هوشين کانري، عبارت است از فرايند گام به گام برنامه ريزي، اجرا و بازبيني تغييرات موردنظر مديريت. هوشين کانري، روشي سيستماتيک براي مديريت تغيير در فرايندهاي اصلي سازمان به شمار ميرود.
واژه هوشين از ترکيب دو کلمه ژاپني HO به معني جهت و SHIN به معناي سوزن براق تشکيل شده و مفهوم هوشين معادل سياست است. فلسفه هوشين، هدايت تمامي واحدهاي شرکت به سوي ايجاد دورنما، ماموريت، استراتژي ، هدفگذاري، برنامهريزي، اجرا، کنترل ، ارزيابي و بهبود است. به بيان ديگر، فلسفه هوشين همعقيده و يکسو شدن ديدگاههاست. حاصل دستيابي به اين هدف، ايجاد نظم و سازگاري در کل سيستم است و بر سازگاري و توافق بين اهداف و اجرا تاکيد ميکند. همچنين همسويي و هماهنگي که هدف بديهي هر سازمان است، توسط مديريت هوشين تحقق مييابد.
سيستم هوشين داراي دو وجه کاملاً حساب شده و هماهنگ است:
1) هدف گذاري
به مسائلي نظير بهبود کيفيت، کاهش هزينه، افزايش توليد، افزايش بهرهوري، تحويل بهموقع، بهبود محيط و انرژي، ارتقاي روحيه کارکنان و سطح علمي آنان از طريق آموزش ميپردازد.
2) برنامه ريزي
به تحقق اهداف فوق از طريق مکانيزم چرخه PDCA ميپردازد.
هوشين شيوه عمل مطمئن و منطبق با اصل گامبهگام موساشي است که ضربالمثل فارسي «رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود.» بخوبي گوياي آن است.
بهمنظور درک صحيح واژه ژاپني هوشين کانري، آن را به طريق مختلف به انگليسي ترجمه کردهاند. بيشترين ترجمههاي انجام شده عبارتند از: مديريت از طريق سياست/ خطمشي، برنامهريزي هوشين و توسعه خطمشي، متاسفانه هيچيک از ترجمههاي ارائه شده، دقيقاً معادل واژه ژاپني و نيز متدلوژي آن نيست. هدف از هوشين کانري (يا توسعه خطمشي) فراهم آوردن امکان رهيدن از وضعيت سهميه (Quoto) و ايجاد بهبودهاي اساسي در عملکرد از طريق تحليل مشکلات موجود و نيز توجه به شرايط محيطي است.
هوشين کانري (توسعه خطمشي)، اهداف مديريت عالي شرکت را در سطوح پايينتر سازمان جاري ميکند. در هر سطح، خطمشي سطح بالاتر به خطمشي، اهداف و فعاليتهاي سطح پايينتر ترجمه ميشود.
با کمک هوشين کانري، اهداف بلندمدت مديريت ميتواند به مجموعهاي از فعاليتها و خطمشيهاي قابل درک، واضح، سازگار و قابل دستيابي تبديل شود که ميتوانند در تمام سطوح و وظايف سازمان به کار گرفته شوند. زمانيکه اين فعاليتها و خطمشيها به کار گرفته شوند، منجر به دسترسي به اهداف بلندمدت و بالطبع پيشرفت قابل ملاحظه و پيوسته خواهند شد.
در ابتداي فرايند توسعه خطمشي (هوشين کانري- مترجم)، مديريت ارشد دورنماي شرکت و نيز اهداف و خطمشي يکساله را تنظيم ميکند. در هر يک از سطوح پايينتر، مديران و کارکنان با توجه به اهداف و خطمشي شرکت در تعيين استراتژي و برنامههاي کاري خود مشارکت ميکنند. آنها همچنين شاخصهايي را تعريف ميکنند که بيانگر ميزان دسترسي به اهداف ذکر شده باشد.
