بررسي وضعيت بازارهاي هفتگي در ايران
بازار قلب تپنده هر شهر است، از اين رو وقتي انسان شهرنشين شد، اماکن مسکوني حول مراکز داد و ستد بنشا شدند. بازار علاوه بر اين که در نگاه اول محلي اقتصادي براي خريد و فروش هر نوع کالا به حساب مي آيد، مي تواند مرکز عرضه محصولات فرهنگي نيز باشد. به بازارهاي بومي و محلي هر شهري از ايران که سر بزنيد، شيفته رنگ، ذوق و سليقه و اعجاز سر پنجه هاي هنرمندانه مردان و زنان اين مرز و بوم مي شويد که تنها با اتکا به اندوخته هاي معنوي و ذوق ايراني نه تنها امرار معاش مي کنند، بلکه گوشه اي از هويت و ميراث اصيل اجدادي شان را به نمايش مي گذارند.
از نگاه ديگر چنين بازارهايي فرصت مناسبي براي اشتغال زايي ايجاد مي کند، فرصتي طلايي که اغلب جوانان به دنبال آن هستند. متأسفانه نتوانسته ايم از پتانسيل بالاي اين قبيل بازار ها استفاده کرده ، علاوه بر عرضه هويت ايراني به چرخه اقتصادي مناطق مختلف کشور کمک کنيم و به ايجاد فرصت هاي شغلي براي جوانان هر شهر بپردازيم.
در تحقق اين امر مهم ضرورت کار کارشناسي منسجم و برنامه ريزي دقيق کاملاً احساس مي شود.
زنان گردانندگان اصلي اغلب بازارهاي محلي در سراسر کشور هستند. اين قشر سختکوش و هنرمند در يک روز خاص هفته گرد هم مي آيند تا هم گوشه اي از هنر خود را به نمايش گذاشته و هم در جايگاه سرپرست خانوار امرار معاش کنند.
«ماه نساء» زني از جنوب که صبر بر مرگ همسرش و عهده دار مسئوليت سه فرزند بودن او را در ذهن هر آشنايي خودکفا و مستحکم جلوه مي دهد، هر روز سيني ماهي هاي تازه اي را که پسربزرگش صيد کرده بر سر مي گيرد و در امتداد بازار به دنبال مشتري مي رود و مي آيد. رفتن و آمدنش نشان اين دارد که بودن و زندگي کردن حق مسلم او و فرزندانش است.
«صبريه» زن ديگري است که از شاخه هاي درخت خرما جارو، سبد، حصير و سفره هاي گرد بزرگ مي بافد. سفره هاي زيبا و رنگارنگي که هيچ کجا نظيرش يافت نمي شود. «صبريه» در حاشيه سنگرهاي به جا مانده از زمان جنگ در چند قدمي مناطق جنگي و رود کارون بساطي گسترده است. مسافران از سفره هاي اين زن سوغات مي برند تا برکت خانه شان را از سفره هاي اصيل ايراني برگيرند.
اين جا سخن از سود و زيان نيست، سخن از استقامت زناني است که همچنان در تلاشند تا قلب تپنده شهرشان «بازارهاي محلي مناطق جنوب» پر جنب و جوش باقي بماند.
? بدون گبه و لباس محلي اين بازارصفايي ندارد
تقابل سنت و مدرنيته در پيکره بازارهاي محلي به وضوح ديده مي شود. در بازار «صفاي» بوشهر که قدم مي زني هم مي تواني بوي ادويه هندي و عود چيني استشمام کني و هم بوي ماهي تازه. هم مي تواني جارو دستي و حصير و گبه ببيني و هم قالي هاي ماشيني رديف شده اند. اين هجوم کالاهاي مصنوعي به بازارهاي محلي علاوه بر اين که از زيبايي بازارها مي کاهد، يک دست بودن و اصالت آن را نيز زير سؤال مي برد.
علي برازجاني يکي از اهالي بوشهر توضيح مي دهد: «هر سال که مي گذرد، رنگ و بوي سنتي بازارهاي محلي بيشتر رنگ مي بازد و به سمت مدرن شدن با شتاب به پيش مي رود. اگر به بازار محلي شهر سري بزنيد، مي بينيد که به سختي مي توان گبه هاي دست بافت را پيدا کرد و يا ديگر از حصيرهاي زيباي گذشته که به جاي موکت در زير فرش پهن مي کردند، خبري نيست. مغازه دارها ترجيح مي دهند قالي و موکت ماشيني بفروشند. محصولات محلي تنها در نمايشگاه هاي صنايع دستي آن هم هرچند سال يکبار عرضه مي شوند.»
