بازار واژه اي است که امروزه در بسياري مجالس از آن سخن به ميان مي آيد, بدون آن که در نظر گرفته شود که در حقيقت بازار چيست و چه تاثيري در تصميمات مهم اقتصادي و اجتماعي و غيره مي گذارد, براي مثال بسيار شنيده مي شود که بازار تلفن همراه رو به رشد است, بازار فلان اتومبيل کساد است و يا بازار بورس ارزش سهام شرکت يا کارخانه اي پايين آمده است, اما واقعيت ين است که حتي عادت به کار بردن اين کلمات و جملات نيز نياز به اطلاعاتي در اين خصوص دارد.هر چند واژه بازار نمايانگر مفهوم و معناي خود است, اما عالمان علم اقتصاد، بازار را مکان فيزيکي که خريداران و فروشندگان براي مبادله کالا و خدمات دور هم جمع مي شوند, مي دانند. به عبارت بهتر به معناي کل خريداران (مشتريان اعم از حقيقي و حقوقي) و فروشندگان (شرکت ها و کارگاه هاي توليدي) کالاي خود را مبادله مي کنند. بنابراين بازار اتومبيل شامل فروشندگان اتومبيل (خودروسازان) و خريداران (مشتريان و مصرف کنندگان) است.گاه بازار صورتي بالقوه و گاه بالفعل به خود مي گيرد که در صورت بالقوه بودن نيز بازار تابع شرايط محيط است. در وضعيت اقتصادي شکوفا و در حال رشد بازار بالقوه کاملاً متفاوت از بازار بالقوه در شرايط رکود اقتصادي است, اما در رابطه با شرکت ها در صورتي که گفته شود بازار بالقوه است به معناي حد نهايي تقاضا براي محصول است. اين امر زماني حاصل مي شود که فعاليت هاي بازاريابي شرکت نسبت به رقبا افزايش يابد و به بالاترين حد خود برسد. در اين صورت مديريت بازرگاني شرکت ها نيروي خود را روي بهترين مناطق سرمايه گذاري کرده, بودجه مربوطه را به نحو مطلوب و بهينه ميان اين مناطق تقسيم مي کنند. که لازمه اين امر تشخيص بازار بالقوه مناطق و ميزان تقاضا براي کل صنعت در اين مکان برآورد مي شود در کشورهاي پيشرفته, براي هر صنعت, سازمان هايي وجود دارند که سهم هر شرکت را براي هر صنعت برآورد مي کند و شرکت ها بايد طبق آن سهم حرکت کرده و بازار خود را نسبت به رقبا حفظ کنند يا حداقل همراه آنها باشند. البته موقعيت کالا در بازار و پايگاهي که کالا در ذهن مشتريان در مقايسه با رقبا دارد, نيز در اين امر تاثير گذار است.هر کالايي ممکن است از جهت يک يا چند صفت در بازار مشهور شود. به عنوان مثال زماني که يک اتومبيل در ذهن مصرف کنندگان به عنوان يک خودرو محکم در نظر گرفته شود, اين صفت موقعيت آن کالا را در بازار مشخص مي کند.بازارها هر چند به دو صورت بازار کالا, نوع کالايي که در بازار به فروش مي رسد و بازار عوامل توليد, بر حسب توليدکنندگان نيز مي توانند تقسيم بندي شوند, اما به طور کلي بازارها به شکل بازار رقابت کامل, رقابت ناقص, رقابت انحصاري, بازار بين المللي و بازارهاي چند مليتي تقسيم بندي مي شوند.
? بازار رقابت کامل:
در اين گونه بازار تعداد زيادي از فروشندگان, کالاهاي مشابهي را به تعداد زيادي از خريداران عرضه مي کنند. از نظر اقتصادي هر گاه مبادله اي انجام مي شود, يک نوع بازار ايجاد شده است. در بازار آنچه که بسيار داراي اهميت است و پايه و اساسي براي ايجاد بازار است وجود عرضه و تقاضا است. عرضه و تقاضا تعيين کننده قيمت کالا به شمار مي روند. هر چند که قيمت کالاها از نظر مشتريان بسيار مهم است و از ديد آنها پوشيده نيست و بر حسب ميزان و تعادل قيمت ها کالاها از سوي مشتريان خريداري مي شوند. اگر مصرف کننده قادر به پرداخت هزينه کالا نباشد در حقيقت تقاضاي او در بازار ناديده گرفته مي شود و به عبارت ديگر تقاضايي براي اکتساب کالا نمي تواند داشته باشد. بنابراين مصرف کنندگان تقاضاي خود را بر حسب قيمت تغيير مي دهند. توليدکنندگان نيز براي اين که روند توليداتشان مقرون به صرفه باشد بايد عوامل توليد در دسترس خود را طوري با يکديگر ترکيب کنند که بيشترين ميزان توليد را با حداقل هزينه به دست آورند تا با فروش توليدات خود سود قابل توجهي به دست آورده و بازار را در دست گيرند. در اين بازار عواملي موثرند که از آن جمله همگن بودن کالاهاست. به اين معنا که کالاهاي واحدهاي توليدي در يک صنعت خاص در بازار کاملاً مشابه هستند به طوري که خريد از هر واحد توليدي براي مصرف کنندگان بي تفاوت است. از آنجا که کالاهاي توليدي مشابه هستند, هيچ خريداري حاضر به خريد کالا با قيمت بالا نسبت به ساير واحدهاي توليدي نيست.
? تعداد زياد توليدکننده
تعداد فروشندگان و يا توليدکنندگان بسيار زياد است که مقدار فروش هر کدام از آنها نسبت به کل ميزان فروش بازار ناچيز است لذا فروشندگان به تنهايي قدرت در تعيين و يا تغيير جهت بازار ندارند.
? تعداد زياد مصرف کننده
در بازار رقابت کامل تعداد خريداران و مشتريان زياد است, اما خريد آنها در مقايسه با خريد در بازار ناچيز است و لذا مصرف کنندگان و مشتريان نيز به تنهايي تاثيري در تعيين و يا تغيير قيمت کالا در بازار ندارند.
البته اين عوامل در بازار رقابت کامل بسيار اهميت دارند. براي کاملتر شدن اين عوامل مي توان از سيال بودن عوامل و صنايع توليدي در بازار, شفافيت بازار و حداکثر سود مطلوبيت در بازار را نيز نام برد.
? بازار انحصاري:
بازارهاي انحصاري نيز داراي شرايطي خاص هستند و اين بازار براي کالاهايي همگن تنها يک فروشنده وجود دارد، قيمتي براي فروش کالا تعيين شده است که ورود براي ساير واحدهاي توليدي به بازار سود آور نيست و يا واحد توليدي موجود عرضه و فروش مواد اوليه اساس براي توليد کالا را کنترل مي کند. گاه نيز با روش توليد و تکنولوژي لازم براي توليد، کالا را در انحصار خود درمي آورد. همچنين گاهي از طرف دولت اجازه توليد انحصاري کالا را داشته يا به وسيله مقررات بازرگاني به وسيله دولت از واحد توليدي حمايت مي شود. البته قيمت کالا در بازار انحصاري براي انحصارگر به دليل وجود يک عرضه کننده ثابت نيست. در اين بازار واحد توليدي انحصارگر در رابطه با قيمت کالا و رابطه ميزان توليد کالا دو نوع تصميم گيري اتخاذ مي کند. اول آنکه مي تواند قيمت کالاي توليد شده را تعيين کند و تعيين مقدار فروش براساس اين قيمت را براي حداکثر سود به عهده تابع تقاضاي بازار بگذارد. دوم آنکه مي تواند مقدار فروش را تعيين کند و اجازه دهد تابع تقاضاي بازار قيمتي را تعيين کند که به ازاي آن سود توليد کننده به حداکثر برسد. انحصارگر که صاحب بازار انحصاري است زماني بازار را در حالت تعادل مي داند که حداکثر سود را در کوتاه مدت به دست آورد. کسب حداکثر سود متوسط انحصارگر زماني عملي مي شود که بتواند ميزان توليد را انتخاب کند که به ازاي آن تابع درآمد نهايي مساوي با قيمت حداکثر سود است.
