بزرگراه فناوري -
خوانندگان عزيز! خواهران! برادران و اعضاي محترم هيات‌منصفه!

اين ستون بعد از حراج هفته قبل با قيمت مقطوع به فروش رسيد و لذا خواهشمند است ديگر قيمت پيشنهادي براي اينجانب و ساير اعضاي محترم شوراي تيتر نفرستيد. متاسفانه به‌دلايل امنيتي قادر به اعلام نام خريدار و قيمت خريداري شده اين ستون (بدون احتساب تخفيف‌هاي لازم) نيستيم و قرار بر اين است که در اين ستون به‌طور مخفيانه تبليغ اين شرکت محترم و آن محصول محترم‌ترشان را بکنيم. اما از شما چه پنهان که اگر کسي اين ستون را تا آخر بخواند و متوجه نشود که ما اين ستون را به کجا فروخته‌ايم، بايد هر شب ده مرتبه از صفحه 9 و 10 اين هفته‌نامه رونويسي کند و هر پنج ساعت سه بار با صداي بلند بگويد: کشتم شپش شپش‌کش شش پا را و روزي سه بار از بزرگراه‌هاي چمران، همت و مدرس با سرعت آرام بگذرد و فقط به اطراف نگاه کند. از قديم گفتن تعداد سطرهاي ستون فروخته شده را نمي‌شمارند.

زرگنده: از کي تا حالا تنها ستون اين هفته‌نامه را هم که به مسايل داخلي اختصاص دارد مي‌فروشند؟

باغستان: ببين خرابش نکن ديگه. وقتي تيتر اول هفته‌نامه را دو هفته پشت سر هم مي‌فروشند، ديگر يک ستون که ارزش صحبت کردن ندارد.

تجريشي: خب دوستان، حرف اضافه ممنوع! لطفا فقط در راستاي صاحب اين ستون صحبت بفرماييد.

زرگنده: آقا اين تبليغات زرد کنار بزرگراه‌ها را ديده‌ايد؟ از کي تا حالا دو تا پسر جوان خوشگل تو تبليغات اين‌جور به هم لبخند مي‌زنند؟

باغستان: از کي تا حالا سيم‌کارت را اول مي‌فروشند و بعد از مکالمه هزينه آن را مي‌گيرند؟

تجريشي: از کي تا حالا اول سيم‌کارت را مي‌فروشند، بعد شبکه را توسعه مي‌دهند؟

زرگنده: آقايان اجازه بدهيد همين جا اعلام کنم 30 دقيقه‌اي ميهمان ايشان هستيد.

باغستان: باز خدا اجرشان بدهد حداقل اين‌جوري کمي ما را با اين شبکه‌شان بي‌حساب مي‌کنند.

تجريشي: ببين تو که دستت به دهنت مي‌رسه اگر سيم‌کارت اون‌ها را نخري، الهي دستت بشکنه.

زرگنده: گوش کن ببين بهت چي مي‌گم، کاسه‌کوزه‌تو جمع مي‌کني مي‌ري يک سيم‌کارت مي‌خري.

باغستان: خب کافيه! بلند شين کاسه‌کوزه‌تونو جمع کنيد بريم يک تيتر از همين حرف‌ها دربياريم.