برازجاني به معرفي گبه يکي از صنايع دستي مشهور جنوب مي پردازد و مي گويد: «گبه، نوعي قالي است که پودهاي دراز دارد و برجسته ترين صنعت دستي و خانگي استان بوشهر محسوب مي شود. گبه بافي تقريباً در بيشتر نقاط روستايي و حتي شهري اين استان رايج بوده است. گبه بافان براي ايجاد نقوش برروي فرآورده هاي خود از نقشه استفاده نمي کنند و اکثراً به طور ذهني به اين کار مي پردازند. وجه مشترک تمامي گبه هاي توليدي در اين منطقه گونه اي نقش پردازي سنتي است که طي هزاران سال شکل گرفته و شامل اشکال هندسي و نگاره هاي پرندگان و حيوانات يا انواع گل (نقوش ترکمني) و يا راه راه (دستبافت قشقايي) و يا يک تا سه ترنج در هر گوشه است. گاهي نيز زمينه مرکزي به چند مربع تقسيم مي شود و يا بر حسب روش زيرينه و باورهاي ذهني هر هنرمند از رديف هاي بته جقه ترکيب مي شود.»
وي در ادامه مي گويد: «گبه هاي بافت بوشهر اکثراً داراي ابعادي به طول 200سانتي متر و عرض 100سانتي متر هستند و براي بافت هر تخته آن همکاري يک ماهه دو بافنده با روزي شش ساعت کار الزامي است. گبه معمولاً با پشم رنگ شده گوسفند و مخلوط موي بز از نژاد عدني بافته مي شود. امروز گبه حتي براي نسل جوان شهر ناشناخته است. آن تعداد اندک که بافته مي شود در نمايشگاه هاي خاص و محدود به معرض نمايش مي گذارند که يادمان نرود يک روز چه داشته ايم و حالا اثري از آن نيست!» در چند قدمي بازار «صفا» بوشهر بازار «کويتي ها» برپاست. انواع و اقسام کالاهاي وارداتي از شلوار جين ترک تا کت و شلوار چيني فروخته مي شود. هرچه مي گرديم حتي يک نمونه سوزن دوزي بوشهري نمي بينيم. شايد پوشيدن لباس محلي و يا حتي ديده شدن آن کسر شأن است! در بازار محلي لرستان هم چنين بود. خاطره مسافرت آشنايي در ذهنم تداعي مي شود که تمام بازار را براي حداقل ديدن يک دست لباس محلي و يا روسري طرح چاپي لر گشته بود و هيچ نيافته بود! حالا افتخار اين است که آن چه در بازارهاي پايتخت فروخته مي شود در دور افتاده ترين بازار کشور هم به همان سبک و سياق يافت مي شود. نهايتاً در آرزوي تنوع ، يک دست لباس متفاوت با طرحي برگرفته از مدل هاي سنتي در مزون هاي پايتخت به قيمت گزاف مي دوزند تا شيک پوشان مرفه خيال کنند بديع پوشيده اند، بدون اين که بدانند همه اين طرح ها را از چند صدسال پيش داشته و داريم و فراموششان کرده ايم!
? عدالت اقتصادي با حذف واسطه ها جان مي گيرد
محمد کهندل، استاد اقتصاد از دانشگاه آزاد تهران جنوب توضيح مي دهد: «هر اقدام سازنده اي صورت گيرد، به شکلي که بتوانيم رابطه توليدکننده و مصرف کننده را کمتر کنيم، هزينه تمام شده کالا پايين مي آيد و با قيمت مناسب تري به دست مصرف کننده مي رسد. به اين ترتيب بخشي از منابع مالي آزاد خواهد شد که مي توان صرف سرمايه گذاري و رونق بازارهاي محلي و بومي کرد.
درحال حاضر متأسفانه با رشد چشمگير واسطه ها در بازار عرضه و تقاضا مواجه هستيم، اين شيوه نادرست به بلوکه شدن سرمايه ها مي انجامد، درحالي که برپايي بازارهاي محلي در روزهاي خاص هفته توسط توليدکنندگان عرضه مستقيم کالا را درپي خواهد داشت و علاوه بر آزاد شدن سرمايه ها و رونق توليد به اشتغال زايي نيز مي انجامد.»
اين استاد اقتصاد در ادامه مي گويد: «در بازارهاي محلي- که عموماً به جمعه بازار مشهورند ولي امکان دارد در ساير روزهاي هفته نيز برپا شوند- توليدکننده اطمينان پيدا مي کند که دستمزد کار خود را خودش برداشت مي کند. اين اطمينان خاطر انگيزه توليد را تقويت کرده و بالا مي برد. برعکس اگر توليدکننده متصور شود که بخش عمده عايدي اش را واسطه ها برداشت مي کنند، انگيزه توليد از بين مي رود، اتفاقي که براي خيلي از کارگاه هاي داخلي رخ داده است.
