جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
توصيه هايي براي مديران
-(4 Body) 
توصيه هايي براي مديران
Visitor 412
Category: دنياي فن آوري
مديريت اسلامي علم اداره سازمان و جامعه براساس دستورات قرآن مجيد و روايات ائمه اطهار (ع) و نيز هنجارهاي پذيرفته شده و ارزشهاي انساني است.
مديران موفق کساني هستند که موفق شده اند راز و رمزهاي مديريت را بخوبي درک کنند و با سعه صدر و همه جانبه نگري مجموعه تحت نظر خويش را به بهترين شکل ممکن اداره نمايند.
در مقاله حاضر، نويسنده کوشيده است به توصيه هايي که مورد نياز مديران است نگاهي مفصل داشته باشد. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

? اهميت مديريت
 

از مرحوم آيت اله العظمي حاج سيد محمد حسن شيرازي (ره) منقول است که فرموده اند: رياست (منظور مرجعيت ديني و رهبري بوده) نيازمند به يکصد جزء است که يک جزء آن علم و جزء ديگرش عدالت و نود و هشت جزء ديگر آن مديريت است.
بنابراين لازم است از بالاترين مقامات نظام تا وزير و مدير مدرسه و رئيس ثبت و پيش نماز، مدير مجله، واعظ، نامه رسان و آشپز و ... همه و همه طريقه ساماندهي و مديريت خوب کار خود را بدانند وگرنه درجا زدن و انحطاط، نتيجه قهري کارشان خواهد بود.

? آيا مديريت ذاتي است يا اکتسابي؟
 

صفات روحي همانند اعضاء بدن مواد خامي هستند که قابل رشد مي باشند همانگونه که دست کودک کم کم رشد مي کند تا بميزان معين خود در طول، عرض، کيفيت و ساير مزايا برسد، بهمين ترتيب علم کودک هم قابل رشد است تا جايي که به درجه يکي از دانشمندان بزرگ برسد همچنين نسبت به صفات و غرايز ديگر.
صفت نيز در دو جهت مانند عضو است:
الف) رشد عضو بستگي به غذا دارد، همانگونه که به دست انسان اگر غذا نرسد، رشدش متوقف مي گردد، انسان هم اگر در تحصيل علم نکوشد، رشد دانش او متوقف مي گردد.
ب) هر يک از اعضاء بدن انسان ميزان معيني رشد مي کند و نهايتي دارد که هر وقت رشد به آنجا رسيد باز خواهد ايستاد، رشد علم و دانش نيز نمي تواند بيش از استعداد بشري که در افراد متفاوت است، برسد. البته تفاوتي بين صفات روحي و اعضاء بدن وجود دارد و اينکه ممکن است يک صفت در يک حالت معيني متوقف شود بدون آنکه از بين برود يعني اگر تحصيل ادامه پيدا نکرد معلومات محدودي براي شخص مي ماند. ولي اعضاء بدن در صورت بي غذا ماندن از بين مي روند. لذا مهارت در مديريت يکي از صفات روحي است و تا حدودي ذاتي است. صفت مديريت از همان مراحل ابتدايي تا مراحل رشد مکاني آن اکتسابي است، اکتساب اين صفت احتياج به جديت و کوشش فراوان و يادگيري و ممارست بسيار دارد تا در مراحل ابتدايي رشد آن متوقف نشود. مثلاً حفظ مطالب در ابتدا کاري دشوار است،اما اگر انسان هميشه در خواندن و تکرار مطالب مصر باشد حفظ شده و براي او ملکه خواهد شد بطوري که هر وقت بخواهد مي تواند آن محفوظات را بدون زحمت و بصورت طبيعي از حفظ بخواند و حتي بجايي مي رسد که همزمان با انجام کاري ديگر هم مي تواند محفوظات را قرائت کند. ممارست و تمرين نکات مديريت نيز چنين نتيجه اي دارد.

? عادت به صبر در ناملايمات:
 

کسي که اداره اموري را بعهده دارد قهراً براي او ناملايماتي چه از ناحيه رؤسا و مافوق و چه از ناحيه دوستان و همکاران و چه از ناحيه مرئوسين و زيردستان و يا از ناحيه کارهاي مربوطه پيش خواهد آمد. بنابراين بدون صبر و بردباري انسان نمي تواند به خوبي از عهده اداره امور مربوطه برآيد.
اکثراوقات رؤسا و افراد مافوق مدير از او توقعاتي دارند که تأمين آنها براي او مقدور نيست، اگر صبور باشد و اظهار عجز و خستگي از توقعات آنان ننمايد، بتدريج خواسته هاي رؤسا تعديل مي شود و اين صبر و بردباري محبوبيت خاصي براي مدير مي آفريند.
به همين ترتيب همکاران و هم قطاران اکثراً درباره انسان حسادت مي ورزند و بيشتر به بزرگنمائي اشتباهات مدير مي پردازند بازهم چاره کار صبوري است و موجب مي شود تخريب ها با مرور زمان متوقف و سربلندي را ارمغان آورد. مرئوسين و زيردستان مدير نيز هميشه از اوامر و نواهي او اطاعت نمي کنند و موجب ناقص ماندن يا تعطيلي برخي از امور مي شوند.
اينجا نيز چاره کار صبر و تحمل است و با پشتکار و سماجت براي انجام کار مورد نظر بايستي تلاش نمود تا نتيجه و هدف پيش بيني شده تحقق يابد.

? کم حرفي و پرکاربودن مدير
 

نتيجه گيري مطلوب در پي کار و کوشش حاصل مي شود نه با پرحرفي و گفتار بيجا، بلکه بيشتر اوقات پرحرفي و سخن بيمورد موجب شکست مدير خواهد شد. لذا حداقل از موارد زيربايستي خودداري نمود:
الف) خرده گيري و انتقاد شديد در مورد کسانيکه در کار مدير مشارکت دارند ولو بحق هم باشد، موجب تحريک طرف مقابل و سستي در کار و مقاومت منفي و حتي قيام بر ضد انتقادکننده خواهد شد.
ب) گريز از بيهوده گوئي که معمولاً افراد کار بدست به آن دچارند. شعار يکي از احزاب بزرگ اندونزي (کم حرفي و پرکاري است) و اين ضرب المثل «کار کردن با سکوت و آرامش نشانه پيروزي است» در عمل کارائي خود را نشان داده است.