سپس آنها اهداف را به سطح پايينتر سازمان انتقال ميدهند. بنابراين هر يک از سطوح پاييني مديريت ارشد با سطح بالاتر در تماس است تا اطمينان حاصل شود که استراتژي پيشنهادي با نيازمنديها همخواني دارد. بازنگريهاي مرتبي انجام ميشود تا ميزان پيشرفت و نيز مشکلات موجود معلوم شده و اقدامات اصلاحي انجام شود.
هوشين کانري، تضمينکننده اين نکته است که هر شخصي در سازمان از دورنما و اهداف بلندمدت سازمان و نيز نحوه تبديل آنها به نيازمنديهاي مشخص و نيز فعاليتها آگاه است.
هوشين کانري، روشي است براي بهبود عملکرد سيستمهاي اداري. سيستم اداري، مجموعهاي از فرايندهاي مرتبط با يکديگر است که به منظور دستيابي به اهداف اصلي سيستم به کار ميروند. براي هر سيستم اداري، شاخصهاي ارزيابي عملکرد و نيز سطح مطلوب دستيابي به اهداف تعريف ميشود. هوشين کانري يک ساختار برنامهريزي ارائه ميکند تا بتوان تعدادي از فرايندهاي اصلي و منتخب را به سطح عملکرد مطلوب رساند.
هوشين کانري در دو سطح عمل ميکند:
1) سطح برنامهريزي استراتژيک
2) مديريت در سطح فعاليتهاي روزانه، جايي که بيشتر جنبههاي روتين/جاري عمليات اداري، مشاهده ميشوند.
هوشين کانري ميتواند به عنوان عملکرد چرخه دمينگ (PDCA) در مديريت تلقي شود. چرخه PDCA بيانگر روشي جامع براي بهبود مستمر در فعاليتها و فرايندها ميباشد.
? در مرحله برنامهريزي (Plan)، برنامه کاري براي مواجهه با مشکل ارائه شده و نقاط کنترلي و پارامترهاي کنترلي مرتبط ايجاد ميشوند. در نهايت، برنامه بازبيني و تاييد ميشود.
? در مرحله اجرا (DO)، برنامه اجرا خواهد شد.
? در مرحله بازبيني نتايج (Check)، اطلاعات مرتبط با نقاط کنترلي جمعآوري ميشود و سپس نتايج عملکرد با نتايج مورد انتظار مقايسه ميشود.
? در مرحله اقدام (Act)، نتايج تحليل شده و علل اختلاف بين عملکرد و برنامه، شناسايي شده و پس از بحث در مورد آنها، علل نهايي شده و اقدامات اصلاحي تعريف ميشوند.
گفتني است که چرخه PDCA، توالي منطقي در رفتار است. به نحويکه با اتمام يک چرخه PDCA با فعاليت اقدام (که در آن اقدامات اصلاحي تعريف ميشوند)، مرحله برنامهريزي (که در آن برنامه اجرايي براي اقدامات اصلاحي تهيه ميشود) از چرخه بعدي PDCA شروع ميشود.
مواردي که در استفاده از روش هوشين کانري (به منظور تغيير در سيستم سازمان) بايد مدنظر قرار گيرند، به شرح زير است:
? اندازهگيري سيستم کاري (عملکرد سازمان- مترجم) به عنوان يک مجموعه
? تعيين اهداف اصلي سازمان
? درک شرايط محيطي که سازمان در آن عمل ميکند
? تعيين فرايندهايي که تشکيلدهنده سيستم، فعاليتهاي آنها، اهداف و معيارهاي اندازهگيري ميباشند
? تامين منابع براي انجام فعاليتها و دستيابي به اهداف سازمان
هدف روش هوشين کانري، تضمين اين نکته است که ديدگاهها و دورنماي شرکت به محض اتمام مرحله برنامهريزي به فراموشي سپرده نشوند. هدف اين روش، زنده نگه داشتن مدارک برنامهريزي است و نه بايگاني شدن آنها. هدف آن کاهش ميزان فعاليتهاي اضطراري (quoto of fire-fighting Prevent the daily) در هر روز، پيشگيري از جلسات استراتژيک برنامهريزي نشده و نيز پيشگيري از تقدم يافتن تراکم فعاليتها در هر سه ماه بر برنامههاي استراتژيک واقعي ميباشد. در روش هوشين کانري، فعاليتهاي کوتاهمدت توسط برنامهها تعريف و مديريت ميشوند. به منظور اطمينان از اينکه فعاليتهاي روزانه در راستاي اهداف و دورنماي شرکت ميباشد، فرايند نظارت پيوستهاي وجود دارد.