بنابراين اگر بازارهاي محلي را شکوفا کنيم هزينه توليد کالا پايين مي آيد، با حذف واسطه ها سرمايه جذب توليد مي شود، کارگاه ها رونق مي گيرند و بهره وري سرمايه و نيروي کار در اقتصاد کشور افزايش پيدا مي کند. مجموعه اين اقدامات زمينه را براي عدالت و رشد اقتصادي فراهم خواهدکرد.»
کهندل به پيامد مثبت ديگري که درپي رونق بازارهاي محلي در اقصي نقاط کشور رخ مي دهد اشاره کرده و مي گويد: «شرايط رقابت مثبت در توليد داخلي ايجاد مي شود. در حال حاضر شايد کالاي (الف) ارزش کمتري نسبت به کالاي (ب) داشته باشد، اما چون واسطه هاي فروش کالاي (الف) بيشتر هستند، قيمت آن نسبت به کالاي (ب) بيشتر است. اين موضوع شفافيت بازار را زير سؤال مي برد. ولي اگر واسطه ها را حذف کنيم، ارزش واقعي هر کالايي روشن خواهد شد.»
وي در تکميل صحبت هايش مي گويد: «اگر فاصله توليد و مصرف را کم کنيم، اتفاق بزرگي در اقتصاد مي افتد. يکي از اتفاقات خوب اين است که از ورود برخي کالاها به بازار سياه جلوگيري مي کنيم. واسطه ها که زياد شوند، يک سري از افراد يک شبه به ثروت هاي هنگفتي مي رسند. پس روي ديگر سکه انتقال ثروت اقشار کم درآمد به اقشار تازه به دوران رسيده است، ثروت هايي که بادآورده مي خوانيم و عدالت را زير سؤال مي برد. چنانچه بتوانيم بازارهاي محلي را رونق دهيم به عدالت اقتصادي کمک کرده ايم.»
? تقويت سلايق بومي در ذهن نسل آينده
در پايتخت نيز چند سالي است که با حمايت شهرداري در هر روز هفته بازارهاي محلي برپا مي شوند. اين بازارها هم حسن هايي دارند و هم معايبي. مهدوي خانم کارمندي است که هفته پيش شخصاً به جمعه بازار داير در پاساژ پروانه (کوچه برلن) سري زده و چون راضي بوده اين بار با يکي ديگر از خانم هاي فاميل و به همراه بچه هايشان آمده اند، انگيزه خود را از خريد در اين بازار اين گونه بيان مي کند: «تنوع کالا زياد است. بعضاً کالاهاي سنتي از قبيل مانتوهاي طرح ترکمن، روميزي ها و کوسن هاي سوزن دوزي و کيف هاي منجوق کاري در لابه لاي اجناس به چشم مي خورد. اين گونه بازارها را دوست دارم چون رنگ و بوي ايراني دارد و مي خواهم بچه هايم با سليقه ايراني خريدکنند.»
وي به مانتو سنتي طرح ترکمن که به تن دارد، اشاره کرده و مي گويد: «به همين مانتوهاي پوشيده طرح ترکمن نگاه کنيد، قيمت مناسب، جنس خنک و تابستاني پارچه، طرح زيبا و... همه از محاسن آن است. تعجب مي کنم که چطور تا به حال نتوانسته ايم فرهنگ سازي و تبليغ مناسبي داشته باشيم. نسل امروز مانتوهاي تنگ و غربي و کارهاي ترک و چيني را بهتر از کارهاي داخلي مي شناسند.»
مهدوي در ادامه مي گويد: «الان 4جمعه است که به اين مکان مي آيم و هربار هم چيزهاي تازه تري ديده ام که قبلاً بي توجه بوده ام و اصلاً آنها را نديده ام، حتي فاميل را هم تشويق کرده ام که به اين مکان بيايند.»
اين شهروند تهراني به فضاي امن جمعه بازار اشاره کرده و مي گويد: «اين جا آدم هايش هم خوبند. وقتي در بين بساط ها چرخ مي زنيم احساس امنيت و آرامش داريم. کاش دخترم هم سليقه سنتي و ايراني داشته باشد.»
? اگر مسئولان بها دهند...
