? رقابت سالم در کار ميـتـواند مبارزه اي براي ارتقاء کيفيت باشد
 

رقيـبانـتـان را دوستان خـود بدانيد، چون آنها هم در کارتان با شما سهيم هستند تـصور کـنيد کـه در کـل جــهان فقط يک نانوا وجود داشته باشد و همين يک نفر براي هـمه ي مردم دنيا نان بپزد. تصورش غيرممکن است...تصور اينکه اين نانوا بتواند همه ي مشتريانش را در سرتاسر جهان راضي و خوشنود نگاه دارد هم غير ممکن است. اما کاسبان و تاجران زيادي هستند که فکر مي کنند رقابت برايشان زيان آور است و رقيبانشان را دشمن خود مي دانند.
اما برخلاف اين تصور، يک رقابت سالم، ارزش بازار را افزايش مي دهد، چون رقيب هاي مختلف در يک عرصه ي تجاري، کميت و کيفيت توليدات و خدمات را ارتقاء مي دهند، از اينرو رقباي زيادي براي افزايش رضايت مشتريان خود و برآورده کردن نيازهاي آنان، کيفيت خدمات و توليدات خود را بالا مي برند.
همه ي ما جزئي از يک خانواده هستيم و هر رقيب کاري در واقع در کار ما سهيم است، بخشي از مسئوليت سنگين کار را از دوش ما برمي دارد و کالاها و محصولاتي که ما در صدد تهيه آن نيستيم يا علاقه اي به توليد آن نداريم را براي مشتريان ما فراهم مي آورد و رضايت آنها را جلب مي کند.
هر صنعتي که مي خواهيد را در نظر بگيريد. ببينيد چطور رقابت هاي گذشته در رشد، پيشرفت و امنيت آن صنعت به طور کل موثر بوده است. رقابت همچنين به ما کمک ميکند تا قيمت هاي توليدات خود را در سطحي سالم و صادقانه نگاه داريم.
همه نياز به پيشرفت دارند، از اينرو ما نيازمند سود هستيم، چون اين سود است که تبديل به سرمايه مي شود و راه پيشرفت و توليد بيشتر را براي ما باز مي کند. بدون سرمايه، آينده ي درخشاني در انتظار ما نخواهد بود.
رقباي ما نيز به اندازه ي ما نيازمند کسب سودي صادقانه و پيشرفت در حرفه ي خود هستند، چون ما، به عنوان مشتري، تقاضاهايمان روز به روز در حال افزايش است و مي خواهيم قيمتي صادقانه براي کالاهاي مورد نياز خود بپردازيم و ديگر دنبال تخفيفات و حراج ها نباشيم. و فقط صنايع سالم و قدرتمند هستند که مي توانند در بازار کار بمانند.
رقابت به ما کمک مي کند به سمت پيشرفت و ترقي گام برداريم و تنها راه باقي ماندن در يک محيط رقابتي کيفيت است و کيفيت يکي از جنبه هاي عشق است. اگر بخواهيم رد اين محيط باقي بمانيم، بايد جزء برترين هاي اين صنعت باشيم، درست مثل عشق، ازدواج و رابطه. اگر بخواهيم خوشنود و راضي به راهمان ادامه دهيم، بايد به دنبال عشق هايي الهي تر، صادقانه تر و کمتر خودخواهانه باشيم.

رقابت در کار باعث مي شود خود را براي به دست آوردن شريک واقعي خود آماده کنيم. اگر به همه توجه داريم، يعني همه را دوست داريم و اين را مي توانيم از طريق صداقت در کارمان به همه نشان دهيم. صداقت در کار يعني داشتن قيمت هايي عادلانه، بالاترين کيفيت، و %100 اطمينان براي خريدار.
زندگي کنيد و بگذاريد بقيه هم زندگي کنند. اگر از اين قانون پيروي کنيم، خواهيم توانست از رقابت لذت ببريم و رقباي خود را مثل اعضاي خانواده مان قلمداد کنيم. ما، رقبايمان و مشتريانمان همه اعضاي يک خانواده هستيم، از اينرو بايد به فکر هم باشيم.
