عکاسي ديجيتال در گفت و گو با مريم زندي
-(1 Body)
|
عکاسي ديجيتال در گفت و گو با مريم زندي
Visitor
1438
Category:
کامپيوتر
ما تاريکخانهها را فراموش کرديم. ساعتهاي تاريکي که پشت تشتهاي دارو به انتظار نقش بستن آهسته تصوير روي کاغذ ميايستاديم، ساعتهاي تمام شده هستند. انتظار، مفهوم خود را در دنياي عکاسي از دست داده. آگرانديسمانها را امروز در موزهها ميبينيم و زمانسنجهاي آگرانديسور از کار افتادهاند. حالا آنچه مهم است داروي ثبوت نيست، کابل رابط دوربين و رايانه است، کارت حافظه و صفحه نمايش دوربين. عکاسي آنالوگ به تاريخ پيوسته و عکاسي ديجيتالي به سرعت پيشرفت ميکند. تنها چيزي که براي عکاسهاي قديمي که دوران گذار از عکاسي آنالوگ و ديجيتال را پشت سر گذاشتهاند باقي مانده، خاطره است. آنها که در تاريکخانهها جوانيشان سپري شد، حالا خود را با دنياي ديجيتال وفق دادهاند. مريم زندي، يکي از عکاسان قديمي است که از سال 1351 عکاسي را آغاز کرده است. سالها عکاسي آنالوگ ميکرده و امروز عکاس ديجيتال است. او ميگويد: " عکسهاي من، حرفهاي من هستند." *** خانم زندي اولين دوربين ديجيتالي که خريديد چه دوربيني بود و حالا چه دوربيني داريد؟ اولين دوربين ديجيتالي که خريدم يک نيکون 70 D بود. در حال حاضر هم يک هاسلبلاد و يک نيکون D3 دارم. از چه سالي عکاسي آنالوگ را شروع کرديد؟ و کي عکاسي ديجيتال را جايگزين عکاسي آنالوگ کرديد؟ من عکاسي را از 26 سالگي، يعني حدود سال 1350 يا 51، شروع کردم و فکر ميکنم حدود سال 85 بود که سراغ دوربينهاي ديجيتالي رفتم. به نظر شما که هر دو نوع عکاسي را تجربه کردهايد، تفاوت عکاسي ديجيتال با عکاسي آنالوگ چيست؟ در حقيقت آنچه تغيير کرده امکانات و شرايط استفاده از دوربين و پروسه ايجاد تصوير است. فرآيند عکاسي ديجيتال، فرآيند سريعتر و ارزانتري نسبت به عکاسي آنالوگ است. من فکر ميکنم يکبار با اختراع و به بازار آمدن دوربينهاي کامپکت، عکاسي همهگير شد و بار دوم با ورود دوربينهاي ديجيتال.عکاسي آنالوگ نميتواند در مقابل عکاسي ديجيتال مقاومت کند. در حال حاضر هم عکاسي آنالوگ کاملا محدود شده. شايد اوايل ورود دوربينهاي ديجيتال، کيفيت دوربينهاي آنالوگ برتر از کيفيت دوربينهاي ديجيتال بود. چون هنوز برخي مسايل مثل عمق ميدان در دوربينهاي ديجيتال حل نشده بود. اما امروز با پيشرفتي که دوربينهاي ديجيتال کردهاند اين مشکلات برطرف شده و ديگر نميشود به طرف آنالوگ برگشت مگر به دلايل خاصي. شما بعد از يک دوره طولاني، عکاسي آنالوگ را ترک و عکاسي ديجيتالي را جايگزين آن کرديد. اوايل چه حسي داشتيد؟ اوايل کمي غمگين بودم و مقاومت کردم. شايد به دليل تغييري که به وجود آمده و موجب شده بود عاداتم را ترک کنم. مثلا پروسه ظهور فيلم و چاپ عکس که برايم بسيار جذاب بود، حذف شد. هر وقت در تاريکخانه کار ميکردم به اندازهاي برايم جذاب بود که متوجه گذشت زمان نميشدم. ولي ديجيتال در شروع حسهاي خوب هم داشت. خوب به خاطر دارم که عکاسي از حشراتي که روي گلها مينشستند را دوست داشتم. اما گرفتن اين عکسها با دوربين آنالوگ خيلي سخت بود. به سختي ميشد يک عکس واضح و درست گرفت. اولين باري که دوربين ديجيتال را به دست گرفتم شايد بيشتر از صد عکس از زنبورها و پروانهها و ساير حشرات روي گلها گرفتم و همه با شارپنس خوب. امروز تمايل داريد به عکاسي آنالوگ برگرديد؟ حقيقت اين است که خير. ديگر حتي امکاناتش را هم ندارم؛ وسايل و داروهاي ظهور،آگرانديسمان، تاريکخانه و غيره. هر چند عکاسي آنالوگ فرآيند هيجانانگيزي داشت و باعث ميشد عکاس با دقت بيشتري کار کند؛ انتظار کشيدن براي ديدن عکسها هم خوب بود ولي امروز ديگر به اين سرعت و شايد راحتي عادت کرديم و سخت است برگرديم به دوران عکاسي آنالوگ. امروز ما بلافاصله بعد از عکس گرفتن، آن را روي کامپيوتر ميريزيم و ميبينيم و در واقع تصوير را داريم و ديگر انتظاري در کار نيست. آيا اين فرآيند سريع و آسان تغييري در دقت و سليقه عکاسان به وجود آورده؟ بله حتما. دوربينهاي ديجيتال با سرعت و امکاناتي که در اختيار عکاسان ميگذارند، تغييرات زيادي در دنياي عکاسي پديد آوردهاند. امروز به وسيله دوربينهاي ديجيتالي ما با حجم انبوه عکس روبهرو هستيم که روي شبکههاي اجتماعي، سايتها و فتوبلاگها قرار ميگيرند. حتي اگر کسي شش ماه دوربين ديجيتال داشته باشد ميتواند حجم زيادي عکس توليد کند. عکاسي آنالوگ اينطور نبود. چون داراي فرآيند کند و گراني در ظهور فيلم و چاپ عکس بود، حجم عکس کمتر بود و عمل عکاسي با دقت بيشتر، کندتر و با حساب و کتابتر انجام ميشد. اين مساله، يعني دسترسي همه به يک فرآيند ساده و سريع، در ارزش عکس هم البته تفاوت و تحولي ايجاد کرده است. منظورتان از تحول ارزش عکس چيست ؟ امروز ما در عکاسي ديجيتالي با يک فرآيند ساده و سريع و در نتيجه جذاب روبهرو هستيم. ميشود به راحتي عکس گرفت، به سرعت آن را ارزيابي ، پاک و عکس ديگري را جايگزين آن کرد.در واقع ميشود، گفت امروز فرآيند عکاسي يک حالت مصرفي پيدا کرده است. خيلي راحت عکس گرفته مصرف و دور ريخته ميشود. ضمن اينکه وجود رايانه، فرآيند ساخت و پرداخت عکس را آسان و سريع کرده است. منظور شما اين است که رايانه هم دنياي عکاسي را متحول کرده است؟ حتما. ببينيد بسياري از کارهايي که پيش از اين در تاريکخانه به سختي و در زمان طولاني انجام ميشد و حتي کارهايي که نميشد انجام داد، امروز در رايانه به راحتي و در زمان کوتاهي انجام ميشود. همين مساله تغيير اساسي و سوالهايي در مفهوم عکس و عکاسي به وجود ميآورد. اين سوال پيش ميآيد که عکس چيست؟ آيا با توجه به کارهايي که با رايانه انجام ميشود و عکسها تغييرات بسيار اساسي ميکنند، باز هم به نتيجه کار ميتوان گفت عکاسي؟ يا اين عکاسي نيست، فرآيند ديگري است؟ و يا اين حجم انبوه عکس سرعت ما را در ديدن تصوير بالا برده. ما مثل گذشته عکس نگاه نميکنيم و بسياري چيزهاي ديگر در نگاه و انتظار ما از تصوير دخيل شده است. خود شما چقدر از نرمافزارهاي رايانهاي براي پرداخت عکسهايتان استفاده ميکنيد؟ من خيلي کم از نرمافزارها استفاده ميکنم. به اندازهاي استفاده ميکنم که انگار در تاريکخانه هستم؛ در حد نور و رنگ و روتوشهاي ساده. البته بعضي کارها هم هستند که نياز به روتوشهاي بيشتري دارند که انجام ميدهم. ولي کلا کارهايي که برايم جديتر هستند، کار رايانهاي اساسي روي آنها انجام نميدهم. اما هميشه دوست دارم تغييراتي را که در تاريکخانه ميشد روي عکس اعمال کرد در رايانه اعمال کنم. شايد هم اين موضوع به عادتهاي پيشينم نوستالژي تاريکخانه و عکاسي آنالوگ برميگردد. خانم زندي به غير از رايانه از چه دستگاههاي ديگري استفاده ميکنيد؟ لپ تاپ دارم. و به تازگي آيپد 2 خريدم که براي ديدن عکسها و به همراه داشتن آنها خيلي خوب است. يک آيپاد هم دارم که براي گوش دادن به موسيقي از آن استفاده ميکنم. شما از اينترنت چه استفادههايي ميکنيد؟ از اينترنت در حد خواندن ايميلهاي دريافتي و يا ارسال ايميل استفاده ميکنم. به ندرت فتوبلاگها را ميبينم. در حقيقت فرصت وبگردي ندارم و عضو هيچ شبکه اجتماعي نيز نيستم. يعني براي پيگيري اخبار يا مقالات تخصصي عکاسي هم از اينترنت استفاده نميکنيد؟ اخبار را که از طريق تلويزيون پيگيري ميکنم. شايد گاهي براي خواندن مقالهاي يا دسترسي به موضوع خاصي از اينترنت استفاده کنم اما عمده مقالات را در مجلههاي تخصصي ميخوانم. به نظرم امروز تعداد جوانان و تازهکارهايي که از اينترنت استفاده ميکنند، سايت دارند و کارهايشان را آپلود ميکنند بيشتر از عکاسان قديمي است. اين به معناي بي اطلاعي قديميها نيست؛ جوانان در اين شرايط بزرگ شدهاند و به اين مساله خو گرفتهاند و بيشتر احساس نياز ميکنند. اما قديميترها کمتر احساس نياز ميکنند. البته من منکر مفيد بودن و حتي لزوم اين ارتباطات نميشوم. خانم زندي، شما سايت شخصي هم داريد؟ سايت ندارم. البته بايد سايت را راهاندازي کنم. حدود پنج سال پيش تصميم به راهاندازي سايت گرفتم و تا مراحل نهايي نيز پيش رفت. اما بنا به دلايلي موفق نشدم از آن استفاده کنم. البته دامنه مريم زندي را دارم اما هنوز سايتي راهاندازي نکردهام چون فرصت کافي براي پرداختن به اين موضوع را ندارم. راهاندازي سايتي که بتواند در برگيرنده تمام کارهاي عکاسي، کتب، نمايشگاهها و تقويمهايي که منتشر شده باشد و فعال و پويا نيز باشد، کار وقتگيري است. ولي اميدوارم به زودي سايت را راهاندازي کنم.
|
|
|