? شناسائي راه ورود و خروج در هر کار
 

انسان مسافر زماني مسافرت موفقي را خواهد داشت که قبل از انجام بداند به کجا مي رود؟ چه زماني مي رود؟ با چه وسيله اي مي رود؟ و اگر در اثناي مسافرت مشکلي براي وسيله او پيش آمد چه جايگزيني را براي ادامه مسير دارد؟
طرق شروع و خاتمه دادن موفق به هر کاري نيز تبعيت از همين مثال دارد و از نکات حساس مديريتي است که به مدد دانش، تجربه، استعداد و مشورت مي توان بهترين خط مشي را برگزيد.
در راه رسيدن به يک هدف خاصي ممکن است راه حلهاي گوناگوني موجود باشد و طبيعتاً مديري موفق تر است که بهترين و آسانترين گزينه ها را انتخاب کند.

? بررسي زندگينامه مديران بزرگ
 

مطالعات پيگير در حالات اداره کنندگان بزرگ، مانند نورافکني قوي راههاي مديريت را به انسان مي آموزد و همانگونه که تجربيات گذشته هر مدير براي آينده او کارگشاست، به همين ترتيب تجربيات مديران موفق نيز مي تواند کارساز باشد. مديريت مانند نهر آبي است که قطره قطره جمع مي شود و قطرات مديريت نيز از هزاران قطره حکمت و صدها قطره تجربه جمع آوري مي گردد.
مطالعات بايد پيگير باشد، زيرا دست کشيدن از مطالعه همانند بريدن آب از يک درخت سبز و خرم است و موجب جمود فکري مي شود.

? ترجيح اهم بر مهم در مديريت
 

مواقعي در تصميم گيريها مصالح امور با هم در تعارضند و يا مفاسد معارض يکديگرند. در اين قبيل موارد مدير بايد مصلحت بيشتر و مفسده کمتر را در نظر بگيرد وگرنه مصلحت را از دست داده در مفسده بزرگ خواهد افتاد و هر دو بمعناي ضعف مديريت است.

? گذشت در پاره اي موارد
 

غير از معصوم(ع) انسان هر اندازه رتبه اش بيشتر و بالاتر باشد امکان لغزش و اشتباه بزرگتر براي او قابل تصور است، بنابراين گذشت از خطاي ديگران در برخي موارد از خصلتهاي يک مدير موفق است.
اگر مدير از خطاي ديگران گذشت نکند در مديريت خود شکست مي خورد. همچنانکه خداوند به پيامبر خود در سوره 7 آيه 991 فرمان عفو و گذشت مي دهد و مولي علي(ع) مي فرمايد «با احسان خاطي را سرزنش کنيد.»
بديهي است گذشت نامحدود و اغماض از هر جرم و خيانتي، مورد نظر نيست بلکه در حدود امکانات و مواردي است که چندان ضروري به کار نمي زند.

? تفويض اختيار
 

مدير خود بايد عهده دار امور مهم تر شده و امور جزئي و روزمره را به مرئوسين خود تفويض اختيار کند.
اگر مديري اصرار داشته باشد که خود شخصاً همه کارها را از کوچک و بزرگ انجام دهد نوعي اهانت به تدبير و نظر مرئوسين کرده و موجب دلسردي و بي تفاوتي آنان مي شود و اگر امور مهم را به آنان واگذار کند موجب از هم گسيختگي و شکست مدير مي شود، لذا واگذاري امور فقط بايد در امور جزئي و روزمره محدود بماند.

? برنامه ريزي و سازماندهي
 

تنظيم و تقسيم امور از شرايط مهم مديريت است تا جائيکه حضرت علي(ع) مي فرمايد «شما را به خدا سوگند در تنظيم کار خود کوشا باشيد» لذا براي جدي بودن مرئوسين در انجام وظيفه سياست تشويق و تنبيه کارساز و تعيين کننده است حال اگر نظارت بصورت مستمر بر عملکرد باشد بالطبع نقطه ضعفي براي مدير نخواهد ماند.
مديران فاقد نظم و برنامه، سررشته امور را از دست داده و از دسترسي به اهداف تعيين شده باز مي مانند و با ايجاد رکود و موانع درکارها، بدترين و رسواترين نوع شکستها در انتظار آنهاست.

? پوپايي
 

مدير بايد هميشه در حال تفکر و يافتن گزينه هاي جديد و طرق ابتکاري دسترسي به اهداف تعيين شده باشد و به نتايج تصميماتي که مي گيرد قبل از اجرا بينديشد. مولا علي(ع) مي فرمايد: «تفکر در هر کاري همانند آئينه مضاعف است.»
مدير در اثر تفکر مدام، بطريقه و راه صحيح تفکر دست يافته و تفکر براي او ملکه مي گردد و بدين ترتيب داراي نظريات درست و قاطعي خواهد شد.
براي هر مديري در مواقع نامشخص مشکلات پيش بيني نشده اي بروز مي کند و راه حلهاي گوناگوني به ذهنش متبادر مي شود و فقط مديراني قادر به تشخيص بهترين ر اه حلها خواهند بود که سابقه تفکر و پويائي داشته باشند.

? خلاقيت و طراحي
 

همانگونه که يک مهندس براي ساخت هر بنايي قبل از هرچيز به تهيه طرح و نقشه مي پردازد و در کارگاه صنعتي محل نصب دستگاه ها و موتورآلات را تعيين مي کند، مدير هر بخش نيز قبل از شروع کار بايستي نقشه و برنامه داشته باشد تا با مشکل عمده اي مواجه نشده و بازدهي مطلوب داشته باشد.

? حسن سلوک و اخلاق نيکو
 

اخلاق نيکو عبارت از بردباري و تحمل در مقابل ناملايمات است تا بتوان بالاترين کارائي را از همکاران انتظار داشت، زيرا انسان از گوشت، خون، قلب و روح ترکيب يافته و تمام اجزاء وجودي انسان تنها به اخلاق نيک و سازش و عاطفه و تبسم و مسالمت و... بيشتر همخواني نشان مي دهد و موجب افزايش انگيزه و کارائي مي شود بهمين دليل است که بعضاً مشاهده شده با تغيير مديري يک پروژه موفق به رکود دچار شده يا در يک تحول مديريتي پروژه راکد فعال شده و به بازدهي مي رسد.

