‎"راه اندازي اينترنت ملي، آمريکا را غافل گير مي کند "

‎اين تيتر خبري در سايت دولت است.

انشالا که مبارک باشد و موجب بهره وري بيشتر و ايجاد اشتغال و کسب و کار و افزايش امنيت وحريم خصوصي خانوار ها وهمچنين همه مواردي بشود که در آن مطلب ذکر شده است.

وجود شبکه اينترانت داخلي از نظر من بدون شک بسيار مفيد است.

آنچه که نگران کننده است اين است که جوانب سياسي و امنيتي و ابهامات و هيجانات بر نسبت اينترنت و شبکه اينترانت داخلي سايه انداخته است.

متاسفانه از ديدگاه من فاصله کارشناسي از نظام بالادستي آنقدر زياد شده است که فضاي نقد کارشناسانه فراهم نمي‌شود و نميتوان حدس زد که کارشناسان موثر در روند اين تحولات چگونه فکر ميکنند.

آيا اينترانت ملي منافع ملي را هدف قرار داده و يک افق طولاني دارد و يا يک تاکتيک جنگي است و غافلگيري سياسي و جنگ نرم و سايبري را هدف گذاري کرده است؟

کم کردن پهناي باند اينترنت به چه معنا است آيا با حذف تدريجي اينترنت مواجهيم؟

جواب قابل اتکا و روشن و کارشناسانه اي در دسترس نيست.

به عنوان کارشناس چگونه ميتوانيم خطاي ذهنهاي سياسي را در عرصه هاي فرهنگي و رسانه اي و کلان اينترنت به صورت موثر و خير خواهانه گوشزد کنيم؟

آيا با تغيير روش و تحول در مديريت فضاي مجازي روبرو هستيم يا اينکه ارزشها و معيار ها ثابتند و همان است که بود و نابسامانيها ناشي از عدم انظباط سازماني و مديريتي است و نيازمند نقد کارشناسانه؟

آيا ما الگو دهنده هستيم و ابتکار عمل مبتني بر منافع ملي داريم و يا برآيند فشار هاي بيروني و پيروي کننده در خلاف جهت جريانات ناشي از جنگ رواني و نرم خارحي هستيم؟

شايد بگويند جواب هر دو است. هم اين است و هم آنست. مگر شما خبر نداريد چنين است و چنان است؟

اما از کجا معلوم که خبر نداريم و نمي دانيم ؟ از کجا معلوم شما درست تر فکر مي کنيد؟

سياستهاي حاکم بر اينترنت و فناوريهاي ارتباطات از ده سال پيش به اين سمت بر زندگي روزمره من و بسياري کاربران حرفه اي اينترنت و کارشناسان و مديران و کار آفرينان اين عرصه تاثير گذاشته است.

اين دوران فقدان تعريف و اين بي سرانجامي به کجا ميرسد؟

با احترام
رضا هاشمي