آيا قوانين ضد انحصار از مصرف کننده حمايت مي کنند؟
-(0 Body)
|
آيا قوانين ضد انحصار از مصرف کننده حمايت مي کنند؟
Visitor
455
Category:
دنياي فن آوري
اکثر افراد فکر مي کنند که قوانين ضد انحصار براي حمايت از مصرف کننده ها است، اما همانگونه که دردسرهاي اخير مايکروسافت در اروپا نشان داده، الزاما اينگونه نيست. اکثر افراد فکر مي کنند که قوانين ضد انحصار براي حمايت از مصرف کننده ها است، اما همانگونه که دردسرهاي اخير مايکروسافت در اروپا نشان داده، الزاما اينگونه نيست. کميسيون اروپايي از قوانين ضد انحصار براي به وجود آوردن سهم بازاري مناسب براي شرکت Real Networks، رقيب اصلي مايکروسافت در نرم افزار مديا-پلير، استفاده مي کند و اين کميسيون به شدت به دنبال انجام آن است تا مايکروسافت مجبور به فروش يک نسخه خلاصه شده تر از نرم افزار ويندوزش گردد که محتوي مديا پلير نباشد. مايکروسافت اين قضيه را پذيرفته، اما درخواست کرده تا نسخه جديد ويندوزش را «Windows XP Reduced Media Edition» نامگذاري کند (مايکروسافت و کميسيون اروپايي در مورد نسخه کوچک تر سيستم ويندوز موفقت کردند، نشريه Wall Street، 29 مارس 2005) کميسيون اروپايي اين نام را قبول نکرد و عنوان کرد که اين نام، موجب دلسردي و کاهش فروش و گمراه کردن مصرف کننده مي شود. دقيقا بيان نشد که استفاده از عبارت «Reduced Media» در نسخه اي که محتوي ويژگي هاي رسانه اي کمتري است، چگونه مصرف کننده را گمراه مي کند. گرچه چگونگي کاهش فروش بديهي بود. چرا يک ماشين فورد بدون راديو بايد خريد در حالي که مي توانيم با همان هزينه يک ماشين فورد با راديو داشته باشيم؟ (افشاگري: در سال 2002 من به مايکروسافت مشورت مي دادم. دومين افشاگري: من يک ايده دارم. اين دومين حقيقت فاش شده، بيشتر از اولي، در فهميدن اين حقيقت به من کمک کرد که کميسيون اروپايي هرکاري انجام دهد لااقل از مصرف کننده حمايت نمي کند.) اگر شما فکر مي کنيد امکان ندارد چنين عمل بي منطقي در اينجا رخ داده باشد، مجددا فکر کنيد. با توجه به روشي که قوانين ضدانحصار ايالات متحده در پيش گرفته، که با قانون Sherman در سال 1890 آغاز گرديد، هرگونه قرارداد يا طرحي که موجب محدود شدن تجارت گردد و نيز هرگونه انحصار، تلاش يا داشتن طرح هايي براي انحصاري سازي، ممنوع گرديد. امروزه سه فيلسوف، دو اقتصاددان، يک مورخ و يک وکيل، که همگي آنها به فلسفه مادي Ayn Rand اعتقاد دارند، کتاب The Abolition Of Antitrust (لغو قوانين ضد انحصار) را تاليف کرده اند (Transaction Pablishers)، که در آن استدلال مي شود که قوانين ضد انحصار بايد لغو شوند. نويسندگان دلايل محکمي را در اين مورد ارائه مي دهند. اگرچه اکثر اقتصاددانان، سوءاستفاده هاي مشخص از قوانين ضد انحصار را مورد انتقاد قرار مي دهند، ولي در واقع تعداد اندکي از اقتصاددانان بر نبود اين قوانين اعتقاد دارند و در زمينه هاي فلسفي آن را به مبارزه مي طلبند. همه مقالات اين کتاب، توسط اقتصاددانان و پنج پديدآورنده ديگر آن به رشته تحرير درآمده است. حال حرف اصلي آنها چيست؟ بهترين جمله پيرامون دعاوي فلسفي عليه قوانين ضد انحصار در مقاله فيلسوف Harry Binswanger آمده است: «ضد انحصار يعني رقابت آزاد به زور اسلحه.» بينسوانگر يک تفاوت بنيادي ميان توان اقتصادي و توان سياسي ترسيم مي نمايد. وي اشاره مي کند که توان اقتصادي به طور ساده قدرت توليد و تجارت است، در حالي که توان سياسي، قدرت حکومت است و صرفا بر مبناي اعمال نيرو يا تهديد به اعمال نيرو است. يک فرد مي تواند يک سهم بازاري بزرگ حتي در موارد نادر، يک سهم بازاري 100درصدي و بدون مجبور کردن فردي ديگر به دست آورد. آن شخص به سادگي از طريق بهره وري خود، قدرت به دست آورده و به اجبار چيزي را از کسي منع نکرده است. بنابراين نبايد تحت تعقيب قانوني قرار گيرد. مختصرا اين دعوي فلسفي بينسوانگر عليه قوانين ضد انحصار است. اگرچه همه بيانات وي، ارزش خواندن