? تفحص در روحيات مرئوسين
 

مدير بايستي براي شناخت حالات روحي و نقاط ضعف و قوت عوامل زيردست حساس بوده و شناخت کافي پيدا کند و حتي در زندگي خصوصي و مسائل و مشکلات شخصي آنها کنجکاوي داشته و مطلع شود و به تناسب آنها عکس العمل نشان دهد. در شاديهاي آنها اظهار خوشحالي و در نگراني هاي آنها همدردي و مساعدت نشان دهد ضمن آنکه از همين شناختها براي تقسيم مسئوليتها و سپردن امور به اهل آن بهره گيري نمايد. البته لازم به ذکر است که آگاهي از اسرار و زندگي خصوصي افراد منحصراً بايستي براي استفاده از حضور و وجود آنها در سازمان بکار گرفته شود و بهيچوجه دستاويزي براي افشاگري و هتک حرمت آنان قرار نگيرد که اثرات تخريبي آن بمراتب بيش از آن است که بتوان پيش بيني نمود.
از شيخ مرتضي انصاري(ره) نقل مي کنند که: «اگر هفتاد نفر عادل گواهي دادند که فلاني اين حرف را زده، اما خودش گفت: نگفته ام، گفتار او را تصديق کن و شهادت آن هفتاد نفر را ناديده بگير» و مقصود از اين نقل قول که مبالغه به نظر مي رسد حفظ حرمت انساني و ايجاد تضمين و تأمين شغلي و در نتيجه ايجاد همبستگي و علاقمندي در خود نسبت به سازمان است.

? نه خود باختگي نه غرور
 

مدير شايسته نه اظهار ضعف مي کند و نه اظهار قدرت، اگر نقاط ضعف خود را برملا سازد زمينه تحقير خويش را فراهم نموده و اظهار قوت نيز ضمن ايجاد توقع در ديگران زمينه حسادت و دشمني رقبا و اطرافيان را به وجود مي آورد و همچنين اظهار شادي، دوستان را به حسادت سوق مي دهد و اظهار اندوه، شادي دشمنان را سبب مي شود. بنابراين خوددار بودن صفتي است که هر مدير موفق بدان پايبند است.

? روش قطع همکاري
 

اگر مصلحت در جدائي با يکي از همکاران باشد بهتر است با صلح و صفا و به نيکي اين عمل انجام شود. در حديث آمده است: عاجزترين فرد کسي است که از يافتن دوستان براي خويش عاجز باشد و عاجزتر از آن کسي است که اگر دوستي براي خود گرفت نتواند او را حفظ کند.
لذا در صورت ضرورت بر کناري کسي به دليل خلافکاري و غيره و يا عدم تمايل به ادامه همکاري توسط يکي از همکاران، مدير بايستي دو شرط زير را در مورد آنان رعايت کند:
الف) مدير علت برکنار نمودن شخص متخلف را براي او کاملا توضيح دهد، بطوري که طرف متوجه شود که موجب برکناري او رفتار خودش بوده است.
ب) جدائي به نيکي انجام گرفته با حفظ آرامش و دوستي باشد. زيرا اکثراً مشاهده مي شود افراد پس از جدائي از مؤسسه، به بدگوئي و مخالفت مي پردازند و با دشمنان احتمالي مؤسسه تماس گرفته و به تحريکات و تخريب مي پردازند.
لذا مدير مي بايستي با حوصله و حلم با اين قبيل موارد مواجه شده و در مقابل دشمني ها سکوت پيشه کند و ضمناً از افشاء کردن عيوبي که در کارمند اخراجي بوده بپرهيزد.

? وقار و هيبت
 

مدير بايستي در حفظ حرمت خويش کوشا بوده و خود را سبک و مبتذل نسازد و اصولا اين شغل نياز فراواني به خويشتن داري و هيبت و شخصيت دارد بدون آن که کبر و خودخواهي توصيه شود.
لذا در حديث وارد شده از فضائل مؤمن آن است که درعين حال که فروتن است سبک و مبتذل نيست.

? حفظ سطوح مديريت
 

درهر اجتماعي افرادي يافت مي شوند که بهر دليل از قبيل جواني، کم اطلاعي، مشکل تربيتي و... از رشد کافي برخوردار نيستند ولو آنکه پر عاطفه و اجتماعي و با محبت باشند. اگر مدير با چنين افرادي در تماس باشد، دو خسارت خواهد داد:
الف) اگر سخن و توصيه آنان را عمل نکند، دشمني آنان را عليه خود برانگيخته است.
ب) مدير از برنامه صحيح خود در اثر مدارا با آنان بازمانده و شکست در مديريت نصيب او خواهد شد.

? نوآوري و توسعه
 

اکتفا بر انجام وظايف محدود مديريت موجب جمود فکري و عملي مي شود و تحمل و پيشرفت بارزي در حوزه مسئوليت مدير قابل پيش بيني نيست. لذا مديران موفق پا را فراتر از وظايف تعريف شده گذارده و دائماً به نوآوري و تعريف فعاليت هاي جديد و يافتن روشهاي ابتکاري دسترسي سريع تر به اهداف مؤسسه مي پردازند.
اينگونه افراد و مديران لايق درپيشرفت جهان بشريت سهم بسزائي داشته و پيشرفت جامعه را از سطحي که پيشينيان به آن رسيده اند بالاتر مي برند.

? اصلاح اشتباهات
 

پس از وقوف به اشتباه، مدير بايستي بلادرنگ در فکر اصلاح آن باشد و بپذيرد که تنها معصوم(ع) در برابر هر نوع اشتباه و خطائي مصونيت دارد.
برخي افراد به غلط تصور مي کنند که اقرار به اشتباه و در صدد اصلاح آن برآمدن يکنوع شکست و سستي و از دست دادن شخصيت است و در نتيجه به راه اشتباه خويش اصرار مي ورزند که قطعاً خسران مي بينند.
لذا در ميان خردمندان مشهوراست که اعتراف به خطا براي مدير نوعي فضيلت است، اما منظور از اعتراف به خطا اعتراف لفظي نيست بلکه گاهي اعتراف به اشتباه خلاف مصلحت است. بنابراين عملا بايستي پس از پي بردن به اشتباه به اصلاح و رفع اشتباه اقدام نمايد.

? زمانبندي
 

اوقات گرانبهاست «وقت طلاست» لذا به همان اندازه که مدير وقت خويش را بيهوده مصرف کند
به همان ميزان در مديريت او نقصان وارد ميشود. ضمن آنکه ميزان اهميت برخي مديريتها به گونه اي است که اگر تمام دقائق و لحظات مدير نيز صرف پيشرفت کار شود باز هم زمينه براي فعاليت هست.
بنابراين بر مدير لازم است وقت هر کاري را قبلا ارزيابي کند و بشناسد و براي هر فعاليتي زمان مناسبي را اختصاص دهد.
بعنوان مثال زمان تشکيل جلسات هماهنگي با مديران رده پائين تر از خود را در ساعات آخر اداري تعيين کند که تراکم کار روزانه آنان و تجمع ارباب رجوع و تداخل امور را موجب نگردد و يا زمان برنامه ريزي و نوشتن دستورالعمل و تنظيم گزارشات و مقالات و... را در اوقات تعطيلي سازمان انجام دهد.

