فرهنگ عامه برآيند و ترکيبي است از آنچه يک قوم در طول تاريخ از آموزه هاي تاريخي، ديني، اجتماعي و ملي خود سينه به سينه از نسل هايش به ارث برده و به نسل هاي بعد منتقل مي کند. عواملي همچون شرايط جغرافيايي (آب و هوا و اقليم) ، سياسي (مشي حکام، قوانين و ...) و ترکيب جمعيتي قومي (تعامل يا انزوا) بر فرهنگ عامه و هر آنچه به اين عنوان براي آيندگان باقي مي ماند، تاثير بسزا دارد.
در کشور ما با توجه به نقش کليدي، تاريخي و عميقي که مذهب در طول ساليان ايفا کرده و دين و مذهب به عنوان محور و پايه بسياري از تحولات در سطح زندگي فردي و اجتماعي محسوب شده و مي شود، سايه تفکرات و آموزه هاي ديني در فرهنگ عامه مردم ايران همواره نمايان و هويدا بوده است.
براي بررسي جايگاه مصرف در فرهنگ عامه مردم ايران مي توان از 2 دريچه به اين موضوع نگريست:
1) آموزه هاي ديني و تفکرات مذهبي مردم درباره مصرف، قناعت، اسراف و تبذير و ...
2) ادبيات مکتوب و شفاهي موجود در مورد مصرف، پس انداز، صرفه جويي و غيره.
1) تفکرات ديني و مصرف
دين مبين اسلام و کتاب آسماني قرآن به عنوان منبع وحي، همواره سعادت بشر را در اعتدال و ميانه روي در کليه امور از جمله مصرف مي داند. در اين، مکتب خدمت به خلق و پرهيز از تجمل و افراط منزلت محسوب مي شود و ضمن احترام به تلاش و فعاليت انسان اعتدال و ميانه روي در امور، پايه بهزيستي مادي و معنوي است چنان که آيه شريفه 67 سوره فرقان مي فرمايد: «آنان کساني هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف و نه سختگيري، بلکه در ميان اين دو اعتدال مي ورزند.»
در آيه مذکور که بيانگر يکي از نشانه هاي بندگان خاص خداست، از يکي از شاخه هاي مهم اعتدال که مربوط به امور اقتصادي و زندگي اجتماعي است سخن به ميان آمده که نقش مهمي در اصلاح زندگي و سامان يافتن مسوولان اجتماعي و خانوادگي دارد و آن رعايت اعتدال در مصرف است، يعني انسان مسلمان در هزينه و مصرف نه اسراف مي کند و نه سختگيري بلکه راه ميانه را انتخاب مي کند.
در قرآن کريم، در آيات متعدد از اسراف در مصرف و خرج نهي شده است به عنوان مثال «بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نکنيد» (اعراف/ 2)
اميرمومنان علي (ع) مي فرمايند
آگاه باشيد بخشيدن مال در جاي ناروا، بريز و بپاش بيهوده و بخشش هاي اين گونه، بخشنده را در دنيا بالا مي برد ولي در روز رستاخيز به پايين مي کشاند و در بين مردم او را محترم ولي در پيش خدا خوار مي کند اعتدال در مصرف يکي از ويژگي هاي بندگان ممتاز الهي است که در ميانه دو جنبه قرار گرفته است، جنبه نخست جنبه افراطي (اسراف و تبذير) و جنبه دوم تفريطي و سختگيرانه.
اسلام به دين اعتدال است و هرگز شايسته نمي داند که مسلمانان در سختي و رنج اقتصادي زندگي کنند. بلکه شايسته مي داند با کار و کوشش و تدبير، مشکل زندگي را به شيوه اي تبديل کند که موجب وسعت در زندگي و آسايش شود.
پيامبر اکرم (ص) همان گونه که از اسراف جلوگيري مي کرد به موازات آن از سختگيري در زندگي نهي مي فرمود.
2) ادبيات مکتوب و شفاهي مصرف
ضرب المثل ها اشعار و باورها:
چيزي بخور، چيزي بده، چيزه بنه
طوري بخور که هميشه بخوري يا کم بخور هميشه بخور
پا را از گليم خود فراتر مگذار بلندپروازي مکن پا تو اندازه گليمت دراز کن
آدم به کيسه اش نگاه مي کند.
