تولّد رقابت در مرگ انحصار
![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) ![](/images/th1_start_n.gif) -(0 Body)
|
تولّد رقابت در مرگ انحصار
Visitor
210
Category:
دنياي فن آوري
قدرت رقابت يک کالا با محصول مشابه در بازار که از آن در نظام بازرگاني به عنوان «رقابت پذيري در توليد» ياد مي شود؛ مهمترين شاخص ارزيابي موفقيت توليدکننده آن کالاست. وقتي مصرف کنندگان خريد و استفاده از يک کالا را به دليل کيفيت، قيمت و يا شرايط کاربرد بهتر نسبت به کالاي مشابه آن در بازار ترجيح مي دهند، کالاي اول نسبت به کالاي مشابه دوم داراي قدرت رقابت بيشتر و توليدکننده آن در تسخير بازار مصرف موفق تر است. به عبارت ديگر رقابت پذيري تجاري يعني جلب توجه در بازار و تأمين حداکثر خواست مصرف کننده در مقايسه با کالاهاي ديگر تا مرحله اي که ميزان فروش يک محصول توليدي بيشتر از ميزان فروش محصولات ديگر شود. دستيابي به چنين جايگاهي و جلب توجه براي مصرف کننده راههاي مختلفي دارد و کالايي که بيشترين مزاياي زير را داشته باشد مسلماً قدرت رقابت پذيري افزون تري در بازار خواهد داشت. کالاها براي کسب قدرت رقابت يا بايد از مواد اوليه با کيفيت و فرآيند توليد مطلوب استفاده کنند و يا اينکه قيمت پايين تري نسبت به اجناس مشابه خود داشته باشند. يکي ديگر از راههاي رقابت پذيري در بازار ارائه خدمات پس از فروش به مشتريان و حمايت از آنان در برابر انتخاب کالاست. بديهي است محصولي که تمام اين مزاياي توليدي را داشته باشد از قدرت رقابت بيشتري در بازار برخوردار است. از طرف ديگر يک واحد صنعتي حتي اگر بهترين تجهيزات فني و مهندسي را در اختيار داشته باشد، مادامي که محصول توليدي آن مزاياي فوق را نداشته و قدرت رقابت آن با مصنوعات مشابه کمتر باشد، موفق نيست و توانمند محسوب نمي شود. قدرت رقابت پذيري در يک محصول توليدي بصورت ناگهاني و خودجوش ايجاد نمي شود، بلکه چنين ويژگي در صحنه مبارزه عادلانه تجاري با اجناس مشابه و مقايسه مزاياي يک کالا با محصولات ديگر به وجود مي آيد. دانش آموزان يک کلاس تنها در صورتي که احساس کنند در شرايط مساوي با يکديگر تحصيل مي کنند و در همان شرايط برابر، مورد سنجش و آزمون قرار مي گيرند نسبت به مطالعه بيشتر و کسب نمرات برتر رغبت پيدا مي کنند و اگر اين شرايط به هر دليل به نفع يکي از دانش آموزان تغيير يابد، رقابت عادلانه ميان آنها از بين مي رود و چه بسا انگيزه مطالعه در دانش آموزي که شرايط تحصيل به نفع اوست کاهش يابد، زيرا او اطمينان خواهد يافت که حتي اگر تکاليف خود را انجام ندهد و درس نخواند نيز نسبت به ساير همکلاسان خود پيش تر است و به خودي خود نمرات بهتري کسب مي کند، بنابراين نيازي به مطالعه و تلاش بيشتر ندارد و همين امر باعث مي شود تا رفته رفته به يک دانش آموز تنبل و بي سواد تبديل شود. نتيجه آنکه عدالت در يک ميدان آزمون و فراهم شدن شرايط مساوي براي هريک از عناصر اين ميدان نه تنها موجب پيدايش شرايط رقابت ميان آنها مي شود؛ بلکه آنها را به تلاش بيشتر براي بهبود وضعيت خود در مقايسه با ساير عناصر ترغيب مي کند. ميادين و بازارهاي تجاري نيز از همين قانون تبعيت مي کنند و موفقيت در آنها منوط به تلاش براي بهبود کيفيت و قيمت کالا و خدمات در شرايط برابر و عادلانه نسبت به ساير محصولات عرضه شده است. هرگاه شرايط اين بازار به نفع يکي از کالاها تغيير کند نه تنها