جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روان شناسي گريه
-(3 Body) 
روان شناسي گريه
Visitor 473
Category: دنياي فن آوري
گريه تولد و مرگ آدمي رانشانه گذاري مي کند. گريستن نخستين واکنش نوزادي است که متولّد مي شود و فردي که از دنيا مي رود واکنش ماتمي را در بازماندگان بر مي انگيزد که با گريه همراه است . چرايي و چگونگي گريستن همواره يکي از رازهاي پيچيد? زندگي انسان بوده است . گريه درزندگي و رشد افراد عملکردهاي متفاوتي دارد و در همراهي با موقعيت هاي گوناگون اجتماعي و شرايط احساسي متغير و گاه متضاد به چشم مي خورد. به ندرت پيش مي آيد که کسي از روي افسردگي و اندوه بخندد ولي گريستن در هنگام شادي و خوشحالي غير معمول نيست . ماباتعبيرات گوناگوني مانند اشک شادي ، اشک شوق ، اشک ماتم و اشک اندوه آشنائيم . همين سيمايه هاي متناقض است که شناخت گريه و گريستن را دشوار مي کنند.
گري? نوزاد نوعي بيان و ابراز نيازهاي اوست که در پاسخ به شرايط تشويق آفرين فيزيکي و احساسي روي مي دهد. نوزادان درسه ماه اوّل زندگي بيشتر مي گريند. درحقيقت گري? نوزاد موجب تحکيم پيوند او با حامي و نگهدارنده اي مي شود که منبع تأمين تغذيه و نيازهاي فيزيولوژيک و منشاء ارائ? حمايت ها و مراقبت هاي لازم براي رشد نوزاد است . لذا گريستن دردوران نوزادي يک استراتژي انطباقي است و بخشي از نبرد انسان براي بقاء محسوب مي شود.
وقوع گريستن درطول رشد انسان از نوزادي تا بلوغ منعکس کنند? بسياري از حالت هاي احساسي اوست . فرد به دلايل مختلفي مانند اندوه ، مصيبت ، خشم ، درد ، شادي و لذّت مي گريد. از لحاظ پزشکي گريستن نشانه اي از رنج جسماني و استرس محسوب مي شود و به عبارت ديگر علامتي از تشويش فيزيولوژيک و فشار روحي است . گفتيم که گري? نوزاد درخدمت تأمين نيازهاي اوست امّا گريستن پس از نوزادي نيز ادامه مي يابد و تالحظ? مرگ آدمي را همراهي مي کند ، پس بايد اهداف ديگري را نيز برآورده سازد و فوايدي هم داشته باشد والا از لحاظ تکاملي ادام? آن توجيه پذير نبود.
مي توان گفت که گريستن درسه سطح متفاوت روي مي دهد. درسطح اوّل شرايط فيزيولوژيک موجب گريه مي شود. مانند گري? نوزاد يا صدمات فيزيکي به بزرگسالان . اين سطح از دوران نوزادي آغاز مي شود ودرتمام طول عمر باقي مي ماند . همان طور که کودکي به خاطر زمين خوردن گريه مي کند فردي بالغ ممکن است به علت درد ناشي از جراحتي جسماني بگريد. درسطح دوّم خلقيات ، احساسات و حالات عاطفي پا به ميدان مي گذارند . البته نوزاد هم گاه از روي خشم مي گريد ولي با گذشت زمان طبيعت آن چه موجب گريستن در بالغين مي شود ظرافت و پيچيدگي مي يابد و احساسات ديگر نيز اضافه مي شوند. مثلاً نوجواني که به غرورش برمي خورد و مناعت طبع او زير سئوال مي رود براثر ناکامي ناشي از تحقير گريه مي کند. درسطح سوّم احساسات ژرف تر و متعالي تر درکارند. مانند گريستني که درهنگام نيايش يادرک عميق يک پديده يا حالات عرفاني روي مي دهد . درمتون مربوطه از گري? زيباشناختي ياد مي شود که به تأثير ناشي از درک آثار هنري والا نسبت داده مي شود. البته همه افراد به اين سطح نمي رسند زيرا نيل به اين مرتبه مستلزم کسب آگاهي ژرف ترازخويشتن و جهان و روابط ميان آنهاست .