? بازار رقابت انحصاري:
در بازار رقابت انحصاري کالاي فروشندگان بيشمار به جاي اينکه با هم مشابه باشند از نظر کيفيت و يا بسته بندي با يکديگر متفاوت است. در اين بازار هدف جلب و جذب مشتري است. فروشندگان که همان واحدهاي توليدي هستند بايد قيمت هايي را تعيين کنند که بتوانند مشتريان بيشتري را جلب و جذب کنند، زيرا در غير اين صورت مشتريان به کالاهايي با کيفيت مشابه و يا پايين تر، اما ارزان قيمت تر مراجعه مي کنند. در اين زمان است که رقبا بازار را به دست مي آورند. در اين بازار نقش تبليغات و آگهي ها نمايان مي شود و واحدهاي توليدي براي ايجاد تمايز و تفاوت ميان کالاها و خدمات خود و ساير توليدکنندگان به آگهي هاي تجاري متوسل مي شوند. هرچند اين سازمان و شرکت ها هزينه هايي براي جلب مشتريان متحمل مي شوند، اما پس از مدت زمان کوتاهي با سودآوري بالا اين هزينه جبران مي شود که به اين ترتيب تعادل در بازار رقابت انحصاري به وجود مي آيد.
? بازار چند قطبي:
اين بازار در اغلب جوامع صنعتي، يعني چند عرضه کننده در مقابل تعداد کثيري تقاضا کننده يا مشتري قرار گرفته اند. البته در بخش توليد چند فروشنده، تقاضاي انبوه خريداران را به نحوي برآورده مي کنند که اتخاذ سياست هر يک از آنها در وضع بازار و وجود ديگر فروشندگان موثر باشد، در چنين حالتي بازار چند قطبي ايجاد مي شود. توليدکنندگان در اين نوع بازار مي توانند تاثير زيادي بر قيمت بازار گذارند، اما نمي توانند به طور مستقل قيمت کالا را تعيين کنند. بايد عکس العمل رقبا را در نظر گيرند، زيرا الگوي واکنش رقبا در اين حالت مي تواند اشکال زيادي به خود گيرد. به عنوان مثال حالتي از بازار چندقطبي مي تواند وجود داشته باشد که در بنگاه هاي اقتصادي تصميم به توافق با يکديگر بگيرند که وضعيتي شبيه انحصار ايجاد مي شود. در اين حالت مقدار توليد، فروش و قيمت کالا مشابه وضعيت انحصاري تعيين مي شود.
? بازار بين المللي:
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات کالا آن هم تا اين اندازه که فاصله و مسافت فرهنگ ها را به چند گام تبديل کرده، به ذهن هيچ انساني خطور نمي کرد. هر چند امروز همه اين کم و بيش در همه جاي دنيا اتفاق افتاده است. شعار خودکفايي، جاي خود را به شعارهايي نظير تلاش براي يافتن جايگاهي مناسب در بازار بين المللي داده است. با توجه به اين مسائل سازمان بايد به صورت و شکلي از درک کامل محيط بازار بين المللي برسند. اين بازار در دو دهه اخير تغييرات شگرفي داشته است که موجبات ايجاد فرصت ها و موانع بسياري شده است. حجم مبادلات بين المللي در صنايع اتومبيل سازي، الکترونيک و غيره رشد چشمگيري داشته است. شرکت هاي چند مليتي علاوه بر گسترش فعاليت هاي بازار يابي خود، امکانات توليد خود رد کشورهاي مختلف را افزايش داده اند که اين گونه شرايط موجب ايجاد اقتصاد صنعتي در کشورهاي جهان شده است و جهان را به سوي صنعتي شدن مي کشاند. برخي کشورها صادرکنندگان عمده کالاهاي صنعتي و سرمايه هستند. آنها مبادلات بسياري با هم انجام مي دهند و واردکنندگان مواد خام و کالاهاي نيمه ساخته به شمار مي آيند. همچنين اين کشورها يا واردکنندگان بازار خوبي براي کالاهاي صنعتي با ارزش افزوده کم و انواع گوناگون کالاهاي مصرفي اند. هر چند بسياري از کشورهاي دنيا در تلاش هستند که از رقبا پيشي گيرند و بازار صادرات را به دست آورند.