? تشويق و تمجيد زيردستان
 

تشويق و توصيف کارمندان و موظفين از شرايط عمده اي است که هر مدير موفق بايستي در سرلوحه کار قرار دهد طبيعي است که بايد تشويق و تعريف به اندازه اي صورت پذيرد که طرف مقابل استحقاق آنرا داشته باشد.
روايت است که نبي اکرم(ص) ياران خود را احترام فرموده و آنان را با کنيه صدا مي زد .تشويق موجب دلگرمي و نشاط و اميدواري کارمند شده و با اخلاص بيشتري به فعاليت خود مي افزايد و طبعا نتايج بهتري عايد موسسه مي شود و اين معنا حقيقتي است که مديران پخته و کارآزموده بر آن وقوف کامل دارند. بديهي است زياده روي در تشويق سبب ايجاد توقع بيجا و يا تکبر و غرور افراد ميشود و اگر از حد ظرفيت آنها بگذرد خود را گم کرده و چه بسا دست از کار و فعاليت بردارند.

? سرعت در انجام وظايف
 

مدير بايستي در عين حال که در امور محکم کاري و حزم و احتياط را مدنظر دارد. براي انجام کار در سرعت معقول نيز تلاش کند.
انسانها بر دو دسته هستند؛ دسته اي که ذاتا در کار سريع و چالاک هستند و دسته ديگر کندکار، اما انسان کند کار هم مي تواند خود را به سرعت در کار عادت دهد. زيرا سرعت حالتي نفساني و قابل رشد و تکامل است، همچنان که عادت تندنويسي در نويسندگي و سرعت در گفتار، آموزش و تربيت جديدي است که بسيار پسنديده است.
سرعت در کار ضروري است زيرا هر اندازه عمر آدمي طولاني باشد در مقابل کارهائي که مي تواند انجام دهد، کوتاه و وقتش تنگ است.
خداوند تبارک و تعالي در قرآن کريم سوره هاي حديد آيه 12 و بقره آيه 841 بر اين موضوع تاکيد دارد.

? ميانه روي در تفکر
 

يکي از اموري که جزو شرايط مهم مديريت است ميانه روي در طرز تفکر است، دسته اي از مردم هستند که داراي روح ترديد و تشکيک ميباشند و هر چيزي در نظر آنان احتمالي است و هر نهضتي و حرکتي به نظر آنان از يک جهت درست و از جهت ديگر نادرست است، اينگونه افراد بي اراده که هميشه در حال ترديد و دودلي هستند به طور کلي صلاحيت مديريت هيچ کاري را نداشته سزاوار جمود و در جا زدن هستند.
دسته ديگر برعکس اين دسته با سرعت تمام و بدون آنکه موازين و ادله امر ثابت شود، نسبت به چيزي جزم پيدا مي کنند، اين دسته نيز استحقاق شکست و ضعف در مديريت را دارند.
در جنگ جهاني دوم برخي از مردم در بحبوحه کشتارها در اصل وجود جنگ تشکيک مي کردند و سروصداها را نوعي تبليغات با اغراض خاص از طرف کشورهاي بزرگ ميدانستند، در حالي که دسته ديگر در همان هنگام فکر مي کردند که به وسيله اين جنگ، زندگي در روي کره زمين از بين خواهد رفت. افراد کم رشد و نارس جامعه اکثرا از اين دو دسته هستند، يا حالت شک و ترديد به همه چيز دارند يا حالت سرعت نظر و خوش باوري که هر دو حالت مردود است بنابراين رعايت اعتدال و ميانه روي در طرز تفکر يکي از شرايط بسيار مهم براي موفقيت در مديريت است.

? دوري از خودستايي
 

خودستايي عادت نکوهيده اي است که موجب تنفر مردم و پراکنده شدن آنان از اطراف انسان مي گردد تجربه نشان مي دهد مردم طبعا افرادي را دوست دارند و بيشتر با آنها همکاري مي کنند که متواضع بوده و هر چند که پرکار و ثمربخش باشند درباره خويش سکوت مي کنند.
خودستايي تنها با تصريح زبان و گفتار نيست، بلکه گاهي ممکن است شخصي با نگارش، اشاره يا کنايه و يا انجام عملياتي خودستايي نمايد، مثل آنکه در راه رفتن يا پس از انجام يک عمل موفقيت آميز حالت يا چهره اي مخصوص نشان دهد. گاهي از طريق منفي نيز خودستائي مي تواند رخ دهد و کسي بگويد؛ من سوادي ندارم و يا به احدي خدمت نکرده غم و مقصودش به نمايش گذاردن دانش و سواد و يا انجام خدمت به ديگران باشد که البته همان خودستايي است و مردود مي باشد.

? دورانديشي
 

مدير بايستي به فکر عاقبت کار باشد زيرا عوامل زيادي در شکل گيري و به نتيجه رسيدن يک فعاليت دخيل و بعضا در ارتباط تنگاتنگ با يکديگرند لذا مسائل بايد از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار گيرد. آن گونه که در آثار اسلامي وارد شده حضرت امير(ع) بسيار دورانديش بوده اند.
چه بسا دوستي با يک فرد يا دشمني با شخصي، سرسلسله پاره اي از موفقيت ها و يا شکستها خواهد شد، زيرا ممکن است آن فرد شاخ و برگ و ريشه هائي داشته باشد که اگر انسان دورانديش نباشد در دوستي و دشمني با اين گونه افراد ممکن است در اثر بي اطلاعي از شاخ و برگ و ريشه هاي آن فرد، از عاقبت کار بي خبر بوده قهرا با عجله نمودن در دشمني و يا در اثر کندي در جلب رضايت آن شخص با شکستهاي جبران ناپذيري مواجه شود.

