزان سود محقّق، محاسبه کرده و از مشتري مطالبه ميکنند.37
پيش از اين بيان شد که بنا بر پژوهشهاي انجام شده و آمار موجود، برخي از داد و ستدهاي بانکي صوري بوده و تنها به صرف ارايه فاکتور ظاهر قضيّه را آراسته و وام دادهاند.38 روشن است که تغيير صوري داد و ستدهاي ربوي، آنها را از ربوي بودن خارج نميکند.39 در پرداخت سود از سوي بانکها نيز اعلام سود علي الحساب و پرداخت آن به صورت قطعي، شبهه ربوي بودن اين سودها را به ذهن تداعي ميکند؛ زيرا سود علي الحسابي است که از آغاز قطعي است.
البتّه ممکن است در زمينه کم شدن آن سود بگوييم که خود بانک آن را تضمين کرده است، ولي چرا اين سودها در پايان مدّت قرارداد، محاسبه نميشود و اضافه آن پرداخت نميگردد؟ هرچند ممکن است در اين مورد بتوان مسأله را بدين شکل حل کرد که سود قطعي مشخّص ميشود و دولت ما به التفاوت آن را صرفهزينه وام ازدواج و غيره ميکند. بنابراين، اصل داد و ستد بدون اشکال است، ولي اينکه آيا دولت حق چنين کاري را دارد يا خير؟ مسأله ديگري است و ممکن است در آغاز قرارداد با وکالت از مشتري و به دست آوردن رضايت او بتوان صورت شرعي به اين مسأله داد. يکي از مسئولان بانک در اين زمينه ميگويد:
بانکها تا چند سال پيش ما بهالتفاوت سود عليالحساب را ميپرداختند، ولي چند سالي است که دولت هزينههايي را بر بانکها تحميل ميکند و بانکها مجبورند ما بهالتفاوت را در اين موارد مصرف کنند. البته برخي از بانکها مانند بانک مسکن هر ساله تفاوت سود علي الحساب و سود قطعي را اعلام ميکنند و به مشتريان ميپردازند.
راهکارهاي مناسب براي بانکداري بدون ربا
بيشتر موارد اشکال قانوني در زمينه بانکداري اسلامي، چنانچه گفته شد، به مراحل اجراي اين قانون برميگردد وگرنه همان گونه که يکي از کارشناسان اقتصادي نوشتهاند:
«قانون عمليّات بانکداري بدون ربا» مصوّب 10/6/1362 مجلس شوراي اسلامي، اگر بهترين قانون در نوع خود نباشد، يکي از بهترين قوانين است؛ زيرا شمار افراد و نوع تخصص آنها که در گردآوري اين لايحه سهيم بودند و نيز مدّتي که براي نوشتن اين قانون صرف شد، سبب گرديد که از کارآيي بالايي برخوردار باشد».40
به بيان ديگر، ما تا کنون تغيير قراردادهاي بانکي را تجربه کردهايم، ولي تغيير ساختار بانکي را خير. ساختار بانک ربوي ساختاري آسان است؛ زيرا در اينروش، بانک پول را به قرض ميگيرد و سودي بابت آن ميپردازد. برخلاف بانکداري بدون ربا که بانک براي مشارکت در سرمايهگذاري، به نظارت و دقّت بيشتري درباره مشتريان خود نيازمند است. از سويي، گوناگوني قراردادها در بانکداري بدون ربا، به آموزش عمومي مردم و آموزش خصوصي کارگزاران بانکي نيازمند است؛ زيرا در حال حاضر، به سبب نبود آموزش کافي و آسان بودن کار در روش سنّتي، فعاليتهاي بانکي به سوي قراردادهاي صوري رفته و تنها ظاهر شرعي به خود گرفته است. پس در مرحله نخست، بايد اهميّت حرام بودن ربا در جامعه روشن شود تا مردم نسبت به داد و ستدهاي ربوي حسّاسيّت بيشتر نشان دهند و رغبت به بانکداري بدون ربا (به رغم پيچيدگي آن) به فرهنگ عمومي تبديل شود.
در مرحله دوم، آموزش کافي کارمندان سطح بالا و نيز کارمندان تازهکار در زمينه قراردادهاي مورد استفاده در بانکها ضروري است.