غلامرضا جليله فروشنده کفش در جمعه بازار پايتخت نيز به برخي معايب کسب در اين مجموعه اشاره کرده و مي گويد: «من کفش هاي تک سايز را در بساطم مي فروشم. اين کفش ها چندين بار به پاي مشتري رفته اند، لذا قيمتشان کم شده است. همين کفش هاي چرمي را در مغازه 22 تا 24هزار تومان مي فروشند که ما هفت، هشت هزار تومان در حراجي جمعه بازار مي فروشيم. همه اين شرايط به نفع مصرف کننده است، پس مسئولان بايد هواي فروشندگان را نيز داشته باشند. الان به خاطر همين فضاي کوچک، شهرداري هربار 15هزار تومان مي گيرد.»
وي در ادامه مي گويد: «اتفاقاً اگر بها داده شود و بازار محلي رونق بگيرد، استقبال مردم خوب است. ضمناً براي جوان ها هم فرصت خوبي است که اشتغال داشته باشند و کسب روزي حلال کنند.»
در هياهوي بازار که غرق شويد اين احساس مي جوشد که زندگي جريان دارد. آدم هاي مختلف با دارايي هاي متفاوت از لابه لاي بساط هاي جمعه بازار مي گذرند و هر يک توشه اي برمي دارند. فردا صبح نيز اين هياهو و رفت و آمد جاري است. در جمعه بازار اتفاقات جالبي رخ مي دهد. زنان سرپرست خانوار با جديت در تلاشند که ماحصل ذوق و سليقه خود را عرضه کنند.
خانواده هايي را مي بيني که به همراه فرزندانشان براي ديدن گوشه هايي از هويت و ميراث ايراني آمده اند تا با سليقه بومي انتخاب کرده و خريد کنند و اين گونه يک آخر هفته شاد و لبريز از حال و هواي اجدادي شان را رقم بزنند.
به نظر مي رسد پتانسيل جمعه بازارها چه از لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ فرهنگي بسيار بالاست. اين که چرا نتوانسته ايم تا به حال آنچنان که انتظار مي رود شاهد رشد و شکوفايي شان باشيم؟ يک سؤال اساسي است که مسئولان بايد به آن پاسخ مناسبي بدهند.
در بازار محلي بابل زنان ترکمن با همان لباس سنتي و گويش خاص خودشان مشغول فروختن صنايع دستي و محصولات دست ساز خود هستند. دو پيرزن ترکمن درحالي که روسري هاي سفيد بزرگ به سر کرده اند و دنباله گيس هاي بافته شده شان که به سفيدي برف است، از گوشه روسري بيرون خزيده درباره سوزن دوزي ها و پيراهن هايي که در بساط شان دارند به مشتري ها توضيحاتي مي دهند. البته بازار اصلي ترکمن ها در ساحل خزر و در زير آلاچيق هايي برپاست که بيشتر ترکمن ها در آن بازار به خريد و فروش انواع روسري هاي معروف خاص خودشان، لباس هاي محلي، کيف هاي سوزن دوزي و... مشغولند. اتفاقاً بازار پررونقي هم دارند. رنگ در بازار ترکمن ها حرف اول را مي زند. هرجا که سر برمي گرداني باغچه هاي پر از گلي مي بيني که در طرح پارچه هاي ترکمني چشم ها را خيره مي سازد.
روسري هاي ترکمن از 7تا 24 هزار تومان فروخته مي شوند. حقيقتاً زندگي جريان دارد. آدم ها مي آيند و مي روند، ولي اين هويت اصيل ايراني هاست که از نسلي به نسل ديگر انتقال پيدا مي کند و تحسين همگان حتي گردشگران خارجي را برمي انگيزد.
? فعاليت زنان در سايه امن بازارهاي محلي
در شمال کشور بازارهاي محلي پررونق ترين بازارهاي ايران محسوب مي شوند. در چهارشنبه بازار قائم شهر و دوشنبه بازار بابل اغلب روستائيان توليدات خاص خود را براي فروش عرضه مي کنند. بازار ماهي فروشان بابلسر نيز از بازارهاي معروف و قديمي است.
حسن خالقي از شيرگاه قائم شهر به بازار 2تا3 کيلومتري بابل اشاره کرده و مي گويد: «اين بازار محلي، بالاي دويست سال قدمت دارد. در اين بازار مسافران مي توانند چيزهاي ناب و بکري پيدا کنند که در هيچ جاي ديگر نظيرش را سراغ نداريم. در اين بازارها علاوه بر صنايع دستي به ويژه صنايع دستي چوبي، انواع ميوه جات و سبزي هاي معطر و تازه منطقه، مرغ و خروس و بوقلمون و ترشي جات مختلف فروخته مي شود.»