? شنونده صبور
 

مدير بايستي حوصله کافي براي شنيدن نظر ديگران داشته باشد با توجه به اين نکته که اغلب مردم پرگوئي را دوست دارند و مي خواهند راجع به هر موضوعي اظهارنظر کنند. لذا بهترين عکس العمل شنيدن بدون واکنش خواهد بود زيرا ضمن صرفه جوئي از وقتي که براي رد يا قبول و اظهارنظر درباره مطالب گوينده مي شود، از پيدا شدن منتقدان جديد که چرا نظر فلان گوينده را مدير رد کرده يا چرا مطالب فاقد محتواي کافي را تاييد کرده جلوگيري مي نمايد.
يکي از عادتهاي مرحوم ميرزاي شيرازي اين بود، هنگاميکه پيرامون نظريات تازه اي با او گفت وگو مي شد در مقابل طرف سکوت مي کرد و اگر طرف پاسخي از ايشان مطالبه مي کرد، باز هم پاسخش سکوت بود، زيرا ايشان ناراحتي گوينده را از بي جوابي، برناراحتي او از پاسخي که در رد گفتارش مي بايست بگويد ترجيح مي داد.

? کنترل اطرافيان
 

مدير علي القاعده مورد اعتماد مردم است و رشد کافي دارد، اما اگر از وضع اطرافيان غفلت کند و محدوديتي براي آنان منظور نکند به دو طريق زير بايستي منتظر تضعيف خويش باشد:
الف) اگر اطرافيان در کنترل مدير نباشند ممکن است بر مدير تسلط يافته او را تحت نفوذ خود قرارداده و آلت دست خويش نمايند و به وسيله او هر دستوري که بخواهند بدهند و دريچه فکري او را ببندند و بجاي مدير، خودشان ثروت و مقام و اداره امور را قبضه کنند و بدين ترتيب خسارتي سنگين به مدير وارد کرده و مديريت و نام نيک وي را زير سؤال ببرند.
ب) خسارت دوم تسلط اطرافيان اين است که با نظريات ناپخته و محدودي که دارند طبق هوا و هوس و ميل خود امور را مي چرخانند و موجب ناراحتي و شکايت مردم شده و آنان را از اطراف آن مؤسسه و مدير پراکنده مي سازند. بنابراين بر مدير لازم است اطرافيان را محدود و کنترل کند و در صورت لزوم کساني را که مرز خود را نمي شناسد بدون نگراني از عواقب آن اخراج کند و بدين ترتيب اعتماد مردم را که بالاترين پشتوانه است همواره براي خويش ذخيره نمايند.

? مدارا با دشمنان
 

اصولا مدير در معاشرت با مردم بايستي اخلاق نيکو داشته باشد زيرا به دليل مقامي که دارد مورد حسادت دوست و دشمن قرارمي گيرد، گرچه دوستان ممکن است حسادت خود را از انسان مخفي سازند، اما نمي توانند انقلاب دروني خود را خاموش سازند و بناچار روزي بعضي از دوستان هم عقده دروني خود را منفجر مي سازند، در مورد دشمن و کينه و حسادت او که روشن است و نيازي به توضيح ندارد، لکن معاشرت و اخلاق نيکو از جمله عواملي است که شعله حسادت را تا حدي سبک ساخته و از شدت آن مي کاهد و به همين نسبت مدير از شر حسادت و دشمنيهاي آنان در امان خواهد ماند و با تدبير عالمانه آسوده خاطر از تخريب حسودان مي تواند در انجام مأمويت خود توفيق داشته باشد، زيرا مدير هرچند هم که با تدبير باشد در محيط اضطراب و نگراني نمي تواند در کار خود آنطور که بايد و شايد پيشرفت نمايد.
البته مدير بايد بيش از آن اندازه اي که از دشمن احتياط مي کند از دوست خود بر حذر باشد، زيرا انسان نسبت به دشمن هوشيار است. و اسرار داخلي و نقاط ضعف خود را در اختيار او نمي گذارد و لذا دشمن نمي تواند با سوءاستفاده از ضعفها او را بکوبد، اما دوست با توجه به اعتماد في مابين در تماسها به عيوب و نقاط ضعف مدير پي برده و در صورت دشمن شدن عليه او به کار مي گيرد و خسارات جبران ناپذيري وارد مي کند.

? سد رخنه هاي کوچک
 

هر فسادي که در کارها پيشامد مي کند اول کوچک و بي اهميت به نظر مي رسد، اما اگر در اثر سهل انگاري همان رخنه کوچک به حدي بزرگ مي شود که ديگر نمي شود آنرا اصلاح کرد، لذا بر مديراست که رخنه هاي کوچک را قبل از بزرگ شدن اصلاح کند و مفاسد جزء را از همان ابتداي پيدايش قبل از آنکه به مفسده بزرگي تبديل و اساس سازمان را تهديد کند، مرتفع سازد.

? پرهيز از اعمال نفرت انگيز
 

مدير بايستي از اعماليکه نفرت ديگران را برمي انگيزد، پرهيز نمايد تا دچار شکست در مديريت خويش نشود برخي اعمال که سبب رنجش خاطر و دوري مردم از مدير مي شود عبارتند از:
پيمان شکني، استبداد رأي، چاپلوسي، گوشه گيري از اجتماعات و مردم، عدم شرکت در مجالس جشن و سوگواري، خودستايي، غذايي خوردن در معابر، شوخي و خنده خارج از عرف، عدم رعايت بهداشت محيط، جاه طلبي، تبعيض حقوق افراد، ستيزه جويي با مردم، خلاف واقع گويي، انجام اعمال غيرشرعي يا غيرمنطقي، غلو کردن و بيان مطلب باور نکردني.

? جلب اعتماد مردم
 

يک مدير تا زماني قادر به جذب مريد و پيرو مي باشد که رفتار تنفرانگيزي را مرتکب نشود و اعتماد مردم را جلب کرده باشد.
تاجر تا هنگامي قدرت تجارت و داد و ستد دارد که مردم به او اعتماد داشته باشند. بهمين ترتيب اگر مدير با درست کاري و معاشرت نيکو توانست اعتماد مردم را نسبت به خويشتن جلب کند مي تواند خود و سازمان راحفظ کرده، راه پيشرفت را هموار سازد.

