انقلاب اينترنتي و تحولات جهاني
-(4 Body)
|
انقلاب اينترنتي و تحولات جهاني
Visitor
942
Category:
کامپيوتر
بي بي سي - در طي بيست سال اخير اقتصاد جهاني به دليل گسترش استفاده از کامپيوتر و افزايش دسترسي به اينترنت به عنوان يک شبکه ارتباطات عمومي، شديدا متحول شده است. به همان نسبت که فعاليت هاي بازرگاني در دهه 1950 به تلفن و در نيمه دوم قرن 19 به خط آهن وابسته بود، امروزه اين فعاليت ها به طور مستمر برپايه توانايي هاي شبکه هاي اينترنتي صورت مي گيرد. اين تحولات در حالي رخ داده است که تکنولوژي و فرآيندهاي توليد صنعتي نيز انقلاب خودشان را تجربه کرده اند. توماس فريدمن اقتصاددان مشهور در کتاب "جهان مسطح است" (The World Is Flat) شرح مي دهد که چگونه شرکت هايي مانند "دل" Dell توانسته اند خط عرضه خود را اداره و شيوه هاي طراحي و ساخت محصولات را دگرگون سازند، روشي که ساير کمپاني ها نيز آن را دنبال کرده اند. هفته گذشته مطبوعات بريتانيا تصويري از انبارهاي فروشگاه اينترنتي آمازون در بريتانيا منتشر کردند که انباشته از ميليون ها بسته اي است که قرار است براي کريسمس به نقاط مختلف دنيا ارسال شود، تصويري که حکايت از چگونگي گردش اقتصاد شبکه اي امروز جهان دارد. اينگونه تغييرات در اقتصاد داراي اهميت است زيرا نحوه انجام فعاليت هاي بازرگاني و توليدات از بسياري جهات در زندگي روزمره ما تاثير مي گذارد ولي ما به ندرت به عمق نفوذ اين تاثيرها توجه مي کنيم. دنياهاي تازه متجاوز از 150 سال پيش، کارل مارکس و فريدريش انگلس تئوري جديد اقتصادي را ارائه کردند که مدعي بود زيرساخت اقتصادي هر جامعه اي، شکل ساير بخش هاي آن را تعيين مي کند. آنها بر اين عقيده بودند که ساختار سياسي، فرهنگي، خانواده، رسانه هاي گروهي و هر چيز ديگري که آنها از آن به عنوان "رو بنا" ياد مي کردند به نحوه عملکرد اقتصادي بستگي دارد و مي گفتند چنانچه اقتصاد تغيير کند زندگي روزمره مردم نيز تغيير خواهد کرد. البته ما مجبور نيستيم که تمام فلسفه سياسي را که مارکس در تشريح مدل اقتصادي خود ارائه کرده بود بپذيريم تا بفهميم اين اتفاق در اطراف ما در حال رخ دادن است و زندگي روزمره و ساختار فرهنگي در نتيجه تغيير در بنيانهاي اقتصادي، تغيير مي کنند. اينترنت، که در ابتدا به عنوان شبکه اي براي تبادل سريع اطلاعات بين شرکتها و تسهيل فعاليت هاي بازرگاني در مقياس کوچک و بزرگ طراحي شده بود، اکنون به صورت وسيله اي براي بيان نظرات و عقايد افراد درآمده است. در نتيجه، حداقل در کشورهاي توسعه يافته غرب که دسترسي به اينترنت همگاني شده، روندهاي سياسي، مدل هاي رسانه اي و زندگي هرروزه مردم در حال تغيير است. وبلاگها تا حدودي در شکلگيري نتايج انتخابات آمريکا نقش داشتند بخصوص در زمينه نظارت بر انتخابات و نشان دادن دورويي و رياکاري هاي سياسي به مردم. در انتخابات اخير در هلند نيز دستکم نيمي از راي دهندگان براي شناسايي بيشتر کانديداها به سايت هاي اينترنتي مراجعه کردند که مي تواند حمايت از احزاب اقليت را به دليل آشنا شدن با مواضع آنان افزايش داده باشد. رسانه هاي مشارکتي، شهروندان روزنامه نگار، وبلاگ نويسي و فعاليت هاي اجتماعي اينترنتي، نقطه عطف از ميان رفتن ساختارهاي اجتماعي نيمه دوم قرن بيستم شکلگيري روابط جديد را به نمايش مي گذارد. تاريخ جهان پايان نمي يابد ولي دوره ها به پايان مي رسند و بين سال هاي 2000 تا 2006 ما شاهد پايان دوران پس از جنگ و شکوفايي شبکه اينترنتي جهاني بوده ايم. اما سوال اين است که ما چگونه مي خواهيم با تاثيرهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي غول اينترنت روبرو شويم؟ حد توانايي ها و افق ديد ما بسيار بيش از آنکه به توان مهندسي بستگي داشته باشد، به سياست که شامل دغدغه هاي اجتماعي و مذهبي نيز مي شود بستگي دارد. در اين راستا نبايد فراموش کرد که درروند تکامل شبکه اينترنت، سياست بر تکنولوژي غلبه مي کند و حرف آخر را سياست مي زند. اين واقعيت موجب محدود شدن توانايي هاي ما مي شود و سياست، آرمان ها و برنامه هاي ما را تحت کنترل در مي آورد. به عبارت ديگر هنگامي که قرار باشد تصميمات تعيين کننده اي گرفته شود، اولويت به سياست داده مي شود ولو اينکه تکنولوژي در اين راستا قرباني شود. البته همچنان اميدواري هايي وجود دارد. دوره انقلاب هنوز به پايان نرسيده است و اين فرصت هنوز وجود دارد که بتوان تکنولوژي و سياست را به نحوي در کنار هم قرار داد که ليبرال هاي پيشرو آن را تاييد کنند. ما هنوز اين قدرت را داريم که جهان اينترنتي را به شکلي که مي خواهيم درآوريم مشروط بر اين که به اين توانايي خود واقف باشيم.
|
|
|