وي گله مندانه مي گويد: «برخي از فروشندگان بعضي وقت ها اجناس لوکس به بازار مي آورند، ولي در قديم تماماً توليدات روستايي و محلي بوده است. اگر بازار به فروش اجناس لوکس اختصاص پيدا کند که اصالت بازار محلي زير سؤال مي رود. لطافت و زيبايي بازار محلي به همان اجناس محلي اش است.»
ترشي سير و انواع لواشک و آلوجنگلي از سوغاتي هاي پرطرفدار بازارهاي محلي شمال کشور است. زنان سرپرست خانوار با اندک سرمايه خود ترشي هاي معطري درست کرده و براي فروش به بازار مي آورند. اين قبيل بازارها از امنيت خوبي براي فعاليت زنان برخوردارند. در بازار ترکمن صحرا نيز انواع پارچه هاي رنگارنگ به اندازه يک پيراهن بلند زنانه برش خورده اند و به همراه روسري هاي همرنگ پارچه ها فروخته مي شوند.
? خريد ارزان تر با صرف زمان کمتر
محمدجواد قره خاني، استاد اقتصاد دانشگاه گلستان با اشاره به اين که علاوه بر جمعه بازار، هر روز هفته اين قبيل بازارها به يکي از شهرهاي استان اختصاص پيدا مي کند، مي گويد: «در قسمت هاي مختلف خراسان هم اين پديده ديده مي شود. اکثر خانواده ها باتوجه به ميزان درآمدشان سعي مي کنند خريدشان را از اين بازارها داشته باشند. در بازارهاي محلي چون جو رقابتي بين توليدکنندگان وجود دارد، فروشندگان معمولاً با قيمت ارزان تري اجناس خود را عرضه مي کنند. در اين قبيل بازارها همچون فروشگاه هاي زنجيره اي در يک مکان خاص به صورت مجموعه اي همه نوع کالا را در اختيار خريدارها قرار مي دهند. اين شيوه باعث مي شود خريداران براي يافتن اقلام موردنظرشان وقت کمتري صرف کنند. موردي که در زندگي مدرن امروزي حائز اهميت است، چراکه همه چيز را از نوع ساندويچي و حاضر و آماده و سهل الوصول مي خواهيم.»
وي در ادامه مي گويد: «من در شهر گرگان ساکن هستم. اخيراً از خياباني رد مي شدم ديدم شهرداري پارکينگي را به چهارشنبه بازار گرگان اختصاص داده است. البته برخي فروشندگان به گرفتن هزينه جا از سوي شهرداري معترضند. به نظر مي رسد اگر شهرداري هزينه جا را کم کند، فروشندگان راضي تر باشند. نظارت مأموران شهرداري و کنترل قيمت بر چنين بازارهايي الزامي ست. ممکن است برخي از فروشندگان به بهانه جمعه بازار اجناس را که دارند نه تنها ارزان نفروشند، بلکه گران تر از قيمت واقعي عرضه کنند که اين موارد تخلف به اصالت و شرايط بازارهاي محلي در دراز مدت ضربه مي زند.ضمنا شهرداري مي تواند براي فروشندگاني که از روستا مي آيند تسهيلات رفاهي فراهم کند .»
? افزايش کيفيت کالا با افزايش رقابت در توليد
دکتر حميد تابلي، اقتصاددان و عضو هيئت علمي دانشگاه رفسنجان افزايش رقابت سالم، حذف واسطه ها، اشتغال زايي، توزيع عادلانه ثروت، کاهش نرخ تورم، شناساندن فرهنگ بومي از طريق فروش صنايع دستي، افزايش کيفيت کالا از طريق افزايش رقابت پذيري کالا و کمک به رشد و توسعه اقتصادي را از محاسن رونق بازارهاي محلي در سراسر کشور دانسته و مي گويد:
«بايد تلاش کنيم با حذف واسطه ها سرمايه را به سمتي ببريم که تسهيلات لازم به توليدکنندگان به ويژه در بخش صنايع دستي اختصاص پيدا کند. در مسائل اقتصادي کلان کشور بايد مدنظر داشته باشيم که بالاخره يک روز ذخاير طبيعي روبه زوال مي روند و آن روز بايد جايگزيني مناسب براي درآمدهاي نفتي داشته باشيم، پس هرچه چاره انديشي کنيم و سرمايه ها را به سمت توليد ببريم به آينده اقتصادي ايران کمک کرده ايم.»