در مرحله سوم، مانند برخي از کشورهايي که تجربه خوبي در زمينه بانکداري بدون ربا دارند، در هر بانک از يک نماينده شرعي (فقيه) کمک گرفته شود تا در مسايل بانکي مورد مشورت قرار گيرد و تا او کارکرد چيزي را تأييد نکند، آن کارکرد دوام نيابد.41
به گفته يکي از مسئولان نظام بانکي کشور آموزش عمومي افراد جامعه در رسانههاي گروهي، مهمترين عاملي است که ميتواند در اجراي درست بانکداري بدون ربا مؤثّر واقع شود. همچنين آموزش مشتريان از راه برگزاري سمينارها و نيز هماهنگي با ائمه جمعه و بيان مطالب از تريبون نماز جمعه،آموزش علمي کارکنان بانکها و ايجاد بانک اطلاعاتي، انتشار بولتنهاي هفتگي درباره قيمتهاي عمده فروشي و خرده فروشي و... ميتواند در اين راستا تأثيرگذار باشد. در اين صورت، ديگر نظارتهاي موردي در داد و ستدها ضرورتي ندارد.42
يکي از کارشناسان، ساده کردن عملياتهاي بانکي را پيشنهاد ميکند. به نظر ايشان گوناگوني قراردادهاي موجود، آشنايي با کار بانکها را با دشواري روبهرو کرده است. براي مثال، ميتوان به جاي استفاده از ده عنوان قرارداد، آنها را به سه يا دستکم پنج عنوان کاهش داد تا آشنايي آنها براي کارکنان دشوار نباشد. راه ديگر آنکه از قراردادهايي استفاده شود که از پيچيدگي کمتري برخوردارند.43
همچنين ايجاد مرکز اطلاعرساني در اين راستا مهم است که بايد وظايف زير را انجام دهد:
الف) آموزش کارگزاران بانک نسبت به قوانين، مقرّرات و آييننامهها.
ب) انتشار جزوهها و بروشورها و انجام کارهاي تبليغي، براي آشنا کردن عموم مردم نسبت به چگونگي کار بانک.
ج) اعلام وقت مناسب براي گرفتن تسهيلات براي کارهاي تجاري و بيان درصد ريسک آن و... .
د) نظارت بر بانکها و عملکرد آنها برابر آيين نامههاي بانکداري بدون ربا و تشويق و توبيخ کارمندان.44
در پايان، با توجّه به گستردگي بانکها در سطح کشور و جا افتادن نظام بانکي موجود در ميان مردم و با توجه به اينکه عوض کردن اين سيستم گسترده بانکي به نظر برخي امري محال يا دستکم بسيار دشوار مينمايد و با ريسک فراوان روبهروست، بنابراين، پيشنهاد ميشود در هر شهر بهويژه شهرهاي بزرگ و مذهبي يک بانک يا بيشتر به صورت آزمايشي و با مباني کاملاً اسلامي آغاز به کار کند و از افراد خيّر مذهبي نيز درخواست شود تا پولهاي خود را در اين بانکها ذخيره کنند. اين بانکها برابر قراردادهاي شرعي قرارداد ببندند و دولت هم ضمن تضمين اصل سرمايه آنها، به آنان تعهّد بدهد که با گماردن کارگزاران امين، سرمايه آنها برابر موازين شرعي مورد استفاده قرار ميگيرد و سود آنها بر اساس سود مورد توافق دو طرف تقسيم خواهد شد. بيگمان، بسياري از افراد و مؤسسهها به سبب رواج بانکداري بدون ربا حاضرند در اين بانکها سرمايهگذاري کنند. تبليغ سود به دست آمده در پايان مدّت قرارداد، تشويقي براي سرمايهگذاري در اين گونه بانکهاست. موفقيت اين بانکها ميتواند گام به گام بانکهاي ما را به سوي اسلامي شدن (واقعي) پيش برد.
پينوشتها:
1. على ماجدى و حسن گُلريز، پول و بانک از نظريّه تا سياستگذارى، تهران، مؤسسه بانکدارى ايران، 1372، چ 5 ، ص 163.
2. عبدالرّضا رکنالدين افتخارى و ديگران، اقتصاد ايران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، ص 876 .
3. پول و بانک، از نظريه تا سياستگذارى، ص 163.
4.John law.
5. همان، ص 164.
6. احمد مجتهد و دکتر على حسنزاده، پول و بانکدارى، تهران، 1380، صص 121 به بعد.
7. همان، پول و بانکدارى، صص 122 به بعد.
8. سعيد فراهانى فرد، سياستهاى پولى در بانکدارى بدون ربا، صص 80 به بعد.
9. همان.
10. سيد محمدحسين بهشتى، مقاله «بانکدارى اسلامى»، اقتصاد اسلامى، سلسله مقالاتى پيرامون بانکدارى اسلامى، ش 6 ، ص 1.