گريستن مجموعه اي از نمايه هاي رفتاري مانند اشک ريختن ، هق هق کردن و آه کشيدن است که توسط برخي مولفه هاي فيزيولوژيک و جسماني همراهي مي شود. گريه نيز مانند خنده به گون? انسان تعلق دارد. البته تحريک چشم در حيوانات نيز مانند انسان موجب ترشح اشک مي شود ولي گريستني که ناشي از تأثر احساسي باشد منحصر به انسان است و درساير گونه هاي جانوري ديده نمي شود.
از لحاظ فيزيولوژيک ترشح اشک ها تحت کنترل دستگاه پاراسمپاتيک است و وظيف? محافظت از چشمان در برابر آلودگي ها وعفونت ها به عهد? اشک هاست . ترکيب بيولوژيک اشک شامل پروتئين ها ، آنزيم ها ، چربي ها و متابوليت ها ( فرآورده هاي نهايي ناشي از سوخت وساز ) و الکتروليت هاست . پروتئين هاي اشک عبارتنداز ليزوزيم (lysozyme ) ، ليپوکالين ( lipocalin ) و لاکتوفرين (lactoferrin ) . پژوهشگران از سال 1957 مي دانستند که اشک هاي عاطفي و احساسي با اشک هاي ناشي از تحريک چشم توسط عوامل فيزيکي و شيميايي متفاوت هستند . ترکيبات پروتئيني اشک هاي عاطفي با اشک ناشي از تحريک تفاوت دارند. اشک هاي احساسي علاوه بر پروتئين بيشتر حاوي بتا آندروفين ( مسکن طبيعي درونزاد بدن ) هستند. ترکيبات پيچيد? اشک ها در طول روز نيز متغير است . اشک ها همراه تعريق ، ادرار و تنفّس سموم و مواد زايد بدن را تخليه مي کنند . گفته مي شود همراه اشک موادي که براثر استرس و فشار عاطفي به وجود مي آيند از بدن خارج مي شوند.
درمورد تأثيرات گريستن و جنبه هاي مثبت و منفي آن يافته هاي قابل اعتنايي وجود دارد. گريستن به عنوان يک رويداد رفتاري تحت تنظيم و کنترل دستگاههاي سمپاتيک و پاراسمپاتيک صورت مي گيرد. گريه درعين حال که با تسهيل بهبودي فرد نقشي تعادل آفرين ايفا مي کند حالت برانگيختگي اجتنابي بالايي به وجود مي آورد که موجب انگيزش رفتارهايي مي شود که به گريستن خاتمه مي دهند. به عبارت ديگر همراه گريه آميزه اي از احساسات و حالات مثبت و منفي تجربه مي شود. پژوهش هاي آزمايشگاهي اثرات فيزيکي گريستن را روشن کرده است . گريه با آهسته تر کردن تنفس اثرات آرام بخش دارد ولي تعريق و افزايش ضربان قلب همراه گريه مشابه تجارب ناخوشايند ناشي از استرس ، تهييج وبرانگيختگي است . امّا جالب است که اثرات منفي زود گذرند و تأثيرات جسماني آرام کننده ديرپاتر هستند و بيشتر طول مي کشند.