اين استاد دانشگاه در ادامه مي گويد: «در کنار احيا و تقويت بازارهاي محلي مي توان به احياي بازارهاي سنتي در سراسر کشور که امروز متروکه مانده و تعطيل شده اند، اقدام کنيم. هزاران جوان جوياي کار در اقصي نقاط کشور مي توانند به سمت توليد و داد و ستد دراين بازارها هدايت شوند. اين قبيل بازارها مي تواند با جذب گردشگران ميليون ها دلار ارز وارد کشور کند. حفظ ساختارهاي معماري سنتي در بازارها نيز حائز اهميت است. اگر قرار است هويت ايراني را در دل بازارهايمان به بينندگان عرضه کنيم، پس به اصالت و واقعي بودن آن چه که ارائه مي دهيم، دقت داشته باشيم. در جوار مغازه اي که محصولات ايراني عرضه مي کند نبايد بساط و غرفه کارهاي وارداتي پهن کرد.»
? نظارت فقط براي اخذ هزينه مکان!
در بازار محلي پايتخت به ازاي هر 2 متر جا 15 هزار تومان از سوي شهرداري مطالبه مي شود.
ليلا علي نژاد زن جواني است که در جمعه بازار به فروش تي شرت و لباس هاي به اصطلاح مد روز مشغول است. به او مي گويم: «فکر نمي کنيد اگر هنري ياد بگيريد و کار دست را وارد بساطتان کنيد از لحاظ سود بهتر باشد؟
وي مي گويد: «آنقدر مشغله فکري دارم که فکر نمي کنم شرايط يادگيري هنري را داشته باشم. از بازار اصلي جنس مي خرم و در جمعه بازار با سود کمي مي فروشم.»
وي که اشک در چشمانش جمع شده به سختي بغض گلويش را فرو مي دهد و مي گويد: «روزي 40 هزار تومان عايدي ام است. 15 هزار تومان هزينه جا مي پردازم. 10 تومان هم هزينه آژانس مي شود. از اطراف تهران ساعت 6 صبح راه مي افتم تا در بازار جا بگيرم. کف درآمد تنها 20 هزار تومان باقي مي ماند. با اين 20 هزار تومان چه مي شود کرد؟»
وي مي گويد: «چرا شهرداري به صورت منسجم کلاس هاي هنري و آموزشي براي زنان سرپرست خانوار برگزار نمي کند؟ انسجام مأموران شهرداري فقط به گرفتن هزينه جا ختم نشود، بايد برنامه ريزي کنند و سازماندهي داشته باشند.
البته امنيت چنين مکان هايي تا حدود زيادي براي فعاليت زنان مناسب است، ولي بايد به فکر احياي چنين بازارهايي با برنامه هاي منسجم و کارآمد در همه مناطق تهران باشيم. تجربه نشان داده که استقبال مردم هم خوب است.»
? سليقه ايراني برازنده نسل جوان
در جمعه بازارهاي پايتخت کارهاي پاکستاني، هندي، چيني و ترک نيز به وفور به چشم مي خورند. تعداد بساط هايي که به کارهاي سنتي اختصاص دارند خيلي کم تر است. در چند قدمي جمعه بازار مغازه اي است که لباس هاي هندي مي فروشد. يک دست سوزن دوزي هندي به رنگ آبي لاجورد 40 هزار تومان به فروش مي رسد.
سارا زندي پور از مشتريان اين بازار مي گويد: «خيلي ها لباس هاي هندي و پاکستاني را بهتر از لباس هاي ايراني مي شناسند. علي رغم اين که در سال هاي اخير براي استفاده طرح هاي سنتي بر روي لباس هاي ايراني کارهاي زيادي ارائه شده ولي همچنان توليدات محدود و فرهنگ سازي کم است. هنوز هم سليقه جوانان به سمت کارهاي ترک و چين، کارهايي با پارچه نامرغوب و تنها ظاهر زيبا تمايل دارد. اين سليقه ها را بايد عوض کرد و به سمت توليدات داخلي سوق داد. نسل آينده را متوجه خودکفايي هرچه بيشتر کنيم.»
در بازار محلي که حال و هواي فرهنگي و هنري دارد، هميشه هم صداقت حرف اول را نمي زند! دست هايي از سوي سودجويان درکارند که مي خواهند اين فضا را به فرصتي براي فروش اجناس در انبار مانده و يا به اصطلاح «بنجول» تبديل کنند. عده ديگري کارهاي وارداتي را به بساط هاي اين بازارها مي کشانند، همه اين ها مواردي است که به پيکره اصيل جمعه بازار لطمه زده و مشتري را از ديدن اجناس با کيفيت و بديع مأيوس مي کند.
نظارت سازمان هاي متولي اين امر نبايد تنها به گرفتن هزينه مکان- به ازاي هر 3متر 15هزار تومان- ختم شود. نظارت بايد توأم با کار کارشناسي در راستاي شناخت درست از سليقه مشتريان و نيز نظارت بر کيفيت کالا باشد.