? بازارهاي چندمليتي:
شرکت هاي غول آساي چند مليتي دست به ابداع يک سيستم کل زده اند. هر گاه که منع قانوني و فرهنگي براي فعاليت آنها وجود نداشته، آنها اهميت مرزهاي ملي را به حداقل رسانده اند و استراتژي هاي خود را بيشتر بر حسب جنبه هاي اقتصادي جهان ايجاد کرده اند. اين شرکت ها تا حدود زيادي غير سياسي هستند و بيشتر به منافع سهامداران خود در هر نقطه که باشند علاقه مندند، تا منافع يک کشور خاص، چنانچه شرکتي به فروش مواد دارويي اشتغال دارد سودآورترين روش کار اين است که استراتژي خود را بيشتر بر اساس بازارهاي بين المللي طراحي کند تا بازار خاص يک کشور، هرچند آنچه که گفته شد تنها مثالي براي روشن شدن مطلب بود.اين سيستم موجب شناخت بازارهايي مي شود که به صورت بالقوه مي تواند محصولات شرکت را جذب کرده يا شرکت خود را با ويژگي هاي آن بازار تطبيق دهد. در اين بازارها ممکن است تنها احتياج به سرمايه گذاري در تسهيلات توليدي باشد. اگر بازار بالقوه مناسب سرمايه گذاري باشد اين کار بايد انجام شود. عوامل سياسي و اجتماعي چنانچه به سودآوري قضيه تاثير داشته باشند بايد مورد توجه قرار گيرد.
بنابراين بازار از بخش هاي ناهمگن از مصرف کنندگان تشکيل مي شود. هدف از اينکه بازارها دسته بندي مي شوند نيز شناسايي گروه هاي هم نياز و هم پسند يا هم سليقه در ميان مشتريان است. در همه حال مشتريان حرف اول را مي زنند و بازار بر اساس نظرات آنها تشکيل، تغيير و تداوم مي يابد.
? مکانيسم بنيادين بازار:
در اقتصاد مبتني بر بازار، تصميم گيري در باره اختصاص منابع، توسط تعداد بيشماري توليدکننده و مصرف کننده مستقل انجام مي شود. در اين ميان تغيير سليقه مصرف کنندگان از جمله اين مکانيسم هاست که پيدايش تغيير در سليقه مصرف کنندگان موجب مي شود تااز طريق مکانيسم قيمت ها، تخصيص منابع توليد نيز با اين تغيير هماهنگ شود. در اين ميان شناخت بازار کالا به افراد کمک مي کند تا به اين امر واقف شوند که چه چيزي توليد کنند و ديگر سخن اين که قيمت در بازار به منزله صدور علايم انجام وظيفه مي کند. قيمت ها با صدور علايمي سبب مي شوند تا مقدار مصرف و توليد اين کالا در برابر تغييرات قيمت واکنش نشان دهند.
بنابراين قيمت ها در بازار به توليدکنندگان نشان مي دهند تا چه کالا و خدماتي توليد کنند و به مصرف کنندگان تعيين مي کنند خريد چه کالايي و استفاده از چه خدماتي براي آنها مقرون به صرفه است.
? مکانيزم هاي بازارهاي بين المللي:
مکانيزم هاي بازارهاي بين المللي با بازارهاي داخلي متفاوت است. در آنها مسائلي همچون: موازنه پرداخت هاي بين المللي، ارز خارجي، تعرفه و سود گمرکي کالاهاي وارداتي، شيوه هاي بسيار گوناگون امور اعتبارات، شيوه هاي مختلف انتقال حق مالکيت کالاها از چه طريق تجارت متقابل و شيوه هاي گوناگون حمل و نقل مطرح است.
? بازار خودرو کشور:
با توجه به هزينه هاي سنگين واردات خودرو و قطعات يدکي آنها به نظر مي رسد که اين آزادسازي بتواند به تمام نيازهاي منطقي کشور پاسخ دهد. لذا بازنگري در قسمت خودرو براي بهينه سازي آن ضروري است و صنعت خودروسازي در کشور نزديک به نيم قرن سابقه فعاليت دارد. با اين وجود صنعت خودرو کشور در چند سال اخير توسعه درخور توجهي داشته و بخش اعظم نيازهاي بازار داخلي را تامين و در بازارهاي منطقه براي صدور حضور يافته است اين پيشرفت ها براي اقتصاد ايران درخور توجه است.
منبع:شبکه زنان کارآفرين ارسال توسط کاربر محترم سايت :omidayandh