دارد. حتي جالب است بدانيد که ميلتون فريدمن از بزرگ ترين طرفداران بازار آزاد، توان اقتصادي و سياسي را هنگام بحث پيرامون انحصار و قوانين ضد انحصار، با هم در مي آميخت. فريدمن در يکي از آثار خود در 1962، «سرمايه داري و آزادي» اظهار داشته: «انحصار، به طور ضمني نبود گزينه هاي ديگر را نشان مي دهد و در نتيجه از مبادله آزاد موثر جلوگيري به عمل مي آورد.» اما دقيقا هم اينگونه نيست، مگر آنکه انحصارگر از قدرت قهري براي ممانعت مردم از مبادله با ديگران استفاده کند. انحصارگري که قدرت بازارش را از روش هاي جديد و تلاش خود به دست آورده، گزينه ديگري در اختيار مردم قرار مي دهد که در غير اين صورت آن را نخواهند داشت. بنابراين قوانين ضد انحصار چگونه پديد مي آيند؟ دو مقاله، نوشته تاريخ شناس اريک دانيلز (Eric Daniels) و وکيل دادگستري توماس باودن (Thomas A.Bowden)، تاريخچه تفکر قانوني در مورد انحصار را در اختيار قرار مي دهند. در اوايل قرن نوزدهم، «انحصار» براي مواردي بکار مي رفت که دولت، يک قدرت اختصاصي و انحصاري به يک نماينده خود يا يک شرکت خصوصي مي داد، قدرتي که مانع رقابت ديگران مي شد. اما زماني که شکل حقوقي شده سازمان ها وشرکت ها در اواخر قرن نوزدهم گسترش يافت و بنگاه ها، سهم هاي بازاري بزرگي را با صرفه هاي اقتصادي به مقياس و کاهش قيمت به دست آوردند، رقباي کوچک تر و متحدين عقلايي شان از زبان قهرآميز و دردسرآفريني براي توصيف فعاليت هاي مسالمت آميز چنين بنگاه هايي استفاده کردند. اقتصاددان Richard M.Salsman بررسي کرد که چگونه اقتصاددانان در اوايل قرن بيستم واژه بيگانه «رقابت کامل» را تحت شرايطي که هيچ کس قدرت تاثيرگذاري بر قيمت ها، سودآوري، نوآوري و تبليغات نداشت، پذيرفتند. با چنين ديدگاه کاملي، Salsman استدلال کرد که اين عمل براي اقتصاددانان و تحميل کنندگان ضد انحصار تنها يک قدم کوچک بود تا انحصار هر شرکتي که قدرت تعيين قيمت، سودآوري، نوآوري و تبليغات دارد را مورد اتهام قرار دهند. اين کتاب بسيار تاثيرگذار مي شود هنگامي که نويسندگان آشکارا ميان اعمال زور و عمل داوطلبانه تفکيک قائل مي شوند و نيز هنگامي که داستان هاي هراس انگيزي در مورد ضد انحصار بيان مي کنند. ويراستار کتاب، Gray Hull،اشاره به شيميدان هاي زيرک Dupont مي کند که در سال 1920 سلفون را اختراع کرده و به لطف وجود بازاريابان خلاق به بازاريابي آن در سال 1930 پرداختند و فروش نان، کيک و ديگر موارد را دگرگون ساختند. در سال 1940، يک نظر سنجي ملي نشان داد لغاتي که آمريکايي ها آنها را بيشتر از همه دوست دارند، عبارتند از: «مادر»، «حافظه» و «سلفون.» سپس قوانين ضد انحصار پا به عرصه گذاشت. دولت شرکت DuPont را متهم به انحصاري نمودن بازار سلفون کرد. اکثر متون و نوشته ها در اين زمينه به اين نکته اذعان دارند که دولت در اين مورد شکست خورد، اما Hull موردي را بيان مي کند که من در طول 35 سال مطالعه پيرامون ضد انحصار با آن مواجه نشده ام: Dupont با لغو طرح هاي توسعه اش و عملا با تاسيس يک کارخانه براي يک رقيب، يعني صنايع Olin موفقيت خود را تضمين کرد. البته اين کتاب ضعف هايي نيز دارد. دانيلز، تاريخ شناس اظهار مي کند دولتي که حقوق ثبت اختراع را به اجرا درمي آورد، در واقع از عدم استفاده از نيرو و جبر حمايت مي کند. من با دانيلز موافق هستم که اختراعات ايده مناسبي هستند و در عين حال نقض کنندگان قوانين ثبت اختراع از اعمال نيرو استفاده نمي کنند و سلزمن در يک مقاله تحسين برانگيز ديگري به اقتصاددان اوايل قرن بيستم شومپيتر بسيار انتقاد مي کند. شومپيتر استدلال مي نمود دورنما و دستاورد يک انحصارموقت، انگيزه قوي براي نوآوري است. شايد از اين منظر بتوان او را يک قهرمان به حساب آورد. منبع: Tech Central Station، آگوست 2005 روزنامه دنياي اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com ) ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh
|
|
|