? نظارت و رسيدگي مداوم
 

يک مدير هر چند هم قوي باشد بايستي بيدار بوده و احتياط پيشه کند وگرنه در گوشه و کنار و زواياي فعاليت سازمان مفاسدي راه يافته، کم کم در اساس سازمان نفوذ کرده و موجوديت آنرا به خطر مي اندازد.
رئيس يک کشور بايد از احوال ملت خويش در اقصي نقاط با خبر بوده و از ماوقع امور استانها و شهرها و روستاها اطلاع کافي داشته باشد تا بتواند خادم و خائن را شناسائي و به رفع نارسائيها توفيق يابد، همچنانکه يک مرجع تقليد بايد مدام از اعمال نمايندگان و حالات پيروان و مقلدان خويش و اوضاع اعتمادي ديگر ملل جهان با خبر باشد.
يک فرمانده نظامي نيز بايد هميشه در کوران مسائل فرماندهان زيردست و احوال لشگريان و تجهيزات آنها بوده و از امکانات دشمنان خود اطلاع دقيق داشته باشد.

? شورا و مشورت
 

مدير هر قدر با تجربه و دانش و مسلط به کار باشد، مشورت با ديگران هر چند هم از نظر مقام و معلومات و تجربيات از او پائين تر باشند براي او مفيد بوده و به اين وسيله مسيرهاي تازه اي را شناسائي مي کند.
از خواص بديهي مشورت آن است که اگر نظر مدير بر ديگر اظهارنظرها رجحان داشت با اعتماد بيشتر و اراده قاطع نظر خويش را اعمال مي کند و اگر بعداً اين نظر اشتباه از کار درآمد بار خطا و اشتباه تنها به دوش مدير نخواهد افتاد و اگر در ميان نظريات مشاورين خود نظر بهتري يافت که طبق آن عمل مي کند، بهرحال کسي با او مخالفت نخواهد کرد. زيرا افرادي هستند هرچند مدير درست باشد اگر شخصا تصميم گرفته باشد با او مخالفت مي کنند. البته بر مدير لازم است با کسي مشورت کند که اگر نظرش صحيح نبود و مديرنظر او را رد کرد به مخالفت و دشمني با مدير برنخيزند که ضرر اين قبيل مشاورين بيشتر از منافع آنهاست. همچنين بايد طرف مشورت را هم از سالخوردگان و هم جوانان انتخاب نمود که تجربه با تيزهوشي عجين شود.

? پرهيز از خشونت
 

مديران اکثرا داراي شرکاء و همکاران مختلف هستند که هرچند هم در سطح پائين تري از مدير باشند باز داراي نظر و رأي هستند ولي در هر صورت طبق معمول در پايان مشاوره نظر مدير بايد اجراء شود. اما همين که نظر مدير معلوم شد، قهرا کسي با رأي مدير مخالفت خواهد کرد، گاهي مدير در برابر مخالفين خشونت به خرج مي دهد و مي خواهد با تندي و سختي نظر خود را تحميل کند، اين طريق اشتباه است و موجب عداوت و کدورت و ايجاد تزلزل در سازمان مي شود، ولي اگر نظر خود را با نرمي و آرامش اظهار کند سبب دوستي ها و محبت اطرافيان مدير ميگردد.
يکي از شخصيت ها مي گويد: زماني مي خواستم به شخص معيني مسئوليتي بدهم، اما براي جلب نظر اعضاء سازمان بي آنکه نامي از شخص مورد نظر ببرم با آنها مشورت مي کردم، اگر مشاورين همان فرد را پيشنهاد مي دادند که چه بهتر والا شخص تعيين شده از طرف آنها را بين خودشان به بحث مي گذاشتم بدون آنکه خود مناقشه اي کرده باشم و اين روند ادامه پيدا مي کرد تا بالاخره به فرد مورد نظر مي رسيدند و پيشنهاد مي دادند و بدين ترتيب فرد مورد نظر من به ظاهر از طرف آنان پيشنهاد و تعيين مي شد و مشکلي هم پيش نمي آمد و مورد تکريم و ستايش آنان نيز قرار مي گرفتم زيرا طبق نظر آنها عمل کرده بودم.

? گريز از خودخواهي
 

مدير خودخواه هدفش جز خودش نيست و اصلا به هدفي که سازمان براي آن تأسيس شده توجهي ندارد بنابراين مؤسساتي که تحت پوشش چنين مديراني قرار گيرند نه تنها به هدف تعيين شده براي آنها نمي رسند، بلکه رو به اضمحلال پيش مي روند. جالب اينجاست در عين حال که مردم با تمام قدرت ميخواهند شخص خودخواه را سرکوب کنند، او از مردم انتظار دارد که با تمام امکانات از او قدرداني کنند!

? دقت و مراقبت
 

مدير بايستي علل و عوامل پيشرفت کار را شناسائي کرده و با دقت و مراقبت جدي و عاقبت انديشي به اتخاذ تصميم بپردازد، از لحظات استفاده کند و براي دسترسي به اهداف سازمان گزينه ها و طرق مختلف را بررسي و کوتاهترين مسير را برگزيند.
موانع و مشکلات پيشرفت کار را همانند دشمناني فرض نمايد که بايستي چشم و گوش و حافظه و اعصاب خويش را براي شناسائي و مقابله با آنها به کار گيرد.

? نيروي تبليغات
 

هر سازماني با اهداف مشخص طراحي شده و مديري براي آن تعيين شده است. اين مدير بايستي افکار مردم را به سوي اهداف سازمان و فعاليتهاي سودمندي که خود در اين مسير انجام داده است، جلب کند تا بتواند زمينه پيشرفت و دسترسي سريع به هدفهاي تعيين شده را ميسر سازد.
دين مقدس اسلام نيز براي حفظ ارکان خويش تبليغاتي را مقرر داشته است. اذان، تبليغات و دعوت براي نماز و اعلان و تبليغ مسائل اسلام است و به همين ترتيب روزه و حج و... صور مختلف تبليغ اين دين انسان ساز است و مردم به وسيله آنها بسوي اهداف مقدس الهي دعوت مي شوند. اما مدير در تبليغات خود بايد ميان تبليغ و خدعه و نيرنگ فرق بگذارد و خارج از واقعيت چيزي را تبليغ نکند و مراقب باشد که از صورت معقول خارج نشود و در اين عرصه به تخريب رقبا اقدام نکند.

? ترجيح رضايت الهي
 

مدير بايستي هميشه رضايت الهي را بر هر چيز ترجيح دهد و در هر کاري رضايت خدا را در نظر داشته باشد و با اخلاص از درگاه الهي آرزوي رسيدن به هدف را بنمايد و هميشه به خدا اعتماد کند و توکل بر او نمايد. زيرا:
? اولا رعايت رضايت الهي موجب پيشرفت کار خواهد شد چون هر کاري به دست خداست، هنگامي که خدا بنده خود را ديد که از همه کس بريده و به او پيوسته است، او را با نيروي خود تأييد فرموده و به کار او برکت مي دهد به طوري که هم در واقع و هم در نظر مردم بهترين مدير خواهد شد.
? ثانياً- اگر کارها را به خاطر جلب رضايت خدا انجام دهيم از پاداش و اجر و حمايت الهي بهره مند مي شويم.
? ثالثاً- دنيا سراي فاني است انسان هرقدر هم عمر کند روزي به پايان زندگي مي رسد و آنچه که از او مي ماند اگر با رضايت خدا صورت گرفته باشد جاويدان خواهد بود.