ضمناً جواناني که کار توليدي خود را به بازار مي آورند بايد در اولويت قرار گرفته و فضاي جمعه بازار به فعاليت هاي اين قشر اختصاص پيدا کند، وگرنه خريد چند تي شرت و شلوار جين از بازار اصلي و فروختن با درصدي سود در جمعه بازار اتفاق خارق العاده اي نيست و ما را به هيچ يک از اهداف تشکيل و رونق اين قبيل بازارها نمي رساند.
جمعه بازارهاي پايتخت تنها دو يا سه سالي است که جان گرفته اند. در اين بازارها هنوز هم حضور هنرمندان و نيز محصولات روستاهاي تهران بسيار کمرنگ است. کارهاي هندي، پاکستاني، ترک و چيني از رواج بيشتري در چرخه فروش بازارهاي محلي پايتخت برخوردارند و اين يک چالش بزرگ است که با تدبير متوليان بايد هرچه سريعتر رفع گردد.
? چه قدر به اهداف برپايي جمعه بازار نزديکيم؟
يک طبقه از پاساژ بزرگي را به جمعه بازار پايتخت اختصاص داده اند. در ميان بساط ها مأمور شهرداري قدم مي زند، ولي حضورش تنها براي تعيين مکان هر يک از بساط ها و در پايان اخذ وجه اجاره مکان است. البته بماند که خيلي از خانم هاي فروشنده معترضند به اين که مکان پاساژ با پارتي بازي به برخي افراد خاص داده مي شود و خيلي ها هم علي رغم اين که هنر خاصي براي ارائه دارند، «نه» شنيده و باز مي گردند.
موسوي يکي از زنان سرپرست خانوار است که 53سال دارد و در جمعه بازار روميزي، روبالشتي و کوسن سوزن دوزي مي فروشد. گله مندانه مي گويد: «ما از هيچ کس کمک نمي خواهيم. شهرداري اگر مي خواهد به اين قشر کمک کند، هزينه جا نگيرد. همين امروز 15هزار تومان هزينه جا، 5هزار تومان پول آژانس براي آمدن و 5هزار تومان براي برگشتن (چون ناراحتي زانو دارم) و 3هزار تومان پول نهار بايد بپردازم. شما خيال مي کنيد نهايتاً چقدر عايدي خواهم داشت؟»
وي درحالي که اشک در چشمانش حلقه زده و صدايش مي لرزد، مي گويد: «شوهرم مريض و از کار افتاده است. دو پسر دارم که هر دو بيکارند. به جاي آن که براي آنها شغلي پيدا شود، من مجبورم با اين سن و سال از 6صبح به اين جا بيايم و روميزي بفروشم. من هيچ کمکي نمي خواهم، تنها تقاضايم اين است که براي جوان هاي در خانه کاري ايجاد شود.»
پس از شنيدن صحبت هاي اين فروشنده در ذهن ارزيابي مي کنم که برپايي جمعه بازار پايتخت چه ميزان نتيجه فرهنگي و اقتصادي درپي داشته است؟ وقتي در يک گوشه آن سوزن دوزي چيني و ترکي مي فروشند، يک سمت ديگر لباس هندي و در گوشه ديگري تي شرت هايي که هرجاي ديگر هم نمونه اش يافت مي شود. به نظر مي رسد براي رسيدن به هدف اصلي اشتغال زايي با بهره گيري از پتانسيل بالاي جمعه بازار نيازمند کار و برنامه ريزي بسيار شفاف تر و منسجم تري هستيم.
? برپايي بازارهاي سنتي در سطح بين المللي
محمدهاشم پوريزديان پرست، استاد اقتصاد دانشگاه شيراز پيرامون تاريخچه برگزاري بازارهاي محلي توضيح مي دهد: «در دوران قديم که روستاها در اکثريت بودند، توليدکنندگان روستايي کالاهاي خود را در معرض مبادله قرار مي دادند. هرکسي هر چيزي را که نياز داشت در محل هاي مبادله مي يافت و نيازهاي خودش را برآورده مي کرد. حتي در دوران اخير که اسکناس اختراع شده باز هم مردم تمايل به خريد و فروش در چنين بازارهايي دارند. امروزه اين نوع بازارها به شکل جديد و مدرني درآمده و در سطح منطقه اي، ملي و بين المللي برگزار مي شود. شايد بتوان گفت فروشگاه هاي بزرگ امروزي نمونه تکامل يافته همين جمعه بازارها هستند.»
