? برند چيست؟
برند ها مي توانند منجر به خلق ايده هاي جديد در مورد محصولات و خدمات شرکت شوند.
برخورداري از برندي قدرتمند در موفقيت فعاليت هاي تحقيق و توسعه، راه گشا است و تصورات سازمان از آينده فعاليت ها و خلاقيت ها را در جهت ارزش آفريني کسب و کار هدايت مي کند.
برند هاي برتر قادرند هيجانات و عواطف مصرف کنندگان خود را برانگيزند. مصرف کنندگان به اين نام ها اعتماد داشته و بيش از ساير برند ها از آنها انتظار خلق ايده هاي برتر و نوآوري در محصولاتشان را دارند.
نوآوري مي تواند براي سازمان ها فريبنده و گمراه کننده باشد، اما براي اين که ايده هاي نوآورانه با موفقيت به مرحله ظهور برسند بايد با مديريت برند به شيوه مقتدرانه و اثر بخش همراه باشند.
اگر چه اهميت نوآوري براي بسياري از کسب و کارها بديهي به نظر مي رسد در اين مقاله برخي از تأثيرات نوآوري را بر ارزش افزوده کسب و کار مورد بررسي قرار مي دهيم.
نوآوري منجر به خلق محصولات و خدمات جديد و به تبع آن شکل گيري بازارهاي جديد براي سازمان مي شود.
نوآوري مي تواند موجب ارتقاي سطح محصولات و خدمات سازمان شده و به اين ترتيب منشأ ايجاد تمايز و مزيت رقابتي براي سازمان شود.
در شرايط اشباع بازارها، نوآوري مي تواند تنها راه رشد کسب و کار باشد.
نوآوري مي تواند از طريق خلق کالا يا خدمت جديد و تحريک هيجان ها وعلائق مصرف کنندگان، تقاضاي آنان را افزايش داده و به اين ترتيب حجم فروش و ارزش کسب و کار را ارتقا دهد.
برند هاي قدرتمند به نوآوري در سازمان ها هدف مي بخشند
در عصر ما نوآوري به منزله عامل اصلي و کليدي موفقيت کسب و کارها است و شعار مديران موفق امروزي « نوآوري يا نابودي » است. اندرز بسياري از استادان عرصه مديريت اين است که « روح و جان کارآفريني، نوآوري و خلاقيت است ». اگر ايجاد نوآوري در کسب و کار خود را صرفا عامل سودآوري در نظر بگيريم، خطاي بزرگي مرتکب شده ايم.
شرکت Apple – بهترين نمونه از شرکتي نوآور- از برند قدرتمندي برخوردار است که به خوبي توسط کارکنان و مشتريان درک شده و داراي هدف روشني است. هدف Apple اين است؛ « توسعه تکنولوژي هايي که امکان برخورداري از مزيت ها و امکانات تصويري، ويدئويي و موسيقي را براي افراد فراهم مي آورد ».
برخورداري از اين هدف روشن، نام Apple را با تعالي در عرصه طراحي و نوآوري تکنولوژيکي مترادف کرده است. به اين ترتيب نام Apple به برند معروف و محبوب کارکنان و مشتريان خود، تبديل شده است.
برخورداري از اين ويژگي براي شرکت مزيتي منحصر به فرد است. کارکناني که در زمينه توليد محصولات جديد فعاليت مي کنند، دليل محبوبيت Apple را در نزد مشتريان خود به درستي درک مي نمايند. آنها انتظارات مصرف کنندگان را دانسته و ويژگي هايي را که مي تواند محصول را براي آنها جذاب و شگفت آور نمايد، تشخيص مي دهند. قدرت اين برند گرايش و جهت گيري هاي خاصي را نسبت به بازار ارائه کرده و فعاليت هاي نوآورانه آن را هدفمند مي کند.
? ? نگرش از برون به درون سازمان
در سال 2005 , همزمان با ورود iPod , سوني دريافت به جهت تمرکز فوق العاده بر تغيير فرمت Walkman خود و تلاش براي يافتن شکل مناسب دستگاههاي سبک و قابل استفاده پخش موسيقي براي جوانان و ساير اقشار جامعه از Apple عقب مانده است . اقدام سوني در آن زمان، درست و غيرقابل سرزنش به شمار مي آمد.
با اين حال, سوني با وجود تمام ابزارهاي تحقيقات مشتري و تمامي روش هاي پيچيده بازاريابي و قابليت هاي تجزيه و تحليل داده ها از مشتريان نتوانسته بود فرصت فوق العاده اي را که در ارائه يک محصول با طراحي زيبا ,ساده و سبک , که به سادگي در همه جا قابل استفاده باشد شناسايي نمايد و اين تنها نقطه ضعف شرکت سوني بود. در حالي که Apple با شناسايي اين فرصت توانست iPod را به بازار معرفي کند و به اين ترتيب نه تنها با استقبال چشمگيرجامعه مواجه شد, بلکه خوشي حاصل از دستيابي به محصولي جديد و کاملا متفاوت از گذشته را به مردم هديه دهد.
دستگاه Apple از قابليت هاي تکنولوژيکي متفاوتي برخوردار بود اما مباحث تکنولوژيکي در حاشيه قرار داشت و مهمترين مسئله، شناسايي فرصت معرفي محصول متمايز از بازار توسط اين شرکت بود.
منبع:سازمان خبري اقتصاد ايران ارسال توسط كاربر محترم:Omidayandh