? پاکيزگي اطرافيان
 

انحراف اطرافيان مدير موجب شکست او در دسترسي به اهداف سازمان مي شود و دو خسارت عمده با آلودگي و ناپاکي اطرافيان مدير متوجه وي مي شود.
الف) همين افراد وقتي کنترل نشوند کم و بيش در افکار مدير تأثير مي گذارند و هرچند هم مدير هوشيار و زيرک باشد مستقيم و غيرمستقيم تحت تأثير اطرافيان آلوده خود قرار خواهد گرفت.
ب) مردم آلودگي اطرافيان را از چشم مدير مي بينند و او را نيز چنين مي پندارند و بدين ترتيب مدير هرچند هم که خود پاکيزه باشد رفته رفته جز بد نامي براي وي نخواهد ماند و مردم هم حق دارند چنين قضاوت کنند زيرا يا از فساد اطرافيان خود خبر ندارد که در اين صورت صلاحيت مديريت را ندارد و يا اينکه مدير از فساد اطرافيان با خبر است اما قدرت اصلاح آنها را ندارد باز هم فاقد صلاحيت است و اگر در چنين وضعي به مديريت خود ادامه دهد، بدون شک شريک جرم آنها محسوب مي شود. البته گاهي ممکن است مدير به اطرافياني هرچند فاسد احتياج داشته باشد، در اين صورت بايستي بگويد که ناچار است با آنها کار کند و اگر اظهار صريح براي حوزه مديريتي او اخلال ايجاد مي کند با کنايه اين معني را برساند و علت اينکه در بين اطرافيان پيامبران و معصومين(ع) افراد فاسدي نيز بودند همين است.

? توقع معقول
 

افراد بشري داراي طبيعتهاي گوناگوني هستند، برخي داراي روح اطاعت و وظيفه شناسي هستند، برخي تنبل، برخي گرم و با حرارت و برخي سرد و بي روح و...
اگر مدير از همه افراد خود انتظار کار جدي و صد درصد درست داشته باشد. اولا خود را خسته کرده و به هدف هم نخواهد رسيد.
ثانيا براي خود دشمناني در داخل سازمان فراهم مي سازد که دشمني آنان عاقبت موجب شکست مديريت خواهد شد. بنابراين بايد رعايت اختلاف وضعيت آنان را مدنظر قرارداده و از هرکس به اندازه توان او انتظار داشته باشد. البته مقصود ناديده گرفتن عيوب و نارسائيهاي آنان نيست و بهتر است عيب و نقص کار افراد با کنايه و اشاره به آنان تفهيم گردد، تا صفاي قلبي و خلوص و محبت آنان از بين نرود.

? اعتدال در خوش بيني
 

مدير در نظر به حالات مردم بهتر است رعايت اعتدال را بنمايد، به اين معنا که به همه کس خوش بين نباشد و نيز به همه کس هم سوءظن نداشته باشد، بلکه در حسن ظن در حد وسط باشد. زيرا حسن ظن نسبت به همه کس نوعي ضعف و سستي است که موجب راه يافتن افراد شرور و ناپاک در مؤسسه خواهد شد، بدگماني هم نوعي سختگيري است که لزومي ندارد و موجب پراکندگي نيکان از اطراف سازمان مي گردد و منشأ انحراف در هر يک از اين دو صفت جهل و ناداني است.

? استقامت در برابر حوادث
 

هر مؤسسه و سازماني طبعا در معرض حوادث و پيش آمدهاي سختي قرار مي گيرد، ميزان و وسعت اين ناملايمات تابع اهميت و گستردگي آن مؤسسه خواهد بود. بنابراين يک مدير دورانديش لازم است خود را براي مواجه شدن با چنين حوادثي آماده کرده و در صورت بروز، بدون آنکه تعادل روحي خود را از دست بدهد، با صبر و ملايمات و تسلط و اعتماد بنفس و توکل بخدا به چاره جوئي پرداخته و رفع مشکل نمايد و قطعا با مرور زمان اين معضل از ميان مي رود.

? ترفيع زيردستان
 

مدير لايق مديري است که بتواند مديران زيادي را تربيت نموده و تحويل جامعه دهد. تربيت مديران علاوه بر آنکه خدمتي به آنان است، خدمتي هم به بشريت است و براي مربي هم نشانه قدرت مديريت و اعتماد بنفس و خصايص زيباي انساني است که همين موجب کسب نام نيک و حسن شهرت خواهد شد. البته ترفيع زيردستان نياز به روحيه تربيت مناسب مربي و تربيت شونده و ابزار مناسب اين کار و سعه صدر و تحمل کافي که براي بالا بردن معلومات و توسعه مدير زيردست لازم است دارد. بديهي است هر مؤسسه تابع شرايط خويش است و ابزار مناسب خود را مي طلبد ولي در مجموع آموزش، کتب، مجلات، بروشورها و نقشه ها و دستورالعملها را مي توان بعنوان ابزار عمومي نام برد.

? لحاظ کردن تفريحات سالم
 

مدير نبايستي روحيه خود را در اثر کار و کوشش مداوم خسته کند و براي رفع خستگي و تجديد نشاط نيز وقتي تعيين کند هرچه مؤسسه بزرگتر و فعاليت وسيعتر باشد اين ضرورت بيشتر تعيين کننده مي شود بخصوص اگر محدوديتها و مشکلات هم بسيار باشد نياز به استراحت و تجديد قوا با پرداخت به تفريحات سالم افزون مي گردد. البته ميزان علاقمندي و انگيزه مدير براي توفيق در مسئوليتي که پذيرفته است نيز براي مرزبندي کار مداوم خسته کننده يا نشاط آور، موثر است و بدون در نظر گرفتن آن تعريف دقيقي از موضوع بدست نمي آيد براي روشن شدن مطلب انگيزش را تعريف مي کنيم که عبارتست از: مجموعه شرايط و اوضاع و احوالي که باعث مي شود فرد از درون به فعاليت درآيد و داراي سه جزء مهم است. اولين جزء «انرژي يا نيروئي است که در موجود زنده وجود دارد و باعث فعاليت او مي شود. دومين خصوصيت «هدايت کردن» است که رفتار فرد در جهت خاص سوق پيدا مي کند، مثلا رفتار شخص گرسنه يا تشنه در جهت غذا يا آب هدايت مي شود. سومين مشخصه «مداومت رفتار» است که فرد يا در اينجا مدير با علاقمندي کار بزرگي را که به او محول شده تا زمان بهره برداري ادامه دهد و حاصل زحمات خويش را ببيند. با توجه به نکات ذکر شده باز هم تأکيد مي شود، اگر مدير بخواهد نيرو و نشاط خود را حفظ کند بايستي از استراحت کافي و به تفريحات سالم مورد علاقه بپردازد، همچنان که در احاديث وارد شده امام صادق(ع) بمنظور تفريح و گردش از مدينه بيرون مي رفتند.»

