جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تاريخچه فوتبال، مدلي براي توسعه بازار جان مک ميلان
-(0 Body) 
تاريخچه فوتبال، مدلي براي توسعه بازار جان مک ميلان
Visitor 428
Category: دنياي فن آوري
تاريخچه فوتبال، مدلي براي توسعه يک بازار است. فوتبال با تمام مشتقات آن- فوتبال، راگبي، فوتبال آمريکايي- ريشه در بازي هاي محلي دارد که در انگلستان از قرون وسطي انجام مي شد.
فوتبال محلي قوانين کمي داشت. قوانين آن نيز به صورت خودجوش ايجاد شده بود: قوانين بنا به عرف پديده آمده بود و از روستايي به روستاي ديگر متفاوت بود. هر شخصي مي توانست بازي کند. تماشاچي ها در صورت تمايل مي توانستند وارد بازي شوند، داور وجود نداشت، فقط نوعي از کنترل اجتماعي وجود داشت که توسط خود بازيگران انجام مي شد.
مهارت چنداني نياز نبود، فقط زور! هدف اين بود که توپ، يعني يک پيشابدان پرشده خوک، با هر وسيله اي به انتهاي زمين حريف برسد. در شروع مسابقه توپ توسط قوي ترين بازيکنان قاپيده مي شد. بقيه بازيکنان فورا آنها را احاطه مي کردند و يک توده سخت شکل مي گرفت. يک تماشاچي در سال 1829 مسابقه ميان دو منطقه ال سنت و سنت پيتر را چنين گزارش کرده است: «تلاش براي به دست آوردن توپ با خشونت انجام مي شود و انبوه جمعيت بدون کمترين توجه به نتايج ترسناک کار خود مشغول تقلا کردن هستند. بازيکنان اغلب به زمين مي افتند و به فشار، غش کردن و پاهايي که در اثر ازدحام جمعيت دچار خونريزي شده تن مي دهند.»
براي صدها سال، فوتبال محلي به صورت تدريجي توسعه پيدا کرد. سپس ناگهان به فوتبال و راگبي تغيير شکل پيدا کرد. اين تغييرات همچون قرون گذشته از سطح محلي ايجاد نشد بلکه از بالا به پايين بود. سازمان هاي ملي به نام هاي انجمن فوتبال در سال 1863 و اتحاديه راگبي در 1871 شکل گرفت تا قوانين را تدوين کنند. آغاز فوتبال و راگبي زماني بود که يک طراحي رسمي بر مبناي شکل سنتي بازي صورت گرفت.
اکنون بر مهارت بازيکنان و نه فقط زور آنها تاکيد مي شد. فوتبال محلي همچنان محبوب ولي تاحدي بي اعتبار و مخصوص روستاييان و بچه مدرسه اي هاي انگليسي بود. فوتبال در شکل نو و ساختاريافته خود در سرتاسر جهان گسترش يافت. تبديل به بازي زيبايي شد و امروزه بزرگ ترين ورزش در جهان است. راگبي تبديل به بازي سرعت و استراتژي شد. فرآيندهاي تکاملي خودجوش به اضافه قانون گذاري هاي هدفمند، راگبي را تبديل به بازي شطرنج مانندي کرد. اين، قوانين صريح و قابل اجرا بود که فوتبال محلي را از مشتقات موفق آن متفاوت ساخت.
يک بازار نوعي، همانند فوتبال متولد مي شود و بزرگ مي شود و به صورت خودجوش و به وسيله مشارکت کنندگان در آن رشد مي کند. يک بازار مي تواند با ساختار رسمي کم يا بدون آن عمل کند ولي تنها تا نقطه مشخصي. براي رسيدن به درجه اي از پيچيدگي لازم است که تنظيم کنندگان آن مشخص شوند و به يک مديريت مرکزي قدرت اعمال قوانين داده شود.