اين استاد دانشگاه به نمايشگاه هاي بين المللي از محصولات داخلي کشور اشاره کرده و مي گويد: «يکي از شيوه هاي رونق توليد کشورمان برپايي بازارهاي محلي و سنتي در گستره بين المللي است، چراکه يکي از نيازهاي اساسي در رونق توليد کشور گسترش صادرات است و تشکيل نمايشگاه هايي به سبک بازارهاي محلي در ساير کشورها به عرضه محصولات وطني و رونق چرخه اقتصادي مي انجامد. تا زماني که مشتريان جهاني از طريق بازارهاي بين المللي در جريان توليدات ايران قرار نگيرند، امکان صادرات گسترده غيرنفتي در کشورمان وجود ندارد. لازم است دولت و مسئولان وزارت بازرگاني به تشکيل بازارهاي بين المللي و سنتي همت گمارند.»
وي در ادامه مي گويد: «کالاهاي هر کشوري معرف فکر، ذوق، انديشه و هنر آن ملت است. صنايع دستي يکي از بارزترين نمونه ها هستند. تقريباً 4الي 5ميليون نفر از مردم کشور ما در اين صنعت مشغولند که مي توان با تلاش بيشتر براين تعداد افزود.
? اولويت تسهيلات با توليدکنندگان باشد
پروانه جعفري کارهاي خياطي خود را به جمعه بازار آورده و با استقبال خوب مشتريان روبرو شده است. وي مي گويد: «اگر مي توانستم مغازه بگيرم که سرمايه زيادي مي خواست. همين که مکاني را به ارائه کارهايمان اختصاص داده اند، جاي تشکر دارد. خانم هايي که اين جا بساط دارند اکثراً به دليل تحت فشار اقتصادي بودن خانواده هايشان به اين مکان رو آورده اند و سرپرست خانوار هستند. اين شرايط مي طلبد که شهرداري يا هر سازمان متولي ديگري براي اين قشر برنامه هاي حمايتي خوبي به اجرا بگذارد.»
وي در ادامه مي گويد: «خيلي ها چون قديمي هستند، جاي ثابتي دارند، اما بساطشان کار توليدي نيست. بعضي جوان ها را مي بينم که کار توليدي خود را به جمعه بازار آورده اند، اما چون فضا محدود است، «نه» شنيده و از راه برمي گردند. شهرداري بايد يک مکان بسيار بزرگ را در پايتخت به جمعه بازار اختصاص دهد و برروي قيمت ها و کيفيت کالا و نيز توليدي بودن آن نظارت داشته باشد.»
? شوک بزرگ تعطيلي کارگاه ها
سيما فتحي به همراه فرزندان و همسرش براي خريد از جمعه بازار تهران فاصله زيادي را از آزادي تا مرکز شهر طي کرده و در گرماي روز خسته به نظر مي رسد. وي مي گويد: «چرا شهرداري هر منطقه اقدام به برگزاري بازارهاي هفتگي نمي کند. اين گونه هم مشتريان بيشتري جذب بازار مي شوند و هم هنرمندان هر منطقه به ارائه آثارشان اقدام مي کنند.»
علي جاهدي در گوشه دنجي از جمعه بازار مشغول فروختن باقيمانده گل هاي مصنوعي در طرح ها و رنگ هاي مختلف است. وي مي گويد: «قبلاً از بازار پارچه مي گرفتيم و در کارگاه خودمان گلبرگ، برگ و ساقه توليد مي کرديم، اما با ورود جنس چيني به بازار کارگاه تعطيل شد و درحال حاضر همه مواد را از چين وارد کرده و تنها در منزل سرهمش مي کنيم.»
وي متوسط درآمدش از جمعه بازار را 300هزار تومان طي 4جمعه در يک ماه بيان کرده و تقريباً راضي است.
? تنها مصرف کننده نباشيم
جواد شکرا... فروشنده، استقبال خوب مردم را از کارهاي سنتي يک نعمت دانسته و مي گويد: «مردم کم کم متوجه اين شده اند که کار ايراني به ويژه کارهاي سنتي از دل و جان و با کيفيت توليد مي شود، به گونه اي که هيچ کجاي دنيا نمونه کارهاي سنتي ايران را سراغ نداريم. اشخاصي با زندگي مدرن را مي شناسم که پس از توجه به صنايع دستي کشورمان شيفته آن شده و تمام وسايل منزلشان توليد داخل و کار ايراني است.»
وي در ادامه مي گويد: «بايد خريد توليد داخل را در اولويت قرار دهيم تا سرمايه گذاري اتفاق بيفتد و به رونق اقتصادي بيانجامد وگرنه صرفاً مصرف کننده بودن که هنر نيست.»
منبع: روزنامه کيهان ( www.kayhannews.ir ) ارسال توسط كاربر محترم:omidayandh