اگر بخواهيم قدرتمند باشيم، مثلاً از جنبه ي مالي...پس اول بايد اطمينان پيدا کنيم که همه ي اطرافيان ما هم از نظر مالي قوي هستند. چون فقط افراد پولدار و ثروتمند هستند که مي توانند مشترياني وفادار و خوب براي ما باقي بمانند. همه ي ما به مشتريانمان وابسته هستيم. مشتريان ما کسي نيستند جز عده اي که علاقه ي زيادي به خريد محصولات ما دارند و محصولات ما هم چيزي نيستند جز مظهري از عشق مادي.
دنياي مادي مي تواند مدرسه اي باشد براي آماده سازي شما براي عشق الهي، براي رفتن به خانه اي که هيچ چيز جز عشق آنجا نيست، خانه اي که ديگر خبري از رقابت و رقيب در آن نيست. چون در آنجاست که به وضوح مي بينيم چه کارهايي بايد انجام دهيم و چطور الهامات و راهنمايي هاي ديگران مي تواند به ما در کارمان ياري دهد.
رقباي ما هم به همان اندازه که ما به آنها نيازمنديم، به ما نياز دارند. در غير اينصورت زندگي بسيار خسته کنند و کسالت آور مي شد، چون ديگر کسي نبود که در کارمان با ما سهيم و شريک باشد.
به رقيبتان به عنوان بهترين دوستتان نگاه کنيد—همان دوستاني که براي تاسيس يک شرکت جديد و راه انداختن کارتان به شما کمک مي کنند. دوستاني که به شما کمک مي کنند مشتريانتان را هميشه راضي و خرسند نگاه داريد. و مشتريان راضي و خوشحال، نظر افراد بيشتري را به سمت محصولات شما جلب خواهند کرد.
اما هر کاري هم که کنيم بالاخره اسمش تجارت است، چون کار ما با پول سروکار دارد، همانطور که براي پرداخت اجاره خانه، خريد غذا، حمل و نقل و در کل زندگي کردن به پول نياز داريم. همه ي اين کارها با صرف انرژي همراه است، اما اين انرژي هم از عشق خالص الهي سرچشمه مي گيرد.
با اين فکر با رقيبانتان برخورد کنيد، خودتان را به آنها معرفي کنيد، و حتي به آنها هديه بدهيد. با انها دوستانه صحبت کنيد، و کمکتان را در اختيارشان قرار دهيد، و کمک انها را هم در مقابل بپذيريد. با هم پروژه هاي کاري و حتي پروژه هاي نيکوکاري راه بيندازيد. اين بهترين راه براي اين است که نشان دهيد هر دو طرفتان افرادي انساندوست و نيکوکار هستيد.
در عشق به سلامت همگان با هم رقابت کنيد. براي کمک به ضعيفان و فقراء آماده باشيد. و راه را براي پيشرفت سايرين باز بگذاريد.
چشم در چشم به آنها نگاه کنيد. شايد بين همين آدم ها شريک زندگي خود را يافتيد و ازدواج کرديد. شايد بهترين دوست را براي خود پيدا کرديد. شايد تجربياتي مسرت بخش و عالي پشت سر گذاشتيد. گذراندن زمان با افراد قدرتمند بسيار جالب تر و سرگرم کننده تر از گذران وقت با افراد ضعيف است.
به افراد قدرتمند کمک کند که قدرتمند تر شوند. حسادت و کينه توزي را کنار بگذاريد. عشق تنها تفاوت بين تجارت خودخواهانه و مخرب و تجارت نيکوکارانه و الهي است.
هرچه ميکنيد، يادتان نرود که اين عشق را در دل و فکرتان حفظ کنيد. اين عشق نتايجي بسيار مسرت بارتر برايتان به ارمغان خواهد آورد
منبع:مردمان پورتال جوانان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : omidayandh