تنها، وقتي که قوانين غيررسمي با برخي قوانين رسمي تکميل شود، يک بازار مي تواند به قابليت هاي کامل دست يابد که در آن معاملات به صورت بهينه انجام مي شود و روابط پيچيده امکان پذير مي گردد. بازار مطلقا آزاد مانند فوتبال محلي است: يک جاروجنجال آزاد براي همه. اما يک بازار واقعي مانند فوتبال آمريکايي، نزاعي نظم داده شده است.

? قوي ترين موتور ضدفقر
 

بازارها به عقايد متضاد دامن مي زنند. برخي مردم به آنها عنوان منبع استعمار و فقر مي نگرند و ديگران آنها را به عنوان چشمه آزادي و کاميابي مي ستايند. عقيده تعصب آميزي وجود دارد که بازارها ذاتا مضر هستند بنابراين بايد توسط دولت ابطال شوند و عقيده تعصب آميز ديگر اين است که بازارها بدون شک سودمند هستند، بنابراين ما مي توانيم همه چيز را به عهده بازار آزاد بگذاريم.
بنا به نظر اچ.ال.منکن «براي هر مساله اي راه حلي وجود دارد؛ راه حلي که ساده، مستقيم و غلط است.» هر دوي راه حل هاي ساده و مستقيم مرتبا براي همه انواع بيماري هاي اجتماعي پيشنهاد شده اند. «بازار را متوقف کنيد» و «همه چيز را به بازار واگذار کنيد» راه حل هايي هستند که آن قدر تکرار شده اند که ديگر به نظر غلط نمي آيند».
«براي من يک اقتصاددان يک دست پيدا کنيد»؛ اين جمله اي است که کرارا از رييس جمهور هربرت هوور نقل شده است هنگامي که نااميدانه با اين عبارت مشاوران اقتصادي مواجه مي شد که: «در يک دست...؛ در دست ديگر... ». اما از آن جايي که پاسخ صادقانه به سوالات بزرگ در اقتصاد به ندرت خالي از ترديد است، من باب عذرخواهي بايد عرض کنيم که اکثر اقتصاددانان دو دست هستند!
بازارها بسيار مهم تر از آن هستند که به ايدئولوگ ها واگذار شوند. در واقع بازارها موثرترين ابزاري هستند که ما براي بهبود رفاه مردم در اختيار داريم. براي کشورهاي فقير، بازارها مطمئن ها راه خروج از فقر را نشان مي دهند. براي کشورهاي غني، آنها بخشي از آنچه هستند که براي تداوم استانداردهاي زندگي مورد نياز است.
بازارها، قويترين موتور ضدفقر هستند؛ البته تنها در جاهايي که خوب کار مي کنند. بنابه اعلام بانک جهاني، بيش از يک ميليارد آفريقايي و آسيايي با درآمد روزانه يک دلار يا کمتر به زندگي ادامه مي دهند که اين تعداد بيش از مردمي است که در غرب ثروتمند زندگي مي کنند. بنابراين به نظر مي رسد که در بسياري نقاط، بازارها آنچنان خوب کار نمي کنند.
برخي اوقات دولت هاي کشورهاي فقير، بيش از حد مداخله مي کنند که منجر به خفه کردن بازارها و بدتر شدن وضعيت فقر مي شود. اما اين تمام داستان نيست. اگر دولت ها مداخلات غير بهينه خود را هم متوقف مي کردند، اين کشورها همچنان فقير مي ماندند. در کلکته، قاهره يا تيجانا مي توانيد بازارهايي را ببينيد که در هر جايي عمل مي کنند. شما نمي توانيد از دستفروشان سمجي که مي خواهند چيزي را به شما بفروشند، فرار کنيد. مساله در کشورهاي در حال توسعه اين نيست که بازارها غايب هستند، بلکه مساله اين است که آنها بد کار مي کنند.
منبع:روزنامه دنياي اقتصاد
ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image