جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ويژگي هاي بازار
-(1 Body) 
ويژگي هاي بازار
Visitor 231
Category: دنياي فن آوري
دولت ها براي بخش عمده اي از قرن بيستم، بازارها را نقض کرده بودند به ويژه در کشورهاي کمونيستي نظير شوروي و چين که برنامه ريزي مرکزي را جايگزين بازارها کرده بودند. شکست اقتصادهاي برنامه ريزي مرکزي دولت ها در سراسر جهان را نسبت به آنچه مي توانند انجام دهند، فروتن تر کرد و به اين نتيجه رساند که اقتصاد تنها زماني خوب کار مي کند که عمده کارها به عهده بازارها گذارده شود. در روسيه، چين و هر جاي ديگر اقتصاد به طرز دشواري دوباره سازي شده است و گاهي اوقات به گونه اي بوده است که باعث مي شود آنچه فکر مي کرديم درباره بازارها مي دانيم را دوباره بيازماييم. منظور ما از «يک بازار» چيست؟ يک بازار براي چيزي وجود دارد اگر عده اي باشند که بخواهند آن را بخرند و عده اي باشند که بخواهد آن را بفروشند. فرهنگ لغات يک بازار را چنين تعريف مي کند: «اجتماع مردم با يکديگر با هدف دادوستد به وسيله خريدوفروش خصوصي» و «يک مکان عمومي که بازار در آنجا شکل مي گيرد» البته اين تعريف به اندازه کافي عميق نيست. خصوصيات معامله بازاري چيست؟ آزادي عمل در تصميم گيري، يک ويژگي کليدي است. مشارکت در دادوستد داوطلبانه است؛ هم خريدار و هم فروشنده مي توانند از هر معامله اي ممانعت به عمل آورند. آنها هويت هاي مستقل دارند. شرکت کنندگان در يک بازار، با کنترل منابع خود و تصميم گيري درباره اينکه چطور از اين منابع استفاده شود، اجباري براي پيروي از دستورات ديگر ندارند، آنها در تصميم گيري آزادند. خريد، فروش، تلاش و سرمايه گذاري، تصميماتي است که منعکس کننده ترجيحات آنها است. البته انتخاب هاي آنها کاملا هم آزادانه نيست. آنها به وسيله محدوديت منابع خود و قوانين بازار محدود مي شوند. اگر مردم فاقد استقلال باشند در اين صورت با اين تعريف معاملات آنها معاملات بازاري محسوب نمي شود، وقتي يک رابطه سرپرستي وجود داشته باشد يعني يک طرف سرپرست طرف ديگر باشد يا يک قدرت بالاتر سرپرست هر دو آنها باشد در اين صورت فعاليت آنها در دسته بندي هاي ديگر قرار مي گيرد فعاليت بازاري محسوب نمي شود. براي فقرا، آزادي که جوهره بازار است، ممکن است بسيار محدود باشد. «بگذاريد ديگران کيک را بخورند» يک توصيه بي فايده براي آنهايي است که قدرت تهيه نان را ندارند. قدرت چانه زني ميان خريدار و فروشنده گاهي نسبتا نامتعادل است. قادر بودن به وتوکردن هر معامله اي قطعا قدري باعث جابه جايي قدرت چانه زني مي شود اما نه لزوما خيلي! با همه اين احوال فرصت موافقت يا مخالفت با يک معامله، نوعي از آزادي است. داشتن قدري حق انتخاب ولو اندک، معمولا بهتر از هيچ است. رقابت، اگرچه جز تعريف بازار نيست ولي معمولا حاضر است و به استقلال اضافه مي شود. رقابت، قدرت انفرادي هر يک از بازيگران را کنترل مي کند و در بيشتر بازارها از اينکه کسي تاثير تعيين کننده بر نتيجه کلي داشته باشد، جلوگيري مي کند. يک مشتري مي تواند بگويد «خير، من از جاي ديگر خريد مي کنم» يک بازار رقابتي به اين معنا است که گزينه هاي جايگزين وجود دارد. بنابراين، تعريف يک معامله بازاري عبارت است از مبادله اي که داوطلبانه باشد؛ هر طرف مي تواند آن را رد کند و (مقيد به قوانين بازار) هر يک مي تواند آزادانه با موارد مختلف موافقت کند. يک بازار، يک گردهمايي براي انجام چنين مبادلاتي است.