رقابت تجاري از بين مي رود بلکه انگيزه ارتقاء کيفيت و تلاش متعالي در کالاي مورد حمايت کاهش خواهد يافت. زيرا اين کالا در هر صورت (چه رجحان و برتري بر ساير کالاها داشته باشد و چه نداشته باشد) پيروز ميدان تجاري خواهد بود و ساير کالاها که شايد شرايطي به مراتب بهتر از آن دارند، از چرخه بازار خارج مي شوند و بتدريج بازار مصرف به تسخير کالايي در مي آيد که هيچ انگيزه و فشاري براي بهبود کيفيت ندارد. آنچه که اين انگيزه پويا و تلاشگر را در يک کالا از بين مي برد، همان تغيير شرايط عادلانه بازار و حمايت ناعادلانه از آن کالاست که اصطلاحاً به آن «رانت» مي گويند. رانت هاي اقتصادي قواعد رقابت تجاري را برهم مي ريزند و ميدان بازيگران بازار را به مجرايي انحصاري و نابرابر پيروزي يک کالا تبديل مي کنند. البته چنين نحوه حمايت از يک کالا براي افزايش قدرت پيروزي هميشه منفي و نامطلوب نيست. گاهي برخي توليدات نوپا در برابر کالاهايي که سابقه طولاني در بازار مصرف دارند نيازمند حمايت ويژه هستند تا براي مدتي کوتاه توان پايداري در بازار و کسب قدرت ارتقاي کيفيت را بيابند. کودکان نيز براي آنکه ايستادن روي پاهاي خود و راه رفتن را بياموزند نيامند مراقبت و حمايت والدين هستند. دست گيري از چنين کودکاني باعث مي شود تا در مواجهه با حرکت پرخطر ايستادن و راه رفتن، زمين نخورند و زخمي نشوند. اما اين مراقبت و دست گيري بايد محدود و هدفمند باشد تا به کودک بياموزد بالاخره بايد روزي به تنهايي روي پاي خود بايستد و بدون حمايت والدين راه برود و حتي بدود و از ساير کودکان همسال خود پيشي بگيرد. اگر حمايت والدين از کودک نوپاي خود نامحدود و غيرهدفمند باشد، موجب ايجاد حس عدم اعتماد به نفس در کودک مي شود و در آينده او را به انساني متکي و بازنده تبديل مي کند. در رقابت هاي تجاري نيز گاهي اعطاي امتيازات ويژه براي حمايت از توليدات نوپا ضروري و کاملاً منطقي است. يکي از انواع امتيازات ويژه براي حمايت از توليدات نوپا در رقابت هاي تجاري، حمايت هاي تعرفه اي است. در اين شيوه دولت ها براي حمايت از صنايع داخلي خود، تعرفه واردات کالاهاي مشابه خارجي را افزايش مي دهند و عملاً شرايط عادلانه بازار مصرف را به نفع محصول داخلي عوض مي کنند تا واردات کالاهاي خارجي سخت و ميزان آن کاهش يابد ودر مقابل توليد کالاهاي داخلي آسان و تقاضاي خريد آن در بازار افزايش يابد. اين نوع حمايت مجرايي انحصاري براي حضور کالاهاي داخلي در بازار مصرف ايجاد مي کند و راه ورود کالاهاي خارجي را پر ريسک و هزينه مي سازد. ايجاد شرايط مساعد در بازارهاي تجاري از طريق برقراري انحصار، اساس نظريه هاي اقتصادي سوداگران بازار يا مرکانتيليست هاست. طرفداران اين مکتب اقتصادي تابع قدرت دولت براي حمايت انحصاري از برخي کالاها هستند زيرا در سايه اين قدرت بزرگ دولتي، بدون هيچ تلاش و کوششي همواره بخش اعظم بازار مصرف را در اختيار دارند و به مصرف کنندگان نيز اجازه نمي دهند تا از کالاهاي مشابه که شايد کيفيت و قيمت آنها برتر از کالاي آنها باشد، استفاده کنند. در واقع مرکانتيليست ها مصرف کننده را اسير و استعمار مي کنند و به او حق انتخاب نمي دهند و او را مجاب مي سازند که تنها از کالاي توليدي آنها استفاده کنند. همانطور که پيش تر گفته شد، اين نوع حمايت انحصاري درصورتي که محدود و هدفمند باشد، کالاي داخلي را در مقابل آسيب هاي تجاري و