اندک اندک جمع گردد وانگهي دريا شود اندک اندک خيلي شود و قطره قطره سيلي
جيک جيک مستانت بود، فکر زمستانت بود؟
پول سفيد براي روز سياه هست
غني هر چه کريم باشد، سفره را بر سر راه نمي گسترد
خواري ز طمع خيزد و عزت ز قناعت
با عزت خود بساز و خواري مطلب (اوحدالدين کرماني)
حريص به جهاني گرسنه است و قانع به ناني سير (گلستان سعدي)
قناعتگر، به بادامي بسازد (باباطاهر)
زمستون اومد و فکر نمد کن
چو ميوه سيرخوردي شاخه مشکن
چو باران رخت باراني ميفکن
اي شکم گرسنه به ناني بساز
تانکني پشت به خدمت دو تا
و مثال هاي ديگر، نمونه هايي از جلوه هاي مصرف در فرهنگ عاميانه است.
? خريد به عنوان جلوه بارز مصرف در فرهنگ عمومي
از روزگاران دور و نزديک، خريد و تهيه مايحتاج عمومي يکي از مهم ترين ويژگي هاي فرهنگ مردم شناخته شده است. در گذشته به دليل بسته بودن اقتصاد و محدود بودن مبادلات خريد و تهيه کالا بيشتر در جهت رفع نيازهاي واقعي بود، در حالي که در دوران کنوني مشخصه برتر خريد و مصرف کالا، نمايش تمايز و تشخص اجتماعي بوده و اغلب راهي است براي کسب منزلت و نشان دادن موقعيت اجتماعي. آنچه عامل اين تغيير مهم بوده، تغيير 2 نوع نگرش انسان ها به زندگي پيرامون خود است. دگرگوني ارزش ها و الگو ها و اهميت يافتن وجوه مادي زندگي که نتيجه نوعي گرايش و تفکر فردگرايانه و لذت طلبي است. اين مساله باعث شد نه تنها هويت انسان ها بلکه گذران اوقات فراغت و سرگرمي و تفريح آنها به مصرف و خريد پيوند بخورد.
پيروي از الگوهاي مصرف جوامع غربي باعث فردگرايي و جستجو و تلاش براي فخرفروشي و ايجاد فرهنگ مصرفي و مادي شده استهر چه مصرف بيشتر شود متضمن نوعي خوشبختي و تفاخر تلقي مي شود. در حالي که در جوامع سنتي و مبتني بر فرهنگ ها و باورهاي غني، اغلب افراد شادي و رضايت را در فعاليت هاي اجتماعي و در خدمت به اجتماع مي يافتند؛ تبليغات سرسام آور که حاصل آن مصرف هرچه بيشتر است، نشان مي دهد که در زندگي مصرفي بيشتر سود و رضايت صاحبان کلان سرمايه مطرح است و نه بهره مندي مصرف کنندگان و تامين نيازهاي واقعي آنان. از طرفي تفريح و سرگرمي يکي ديگر از ابعاد خريد و مصرف گوناگون و انبوه است، جاذبه هاي بازار که مملو از کالاهاي متنوع و جديد است به طور مداوم نيازهاي مصرفي جديد و اغلب کاذبي را به وجود مي آورد. پيروي از الگوهاي مصرف جوامع غربي باعث فرد گرايي و جستجو و تلاش براي فخرفروشي و ايجاد فرهنگ مصرفي و مادي شده است.
دغدغه انتخاب بهترين کالا در بين انبوه کالا ها و مارک ها (Brands) و علائم معروف و فريبنده تجاري، همواره مصرف کنندگان تنوع طلب را در برابر اين سوال قرار مي دهد که آيا بهترين کالا را خريده اند و اگر جواب خير باشد، دنبال چه نوع کالايي با چه مشخصات و قيمتي بروند. در اين صورت مصرف و خريد کالا ديگر جنبه واقعي خود را از دست داده و براي افراد اهميتي اجتماعي و فرهنگي پيدا مي کند. بعلاوه خريدهاي زايد و غير ضروري همواره سهم عمده اي از درآمد خانوار را مي بلعد و نه تنها رضايت مصرف کنندگان را در پي ندارد، بلکه گاه ارزش هاي اجتماعي و اخلاقي مصرف کنندگان را نيز زير سوال مي برد.
? عملکرد و نقش زنان در مصرف
اين نقش در 2 جامعه سنتي و مدرن قابل بررسي است
1) نقش زن در جوامع سنتي:
- همسر
- مادر
- توليدکننده (کشاورزي، دامداري، صنايع دستي و خانگي)
- مصرف کننده (خوراک و پخت وپز، پوشاک و...)
- مديريت منزل (پس انداز، قناعت به علت محدود بودن درآمد و...)
