در بحث مديريت نقش مديران به عنوان رهبر و کنترل کننده از اهميت قابل ملاحظه اي برخوردار است. جهت دست يابي به سازماني موفق و کارآمد که در آن کارکنان خلاق به عنوان کليدي ترين و مهم ترين منابع سازماني محسوب مي گردند. محيطي آرام، سالم و بدون تنش مورد نياز است؛ و اين موهبت از سوي مديراني لايق و آگاه از دانش روز مديريت حاصل مي گردد.
اين ديدگاه از منظر ديگري به مديريت مي نگرد زماني که احساس شود مي تواند باعث اضمحلال کارکنان و پسرفت سازمان شده و نهايتا آنان را از هدف اصلي دور مي نمايد.
? مقدمه:
مديران در جهت تحقق اهداف سازماني گام بر مي دارند و در عين حال نقش آنان در حفظ و تعالي سازماني و اثر بخشي مورد تاکيد تمامي علماي مديريت بوده است.
ازآن جايي که تفکر استراتژيک مديريتي روي نظم بخشيدن به آشفتگي تاکيد بسيار دارد وليکن در برخي از سازمان ها ديده ميشود که مديران نه تنها تحقق اثر بخش و کارآيي را دنبال نمي نمايند بلکه عملکردي سوء و آن هم به شکل تخريبي بنيادي در تمامي ساختارها و شالوده سازماني را پي مي گيرند. در واقع گويا طرح ريزي سازماني با هدف نابودي تعيين شده است.
? مديريت کوکائيني
کوکائين از گروه مواد غير افيوني و از گياه Erythroxyloncoca است پس از يک بار مصرف وابستگي شديدي ايجاد مي کند و تيک عصبي، تشنج و عوارض قلبي و تورم و خون ريزي و زخم مخاط بيني و سردرد و کاهش وزن را به دنبال داشته که عمدتا موجب بدبيني و عدم تمرکز و اضطراب و بي تفاوتي و حتي عصبانيت موردي، رفتارهاي اجباري و اختلال در عملکرد شغلي و اجتماعي و ... مي گردد.
در واقع اين ماده در تمامي سطوح جسم تخريب را فراهم مي آورد؛ چون اين تخريب در مغز اثرات جبران ناپذير در تمامي جوارح را به دنبال دارد. متاسفانه در سيستم مديريتي، در بررسي گروهي از مديران، رفتاري کوکائيني را درارزيابي عملکردي آنان مشاهده مي نمائيم. اين گونه مديران با برخوردهاي ذهني به اعمال سلائق شخصي پرداخته و عمدتا عقلانيت فردي آنان و فقدان دانش روز مديريت موجبات نابودي و اضمحلال سازمان را موجب مي گردند. اين گروه مديران به واسطه عدم حمايت از نيروي انساني خود، فشار رواني و استرس زيادي را بر آنان تحميل کرده و از آن جايي که خود فاقد تعلق سازماني هستند، بي تفاوتي را هم در بين پرسنل دامن مي زند ک آنان نيز باري به هر جهت مثل مديران کار را پي گيري نمايند.
زير سوال بردن صلاحيت کارکنان از سوي اين دسته از مديران ناشي از عدم تناسب شغل و شاغل در انتصاب مديران بوده، به طوري که کساني که از بيرون به سازمان نگاه مي کنند شيوه مديريت آنان را رفع تکليف دانسته و رفتاري غير مسوولانه را از آنان در مي يابند. اين دسته از مديران تنگ نظر محيطي جهنمي بدبينانه را براي کارکنان فراهم مي آورند. به طوري که محيط ناسالم و نا امن به گونه اي خواهد بود که تمامي کارکنان هم چون مديران به منظور حفظ خود به ترور شخصيت سايرين مي پردازند و تداوم مديريتي اين مديران فاقد کارآيي و اثر بخشي، محيطي توام با خستگي مخاطره آميز را به دنبال مي آورد و دستور پذيري و وابستگي موجبات تداوم مديريتي آنان مي گردد.
در بررسي هاي به عمل آمده پيرامون رفتار اين مديران مي توان به اين نکته اشاره داشت که آنان براي فقدان بهره وري مجموعه تحت مسووليت خود، ادعاي نالايق بودن کارکنان خود را نموده و به اين دست آويز تاکيد بسيار دارند در حالي که مديريت در عملکرد شغلي کارکنان و سازمان اختلال ايجاد مي کند و اين مديران تنگ نظر که محيط کاري را ناسالم مي نمايند عمدتا فاقد دانش و آگاهي لازم از شيوه هاي رفتاري با پرسنل مي باشند به گونه اي که با ايجاد محيط بيم و هراس براي کارکنان سعي در حفظ و بقاي سازماني و ماندگاري بر اريکه قدرت از طريق دامن زدن کارکنان به عدم کارآيي و عدم شايستگي آنان را خواهند داشت.
اندرسون مدير اجرايي انجمن انگيزش اعتقاد دارد که منفي گرايي که ناشي از بدبيني کارکنان هم چون شعله تمامي سازمان را در بر مي گيرد و در کوتاه مدت با ايجاد رعب و وحشت در کارکنان موجب عدم رويارويي مديران و کارکنان گرديده و توامان چرخه اقتصادي سازمان را مضمحل گردانده و در بلند مدت به واسطه بقاي اين گروه مديران و عدم تغييرات بنيادي و خروج کارکنان متخصص که با چنين روش مديريتي مخالفت دارند و دل سردي ساير کارکنان که زمينه جدايي آنان از سازمان فراهم نيست مرگ سازمان را با وجود تداوم کار و اهداف اوليه به دنبال دارد.
در واقع ماموريت سازمان مورد نظر هنوز ابطال و يا معکوس نگرديده و تداوم عمليات آن باقي و امکان پذير است اما عملکرد اين گروه از مديران شروع بحران را به دنبال داشته و فرو ريزي بخش هاي کوچک تر نمودار سازماني و ادغام آن با بخش هاي مجاور را خواهد داشت. در اين مرحله زنگ خطربه صدا در آمده و نيروهاي متخصص از مجموعه جدا مي گردند و اين گروه مديران دوران ميرايي سازمان را تسريع مي کنند.
در واقع عدم بازنگري صحيح و تغييرات در سازمان تفصيلي به منظور حفظ اين گروه مديران و جذب بي رويه نيروي انساني غير کارآمد و خروج پرسنل با تجربه و کارآمد و جابجايي مکرر در بدنه کارشناسي موجب مي گردد که نيروهاي خلاق در صورت بقا در سازمان مستهلک گردند و سازمان به عنوان محلي براي کارآموزي ضمن کار و کسب تجربه شود و اثر بخشي و کارآيي فراموش شده است که بايد به اين مهم اهتمام ورزيد.
منبع:پايگاه اطلاع رساني مديران ايران ارسال توسط كاربر محترم : mohammad_43