فضاي پرتنش بازار واکسينه مي کند و به آن قدرت ايستايي و پويائي در بازار مي دهد. اين ايستايي و پويايي به مثابه همان ايستادن و گام برداشتن کودک نوپاست. به مرور که کودک توانايي سرپا ايستادن و راه رفتن را آموخت بايد والدين نيز دست حمايت گر خود را از شانه کودک کوتاه کنند تا او بياموزد که به تنهايي گام بردارد. در بازار تجاري نيز حمايت هاي تعرفه اي و انحصار بازار بايد محدود و هدفمند باشد تا توليدکنندگان رفته رفته ادبيات بازي در بازار را بياموزند و بتوانند بدون کمک هاي تعرفه اي و در فضاي عادلانه فعاليت کنند. ادامه موفقيت در اين راه تنها به تلاش توليد کنندگان براي جلب نظر و تأمين نيازهاي مصرف کنندگان بستگي دارد. هر کالايي که بيشتر از ساير محصولات جلب نظر کند و نيازهاي بيشتري از مصرف کنندگان خود را تأمين نمايد، مسلماً احتمال پايداري بيشتري در بازار خواهد داشت و بالعکس محصولاتي که نتوانند خواست مصرف کنندگان را پوشش دهند خيلي زود در چرخه بازار حذف و از بازي اخراج خواهند شد. آدام اسميت يکي از بزرگترين اقتصاددانان کلاسيک معتقد است: انحصار تجاري صنايع کشور را راکد مي سازد بدون آنکه کوچکترين تأثيري در بهبود آنها ايجاد کند. در واقع انحصار، نرخ سود تجاري را براي صنايع زيرچتر حمايت هاي تعرفه اي افزايش مي دهد و بدين ترتيب منافع اين صنايع تا اندازه اي افزايش مي يابد ولي با افزايش منفعت طبقه کوچکي در يک کشور به منافع ساير طبقات و مردم زيان وارد مي شود. وي حتي فراتر از اين ديدگاه معتقد است سود حاصل از انحصار و تجارت متمرکز ممکن است موجب افزايش سود در ساير رشته هاي اقتصادي مرتبط با آن شده و در نتيجه قيمت کالاها در جامعه بالا رود. در اين صورت برقراري انحصار کالا به زيان اقتصاد کشور و معيشت مردم خواهد بود.تجربه نشان داده که عادت به حمايت هاي ويژه و انحصارطلبي در بازار براي کالاهاي توليدي از هر سمي مهلک تر است. زيرا وقتي يک کالا به نوعي رانت و حمايت ويژه اعتياد پيدا کرد هرگز قدرت رهايي از آن را ندارد و هميشه به آن وابسته باقي مي ماند. متأسفانه اين اعتياد رخوت زا و مرگ آور امروزه در ميان برخي از صنايع داخلي ايران به وضوح مشاهده مي شود. نظام صنعتي ايران در دوره اي که کشورمان درگير مشکلات بزرگي نظير جنگ تحميلي و دوران بازسازي بود به حمايت هاي تعرفه اي دولت عادت کرده و تحت اين حمايت انحصار زا توسعه يافته است و اکنون که دولت خواهان رهاسازي کودک صنعت خود مي باشد، برخي از معتادان به حمايت هاي تعرفه اي قادر به ترک اعتياد و کنده شدن از بازار انحصار و حضور در فضاي رقابتي نيستند. اين قبيل از واحدهاي صنعتي در طول سالهاي گذشته به قدري از حمايت هاي تعرفه اي دولت مطمئن بودند که هرگز تصور نمي کردند ناچار باشند روزي در فضاي بازار رقابتي و بر مبناي کيفيت و قيمت برتر و همچنين براساس انتخاب آزاد مشتري فعاليت کنند. در نتيجه هنگامي که جيک جيک مستانه سر داده بودند و در فضاي انحصاري ايجاد شده توسط حمايت هاي تعرفه اي جولان مي دادند، به فکر زمستان خود نبودند و تلاشي براي ارتقاي کيفيت محصولات خود نکردند. آنها که امروز از پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني و يا کاهش تدريجي حمايت هاي تعرفه اي بيمناکند، تا ديروز در تخت تفکرات مرکانتيليستي خود لميده بودند و کوچکترين ارزشي براي مصرف کننده قائل نبودند که به منظور تامين خواسته هاي او و افزايش کيفيت محصولات خود سرمايه گذاري کنند و اينک که به واسطه تحولات اقتصاد جهاني و ضرورت پيوستن به بازار بين المللي تختگاه آنها فرو ريخته است، باور يافته اند که در تولد رقابت، انحصار بازار خواهد مُرد و آنها سوگوار بزرگترين عامل پايداري و موفقيت تجاري خود خواهند شد. از طرف ديگر ميلاد خجسته فضاي رقابتي در نظام تجاري کشور تبعات مطلوبي براي توليدکنندگان تلاشگر داخلي و مصرف کنندگان در پي دارد. اين شرايط خاص هوشمندي و دانش محوري را در صنايع داخلي جايگزين کميت گرايي در توليد و ناديده گرفتن حقوق مصرف کنندگان مي کند. در فضاي رقابت تجاري مثلث کيفيت، ابداع و آينده نگري به شاخص هاي موفقيت بنگاه هاي اقتصادي تبديل مي شود که دستيابي به هريک از آنها ديگري را در پي دارد و اين سه عامل جدايي ناپذير حقوق مصرف کنندگان را تضمين مي کند. قاعده اصلي مثلث موفقيت اقتصادي کيفيت است و برتري کيفي پايه و اساس هر توليدي در بازارهاي پيچيده رقابتي را شامل مي شود. گروهي از انديشمندان اقتصادي معتقدند که در بازارهاي رقابتي شيوه نگرش به مسأله «کيفيت» تغيير کرده و اين شاخص ديگر به عنوان يک مزيت رقابتي مطرح نيست. بلکه صرفاً جواز ورود به بازار قلمداد مي شود. به عبارت ديگر اگر يک بنگاه اقتصادي در رقابت تجاري اجزاي کيفيت برتر يعني کنترل آماري فرآيند، تحقيق و توسعه مداوم، توليد ناب، کنترل کيفي نهايي، توانايي انجام بهينه کار در کوتاهترين زمان و مديريت جامع کيفيت را نداشته باشد، صحيح تر آن است که به هيچ وجه وارد بازار رقابتي نشود. زيرا اين شاخص ها شرط لازم و مجوز اصلي ورود به بازارهاي رقابتي است. از سوي ديگر با توجه به آنکه کپي برداري از توليدات ديگر قطعاً مزيت رقابتي را براي توليدکنندگان در پي ندارد، بنابراين ابداع و نوآوري يکي ديگر از شروط لازم موفقيت و ماندگاري در بازارهاي رقابتي است. آينده نگري و تحقيق در مورد تغيير شرايط موجود نيز باعث مي شود که يک بنگاه اقتصادي در هر زمان آمادگي تحول و تغيير وضعيت خود براي ماندگاري در بازار را داشته باشد.هر سه عامل فوق تأمين کننده حداکثر نياز مصرف کنندگان است و از اين رو فضاي بازار رقابتي رعايت حقوق مصرف کننده را تضمين مي کند. آنچه که در کشور ما و به واسطه اصرار برخي صنايع راکد و ناکارآمد بر ادامه حمايت هاي تعرفه اي دولت و تداوم بازار انحصاري کالا و خدمات مي گذرد، در واقع تقابلي آشکار با حقوق مصرف کنندگان و بهانه اي براي آسودگي مديران نالايق در مسند مديريت صنايع مي باشد. چرا که در صورت ايجاد فضاي رقابتي بايد دانش محوري و مديريت آينده نگر را در بنگاه اقتصادي حاکم ساخت و در چنين فضايي، مديريت کميت گرا و بخشي نگر خريداري ندارد.اين نکته که تعرفه هاي تجاري موجود در ايران از 160کشور جهان بيشتر است و ماجزو 5کشور داراي بالاترين نرخ تعرفه در جهان هستيم، ثابت مي کند که دانش محوري، نوآوري و آينده نگري هنوز در برنامه هاي کلان توسعه ايران هويت واقعي خود را نيافته و مديران کميت گرا همچنان در بخش هاي مختلف صنايع غيرکارآمد، طالب انحصاري تر شدن بازار تجاري براي فروش مصنوعات بي کيفيت خود هستند.مادامي که چنين تفکراتي در اقتصاد ايران حرف نخست را مي زند، نمي توان به توسعه فراگير و رعايت حقوق مصرف کننده به عنوان محور اصلي توسعه اميدوار بود. منبع:روزنامه اطلاعات ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh /ع
|
|
|