در فرايند بازاريابي هدف برآورده شدن خواست فرد يا بنگاه اقتصادي است، به طوري که بوسيله آن دادوستد کالا يا خدمت ميسر مي¬شود. براي طرفهاي مبادله يا دادوستد منافعي نهفته است که شناخت آنها ضرورت دارد.
گفتاري که در زير خواهيد خواند، گزيده¬اي از مفاهيم بازاريابي است که از منابع اينترنتي گرفته شده است.
براي مدير هر بنگاه اقتصادي مهم است که نيازهاي افراد اجتماع را بشناسد و محصول يا خدمتي را ارائه دهد که رضايت مندي و مطلوبيت را براي مشتري ايجاد کند. به طور ساده هرگاه انتظارات مشتري از کالا يا خدمت برآورده شود، آنگاه رضايت وي فراهم شده است. در واقع مطلوبيت مشتري زماني برآورده مي شود که ارزش توليد کالا يا خدمت دست کم برابر يا بيشتر از ارزش انتظاري مشتري باشد. به نظر مي¬رسد اجراي بازاريابي به مراتب دشوارتر از شناخت و يادگيري آن باشد. اما مفهوم بازاريابي چيست؟ بازاريابي مي تواند به مفهوم ايجاد دادوستد و مبادله با هدف برآورد نيازها و خواست افراد تعريف شود.
در فرايند بازاريابي هدف برآورده شدن خواست فرد يا بنگاه اقتصادي است، به طوري که بوسيله آن دادوستد کالا يا خدمت ميسر مي¬شود. براي طرفهاي مبادله يا دادوستد منافعي نهفته است که شناخت آنها ضرورت دارد. ماموريت بازاريابي شناخت نيازها و آرزوهاي افراد جامعه است و در اين راستا بازار هدف براي خدمت رساني به آنها توسط مدير بنگاه يا فرد مسئول شناسايي مي¬شود. گام بعدي طراحي کالا يا خدمت براي ارائه آن به بازار هدف است. مدير سازمان يا بنگاه اقتصادي در تلاش است که با هماهنگي نهاده¬هاي توليد، کالا يا خدمتي ارائه دهد که منافع مشتري تامين گردد. ا توجه به اين گفتار تنها فروش کالا يا خدمت نمي¬تواند مفهوم بازاريابي را دربرگيرد. بدين ترتيب درک مي¬کنيم که بازاريابي مفهومي بسيار فراتر از فروش محصول بوده و در فرايند بازاريابي فروش تنها بخش کوچکي از آن را تشکيل مي¬دهد. هدف بازاريابي از نگاه انديشمند بزرگ بازاريابي پيتر دراکر “Peter Drucker” به صورت زير است:
" هدف بازاريابي گسترش و افزايش فروش است"
"The aim of marketing is to make selling superfluous."
نگاه دکتر فيليپ کاتلر “Dr. Philip Kotler” به فروش و بازاريابي جالب توجه است:
"مفهوم فروش از برون به بيرون مي نگرد. زاويه نگرش فروش از سطح مرکز توليدي و کارخانه آغاز مي¬شود. در اينجا به توليد و محصول توجه نشان داده مي¬شود. مديريت ممکن است براي فروش کالا يا خدمت تصميم به بازاريابي و تبليغ براي محصول بگيرد. مي¬بينيم که براي کالا يا خدمت توليد شده برنامه-ريزي صورت مي¬گيرد و تلاش براي يافتن مشتري آغاز مي¬گردد. به نظر مي¬رسد هزينه بسياري براي فروش محصول و تبليغات صورت پذيرد. اما بازاريابي به گونه ديگري مي¬نگرد. مفهوم بازاريابي داراي نگرشي از بيرون به درون است. مديريت ابتدا به شناخت بازار هدف و نياز افراد مي¬پردازد. تلاش مي-شود که تعريف مشخصي براي خواست مشتري بدست آيد. بدين ترتيب رضايت و مطلوبيت مشتري با کالا يا خدمتي که او خواهان آن است، فراهم مي¬شود. مديريت در اين شرايط به خوبي مي داند که با تامين نيازها و خواستهاي مشتري است که اهدافي همچون کسب سود حاصل خواهد شد. بر طبق اين تعريف بايد پيش از توليد کالا يا خدمت به بازاريابي انديشيد. در واقع فرايند بازاريابي از زماني آغاز مي¬شود که به نيازهاي مشتري رسيدگي شود. هرگاه محصولي بدين شکل طراحي و ساخته شد، آنگاه مساله فروش نمود پيدا خواهد کرد. به نظر مي¬رسد با شناخت جديدي که از بازاريابي بدست آمد، بايد نسبت به توليد کالا يا خدمت به گونه ديگري انديشيد. يافتن مشتري براي محصولي که نيازهاي بازارهدف در آن رعايت نشده، تصور مناسبي نيست. هنر بازاريابي در آن است که محصولي توليد شود که مشتري خواهان آن است. در واقع بايد نسبت به محصولي که بازار هدف نياز دارد، توجه کرد و نه فروش آن کالا يا خدمتي که هم اکنون در دست توليد است.
منبع:مؤسسه آموزش و پژوهش هاي اقتصادي
ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh