|
اتحاد بهتر از تکروي
-(2 Body)
|
اتحاد بهتر از تکروي
Visitor
835
Category:
کامپيوتر
قرار است آسوده خاطر سوار ماشينهاي زردرنگ شهر شويم و هنگامي که به مقصد رسيديم به جاي اسکناس و سکه، کارت را بدهيم آقاي راننده تا کرايه مان را حساب کند. نه ما نگران خرد نبودن پولمان باشيم، نه آقاي راننده نگران اسکناسهاي کهنه و پاره باشد. بنابراين بخش اعظم بگو مگوهاي بين ما و آقايان راننده به لطف پارک علم و فناوري دانشگاه تهران به عنوان مبدع سيستم جديد پرداخت الكترونيكي كرايه تاكسي و ستاد مديريت حمل و نقل سوخت به عنوان مجري پروژه برطرف خواهد شد. البته به شرط اينكه اين سيستم هم به سرنوشت تاكسيمترهايي كه چند 10 سال پيش نصب شد و امروز هميشه خاموش است دچار نشود اما وقتي کارتهاي اعتباري مترو و مسافران آسوده خاطري که به جاي ايستادن در صف خريد بليت، مستقيم به سمت ورودي ايستگاه ميروند و در کسري از ثانيه کارت را کشيده، اجازه ورود ميگيرند را ميبينم، اميدوار ميشوم كه اين طرح در تاکسيها نيز اجرا شده و آسايش به همراه آورد. اين طرح به طرح بليت الکترونيکي اتوبوسها به خصوص BRTها هم شباهت زيادي دارد. به BRTها که فکر ميکنم، ياد خانمها و آقايان تازه استخدام شده سازمان اتوبوسراني ميافتم که مامورند از مسافران 100 تومان بگيرند تا آنها اجازه سوار شدن بدهند. البته دستگاه پوز هم کنار آنها نصب شده. حتي داخل اتوبوسها هم دو دستگاه پوز – در قسمت زنانه و مردانه – هست. اما تا جايي که به خاطرم ميآيد پوزهاي داخل اتوبوس خاموشند و عده بسيار کمي از مسافران از پوز کنار ماموران دريافت پول در ايستگاهها استفاده ميکنند. چون اگر شارژ کارتشان تمام شود، بايد هر جاي تهران باشند خودشان را به ايستگاههاي مترو برسانند. البته نه براي جايگزين کردن مترو به جاي اتوبوس؛ براي شارژ کردن کارتشان که هيچ جا جز آنجا ميسر نيست. خلاصه به زودي وقتي کيف پولمان را باز ميکنيم، هم پول فراوان دارد هم کارت؛ کارت مترو،اتوبوس، تاکسي، کارت اعتباري بانک و غيره. منطقيتر اين است که پول کمتري همراه داشته باشيم و هي کارت بکشيم اما براي شارژ کردن کارتهاي رنگارنگي که در کيفمان هست، بايد به باجههاي مختلف پول بدهيم. کيفمان را که نگاه ميکنيم کاملا ميتوان احساس کرد که ما انسانهاي عصر جديد هستيم. فکر ميکنيم کيف پولمان، کيف پول الکترونيکي است. اما در حقيقت کيف پول الکترونيکي چيز ديگري است که اگر بانک شهر هر چه سريع تر آن را اجرا کند، ديگر نيازي نيست براي شارژ کارت اتوبوس يا حتي براي ساير کرايههايي که در تاکسي و حتي همين مترو بايد بپردازيم،سرگردان شويم. البته که تلاش سازمانها و نهادهاي مختلف در راستاي الکترونيکي کردن دريافتها و پرداختها قابل قدرداني است، اما آيا به جاي اين همه پراکنده کاري، اگر ايدهها و بودجهها و نيروهاي انساني يکي ميشد تا يک طرح کلي به سامان برسد، به نفع همه نبود؟ هم هزينه کمتري خرج ميشد، هم وقت کمتري از مسوولان گرفته ميشد، هم نيروي کمتري را به خود مشغول ميکرد و هم مردم از نتيجه راضي بودند و اعتمادشان به طرحها و مسوولان افزايش پيدا ميکرد.
|
|
|