درباب تأثير گريه برخلق و خو و وضعيت عاطفي افراد نيز پژوهش هايي صورت گرفته است . "جمل? گريه آدم را سبک مي کند "در زبان فارسي زياد شنيده مي شود . مطالعه بر 3000 نفر درخارج از آزمايشگاه نشان داد که اکثريت اين افراد پس از گريه بهبود خلق و خو و احوال خود را گزارش کردند. البته 3/1 هم چنين تجربه اي نداشتند . اين پژوهش ها نشان مي دهند که فوايد گريستن بستگي به آن دارد که چه کسي مي گريد و چرا مي گريد و گريستن در چه زمان ، مکان و شرايطي رخ مي دهد. علاوه برآن افرادي که از حمايت اجتماعي برخوردار بودند احتمال بهتر شدن آن ها پس از گريه بيشتر بود. کساني که مبتلا به اختلالات خلقي يا اضطرابي هستند کمتر از ديگران از فوايد گريستن بهره مند مي شوند. همچنين افرادي که فاقد اشراف و آگاهي از زندگي احساسي خود هستند (alexithymia ) پس از گريستن حال بدتري پيدا مي کنند. احتمالاً دراين افراد فقدان بينش احساسي سبب مي شود از بروز تغييرات شناختي که مي توانند يک تجرب? غمبار را مثبت تر جلوه دهند جلوگيري شود. از سوي ديگر مي توان گفت به طور کلي گريستن نوعي بيان آزادان? احساسات و تسکين بخش است . زيرا سرکوب احساسات منفي مانند خشم و اندوه و خودداري از گريستن با افزايش بيماريهاي روان تني و آسيب هاي جسمي و روحي همراه است . بررسي هاي آماري نشان مي دهند که اندوه 49% ، شادي 21% ، خشم 10%، همدردي 7% ، اضطراب 5% و ترس 4% موارد گريستن را تشکيل مي دهند . بنابراين مي توان گفت گريه منعکس کنند? وضعيت روحي ماست و موجب مي شود تا از احساسات خود آگاه شويم و تسکين يابيم .
گريستن موجب تقويت روابط انساني و بين فردي نيز مي شود و به عنوان مکانيسمي مبتني بر مباني تکاملي در جهت نزديک تر کردن افراد به يک ديگر عمل مي کند. گريه اطلاعات قابل اعتنايي درباب نيازها ، تعلق هاي اجتماعي و سرسپردگي هاي ميان افراد در اختيار ما قرار مي دهد . گريستن تعلق ، دلبستگي و دوستي را افزايش مي دهد و ارتقاء مي بخشد . گريه عاطفي درميان خانواده ، دوستان و اعضاء يک گروه درهنگام ماتم با تسلـي ، تسکين ونياز به تعلق پاسخ داده مي شود. اشک ها همزمان با تاري ديد حالت دفاعي را زايل مي کنند و گريستن علامت سرسپردگي ، تعلق ، دلبستگي ، وابستگي و نوعي فرياد و درخواست براي کمک است . همچنين گريه حاکي از آسيب پذيري و پائين آمدن قدرت تحمل فرد و نشان? تسليم او و برانگيزاننده احساس همدردي در ناظران است و از بروز رفتارهاي خشونت بار درديگران جلوگيري مي کند زيرا رحم و شفقت را بر مي انگيزد و گاه درطلب بخشايش به کار مي رود. بنابراين گريستن استراتژي تکاملي مناسبي براي ايجاد اتحاد بيشتر درميان افراد و اعضاء يک گروه است . البته کارآيي اين استراتژي بستگي به شرايط و زمان و مکان نيز دارد . مثلاً گريستن در محيط کار که معمولاً درآن احساسات ابراز نمي شود چندان مقبول نيست و موثر نخواهد بود.
عوامل مختلف ديگري مانند فرهنگ ، جنس ، سن ، اجتماعي شدن و سنخ شخصيتي در چرايي و چگونگي ابراز گريستن موثرند. آستان? گريستن درافراد متفاوت است . برخي زود اشک شان درمي آيد و بعضي دير و اين بستگي به عوامل فيزيکي ( خستگي ، قاعدگي ، حاملگي ) و رواني ( ناکامي ، خشم ، اندوه ، ) و شخصيتي دارد. برخي مؤلفه هاي شخصيتي مانند حساسيت ، انفعال ، وابستگي و اعتماد به نفس پائين با افزايش گريستن همراهند. در کودکي تکرّر گريه زياد است و با افزايش عمر کاهش مي يابد امّا در دوران سالمندي مهار آن دشوار مي شود . از لحاظ فرهنگي در برخي از فرهنگ ها وجوامع ابراز احساسات دور از نزاکت و نشان? ضعف شمرده مي شود و گريستن مقبول نيست .