برنامهريزي و شکستن برنامهها از ويژگيهاي اصلي هوشين کانري ميباشد. هوشين کانري تامينکننده فرصتها براي بهبود مستمر عملکرد از طريق شکستن دورنما، جهت، اهداف و برنامههاي مديريت عالي شرکت به تمام کارکنان است. بنابراين تمام افراد در سطوح مختلف ميتوانند بهطور مستمر در زمينه برنامهها کار کرده، عملکرد را ارزيابي کنند و سپس نتايج را به عنوان بخشي از فرايند بهبود مستمر، مطالعه و بررسي کنند.
هدف اين است که در هر سازماني که هوشين کانري مورد استفاده قرار ميگيرد، تمام افراد از دورنماي شرکت آگاه باشند، واحدها بر عليه يکديگر رقابت نکنند، پروژهها با موفقيت به اتمام برسند و به سازمان بهعنوان مجموعهاي از فرايندهاي هماهنگ نگاه شود.
? گامهاي برنامه ريزي هوشين
1) هدف را انتخاب کنيد.
? وضعيت جاري سازمان را معلوم کنيد.
? معلوم کنيد که سازمان ميخواهد در آينده چه شود (Vision).
? معلوم کنيد که سازمان بايد بر چه موضوعاتي تمرکز کند تا به اهداف و دورنماي خود دست يابد.
2) به سازمان نظم دهيد (سازماندهي کنيد).
? اهداف سالانه و نيز معيارهاي شفاف براي موفقيت (دستيابي به اهداف- مترجم) را معلوم کنيد.
? ابزار مورد نياز را تامين کنيد (تعيين نحوه دستيابي به اهداف)
? در تعيين اهداف و ابزار (براي رسيدن به اهداف- مترجم) از نظرات کل سازمان استفاده کنيد.
? طرح 3 تا 5 ساله را نهايي کنيد.
3) طرح را اجرا کنيد.
? اجرا
? نظارت بر پيشرفت
4) نظارت کرده، بهبود دهيد.
? مشکلات را شناسايي کرده و هر چه سريعتر و در نزديکترين سطح به مشکل، آن را حل کنيد.
? آموزش را در سطح سازمان توسعه دهيد
? بر نتايج، طرح و فرايند برنامهريزي نظارت داشته و آن را بهبود دهيد.
? ميزان پيشرفت را شناسايي کرده و جشن بگيريد.
? بهبود اساسي هوشين کانري
در ادامه، 10 مرحله از فرايند ارتقاي کيفيت اعمال خط مشي، بهطور خلاصه بيان خواهد شد:
1) تعيين شعار و پيام، خطمشي و طرح ارتقاء و بهبود موسسه
2) ابداع راهبردهاي بلندمدت و ميان مدت مديريتي
3) جمعآوري و تحليل اطلاعات
4) طرحريزي هدفها و روشها
5) تعيين اقلام کنترلي و تهيه فهرست اقلام مورد کنترل
6) تعيين خطمشي
7) تعيين اقلام کنترلي
8) اجراي طرح خطمشي
9) مقابله و کنترل نتايج اجرا
10) تهيه گزارش وضعيت موجود اجراي هوشين کانري
منابع: http://strategymehvar.blogfa.com
ماهنامه صنعت خودرو
ارسال توسط كاربر محترم : mohammad_43