? طرفداران و منتقدان بازار
هيچ کس مسوول بازار نيست يا به بيان دقيق تر هر کسي مسوول است. اين تمرکززدايي، پويايي را به همراه مي آورد. چرا که بازارها به مردم اختيار مي دهد. واکلاو هاول نمايشنامه نويس اهل چک که يک ناراضي شجاع در زمان کمونيسم بود و بعد از برچيده شدن اقتصاد برنامه ريزي شده، رييس جمهور کشورش شد، يک عبارت منحصر به فرد براي مقايسه بازار با جايگزين هايش دارد. «من هميشه اين مطلب را مي دانسته ام که تنها سيستم اقتصادي که کار مي کند اقتصاد بازار است. اين، تنها اقتصاد طبيعي است. تنها نوعي که منطقي است، تنها گزينه اي که به موفقيت مي انجامد زيرا تنها گزينه اي است که خود طبيعت زندگي را منعکس مي کند. جوهره زندگي بي نهايت و به طوري رازآلود چندبعدي است، بنابراين در کمال و تغييرپذيري خود قابل مهار و برنامه ريزي توسط هيچ عقل مرکزي نيست.» براي عده اي اينکه بازارها بدون سرپرست کار مي کنند موضوعي غيرعادي است، لذا براي توضيح آن از مسائل غيردنيوي استفاده کرده اند. عاليجناب ريچارد واتلي، استاد اقتصاد سياسي در دانشگاه اکسفورد در قرن18 ميلادي، معتقد بود که انسجام بازارها دليلي براي اثبات وجود خدا است. اگر هيچ انسان برنامه ريزي، بازار را هدايت نمي کند تا نتيجه بهينه را پديد آورد، پس خدا بايد وجود داشته باشد. دست نامريي، دست خدا است. اشتياق مذهبي، ويژگي برخي از طرفداران فعلي بازار آزاد است. جرح گيلدر، يک کشيش طرفدار آزادي فردي چنين مي گفت «روح حقيقي سرمايه در اقتصاد سرمايه داري فعلي، مادي نيست. بلکه اخلاقي، عقلاني و معنوي است.» همچنين به نظر وي کارآفريني «عموما به طور عميقي ريشه در باورهاي مذهبي و فرهنگ دارد.» و اينکه «کارآفرينان به شيريني و تسلي رازآلود وعظ در منابر تحقق و تجسم مي بخشند» رونالد ريگان دوست داشت که از تکيه کلام «جادوي بازار» استفاده کند - که ناخواسته تمسخرها راجع به «اقتصاد جادويي» وي را تاييد مي کرد. کارلوس فوانتس (داستان نويس) آنچه را که وي بنيادگرايي اقتصادي مي ناميد به باد تمسخر مي گرفت: «پيروان بازار معتقدند که بازار با ترفندهاي خود قادر است همه مسائل ما را حل کند.» هاروي کاکس (استاد الهيات) در حالي که طرفداران متعصب بازار را به استهزا مي گرفت چنين مي گفت که «از نظر معتقدان واقعي بازار، بازار مانند خدا رازآلود و با عظمت است. بازار از نظر مبلغانش همچون خداوند، قادر مطلق (داراي همه قدرت ها)، داناي مطلق (داراي همه دانش ها) و حاضر مطلق (حاضر در همه جا) است. بنابراين از نظر آنان نه تنها بازار امري بشري نيست بلکه بايد به آن ايمان و اعتقاد نيز داشت!»
اما نيازي به اعتقاد نيست. دستي که بازارها را هدايت مي کند ممکن است نامريي باشد، ولي واقعا ماوراي طبيعت نيست. بازار، قادر مطلق، عالم مطلق يا حاضر درهمه جا نيست. بازار از جنس دخالت انسان و با نواقص انساني است. لزوما خوب کار نمي کند. با سحر و جادو کار نمي کند، بازار از طريق نهادها، فرآيندها، قوانين و عادات کار مي کند. يکي از اهداف من در اين مقالات اين است که از بازار، راززدايي کنم.
منبع:روزنامه دنياي اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image