11. پول و بانکدارى، ص 176.
12. منوچهر مينايى، مجموعه قوانين پولى و بانکى و ساير قوانين مربوطه، ج 3، ص 951.
13. همان، ج 3، ص 951.
14. مجتبى زمانى فراهانى، پول، ارز و بانکدارى، ص 246، پول و بانکدارى، ص 175.
15. سياستهاى پولى در بانکدارى بدون ربا، ص 81 .
16. سيد محمود شاهرودى، «بانکدارى اسلامى»، مجله علمى ـ ترويجى تحقيقات اسلامى، سال دوازدهم، ش 1 و 2.
17. محمد رجايى، «مقايسه اجمالى تجهيز و تخصيص منابع پولى در دو نظام بانکى ربوى و غير ربوى در ايران»، مجله معرفت، ش 41، سال دهم، ش 2، 1380، صص 20 و 21.
18. همان
19. همان.
20. همان.
21. Wall streat Journal
22. همان.
23. پول و بانکدارى، ص 176؛ سيدعباس موسويان، بانکدارى اسلامى، تهران، مؤسسه تحقيقات پولى و بانکى، 1378، صص 141 به بعد؛ پول، ارز و بانکدارى، صص 248 به بعد؛ مجموعه قوانين پولى و بانکى و ساير قوانين مربوط، صص 982 به بعد.
24. بانکدارى اسلامى، صص 141 به بعد.
25. مجله معرفت، ش 53، ص 71.
26. بانکدارى اسلامى، صص 169 به بعد؛ پول، ارز و بانکدارى، صص 250 به بعد؛ مجموعه قوانين پولى و بانکى و ساير قوانين مربوطه، ج 3، ص 983؛ پول و بانکدارى، ص 176؛ اکبر پيروزفر، «مقاله مقررات جديد بانکدارى»، سلسله مقالاتى پيرامون بانکدارى اسلامى، ش 6 ، بانک مرکزى جمهورى اسلامى ايران، ص 193 به بعد.
27. مرتضى والىنژاد، مجموعه قوانين و مقرّرات بانکى، صص 197 ـ 198، برگرفته از: بانکدارى اسلامى، صص 169 به بعد.
28. نک: موّاد 49، 53، 56، 62 از آييننامه اجرايى قانون بانکدارى بدون ربا و ماده 6 دستورالعمل اجرايى خريد دين، برگرفته از: از بانکدارى اسلامى، صص 169 به بعد.
29. وسائلالشيعه، ج 13، ص 113.
30. ايرج توتونچيان، پول و بانکدارى اسلامى، 1376، چ 1، صص 700 به بعد.
31. مجموعه سخنرانىها و مقالات (ارايه شده به سومين سمينار بانکدارى اسلامى)، موسسه بانکدارى ايران، ص 36. مقاله عملکرد و مشکلات عمليات بانکدارى بدون ربا، سخنرانىهاى اسداللّه امير اصلانى، مديرعامل بانک ملى ايران.
32. سيد عباس موسويان، «مصاديق پنهان و آشکار ربا در نظام بانکى ايران»، مجله تخصّصى اقتصاد اسلامى، سال دوم، ش 6 ، ص 70.
33. همان.
34. همان، ص 74.
35. همان، ص 75.
36. بانکدارى اسلامى ويرايش دوم، 1380، ص 190.
37. همان، ص 91.
38. مقاله «مسايل و مشکلات بانکها»، سلسله مقالاتى پيرامون بانکدارى اسلامى، ش 6، بانک مرکزى جمهورى اسلامى ايران، ص 172.
39. نک: ايرج توتونچيان، تحقيق ميدانى در کتاب پول و بانکدارى اسلامى، ص 738.
40. پول و بانکدارى اسلامى، توتونچيان، ص 398.
41. کانون گفتمان دينى مسأله بانکدارى نشست 26، 17/7/80 ، ص 26.
42. عملکرد و مشکلات، بانکدارى بدون ربا، مجموعه سخنرانىها و مقالات سومين سمينار بانکدارى اسلامى، ص 38.
43. غلامرضا مصباحى، پارهاى از مشکلات بانکدارى بدون ربا، مجموعه سخنرانىها و مقالات سومين سمينار بانکدارى اسلامى، ص 93.
44. همان، ص 97.
منبع : کتاب "ربا و راههاي گريز از آن" ارسال توسط کاربر محترم سايت :sukhteh