? مسير پيشرفت و توسعه
 

مدير براي حاشيه امنيت دوري از انحراف، نياز به سيستم خودکنترلي دارد که براي مديران معتقد و متعهد يادآوري بهشت و دوزخ و اصول اعتقادات و معاد اهرم کنترلي قوي است، بشرطي که تفاصيل نعيم بهشتي و عذابهاي جهنمي را که در قرآن و روايات آمده به دقت مطالعه کنند و به قدرت عظيم خداوند و عظمت آفرينش و زيبائي عالم توجه کنند و در عين حال که با انجام وظايف، خود را به پاداشهاي آن جهان خوشدل مي سازند، متوجه باشند که در اثر کوتاهي در انجام وظيفه، آن عذابها را نيز در پي خواهد داشت.

? اهميت کارهاي بظاهر کوچک
 

کل از اجزاء تشکيل مي شود و هر کار بزرگي از انواع کارهاي کوچک مجتمع شده و عظمت يافته است و هر کاري اعم از کوچک و بزرگ در زندگي بشر مؤثر است.
انسان خود از سلولهاي بسيار کوچکي ترکيب يافته، جهان آفرينش با اين عظمت از اتمهاي ريز ذره بيني تشکيل شده است، بنابراين کسي که به کارهاي کوچک اهميت ندهد، قدرت انجام کارهاي بزرگ از او سلب مي شود.
کسي که در جزء مداقه کند و آنرا خوب بشناسد، اجزاء را خوب خواهد شناخت و ارتباط آنها و بهترين نحوه استفاده از اين ارتباط را پي خواهد برد و از ارتباط اجزاء با يکديگر بهترين سيستم را طراحي و معرفي مي کند. با ذکر يک مثال اهميت ارتباط اجزاء تشريح مي شود:
در حدود هفت قرن پيش سقفي در مسجد جامع اصفهان زده شد که معروف به سقف بي ملات است، مي گويند اين سقف بدون استفاده از مواد چسبنده گچ و گل و يا ساروج ساخته شده است و سازنده آن روابط آجرهاي سقف را آنچنان با يکديگر تنظيم کرده است که هنوز پابرجاست و شايد قرون متمادي ديگر نيز پابرجا باشد، در برابر اين سقف، سقفي ديگر در فرودگاه مهرآباد را مي توان در نظر گرفت که مقاوم ترين مصالح از قبيل آهن و آرماتور و بتن آرمه و سيمان استفاده مي شود و در سالهاي اوليه بهره برداري فرو مي ريزد.

? تبديل مواد اوليه به کالا
 

چگونگي تبديل مواد اوليه به جنس و کالا خود مقوله اي مهم در علم مديريت است که مي تواند در همان شروع کار به توقف و سقوط سازمان منتهي شود يا اسباب پيشرفت و توسعه روزافزون گردد. مواد اوليه بمعناي اعم مي تواند معدني، خام، شيميائي و... باشد ولي ايجاد ارزش افزوده بيشتر معيار موفقيت مدير خواهد بود حتي اين ماده اوليه مي تواند انساني باشد که مديريت نيروي انساني قادر است انسان را از ابتدائي ترين مرحله علمي تا بالاترين سطح دانش و تخصص رهنمون گردد. لذا در اين بخش مقصود از مديريت، رشته خاصي نيست و بمعناي وسيع کلمه حتي کار نويسنده اي که موضوعي را در کنار موضوعي ديگر قرار مي دهد تا بصورت کتاب ارزشمندي درآيد نيز نوعي مديريت است.

? کنترل مشکلات
 

در اداره هر سازمان يا مؤسسه اي و در شرايط و زمان خاصي مشکلاتي پيش مي آيد که اگر با درايت ويژه اي با آن برخورد نشود زمينه ساز شکست مدير مي شود و هنر مديريت در آن است که بتواند راه حل مناسب براي حل مشکل بيابد مثلا بعنوان ضرورت احساس مي شود که کارمند مخربي از مؤسسه اخراج شود، اگر مدير عيب شخص اخراج شده را بگويد، عداوت شخص مطروحه را عليه خود برانگيخته است، همچنانکه پيامبر خدا(ص) برخي از پرسشها را پاسخ نمي دادند تا اين که قرآن کريم نازل شد «اي کسانيکه ايمان آورده ايد از چيزهائي نپرسيد که اگر برايتان آشکار شد ناراحت شويد» (سوره 5 آيه 101)

? خطر بزرگ خودفريبي
 

خودفريبي انواع و اقسام دارد از جمله ميل به استراحت و آسايش که نبايد تسليم شد زيرا زندگي جز کار جدي و مداوم چيز ديگري نمي طلبد و فريب ديگر، فريب تعريف و ستايش ديگران خوردن است و بيشتر اوقات وقتي انسان مي بيند او را ستايش مي کنند تنبل و تمايل به کسالت يا انحراف پيدا مي کند، فريب بدگوئي اطرافيان عليه ديگران را خوردن، فريب تحريکات و تشجيع افراد را خوردن و انجام اقداماتيکه به خسارت آن وقوف دارند همه و همه سبب سقوط و اضمحلال مدير و مؤسسه خواهد شد قرآن مجيد در سوره 2 آيه 602 مي فرمايد (عزت يافتن او را وادار به گناه نمود) لذا مدير لازم است با مددخواهي از خداوند سبحان در حفاظت و کنترل خود از اين قبيل خودفريبي ها کوشش کند.
منبع: روزنامه کيهان
ارسال توسط كاربر محترم : mohammad_43
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image