تفاوت هاي جنسي معنادارترند. الگوهاي گريستن درميان پسران ودختران تا هنگام بلوغ تفاوتي ندارد امّا در 15 تا 30 سالگي زنان بيشتر از مردان مي گريند ودرکل زن ها 4 تا 5 برابر مردها گريه مي کنند . دلايل آن بيشتر به شيمي بدن مربوط مي شود. هورمون پرولاکتين زنان بيشتر از مردان است واين هورمون با ترشح شير و اشک مربوط است . اشک زنان در 15 تا 30 سالگي حاوي پرولاکتين بيشتري از مردان است . البته افرادي که به بيماري پرکاري هورمون پرولاکتين مبتلايند بيشتر از سايرين گريه نمي کنند.
با اين مقدمات مي توان گفت که گريه امري طبيعي و انطباقي است که در واکنش به تأثر و ناراحتي يا خاطره آن به وجود مي آيد. از آن جا که گريه بلافاصله پس از تولد و زايمان روي مي دهد لذا به خودي خود يک رفتار يادگيري شده نيست ولي روند اجتماعي شدن ، زمين? فرهنگي ، روابط و آسيب زايي ها در تغيير و تعديل آن موثرند و چگونگي ابراز آن را شکل مي دهند. گريه واکنشي طبيعي در برابر مصائب و گاه زيبايي ها و عظمت هستي است و کنترل و مهار آن توصيه نمي شود. تعداد کمي از افراد به دلايل غلط مي گريند يا واکنش آن ها بيش از حدّ است . درحقيقت گريستن اکثر مردم به جاست و تأثير مثبت دارد و منجربه احساس بهتري مي شود. گريستن درهنگام از دست دادن يک عزيز و در طول واکنش ماتم عاملي ضروري درتسکين و انطباق بازمانده با فقدان محسوب مي شود و عدم گريستن درهنگام عزاداري بعدها سبب بروز انواع بيماري هاي جسمي و اختلالات رواني خواهد شد . به قول شکسپير گريستن از ژرفاي ماتم مي کاهد. بنابراين افرادي که قادر به گريستن هستند از سلامت جسمي و رواني بهتري برخوردار خواهند بود و خودداري از گريستن توصيه نمي شود. کساني که نمي توانند بگريند بايد در جستجوي دلايل ناخود آگاهي برآيند که آنان را از گريستن باز مي دارد و به سرکوب احساسات وعواطف مي انجامد و به درمان نياز دارند.
از سوي ديگر گريستن بيش از اندازه نيز جايز و طبيعي نيست. کسي که تا مورد انتقاد قرار مي گيرد يا با چالشي روبرو مي شود و يا دربرابر مسائل عادي زندگي و شغلي به گريه پناه مي برد رفتاري غير انطباقي و ناسالم را به نمايش مي گذارد و بايد در جستجوي کمک هاي حرفه اي و درماني برآيد. گريستن بيش از حد زنگ خطري است که اشاره بر وجود يک صدم? عميق رواني يا فقدان بارز اعتماد به نفس دارد و از لحاظ اجتماعي فلج کننده است .
در پايان بايد ميان گريستن طبيعي و گريه بيمارگونه تمايز قائل شد. اشکال بارز و غير قابل کنترل گريه بيمارگونه دربيماران مبتلا به پارکينسون ، آلزايمر ، ام اس و اختلال نورون حرکتي ديده مي شود که کنترل احساسي آنان خدشه دار مي شود و بدون عامل محرکي به گريه مي افتند. گريه بيمارگونه گريستني نامتناسب با موقعيت است که در واکنش به محرکي غير اختصاصي روي مي دهد. محرک غير اختصاصي هيچ ارتباطي به موقعيت و شرايط احساسي ندارد. مثلاً کنارزدن ملاف? بيمار منجر به گريستن او مي شود. درحقيقت رابطه اي ميان خلق و بيان قابل مشاهد? بيمار وجود ندارد. علاوه بر آن پس از گريستن دراين بيماران تغيير خلق يا تسکين احوال ديده نمي شود . گريستن بيمارگونه غير ارادي است و از الگوهايي خود مختار پيروي مي کند .
منبع:روزنامه همشهري مورخ 26/2/89
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mohammad_43
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image