2) نقش زنان در جوامع مدرن
- همسر
- مادر
- توليدکننده (متفاوت در مقايسه با جوامع سنتي)
- مصرف کننده (متفاوت)
- مديريت منزل (مصرف، پس انداز و تامين درآمد به طريق مختلف)
از آنجا که جوامع سنتي ومدرن بيشتر از نظر جغرافيايي قابل تعريف هستند تا از لحاظ تاريخي، اکنون در برخي کشورهاي مدرن، در کنار پيشرفت و تجدد مناطقي وجود دارد که سنت (از نظر نوع فرهنگ و نوع توليد اقتصادي) در کنار مدرنيته مشاهده مي شود.
کشور هند نمونه بارز اين نوع جوامع است. در حال حاضر اين کشور در کنار آداب و رسوم و فرهنگ سنتي و شيوه توليد غير ماشيني (استفاده از گاو آهن در کشاورزي يا توليدات صنعتي با به کارگيري ساده ترين ماشين آلات دستي) ، يکي از پيشرفته ترين کشورهاي صنعتي جهان محسوب مي شود. در کشور ما نيز اين مساله بخوبي نمايان است؛ يعني تجدد و سنت در گوشه گوشه ايران زمين در فرهنگ و اقتصاد توام و همراه است.
براساس مطالعات مردم شناسي، در خانواده جوامع پيش از کشاورزي زنان و مردان تقسيم کار اجتماعي نزديک به هم داشتند. مشارکت زنان در کار بيرون از خانه از ميزان زيادي برخوردار بوده و هر آنچه توليد و سپس مصرف مي شده به کمک زن و مرد صورت مي گرفته است تا خودکفايي در خانواده تجلي يابد.
اين مساله در جوامع کشاورزي و پس از آن، کم و بيش متفاوت است به طوري که نقش زنان در مديريت منزل بارزتر شده و زنان علاوه بر وظيفه همسرداري و تعليم و تربيت فرزندان (مادر) ، در مصرف، پس انداز و تامين درآمد نقش برجسته اي دارند. در جوامع سرمايه داري زنان به عنوان جامعه هدف، همواره مورد تبليغ رسانه ها قرار مي گيرند. نقش اين تبليغات فريبنده و متنوع در تصميمات خريد خانه بخصوص در زنان تاثير مهمي دارد. اعمال سياست هاي مصرف گرايانه که زنان هدف اصلي آنهاست، مسائل مختلفي ازجمله تجمل گرايي، تغيير جلوه هاي مصرف، تغيير ذهنيت نسبت به کالاهاي بادوام، گرايش به مارک ها و علائم جديد و ايجاد نيازهاي جديد مصرفي را در بر دارد. با اين همه زنان عموما پيامگيران و مصرف کنندگان منفعلي نيستند و اغلب به نقش خود در ساماندهي الگوي مصرف و ديگر نقش هاي خانوادگي اهميت زياد قائل هستند.
? نتيجه
مصرف و تهيه کالا و مايحتاج همواره از دغدغه هاي انسان در طول تاريخ بوده است. بويژه در قرن حاضر که اين موضوع به يکي از نتايج توسعه درون زاي اقتصادي تبديل شده و تبليغات رسانه اي هم کمک زيادي به گسترش دامنه آن در بين مردم کرده است. ايجاد زندگي مصرفي بين شهرنشينان و روستاييان بخصوص مصرف کاذب که بر اثر پيشرفت هاي اقتصادي و فناوري حاصل است باعث نابودي امتيازات و جنبه هاي مفيد و مثبت اجتماعي فرهنگي زندگي و حتي زيست محيطي در جوامع سنتي شده و همچنين تبعات و تنش هاي روزافزون روحي رواني را که حاصل افزودن و تحميل بار گران اقتصادي هزينه هاي خانوار بر اثر ايجاد مصارف بي رويه و غيرواقعي به وجود آمده بر مصرف کنندگان تحميل کرده است.
امروزه ملت ما و ديگر ملل کمتر توسعه يافته در برابر موج امحاي فرهنگ هاي ديني و سنتي که بر اثر جهاني سازي (در زمينه هاي فرهنگ و اقتصاد) که در دستور کار سرمايه داري جهاني قرار گرفته است با حفظ اين فرهنگ ها در هر حوزه تمدني و ايجاد نسبت بين فرهنگ و اقتصاد و سياست که امري لازم به نظر مي رسد، مي تواند به مقابله برخيزد، بعلاوه مديريت صحيح در بعد خرد (خانواده) و کلان (سياست هاي کلان اقتصادي) نقش مهمي در سلامت فکري و جسمي افراد جامعه ايفا مي کند.
منبع:روزنامه جام جم ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh /ع